هدایت شده از فکرت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایت_اربعین
#روایت_شش
▫️امروز برای استراحت در یکی از موکبهای عراقی رفتیم که دو بچه خردسال بنامهای علی و سکینه آنجا بودند. موقع رفتن صحنهای بسیار جذابی به چشم ما خورد... ببینید...
📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛
@Fekrat_Net
#روایت_اربعین
💢 پیرمرد
▪️ایستاد و قدری با روضهای که خوانده میشدگریه کرد
▪️به چوبدستیاش تکیه داد و کمی استراحت کرد
▪️اشک در چشمانش را میتوانستی از همان فاصله ببینی
▪️احساس کرد زیاد توقف کرده و دیگر مجال ایستادن نیست.
▪️عصایش را از زمین کند و بر پاهایش تکیه کرد و مصمم راه افتاد، چون اگر میماند به مقصد نمیرسید و هدف هم همین حرکت بود
▪️اصلا آمده بود که در اربعین حرکت کند، فرقی نمیکرد با چه سرعتی و مهم حرکت بود.
👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇
@toolid_mohtava
#روایت_اربعین
💢قاب رضایت
✍️مصطفی گودرزی
▪️دستی را بر شانهام احساس کردم
▪️برگشتم، مردی گندم گون، با قدی بلند اما خسته انگشتانش را به شکل یک مستطیل گرفته و بعد اشاره به خودش کرد
▪️فهمیدم که میخواهد میان مسافران اربعین ثبت شود
▪️لنز را به سمتش گرفتم و قاب را بستم
▪️لبخند کوچکی بر لبانش نقش بست و برق چشمانش بیشتر مرا به خود کشاند که نشان از رضایت بود
▪️حضورش را، من نه، که عزیزترین میزبان مسیر ثبت کرده بود؛ حسین...
👇به [مدرسه تولید محتوا] وارد شوید👇
@toolid_mohtava