eitaa logo
کــانــالـ بــابـ الــحــوائجـ اشـــعــار نــاب مداحی و مولودی ترکی و فارسی
3.7هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
209 فایل
《هدف از ایجاد این کانال : ارائه بهترین اشعار مداحی ،روضه،مرثیه ،مولودی و... برای دسترسی هر چه سریع شما ذاکرین آل الله می باشد .》 💠خادم کانال : 💠🎤کربلائی سعید سلطانی 🔰 💠جهت ارتباط بامدیر کانال به آیدی زیر مراجعه فرمائید ⇃⇂ @saeid1370 ______☆______
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. لشگر ابرهه با فیل اگر آمده است نوبت بارش سجیل، دگر آمده است به سگ زرد بگویید سرت خواهد رفت تیرِ پرتاب شده، تا جگرت خواهد رفت از عراق و یمن و شام تو را می‌کوبیم از همه خطه‌ی اسلام تو را می‌کوبیم روزتان، شامِ سیاه است؛ ببین کی گفتیم کارتان ناله و آه است؛ ببین کی گفتیم . 🔺وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (آل عمران ۱۶۹) شهادت اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس را به تمام آزادگان جهان تسلیت عرض می‌کنیم. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 پسرِ شاهِ سر بریده منم 🔸من همین الان از آقام عذرخواهی کنم ، سادات پاتونو می‌بوسم ، بذارید من یه خورده دستم باز باشه ، الان نگم کِی بگم .. آن که از ناقه دید بانویی پایِ یک بوسه شد خمیده منم آن امامی که با تنِ تب دار عقبِ ناقه ها دوید منم آن که وقت فرار از خیمه نالۀ خواهرش شنید منم ...😭 آن که در بینِ بوریا دلِ شب پیکرِ یک امام چیده ...😭 ▪️الله اکبر ... نگاه کرد دید نقص عضو داره ، بدن کامل نیست ... (منو نگاه) بدن کامل ، هی تو گودال می گشت ... انگشت ... سر و که دیدم بردن ، انگشت کجاست ؟ ... ای نامرد ساربان ...😭 خودم دیدم که خنجر رویِ دستش .... حسین ... 🔸بعضی ها هنوز دارن نگاه میکنن ، به حضرت زهرا من روضه نخوندم ، الان میگم می بینی ، اما هر کی تو این چند تا بیت چشمش بارونی نشد، باخته ...😭 روضه در یک کلام ، وای از شام دردِ بی التیام ، وای از شام ▪️دست و پاش میلرزید اسم شام میومد.. 😭 چقدر ناسزا به ما گفتن همه جایِ سلام ، وای از شام ▪️یه بیتُ نشستم، اما هر وقت یادت اومد چشمت خیس شد ، برا این بی آبرو هم دعا کن ... دخترِ فاطمه اذیت شد(از چی؟ تازیانه و کتک؟ نه از نگاهِ حرام وای از شام ....😭 ▪️امام سجاد فرمود سهل ساعدی ، یه خورده پول داری؟ آقا پول برا چی؟ گفت سهل ، بدم به اون نیزه دارها ... اینقدر به بهونۀ سرها ، تو این مسیر خانواده مو نگاه ...😭 بگم یا جلو برن یا عقب ... اینقدر بین ما رفت و آمد نکنن.. یاااااا حسین... 😭
زبانحال حضرت زینب (س) به حضرت رقیّه(س) درخرابه شام گلن خاطری درده رقیّه بالام ایوای ویرن جان قوری یرده رقیّه بالام ایوای قیزیم رنج و مصیبت سنی ایلدی خسته گهی یولدا پیاده گه عریان دوه اوسته گتوردی سنی دشمن بو شامه قولی بسته ویرن جان قوری یرده رقیّه بالام ایوای بو یوللاردا دگوبدی ز بسکه سنه سیلی یوزوندن هله گئتموب قیزیم نقشة سیلی ئولونجه یاناجاقدور بو نسگللره لیلی ویرن جان قوری یرده رقیّه بالام ایوای گلوبدور سنه مهمان بابان شاه لب عطشان دور اگلش ایله صحبت او شیرین دیله قربان بیله نازیله یاتما اورکلر اولی آلقان ویرن جان قوری یرده رقیّه بالام ایوای قوناقه اولی حرمت بو مرسوم جهاندی دو بیر ایله نوازش قیزیم یاتما اماندی همین بو یارالی باش سنون بیکس آتاندی ویرن جان قوری یرده رقیّه بالام ایوای دیردون گئجه گوندوز هانی اکبریم عمّه منی یادینه سالمور او مه پیکریم عمّه خرابه قاپوسوندا قالوب گوزلریم عمّه ویرن جان قوری یرده رقیّه بالام ایوای بو نسگللرین ائتدی منیم قلبیمی پاره ولی اولمادی ممکن ائدم دردیوه چاره همین دردیله گئتدون قیزیم محضر یاره ویرن جان قوری یرده رقیّه بالام ایوای سنین تک بو جهاندا مصیبت چکن اولماز دلینده غم غربت قولوندا رسن اولماز شهنشاه حجازین قیزی بیکفن اولماز ویرن جان قوری یرده رقیّه بالام ایوای بو نسگل من زاره ئولونجه محن