فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهمنی، شهریوری را به کما برد؛ تو از اول سلام ات پاسخ بدرود با خود داشت. #تم_استوری
شخصیتهای من نباید اینچنین صحبت کنند. بلندپروازانه است که بخواهی به قلب انسانهایی راه یابی که دو هزار سال پیش زندگی میکردند و هیچچیزِ تمدنشان شبیه تمدن ما نبود. حقیقت را یک لحظه، چون جرقهای، میبینم اما در جانم نفوذ نمیکند. … خمیازه میکشم، منتظر میمانم، در خلأ رؤیا میبافم و آزرده میشوم. لحظههای غمگین زندگیام را اینچنین گذراندهام، لحظههایی که هیچ بادی در قایقم نمیوزید. جان آدمی در این لحظههاست که به آرامش میرسد! ولی خب دیرزمانیست که در به همین پاشنه میچرخد! مهم نیست، باید در برابر شوربختی صبور بود، روزهای خوب را یادآور شد و همچنان به آنها امیدوار بود.
#فلوبر
#تم_استوری
این جوری بود که دیگر اقم نشست از هرچه دوا بود و دکتر بود و سرنگ بود و نسخهی خاله زنکی بود و از هرچه عمقزی گل بته گفته بود. حالا دیگر حتی تحمل بوی آزمایشگاه و مطب را هم ندارم. یا حتی تحمل دلسوزی دیگران را که ای بابا ما بابچه هزار گرفتاری داریم و شما بی بچه یکی …یا دیگر انواع آداب معاشرت را. و این قضایا بود و بودتا داستان وین و آن مردکهی اولدفردی که خیالمان را تخت کرد و برگشتیم. آنوقت هر بار زنم هوس بچه میکرد یکی از خواهرهایم را یا خواهربرادرهای خودش را صدا میکردم با زادورودشان که میآمدند و دو سه روزی یا فقط یک صبح تا عصر-همین هم کافی بود – مزهی بچه را به او میچشاندند با شاش و گهش و بریز و بپاشش و بردار و بگذارش و عر و بوقش و قهر و تهر و دعوا و الخ …و باز برای مدتی خلاص. تا دیگر اینهم شد عادتی. حتی وظیفه ای که گاهی کلافه مان میکند. واه! مگه می شه ما سالی یک دفعه هم آق دایی رو نبینیم؟…یا برادر ما سال به سال که به ما میرسد…یا پس واسهی چی از قدیم و ندیم گفتهاند خانهی خاله…و از این جور. و مگر خواهرها و خواهر زادهها یکی دو تا هستند؟ دو خانواده با تمام عرض و طولشان. و در یک نقطه، التقا کنند. در نقطهی صفر بی تخم و ترکگی ما. و تازه از فلان پسر عمه و دختر دایی که گله میکنی که چرا خدمت نمیرسیم. صاف درمی آید و میگذارد کف دستت که: آخه می گندشما از بچه بدتون میاد…ده پدر سوختهها! با زاد و رودش آمده و یک صبح تا عصر وقتت را گرفته، اینهم مزدش! و بعد هم تو هرجایی با زنت دو نفری میروی اما جواب را دست کم به هفت نفر باید بدهی. #جلال_آل_احمد #تم_استوری
در سال 1868 در مجلهای به نام The Russian Messenger رمانی در روسیه به چاپ رسید که هم اکنون یکی از شاهکارهای ادبیات جهان به شمار میرود و مانند سایر آثار فئودور داستایوفسکی به اعماق روان و روح انسانها پرداخته و شرایط جامعه روسیه تزاری را با تمام سیاهیها و مشکلاتش به تصویر کشیده است.
کتاب ابله (The Idiot) زمانی نوشته شد که داستایوفسکی به خاطر فقر شدید، قمار بیوقفه و مرگ کوچکترین فرزندش، زندگی بسیار سختی را میگذارند اما توانست در دل بحرانهای شخصیاش قصهای را خلق کند که به گفته منتقدین، شخصیترین اثر این نویسنده روس به شمار میرود. درواقع او توانسته صمیمیترین و مقدسترین عقایدش را در آن منعکس کند و بسیاری از مضامین اخلاقی، دینی و فلسفی را به چالش بکشد.
