همسرش [همسر علامه طباطبایی] که بیمار شد، 27 روز تمام کار و زندگی اش را رها کرد و به طور شبانه روزی به او می رسید.
بعد از مرگ او به عشقش وفادار بود و تا چهارسال، هر روز می رفت کنار مزارش. بعد از آن چهارسال هم که فرصت کمتری داشت، به طور مرتب دو روز در هفته (روزهای دوشنبه و پنج شنبه) سر مزار همسرش می رفت و امکان نداشت این برنامه را ترک کند. به شاگردش هم پولی داده بود تا به کسی بدهد و تا یک سال هر هفته در شبهای جمعه در حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) به نیابت از همسر مرحومش زیارت نامه بخواند.
می گفت: " بنده ی خدا باید حق شناس باشد. اگر آدم نتواند حق مردم را ادا کند، حق خدا را هم نمی تواند ادا کند."
#علامه_طباطبایی
#مشق_مهر📚
#سبک_زندگی
#همسرداری
#خانواده_اسلامی
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
11.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صوت منتشر نشده از سردار شهید همت .
خاطره گویی و توضیحات شهید همت در رابطه با عملیات شناسایی در سوریه.
#سردار_شهید_همت
#حاج_احمد_متوسلیان
#صوت_ماندگار
#کلیپ
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
طلوع
#من_زنده_ام📒 #فصل_سوم #قسمت_نوزدهم گفت: آنچه آنها را یک جا جمع کرده، رنج و درد یتیمی و بی کسی است
#من_زنده_ام📒
#فصل_سوم
#قسمت_بیستم
حالا نوبت فریده بود که تلقینات همیشگی مادرش را فریاد بکشد: ما که جزء اشتباهات خداییم ، با کتاب هم هدایت نمیشیم. بهترین حرف حساب برای ما کشیده و اردنگی است. تازه وقتی کتک میخوریم یه کم آدم
میشیم .
سید صبورانه و مهربان گفت: نه بچهها، اگر کسی با کتک آدم میشد، خر تا حالا آدم شده بود.
سوژهی خوبی دست بچه ها افتاده بود. حالا دیگر هرکس چیزی میگفت.
سهراب گفت: آقا ما همان خری هستیم که از بس کتک خوردیم شبیه آدمیزاد شدیم.
سید همچنان به حرفهای خود ادامه داد: شما میدانید که الان در کشور رژیم شاهنشاهی سرنگون شده و همهی ما زیر سایه ی رهبری امام خمینی مسیر زندگی خودمان را پیدا کردهایم و هدایت شده ایم . شما هم اگر بخواهید میتوانید از این به بعد با ما باشید و از قصهی زندگی امام بیشتر بدانید.
یکی از آنها گفت: آقا ما اینجا شکممون به کمرمون چسبیده. اگه لای این قصهها، نون و کباب هم هست بیا و قصه بگو، وگرنه قصه ی ما از همه گریهدارتره.
بالاخره هر روز با یک سخنرانی که یا خواهر میمنت کریمی انجام میداد یا من یا سید، توانستیم بچهها را آرامآرام به خودمان علاقمند کرده و اعتمادشان را جلب کنیم . به خصوص اینکه بعضی وقتها با اجازهی مدیر
پرورشگاه بچهها را به خانههای خودمان میبردیم تا با محیط خانه و خانواده آشنا شوند. بچهها سید را بیشتر از همهی ما دوست داشتند و سخت شیفتهاش شده بودند و او را عمو سید صدا میزدند.
یک روز به مناسبت عید، سید دوازده تا از پسر بچهها را به خانهشان برد.
پدر سید که از سادات طباطبایی و مردی مؤمن و گشادهرو بود از بچه ها پذیرایی مفصلی کرد و مادرش هم برایشان غذای خانگی و میوه و شیرینی تدارک دیده بود. هدیهای نیز برای آنها در نظر گرفته بودند. در حیاط خانهی سید درخت کُنار بزرگی معروف به کنار سید بود که طعم و مزه ی کُنارش متفاوت بود و به جای یک بار چند بار در سال میوه می داد. سید میگفت: پدرم میگه حتما این بچهها رو بیار خونه تا از میوهی این درخت کُنار بخورن.
مثل همه ی خانه های آن موقع، خانوادهی سید هم مرغ و خروس داشتند. مادر سید با تخممرغها برای بچهها املت درست کرده بود و بچه ها هم کلی از میوهی درخت کُنار و املت و نان تازه خورده بودند و بازی و شیطنت کرده و بعد هم راضی و خوشحال به پرورشگاه برگشتند. هنوز چند دقیقهای از برگشتشان به پرورشگاه نگذشته بود که بینشان دعوا و مرافعه بالا گرفت تا جایی که بزن بزن راه انداختند. سید رفت که میانجیگری کند و ببیند دعوا سر چیست؟ نگران این بود که در خانهشان به بچهها بد گذشته باشد. از آنها پرسید: بچهها مگه بهتون خوش نگذشت؟ از چی ناراحتید؟
حسن گفت: عموسید خیلی نامردیه. سهراب هسته ی کُنارهاش رو جمع کرده و رفته داخل قفس مرغ و خروس ها، هستههای کُنار رو به ماتحت این زبونبستهها فرو کرده و همه را کشته. حالا اگر بری خونه، می فهمی چه بلایی سر مرغ و خروس های زبونبسته اومده.
تعدادی از بچهها از این اتفاق ناراحت بودند و آنهایی که شیطنت بیشتری داشتند، میخندیدند.
با همه ی شیطنتها و آزارهایشان، دوستشان
داشتم نه از سر دلسوزی. من در نگاه و آغوش بچهها دنیایی را میدیدم که همه را به دوستی و محبت و مهربانی دعوت میکرد.آنها که خود محتاج محبت و توجه بودند همیشه به دنبال راهی برای جبران محبت دیگران بودند. بچههای بزرگتر مرتب میگفتند: عموسید ان شاءالله تلافی کنیم.
#ادامه_دارد
@Tolou1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب زیباتون بخیر🌟
عیدتون مبارک✨
#شب_بخیر
@Tolou1400
🌟🌙
📝 #یادمون_باشه
میشه خودت آدم خوبی باشی، امّـــا؛
با اشتباهی که دیگران مرتکب میشن، تـــو تا تهِ جهنًم بری❗️
💥 اینکه یکی دیگه اشتباه میکنه،
و تو ساعتها،
یا روزها،
یا ماهها،
و یا ســـالها، در خاطرهی اشتباهِ اون باقی میمونی؛ یعنی در آتیشِ اشتباهی داری گُر میگیری و میسوزی، که خودت مرتکب نشدی!
#یادمون_باشه ؛ قانون آرامش، قانون رهاییِ قلب ماست!
هرچی قلب رهاتر ؛ لحظههامون آرومتر
🌛 #شب_بخیر
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از ورای هر شب دوباره
خورشید طلوع می کند
و بشارت صبحی دیگر می دهد
این یعنی امید هرگز نمی میرد....🦋
#صبح_شد_خیر_است 🌞
#استوری
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf
دیروز،باهوش بودم،
می خواستم
دنیا را تغییر دهم
امروز خردمندم ، خودم
را تغییر خواهم داد.🍃🌻
https://eitaa.com/joinchat/2990276745C178e103edf