اولدی شهنشه قیزی ئولدی کفن پیرهن اولدی نه قبرین قازان اولدی نه دردین بیلن اولدی ویرن جان قوری یرده رقیّه بالام ایوای وطن قسمتیم اولسا سنی یادیمه ساللام بالا قیزلاری گورسم سنون عطریوی آللام چکر شامه علاقون گلوب شامیده قاللام ویرن جان قوری یرده رقیّه بالام ایوای وطن فکرینی باشدان بو یرده آتارام من گیدوب بیرده قیتسم مرامه چاتارام من بو شام ایچره رقیّه سنیله یاتارام من ویرن جان قوری یرده رقیّه بالام ایوای قیزیم (( تابع دینین )) قاپوندا گوزی واردور اودور بیله اثرلی یانیقلی سوزی واردور ایله دردینه درمان حیالی یوزی واردور ویرن جان قوری یرده رقیّه بالام ایوای ** http://eitaa.com/torkiy
🍁 بسم‌ الله الرحمن الرحیم 🍁 🏴شهادت امام زین العابدین علیه السلام 🏴 🎼 گلدیم_حسین_وای_دییم... گل آنـا یا فاطمه گل دادیمه سسله یانـان دیللـری امدادیمه زهر جفائیـله یـانـوبـدور دیـلیـم دوشدی بو حالیـلـه آتـام یـادیـمه کرب وبلاصحنه سی، دوشدی منیم یادیمه گل آنا جانیـم فـدا، تئـز یـتیش امدادیـمه _________________ واردی اوره کده بالاویـن وای سسی یوخ منـه ایـوای اولا بیـرهای سسی گل آنـا گلسین منـه لایـلای سسی چاره اله بو دل نــاشـادیـمـه کرب وبلا صحنه سی، دوشدی منیم یادیمه گل آنا جانیـم فـدا، تئـز یـتیش امدادیـمه ____________________ سون نفسیـمـدی یانیـرام گل آنـا دوغـرادی دیـل یـاره می زهـر جفـا اینـدی آتـام دا گلـجکـدور بیـرا اوغلـوویـنان گل آنـا فـریـادیـمه کرب وبلاصحنه سی، دوشدی منیم یادیمه گل آنا جانیـم فـدا، تئـز یـتیش امدادیـمه ✍علی اصغر عباسعلی نژاد کیوج_سراب التماس دعا...
♡•• دࢪ‌عـٰالمـ ࢪاز؎سٺ ڪھ‌جز‌بھ‌بَھا؎خون‌فاش‌نمۍ‌شود..🥀 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
ایا صاحب زمان گل داده دل نار غمه یاندی مدینه یاسه باتدی آل طاها یاندی اودلاندی هرایه گل آقا یاسه باتیب دی عالم ایجاد ویرور جانانه جان جدین امام حضرت سجاد سالیر کرب و بلانی یاده هر دم ائلیور فریاد اورک غمدن یانیر گوز قانلی بیر دریادی طوفاندی سالیر هر دم خیاله اولدی اخیام و حرم غارت گهی یاده دوشور قیزلارین نئجه ائیلوردولر وحشت نئجه وردی جدایه باشلاری اول قوم بد طینت نجه شمس و قمر ظلملیه اوز سیرینده داشلاندی دوشور یاده نئجه سعد اوغلی ائتدی ظلمیده طغیان حسینین شمردون کسدی باشین مقتلده لب عطشان نئجه کرب بلاده عصر وقتی قوزانیب طوفان نئجه بیر عده مال و منصب دنیایه توغلاندی گورنده سو یانیر دیلده سوسوز قربانلارا خاطر توکور اشکین یوزه اوراق اولان قران لارا خاطیر جفایله باتان القانینه انسانلارا خاطیر نجه تیغ جفاییله امام عصر دوغراندی امام الساجدین جان اوسته دی اما اورک خسته سونور شمع وجودی زهریله اهسته اهسته چکیر داغلی اورکدن حسرتیله اهی آه اوسته ئولوب قارداشلاری بیر عمر دور زار و پریشان دی اگر چه راضی دور تقدیردن حکم مشیت دن گلیب دیر تنگه جان جسمی دوشوبدورتاب و طاقت دن دیور جان اوسته ده شاماتیدن رنج اسارتدن نجه داش ووردولار اود توکدولر عمامه سی یاندی امامین عترتی عرشه اوجالدیب آه و افغانی حسینین یادگاری ترک ائدیر بو فانی دنیانی دییر جان اوسته ده ایوای بابام ایوای چیخیر جانی بوگون زین العباد او جدینه جنت ده مهماندی
اغلیون سوز شیعه‌لر قان اغلیان سجاد ئولوب گوز یاشین رخسارینه او باغلیان سجاد ئولوب اهل بیتین حالینه عمه سی زینب تک یانان کربلادن شامه جک دیل داغلیان سجاد ئولوب😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پرچم سرخ یالثارات الحسین بر فراز گنبد مسجد مقدس جمکران... 🔹 پرچم سرخ یالثارات الحسین به نشانه انتقام خون شهید اسماعیل هنیه که سحرگاه امروز به دست عمال رژیم صهیونیستی در تهران به شهادت رسید، بر فراز گنبد مسجد مقدس جمکران به اهتزاز در آمد. 🔹 این پرچم نخستین بار پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی به نشانه انتقام خواهی خون ایشان و همراهانشان بر فراز گنبد این مکان مقدس به اهتزاز درآمده بود.
