eitaa logo
داستانهای ناب
853 دنبال‌کننده
23 عکس
6 ویدیو
1 فایل
اين كانال نذر حضرت اباعبدالله الحسين(ع) می‌باشد و استفاده از داستانهای قرار گرفته در كانال بجز با ذكر لينك دارای ضمان است. تماس با مدير: @mojtaba_sh @Misam_sh برای ارتباط لطفا به آيدی مدير پيغام بفرستيد.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 🌼🍃🌼 🍃🌼 🌼 شريك بن عبدالله نخعى از دانشمندان معروف اسلامى در قرن دوم بود، مهدى عباسى (سومين خليفه عباسى ) به علم و هوش شريك ، اطلاع داشت ، او را به حضور طلبيد و اصرار كرد كه منصب قضاوت را قبول كند، او كه مى دانست قضاوت در دستگاه طاغوتى عباسيان ، گناه بزرگ است ، قبول نكرد. مهدى عباسى اصرار كرد كه او معلم فرزندانش گردد، او به شكلى از زير بار اين پيشنهاد نيز خارج شد و نپذيرفت . تا اينكه روزى خليفه عباسى به وى گفت : من از تو سه توقع دارم كه بايد يكى از آنها را بپذيرى : 1- قضاوت 2- آموزگارى 3- امروز مهمان من باشى و بر سر سفره ام بنشينى . شريك ، تاءملى كرد و سپس گفت : اكنون كه به انتخاب يكى از اين سه كار مجبور هستم ترجيح مى دهم كه مورد سوم (مهمانى ) را بپذيرم . خليفه قبول كرد و به آشپز خود، دستور داد: لذيذترين غذاها را آماده نمايد و از شريك ، به بهترين وضع ممكن پذيرائى نمايد. پس از آماده شدن غذا، شريك كه آن روز از آن غذاهاى لذيذ و گوناگون نخورده بود، با حرص و ولع از آنها خورد، در همين حال يكى از نزديكان خليفه به خليفه گفت : همين روزها، شريك ، هم منصب قضاوت را مى پذيرد و هم منصب آموزگارى فرزندان شما را، و اتفاقاً همين طور هم شد و او عهده دار هر دو مقام گرديد. از طرف دستگاه عباسى ، حقوق و ماهيانه مناسبى برايش معين كردند، روزى شريك با متصدى پرداخت حقوق ، حرفش شد. متصدى به او گفت : مگر گندم به ما فروخته اى كه اين همه توقع دارى ؟. شريك ، جواب داد: چيزى بهتر از گندم به شما فروخته ام ، من دينم را به شما فروخته ام . آرى غذاى حرام و لقمه ناپاك ، آنچنان قلب او را تيره و تار كرد، كه او به راحتى جزء درباريان دستگاه ظلمه گرديد، و به اين ترتيب انسان خوبى بر اثر غذاى آلوده ، منحرف و عاقبت به شر شد. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• براي خواندن داستانهاي زیبا و جذاب لینک زیر را لمس کنید ╭┅─═ঊঈঊঈ═─┅╮ 🌟 @top_stories 🌟 ╰┅─═ঊঈঊঈ═─┅╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🍃🌺🍃 🌺 داستانهای قدیمی تر را با هشتکهای زیر مطالعه فرمائید د👇👇👇👇👇👇👇د •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• داستانهای: •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• براي خواندن داستانهاي زیبا و جذاب لینک زیر را لمس کنید ╭┅─═ঊঈঊঈ═─┅╮ 🌟 eitaa.com/joinchat/1473773568C9beb75b089🌟 ╰┅─═ঊঈঊঈ═─┅╯ خواهشمندم این پست را برای دوستانتان فوروارد کنید