زمانی وارد دانشگاه صنعتی امیرکبیر شدم که به تازگی دوره کارشناسی خود را به اتمام رسانده بودم و هنوز شهید شهریاری را نمیشناختم
چند سالی را در دانشگاه صنعتی امیرکبیر حضور داشتم و بالاخره در مقطع کارشناسی ارشد در رشته مهندسی هستهای از دانشگاه صنعتی شریف قبول شدم و در این دانشگاه بود که با شهید شهریاری آشنا شدم
شهید شهریاری دانشجوی نمونه و به قولی تاپ دانشکده مهندسی هستهای دانشگاه صنعتی شریف بود او را در ابتدا در ترم اول تحصیل خود دیدم و همیشه وی در سایت دانشگاه حضور داشت و به قولی مرجع دانشگاه و دانشجویان بود
همسر شهید شهریاری
#عاشقانه_شهدایی😍
@tooba73
وقتی که من از بیرون میآمدم خانه میدیدم که به این عکس شهدا خیره شده است و زیر لبش اشعاری را زمزمه میکند و چشم هایش پر از اشک شده است میخواست گریه کند ولی من که وارد اتاق میشدم صحنه عوض میشد
همسر شهید باکری
#عاشقانه_شهدایی😍
@tooba73
سال 1357 هنوز انقلاب پیروز نشده بود که با هم آشنا شدیم. نسبت فامیلی داشتیم و 57/9/9 عقد کردیم. دو ماه بعد از ازدواجمان انقلاب پیروز شد
من وقتی دیدم خیلی روحیه مبارزاتی و انقلابیاش قوی است به خاستگاری اش جواب مثبت دادم از خصوصیات بارز اخلاقی همسرم میتوان به مهربانی، دلسوزی و خانواده دوست بودنش اشاره کرد
شهید رضا قدیری
#عاشقانه_شهدایی😍
@tooba73
قرار خواستگاری گذاشته شد موقع رفتن علی یک کتابی درباره حضرت زهرا (س) با خود برداشت و رفتند،بین مراسم گفتند که عروس و داماد بروند اتاق دیگری تا صحبت های شان را بکنند.
وقتی نشستند علی کتاب را گذاشت جلوی عروس و گفت «این کتاب را بخون. توی زندگی باید حضرت علی و حضرت زهرا (س) الگوی من و تو باشه، شغلم هم میدونی که خطرناکه ممکنه فقط یک روز کنارت باشم و یا یک عمر فکرهات رو بکن»
خیلی زود این وصلت سرگرفت و قرار بر جشن ازدواج ده روز بعد از مراسم عقد، در روز مبعث رسول خدا (ص) گذاشته شد.
همسر شهید حاج علی هاشمی
#عاشقانه_شهدایی😍
@tooba73
مشغول آشپزی بودم، آشوب عجیبی در دلم افتاد، مهمان داشتم، به مهمان ها گفتم: شما آشپزی کنید من الان بر می گردم
رفتم نشستم برای ابراهیم نماز خواندم، دعا کردم، گریه کردم که سالم بماند، یک بار دیگر بیاید ببینمش، ابراهیم که آمد به او گفتم که چی شد و چه کار کردم رنگش عوض شد و سکوت کرد
گفتم: چه شده مگر؟ گفت: درست در همان لحظه می خواستیم از جاده ای رد شویم که مین گذاری شده بود. اگر یک دسته از نیروهای خودشان از آنجا رد نشده بودند، می دانی چی می شد ژیلا؟ خندیدم. باخنده گفت: تو نمی گذاری من شهید بشوم، تو سدّ راه شهادت من شده ای؟ بگذر از من!
همسر شهید همت
#عاشقانه_شهدایی😍
@tooba73
🌷 خاطرات همت:
🌿 حاجی داشت حرف میزد و سبزی پلو را با تن ماهی قاطی میکرد.
هنوز قاشق اول را نخورده، رو به عبادیان کرد و پرسید: عبادی! بچه ها شام چی داشتن؟
گفت: همینو
-واقعا؟جون حاجی؟
نگاهش را دزدید و گفت: ماهی رو فردا ظهر میدیم
حاجی قاشق را برگرداند
بخدا فردا بهشون میدیم
حاجی همین طور که کنار میکشید گفت:
به خدا منم فردا ظهر می خورم!
شهید همت
#عاشقانه_شهدایی😍
@tooba73
🍃
آخرین شب جمعه ی قبل از اعزام آقا مهدی به سوریه برای دعای کمیل به گلستان شهدای اصفهان رفتیم.قرارمون بعد از دعا قطعه شهدای مدافع حرم بود. کنار قطعه مدافعان بودیم که بهشون گفتم:آقا مهدی چقدر اینجا باصفاست خوش به حال شهدایی که اینجا خوابیدند.میخواستم غیر مستقیم بهشون بگم که اگه شهید شدی دوست داری گلستان پیش شهدای مدافع حرم باشید.
🌷آقا مهدی که منظورم رو خوب می دونست واز طرفی ایشون همیشه دنبال گمنامی بودند بهم گفت؛خانم ولی من دلم نمیخواد قبری داشته باشم چه برسه به اینجا.دلم میخواد پودر بشم برم تو آسمون.اما از آنجا که عاشق گمنامی بودند خداوند برای ایشون جور دیگری مقدر ساخت.😭
همسر شهید مدافع حرم مهدی اسحاقیان
#عاشقانه_شهدایی😍
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج 🌹
#کانال_خبری_شاخه_طوبی 🌹
https://eitaa.com/tooba73