گفت: بشار اسد می‌ماند و ماند. گفت: حزب‌الله پیروزِ جنگ ۳۳ روزه خواهد بود و پیروز هم شد. گفت: «رژیم خبیث مجازات خواهد شد» و با وعده صادق مجازات هم شد. حالا هم می‌گوید: «مجازاتی سخت در انتظار رژیم صهیونی‌ست» من به این مرد و وعده‌های بزرگ و صادقش، ایمان دارم. ✍سیدامیرحسین هاشمی 🍃وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة وَ مِن رِباطِ ال‍خَیل تُرهِبونَ به عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم🍃
بخش هفتم روضه.mp3
3.87M
🏴 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا زَیْنَ الْعابِدِینَ 🎤سید_امیر_حسینی ـــ ـــ ـــ ـــ ـــ ـــ ـــ ـــ ـــ ـــ
🩸غَمَت بابا ! بیابون پَرورُم کرد... جابر جعفی از امام باقر علیه السلام روایت نموده که ایشان فرمودند: 📋 کَانَ أَبِي عَلِي بْنُ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام قَدِ اتَّخَذَ مَنْزِلَهُ مِنْ بَعْدِ مَقْتَلِ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِي علیه السلام بَیْتاً مِنْ شَعْرٍ وَ أَقَامَ بِالْبَادِیَةِ ▪️پدرم علی بن حسین علیهماالسلام بعد از کشته شدن امام حسین علیه السلام، خیمه ای پشمی را بعنوان منزل برگزید و در بیابان ساکن شد 📋 فَلَبِثَ بِهَا عِدَّةَ سِنِینَ کَرَاهِیَةً لِمُخَالَطَةِ النَّاسِ وَ مُلَابَسَتِهِمْ ▪️و به دلیل بیزاری از اختلاط با مردم و همنشینی با آن‌ها چند سال در آنجا ماند 📋 وَ کَانَ یَصِیرُ مِنَ الْبَادِیَةِ بِمُقَامِهِ بِهَا إِلَی الْعِرَاقِ زَائِراً لِأَبِیهِ وَ جَدِّهِ علیهم السلام وَ لَا یُشْعَرُ بِذَلِکَ مِنْ فِعْلِهِ... ▪️از بیابانی که در آنجا ساکن بود بعنوان زائر پدر و جدش علیهما السلام رهسپار عراق می‌شد بی آنکه کسی از این امر مطلع شود ... 📚بحارالأنوار، ج٩٧ ص٢٩٦ 🩸هر گاه که به یاد قتلگاه می‌افتم، گریه راه گلویم را سدّ می‌کند... در روایتی امام صادق علیه السلام فرمودند: 📋 الْبَکَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ یَعْقُوبُ وَ یُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام ▪️«افرادی که بسیار گریستند پنج نفر بودند: آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه، دختر حضرت محمّد صلی اللَّه علیه و آله و علی بن الحسین علیهم السّلام. 🔖 در ادامه روایت حضرت فرمودند: 📜 وَ أَمَّا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ فَبَکَی عَلَی الْحُسَیْنِ علیه السلام أَرْبَعِینَ سَنَةً مَا وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَکَی ▪️حضرت علی بن الحسین علیهم السّلام مدت بیست یا چهل سال بر حضرت امام حسین علیه السلام گریست. هر غذایی که مقابل آن حضرت می‌گذاشتند، او به گریه می‌افتاد. 🥀 کار آن حضرت به جایی رسید که یکی از غلامانش به وی گفت: «یاابن رسول اللَّه! فدای تو شوم، من می‌ترسم که خود را (به وسیله کثرت گریه) هلاک گردانی! » حضرت فرمودند: 📋 إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ إِنِّی لَمْ أَذْکُرْ مَصْرَعَ بَنِی فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِی لِذَلِکَ عَبْرَةٌ. ▪️فرمود: {چاره ای نیست، جز اینکه غم و اندوه خود را به خدا شکایت کنم من از خدا چیزهایی می‌دانم که شما نمی دانید. } (یوسف ۸۶) هر گاه که به یاد قتلگاه فرزندان فاطمه علیهم‌السّلام می‌افتم، گریه راه گلویم را سدّ می‌کند. 