. سلام✨ حالتون چطوره؟!🌚 .

. امروز چطور بود؟ تونستین فعالیت مفیدی داشته باشین؟!👀 .

. اگه نتونستی امروز فعالیت مهمی انجام بدی و وقتت رو به تنبلی و اهمال‌کاری گذروندی، با من همراه باش🙂 .

. میخوام براتون یک داستان تعریف کنم☺️ آماده ای؟!👇 @Poshtiban_toranj .

. روزی روزگاری، پسری به نام امیر بود که همیشه از این که کاری رو انجام بده، می‌ترسید. نه اینکه نخواد کاری بکنه، فقط می‌خواست همه‌چیز کامل باشه. وقتی می‌خواست چیزی رو شروع کنه، فکر می‌کرد باید بهترین باشه، باید همه‌چیز رو از ابتدا درست و بی‌نقص انجام بده. ولی همین فکر باعث می‌شد هیچ‌وقت حتی یک قدم هم برنداره.😔🥀 .

. امیر هر روز با خودش می‌گفت: "موقعیتش هنوز مناسب نیست، باید بیشتر آماده بشم." اما روزها می‌گذشت و هیچ اتفاقی نمی‌افتاد.😭 هر روز بیشتر از قبل حس می‌کرد که توی یه دایره بسته گرفتار شده. حتی یک قدم به جلو نمی‌تونست برداره.😵‍💫 .

. یک روز، در حالی که توی اتاقش نشسته بود و به این فکر می‌کرد که چطور می‌تونه به هدف‌هایش برسه، ناگهان یه پیام از دوستش به نام سینا دریافت کرد.😍 سینا که همیشه پر انرژی بود و انگیزه می‌داد. نوشته بود: .

. "امیر جان، این روزها داشتم فکر می‌کردم، هر وقت من هم می‌خواستم یه کاری رو شروع کنم، مدام می‌گفتم فردا یا هفته بعد. اما یه روز به خودم گفتم، هیچ وقت فردا نخواهد رسید! پس یه قدم کوچیک برداشتم. حتی اگر اولش ناتمامی بود، اما شروع کردم. حالا اون کار برای من تبدیل به یک عادت شده و از هر روزی که می‌گذره، بیشتر از دیروز به هدفم نزدیک‌تر می‌شم."☺️🥰 .

. امیر وقتی این پیام رو خوند، یه حس جدید بهش دست داد. فهمید که هیچ وقت آماده نمی‌شه که همه‌چیز کامل بشه، اما می‌تونه همین الان یه قدم کوچیک برداره. تصمیم گرفت دیگه منتظر نباشه.💪 فردا هیچ وقت از راه نمی‌رسید، پس همین امروز باید شروع می‌کرد. .

. امیر از اتاقش بیرون رفت و قدمی برداشت. فقط یه قدم کوچک، ولی همین اولین قدم، تغییر بزرگی توی ذهنش ایجاد کرد. روز بعد دوباره یه قدم دیگه برداشت، و روز به روز، این قدم‌های کوچیکش بزرگ‌تر و بزرگ‌تر شدن. و در نهایت، امیر به جایی رسید که روزی حتی تصورش رو هم نمی‌کرد.👑🏃‍♂ .

. اون روز امیر یاد گرفت که شروع کردن، مهم‌ترین قدم توی مسیر رسیدن به هر هدفیه. و فهمید که با حرکت کردن، حتی اگر قدم‌های کوچیکی باشه، می‌تونه به جایی برسه که همیشه آرزو داشته.🤝 .