بسیاری از منتقدان و خوانندگان کتابهای فئودور داستایوفسکی او را به عنوان نویسندهای میشناسند که به معنای واقعی کلمه همچون یک روانشناس، شخصیتهای داستانهایش را تحلیل و توصیف میکند اما خود او در این باره میگوید: «من فقط یک واقعگرا هستم و تنها همه اعماق روح انسان را به تصویر میکشم. درواقع هدف من توصیف یک روح واقعاً زیبا است.» او در این اثر برجسته نیز به این روش عمل میکند و شاهزاده میشکین را به عنوان شخصیت اصلی، وارد جامعهای میکند که به جای آنکه آرمانها و عقاید مسیحیت در آن زنده باشد، ثروت، قدرت و مسائل جنسی بر آن غلبه دارد. میشکین نیز باید در معرض انواع امتحانها قرار بگیرد تا اثبات کند که آیا همچنان روحی اخلاقی و سالم دارد یا خیر. #تم_استوری
اسرائیل چه خواهد کرد؟ با سرزمینهای الصاقی، و سرزمینهای اشغالی، و شهرکسازیها و شهرکهای یهودینشیناش، و خاخامهای دیوانهاش؟ اشغال، اشغالِ بیپایان: سنگهایی که پرتاب میشود از داخل، از درون میآید، از جانبِ ملّتِ فلسطین میآید، میآید یادآوری میکند که جایی در این جهان، مسالهی بدهی و بازپرداختاش باژگون شده است
صهیونیستها با تکیّه بر گذشتهی نزدیک و دردناکشان، و با وحشتی که از اروپا میآمد، دولت اسرائیل را تشکیل دادند. دولتِ اسرائیل تنها بر روی درد و رنج آنها شکل نگرفت، درد و رنجِ ملتِ دیگری هم در میان بود، سنگهای ملتِ دیگری هم در کار بود. سازمان نظامی ملی در سرزمین اسرائیل (هَاِرگون) تروریست خوانده شد، تنها دلیلاش این نبود که دفتر مرکزی انگلیسها را منفجر میکردند، به این خاطر بود که روستاها را ویران میکردند، مردم را میکشتند. آمریکاییها با هزینههای هنگفت فیلم عظیمِ هالیوودی ساختند. در سرزمینی که از سالیانِ دراز خالی و در انتظار بود، دولتِ اسرائیل میبایست قومِ باستانیی یهود را ساکن کند، چند عرب هم قرار است نقش اشباح را بازی کنند، اشباحی که از جاهای دیگر به اینجا آمدهاند و از سنگهای به خواب رفته محافظت میکنند. فلسطینیها باید به فراموشی سپرده شوند. باید دولتِ اسرائیل را به رسمیت بشناسند، اما اسرائیلیها بیوقفه این واقعیتِ عینی را نفی میکنند: ملّتِ فلسطین.
شباهتهای فراوان قهرمانان اسطورهای در فرهنگهای مختلف، و تفاوتهای بارز آنها با قهرمانان تاریخی، یکی از مباحث مورد علاقهی اکثر قریب به اتفاق اسطورهشناسان و دیگر اندیشمندان حوزههای مرتبط بوده است. در این کتاب پس از مرور تحولات مفهوم قهرمان در تاریخ، آراء اندیشمندانی همچون زیگموند فروید، کارل یونگ، و جیمز فریزر در مورد قهرمان در اسطوره بررسی و سه الگوی مدون برآمده از اندیشهها به تفصیل بحث شدهاند. اتو رانک، لرد رگلان و جوزف کمبل، سه اسطورهشناسی هستند که بر مبنای اندیشههای پیشگامان خود، الگوهایی برای تبیین موضوع، نقش و کارکرد قهرمان در اسطوره تدوین کردهاند. علاوه بر اینها، تبارشناسی قهرمان در اسطوره، و دیدگاه متفاوت متفکر فرانسوی، رنه ژیرار، در مورد رابطهی خشونت، قربانی و امر قدسی نیز بررسی شدهاند.#تم_استوری