📚 الخصال،ج۱ 🩸مرا بر این گریه‌ها، ملامت نکنید... از وجود مقدّس امام سجاد علیه‌السلام در خصوص کثرت گریه‌ ایشان بعد از واقعه‌ی عاشورا سوال شد؛ حضرت فرمودند: 📋 لَا تَلُومُونِي فَإِنَّ يَعْقُوبَ فَقَدَ سِبْطاً مِنْ وُلْدِهِ فَبَكَى حَتَّى ابيَضَّتْ عَيناهُ وَ لَمْ يَعْلَمْ أَنَّهُ مَاتَ ▪️«مرا ملامت نکنید! یعقوب نبی علیه‌السلام برای فقدان پسری از فرزندانش آنقدر گریست تا چشمانش نابینا شد، در حالی که نمی‌دانست واقعاً مرده باشد؛ 📋 وَ قَدْ نَظَرْتُ إِلَى أَرْبَعَةَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فِي غَدَاةٍ وَاحِدَةٍ قَتْلَى فَتَرْوَن حُزْنَهُمْ يَذْهَبُ مِنْ قَلْبِي. ▪️ اما چهارده مرد از خاندانم را در برابر دیدگانم در نصف روزی کشتند، چگونه توقّع دارید اندوه و غصه از قلبم بیرون شود؟! 📚کشف الغمّة (اربلی)، ج۲، ص۱۰۲ 📚حلیة الابرار (بحرانی)، ج۴، ص۳۱۳ 📚تهذیب الکمال (المزی)، ج۲۰، ص۳۹۹ 📚تاریخ دمشق (ابن عساکر)، ج۴۱، 🩸إمام سجاد علیه‌السلام به وقت افطار آن‌قدر گریه می‌کردند که جلوی لباس‌شان، خیس از اشک می‌شد و مکرّر می‌فرمودند: پدرم را با لب تشنه کشتند... در احوالات امام سجاد «علیه الصلاة و السلام» آمده است: 📋 بَكَى أَرْبَعِينَ سَنَةً بِدَمْعٍ مَسْفُوحٍ وَ قَلْبٍ مَقْرُوحٍ ▪️ آن حضرت چهل سال با ديدگانى اشكبار و قلبى داغدار بر مصیبت کربلا مى‌گريست. 📋 یَقطَُع نَهارَه بِصیامِهِ و لَیلَهُ بِقیامِه ▪️شبانه روزش به روزه‌دارى و شب‌زنده‌دارى مى‌گذشت! 🥀 هنگامى كه غذا براى افطارش حاضر مى‌شد، از قتلگاه پدر و شهيدان به خون خفتۀ كربلا ياد مى‌كرد و مى‌فرمود: آه از غم و اندوه! اى واى بر اين مصيبت! و مکرّر زمزمه مى‌كرد و اشك مى‌ريخت و اين جمله را بر زبان مى‌آورد كه: 📋 قُتِلَ اِبْنُ رَسُولِ اَللَّهِ جَائِعاً ▪️ پسر پيامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله گرسنه به شهادت رسيد! 📋 قُتِلَ اِبْنُ رَسُولِ اَللَّهِ عَطْشَاناً ▪️پسر پيامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را با لب تشنه كشتند!
🥀 ای آقا! جلوی سرها سری نورانی بود که بر پرتو خورشید و ماه چیره بود و چون بدان گنبد درخشان رسیدند مردی که آن سر را می‌برد، ایستاد. یارانش او را نهیب زدند و سر را از او گرفتند و گفتند: ای مرد پَست! تو از بردنش ناتوانی. 🥀 گفت:کسی نبود که در بردنش کمک کند و سر را از آن گرفتند و به دیگری دادند و تا سی تن آن را دست به دست کردند و همه میخکوب شدند و همه واماندند و کمکی نیافتند. به امیر قوم گزارش دادند از اسب پیاده شد و چادری زدند بلندتر از سی ذراع و او در میان آن نشست و دیگران در گرد او. 🥀 آن زنان وکودکان را بی فرش و بستر روی زمین ریختند و خورشید روی آنها را می‌سوزاند و نیزه ها که سرها برآن بود به عمد در برابر آنها گذاشتند تا آنها را دلشکسته کنند و بیشتر دل آنها را بسوزانند و جگر آن ها را پاره کنند. 🥀 ترسا (آن مرد یهودی) گفت: ای آقا! من سخت بی تاب شدم و سیلی بر چهره زدم و از غم و اندوه، جامه های کهنه را دریدم و در نزدیک زن ها و کودکان با دلی شکسته و چشمی گریان نشستم و ناگاه نیزه‌ای که سر شریف بر آن بود، به سوی گنبد درخشان برگشت و با زبانی رسا گفت: پدرجان! ای امیرمؤمنان! بر تو سخت است آنچه به ما رسید از کشتن و سر بریدن… 🥀 من با خود گفتم: صاحب این سر نزد خدا مقامی بزرگ دارد و دلم به دوستی او مایل شد. در این میان که با خود اندیشه داشتم و خود را در میان کفر و اسلام مخیر می‌دیدم، ناگهان شیون زنان بلند شد و روی پا ایستادند و چشم به آن گنبد درخشان دوختند. من هم روی پا بلند شدم و نگریستم دیدم زنانی از آن گنبد فرود آمدند که در آن ها خانمی پر از هیبت و نور است و جامه ای خون آلود به دست دارد و مو پریشان وگریبان دریده است دامن می‌کشد و سیلی بر رخ می زند، به انبیاء و پدرش رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله و امیرالمؤمنین علیه‌السلام با دلی داغدار، استغاثه دارد و داد می زند: «واولداه! واحبیب قلباه!…». 🥀 ای آقا! چون آن بانو به سرها و کودک‌ها نزدیک شد، افتاد و بی هوش شد وپس از مدتی به هوش آمد و با چشمانش بدان سراشاره کرد وسر با نیزه خم شد و در دامنش افتاد و او سر را گرفت و به سینه چسباند و بوسید وگفت: پسر جانم! تو را مثل جد و پدرت نشناختند و کشتند. ای وای آب را به رویت بستند…ای پسرم! چه کسی سینۀ تو را خُرد کرد؟ 🥀 ای اباعبدالله! چه کسی عیالت را اسیر و اموالت را غارت کرد؟چه کسی تو را و پسرانت را سر برید؟ چه دلیرند بر هتک حرمت خدا و رسول خدا! 🥀 راوی گفت: در همین حین که این قضیه را برای امام سجاد علیه‌السلام نقل میکردم، 📋 قامَ عَلی طولهِ و نَطحَ جِدارَ البیت بِوَجههِ فکَسرَ أَنفُه و شَجَّ رأسُه و سالَ دَمُهُ عَلی صَدره و خَرَّ مغشیّاً علیه مِن شِدّةِ الحُزن والبکاء ▪️امام سجاد علیه‌السلام تمام قامت برخاست و سر به دیوار اتاق کوبید و بینی مبارکش شکست و خون از بینی و سرش به سینه‌اش سرازیر شد و از شدت اندوه افتاده و بی‌هوش شد. 📚دارالسلام،محدث نوری، ج٢ ص١٧٠ 🩸مواجهه امام سجاد علیه‌السلام با مردی که ناله می‌زد و می‌گفت: «من غریبم» در نقلی آمده است: 🥀 امام سجاد «صلوات الله علیه» در مدینه از مسیری عبور می‌کردند که مردی را دیدند که صدا میزند: 📋 اَیّهَا النّاس اَنا الغریبُ فَارْحَمُونی ▪️ای مردم! من غریبم؛ به من رحم کنید! 🥀 امام سجاد علیه السلام او را صدا زدند و فرمودند: تو غریبی؟ گفت: بله. حضرت فرمود: 📋 اذا عَطشْتَ فهَل تَسقِی الماء؟ ▪️اگر تشنه شوی به تو آب می دهند؟ گفت: بله. حضرت فرمود: 📋 اِذا فاجٰاکَ الموتُ هَل تُدفَن بلا کفنٍ؟ ▪️اگر در اینجا ناگهان بمیری، این مردم تو را کفن می‌کنند؟ 🥀 گفت: الله اکبر؛ چرا نکنند؟! من بین مسلمانان هستم. گریه راه گلوی امام سجاد علیه‌السلام را بست و فرمود: 📋 اِذاً لَستَ بِغَریبٍ؛ الغَریبُ هُوَ الحَسین علیه‌السلام ثَمّ وَجَّهَ نَحوَ الکربلا و قال: ▪️پس تو غریب نیستی؛ همانا غریب، حسین «صلوات الله علیه» است،پس حضرت توجه کردند به سمت کربلا و فرمودند: 📋 یا اَسَفاه علیکَ یابنَ رسول الله! تَبقَی ثلاثةِ اَیّامٍ عاریاً علی رَمضاءِ کربلاء ▪️هزار اندوه برای تو باید خورد ای پسر رسول خدا؛ که سه شبانه روز عریان بر روی ریگ و رمل بیابان کربلا افتادی بودی. 📚سيرة الأئمة الاثني عشر علیهم‌السلام،‌ معروف، ج۳، ص۱۱۵ 📚العبرة الساکتة ج٢ ص۴۴٣ 📚سوگنامه آل محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله، اشتهاردی،ص۳ 🩸چشمان مبارک إمام سجاد علیه‌السلام از شدت گریه، مجروح شده بود و نزدیک بود که آن حضرت نابینا بشود ... 🔖 إبن‌شهر‌آشوب در «المناقب» در احوالات إمام سجاد علیه‌السلام اینگونه می‌نویسد: 📋 «إنَّهُ بَكىٰ حتّى خِيفَ عَلَى عَينَيه.» ▪️امام سجاد علیه‌السلام به اندازه‌ای گریست که خوف آن می‌رفت دیدگان آن حضرت، نابینا شود.
📋 حَتّی یَبُلُّ بِالدَّمعِ ثِیابُه. ▪️و آنقدر این جمله را می‌فرمود و مى‌گريست كه جلوی پیراهن حضرت، خیس از اشک می‌شد. 📚مثیرالاحزان،ابن نما حلی، ج١ ص١١۵ 🩸آه ای بابا ! نگاه آخرت را ... فریاد غریبی‌ات را ... تن عریانت را ... چگونه فراموش کنم ؟! در نقلی، زید بن صوحان گوید: 🥀 سه سال بعد شهادت سیدالشهدا «صلوات اللّه علیه» بر امام سجاد علیه‌السلام داخل شدم، دیدم حضرت در محراب عبادت نشسته مناجات می‌کند و می‌فرماید: 📋 یا ربّ و یا مَن علَیه مُعوّلی طَوَّلَ اَحزانُنا و اَجرَی دُموعُنا و اَحرَقَ قلوبُنا عَلَی مُصیبةِ ابنِ بِنتِ نبیّکَ الحُسین علیه‌السلام و یَبکی و یَصیحُ و یقولُ ▪️ای پروردگار و ای کسی که تکیه گاه من به اوست؛ حزن ما طولانی شد و اشک ما جاری گشت و قلب های ما سوخت بر مصیبت پسر پیغمبر تو حسین صلوات اللّه علیه. 🥀 امام سجاد علیه‌السلام گریه می‌کرد و فریاد می‌کشید و می‌فرمود: 📋 آه آه کیفَ اَنسَیٰ اِستغاثتَک یا اَبی؟! و کیف اَنسیٰ نَظرَتَک بَعد نَظرَةٍ؟! و کیف اَنساکَ و راَیتُک عُریانًا مُرمّلًا بالدّماءِ مُخضّبًا شَیبتُک بِدَمِک ▪️آه آه چگونه فراموش کنم فریاد غریبی‌ات را ای پدر؟! چگونه فراموش کنم آن نگاه های مکرّر تو را؟! چگونه فراموش کنم عریان و غرقه به خون بودی و محاسنت خضاب از خون بود؟! 📋 و یُکرّر ذلِک حتّی صاحَ و غشَّ فقربتُ الیه و بَکیتُ علَی حُزنِه فَأفاقَ ▪️و این جملات را مکرّر می‌فرمود تا از هوش رفت. نزدیک شدم و کنار حضرت گریه کردم؛ وقتی به هوش آمد، فرمود: 📋 لا عینٌ أحبَّ اِلَی الله مِن عَینٍ جَرَی دَمعُها علَینا و لا قلبٌ اَکرمَ عندَ الله مِن قلبٍ حَزنَ فی حُزننا و فَرِح لِفَرَحِنا. ▪️هیچ چشمی محبوب تر نزد خدا نیست از چشمی که برای ما گریه کند و قلبی محترم تر نزد خدا نیست از قلبی که برای ما محزون است و برای ما شاد است. 📚 بشارة الباکین،حسین بن عبدالرزاق تبریزی، (خطی) ص ۱۲۱ 🩸آیا این گوسفند را آب داد‌ه‌اید؟! در نقلی آمده است: 🥀 روزی امام زین العابدین علیه‌السلام از بازار مدینه عبور می‌کرد، دید قَصّابی گوسفندی را می‌کشاند تا آن را در کشتارگاه ذبح نماید. 🥀 إمام علیه‌السلام به او فرمودند: آیا این گوسفند را آب داده‌ای. قصاب گفت: ما قَصّاب‌ها تا آب به گوسفند ندهیم او را ذبح نمی‌کنیم. امام سجاد علیه‌السلام گریه کرد و فرمود: 📋 وا لَهفاهُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِالله، الشّاةُ لا تُذبَحُ حَتّی تُسقی الماءُ وَ اَنتَ اِبنُ رَسُولُ الله تَذبَحُ عَطشانا. ▪️ای داد و بیداد بر مصائب تو ای اباعبدالله! گوسفند بدون نوشاندن آب ذبح نشود ولی با اینکه تو پسر رسول خدا «صلّی الله علیه و آله و سلّم» بودی با لب تشنه سر از بدنت جدا کردند. 📚مأساة الحسین علیه‌السلام، ص‌۱۵۳ 📚زندگانی امام سجاد علیه‌السلام، اشتهاردی ص۵۷. 🩸 وقتی که امام زين العابدين علیه‌السلام با شنیدن روضه اسارت آل الله، سر به دیوار کوبیده و خون از سر مبارکشان جاری می‌شود... در روایتی نقل شده است: 🥀 روزی خوراک و نوشیدنی نزد امام سجاد «صلوات الله علیه» نهادند، گرسنگی و تشنگی پدرش امام حسین علیه‌السلام در صحرای کربلا به یادش آمد و اشک گلویش را بست و سخت گریست تا جامه هایش از گریه و اشک بر پدرش خیس شد. دستور داد تا خوراک را از نزد او ببرند. 🥀 مردی یهودی وارد شد و سلام کرد و دست إمام علیه‌السلام را گرفت و شهادتین گفت و به امامت به إمام سجاد علیه‌السلام اقرار نمود. حضرت فرمودند: برای چه از دین خود و نیاکانت دست کشیدی؟ گفت: خوابی دیدم. فرمودند: چه خوابی دیدی؟ 🥀 آن مرد یهودی گفت: خواب دیدم از خانه برای دیدار برادری بیرون شدم و راه را گم کردم و بیچاره شدم. در این فکر بودم که پشت سرم ناله و گریه و آواز تکبیر و تهلیل بلند شد. وقتی نگریستم لشکری بود و پرچم ها و سرها بالای نیزه و پشت سرشان شترهای لاغر که بر آن‌ها زنان غارت زده و کودکان دست بسته سوار بودند. 🥀 میان آن ها جوانی بر شتر تنومندی در نهایت رنج و سختی، دست و سرش با غل آهنی بسته و از پاهایش خون می‌ریخت و اشکش بر گونه روان بود. گویا شما بودید و همه زن ها و کودکان عزادار بودند و وامحمّداه! واعلیاه!… می‌گفتند. 🥀 در این میان که کاروان در راه بود ناگاه گنبدی در سینه بیابان عیان شد، چون خورشید درخشان جلوی قافله سه بانو بودند. تا گنبد را دیدند خود را به زمین انداختند و خاک بر سر ریختند و سیلی بر رخ زدند و فریاد زدند: «واحسناه! واحسیناه!…» 🥀 مردی کوسه و کبود چشم به آن ها رسید و آن ها را زد و به زور سوار کرد و دیدم که خون از زیر سرپوش یکی از زنان که به گمانم بزرگتر آن ها بود از شدت غم روان شد.
📚المناقب،ابن‌شهرآشوب، ج۱۱ ص۱۱۲ 🔖 ملاحبیب‌الله‌کاشانی نیز در «تذکرة الشهداء» اینگونه می‌نویسد: 🥀 هر وقت ظرف آبی به دست امام سجاد علیه‌السلام می‌دادند، آن‌قدر می‌گریست تا ظرف آب پر از خون می‌شد؛ چرا که چشم مبارک آن حضرت مجروح شده بود! آن حضرت گریه می‌کرد و می‌فرمود: 📋 لٰا هَنّأَنِیَ الأکلُ وَ الشُّربُ؛ یٰا أبی! لَیتَنی لَم أرَ مَصرَعَک ▪️خوردن و آشامیدن گوارایم مباد؛ ای پدرجان! کاش قتلگاهت را نمی‌دیدم. 📚تذکرة الشهداء، ج۲، ص۴۹۵. 🩸وقتی‌که حجت خدا آرزو می‌کند که ای‌کاش مادر مرا نزاییده بود ... سهل ساعدی گوید: 🥀 وقتی که در ورودی شهر شام به محضر إمام سجاد علیه‌السلام رسیدم، حضرت به من فرمودند: ای سهل! آیا درهم و دیناری به همراه داری؟ گفتم: بله ای آقای من! هزار دینار به همراه دارم. 🥀 حضرت‌ فرمودند: مقداری از آن را به این نیزه‌دارها بده و به آن بگو مقداری جلوتر راه بروند تا مردم به دیدن سرها مشغول شده و دیگر به نوامیس ما نظر نکنند. 🩸سهل گوید: من این‌کار را کردم و برگشتم خدمت إمام سجاد علیه‌السلام که در آن هنگام إمام علیه‌السلام این جملات را با خود زمزمه می‌نمودند: 📋 أقادُ ذلِيلًا في دِمَشقَ كأنّني من الزَّنج عبدٌ غاب عنه نصيرُ ▪️در دمشق مرا با ذلت در بند و زنجیر می‌کشانند، گویا من یک بردهٔ زنجی هستم که یار و یاوری ندارد. 📋 و جدِّي رسولُ اللَّه في كلِّ مشهدٍ و شَيخي أميرالمؤمنينَ أميرُ ▪️و حال آنکه در هر کجا باشم جد من پیغمبر خداست و بزرگ من امیرالمؤمنین، وزیر و خلیفه پیغمبر است. 📋 فَيا لَيتَ أُمّي لَم تَلِدْني و لَم أكُن يزيدُ يراني في البِلاد أَسيرُ ▪️ای کاش مادر مرا نزاییده بود و من نبودم تا یزید اینگونه مرا در بین شهرها، اسیر ببیند. 📚مقتل أبو مخنف، ص۱۲۱ 📚الدّمعة السّاكبة، ج۵ ص۸۱ 📚معالي السّبطين،ج ۲ ص۱۴۱ 🩸إمام سجاد علیه‌السلام یک عمْر با «آب» نجوا می‌کردند ‌و می‌فرمودند: تو بودی و پدرم را با لب‌تشنه کشتند؟! بنابر نقلی، شخصی به نام «منهال» گوید: 🥀 ... به منزل امام سجاد علیه‌السلام وارد شدم؛ دیدم امام سجاد علیه‌السلام می‌خواهد تجدید وضو کند؛ آب را به کف دست می‌گیرد و گریه می‌کند و به آب می‌گوید: ای آب! تو بودی و پدرم را با لب تشنه شهید کردند؟! 🥀 عرض کردم: مگر اشک چشم شما چه قدر است؟ إمام علیه‌السلام فرمود: ای منهال! آنچه را که من دیدم تو که ندیده‌ای؟! 🥀 ... روز عاشورا بیهوش شدم، چون به هوش آمدم دیدم عمه‌ام زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها آمده و می‌گوید: ای‌نور دیده من! برخیز که عالم دگرگون شده است. زیر بغلم را گرفت و پرده خیمه را بالا زدم، دیدم سر پدرم را روی نیزه کرده‌اند. 📚 جامع المجالس(خطی) ص۲۶۳ 🩸جای غُل و زنجیرهایی که بعد از سال های سال، بر روی بدن مبارک امام سجاد علیه‌السلام باقی مانده بود ... در نقل ها آمده است: 🥀 هنگامی که امام سجاد علیه‌السلام به شهادت رسیدند، مردم مدینه فهمیدند که آن حضرت به صد خانواده، غذا می‌رسانده است. جمعی از فقرای مردم مدینه نمی‌دانستند که معاش آنها از کجا تأمین می‌شود، وقتی که امام سجاد علیه‌السلام به شهادت رسیدند، دریافتند که او بود شبانه به طور ناشناس غذای آنها را به دوش خود حمل کرده و به آنها می‌رسانید؛ 🔖 در روایتی إمام باقر علیه‌السلام فرمودند: 📋 لَمَّا وُضِعَ علیه‌السلام عَلَی الْمُغْتَسَلِ نَظَرُوا إِلَی ظَهْرِهِ وَ عَلَیْهِ مِثْلُ رُکَبِ الْإِبِلِ ▪️وقتی پیکر پدرم امام سجاد علیه‌السلام را برای غسل بر روی تخته گذاشتند، بر پشت مبارکش اثری چون کوهان شتر بود. و این به خاطر آن انبانهایی که به در خانه فقراء و مستمندان می‌برد. 📚الخصال ج۲ ص۱۰۰ 📚کشف الغمه ج۲ ص۲۶۶ 🔖در بعضی از نقل‌ها آمده است: 🥀 امام باقر علیه‌السلام پس از غسل امام سجاد علیه‌السلام ، گریه سختی کردند. جابر جلو آمد و عرضه داشت: ای آقای من! برای از دست‌دادن پدرتان گریه می‌کنید؟ امام باقر علیه‌السلام فرمود: 📋 لٰا یٰا جابِر! و اِنْ عَزَّ عَلَیَّ فِراقُهُ، وَلٰکنْ یا جابِر. هٰذِهِ آثارُ السَّلاسِلَ و الأغلالُ فی یدَیهِ و رِجلَیه لَم یَذهَب أثرُها؛ و هٰذِهِ آثارُ الجامِعةِ فی عُنُقِ والدی ▪️نه ای جابر! هرچند فراق پدرم برای من سنگین است اما گریه‌ام برای آثار این غل‌ و زنجیرها و سلسله‌هایی است در جای آن‌ها هنوز بر دست و پای پدرم باقی مانده است؛ این، جای همان جامعه‌ای (غل و زنجیر سنگینی که گردن و دست و پا را به هم می‌بندد) است که بر گردن پدرم هنوز باقی مانده است. 📚 سوگنامه آل محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله ، اشتهاردی، ص٧۶ 📚الطریق،کاشی،ج۳ ص۳۹۳ ✍ این مصیبت، دل را به جایی دیگر نیز می‌کشاند ...
احوالات حضرت امام سجاد (علیه السلام) حضرت سجاد قرخ ایل شادوخندان اولمادی دردینه جز درد دین بیر اوزگه درمان اولمادی کربلاده کربلانین گوردی عاشورا سینی فاطمه اوغلی حسینین محشر کبراسینی قانه غرق اولموشلاری پر موج قان دریاسینی سانما احساساتی دریا تک خروشان اولمادی بیرطرف قانلار سپیلدی ایتدی گلگون داشلاری بیرطرف جام شهادت نوش ایدوب یولداشلاری بیر طرفده قانینه غلطان دوشوب قارداشلاری ایلدی حسرت اولار تک قانه غلطان اولمادی ایتدی اقبال شهادت دین یولوندا اهل دین چاتدیلار بو فیضه یتمیش بیر نفر مرد آفرین اولدی بیله فیضدن محروم فخر الساجدین چوخ چتین گلدی اونا بو امر آسان اولمادی بیرطرف فیض شهادتدن اولوبدی بی نصیب دردی درد اوسته گلوب نه بیر دوا نه بیر طبیب دور و بر بی شرم دشمن ایل اوزاق قالموش غریب دردینه جز درد دین بیر اوزگه درمان اولمادی چوخ سوَردی توپراقا دین اوسته قانی آخماقی سرخ رو قان ایچره قانین چهر دینه یاخماقی چون چتین گلدی دوروب جنگاهه ساکت باخماقی حیف خستیدی قیامه اوندا امکان اولمادی گوردی دشمنلر نجه قلب بتولی اویدولار قزلاری نه وضعیله غارت گونونده سویدولار چوللره یانمیش چادرلاردان چخوب یوز قویدولار هامّی قاچدی سانما بیر فردی گریزان اولمادی خیمه گاه دین یاناندا دوندی شامه گوندوزی ایستدی بوگیروداری گورمه سین حق بین گوزی امر ایدوب قاچدی هامی قالدی یانار اوددا اوزی عمه سی اوددان چخاتدی اوددا سوزان اولمادی گوردی قان دریاده غرق اولموش یارالی نوحینی سو یانیندا تاپدی دینین کشتی مطروحینی ویرمدی الدن گنه روحیۀ پر روحینی ظاهرا پوزقون ولی باطنده پژمان اولمادی خاک و خونیله هم آغوش اولدی جانبازان دین قالدیلار بی سراو خونین چولده سربازان دین سرفراز اولدی جدالرده سرافرازان دین گوردی بو حالی گنه دل صبری تالان اولمادی گوردی غوغائیله دولموش سرزمین کربلا قتل عامیله اولوب خاموش مطلق برملا هر طرف آچمیش گل سرخ شهادت جابجا سانما سونلار کربلا دینی گلستان اولمادی دور ایدوب هربلبل شوریده بیر گل باشینه هر آنا اوغلون تاپوب ویردی خبر گوزیاشینه هربالا اوخشار آتایه هرباجی قارداشینه نینوا دشتی نواسیزبی نواخوان اولمادی خون طاها وعلی و خون زهرا و حسین رگ لرینده جابجا جاری حسینه نور عین ترک ایدوب قانلو بیابانی امام نشأتین بو حیاتی مرگدن واقعده آسان اولمادی بیر طرفدن دست بسته دل شکسته قلبی پاک بیر طرفدن وار قاباقدا سرنوشت هولناک قرخا دین همره یتیم داغ دیده سینه چاک سانما بو مولا اوزی جزه اسیران اولمادی نه اسارت قید کین قوللاردا گوزده اشگ تر بیر حیات مرگبار و محنت افزا بیر سفر نه سفرآدی سفر باشدان باشا خوف و خطر بو اسارتده اونا امنیت جان اولمادی نه سفر دوشموش یول اوسته چوخ غم آور شهرلر هر طرف اهل جنایات خِفا و جَهرلر طعن بیگانه شماتت لر عتاب و قهرلر روبرو وحشی لر اونلان اولدی انسان اولمادی کوفه شهرین دولدوروب باشدان باشا جوش و خروش روبرو حقی دانان دنیاپرست وخود فروش قول قونادسیز قوش کیمی آل پیمبر سربدوش کیم دیر قلب شریفی غنچه تک قان اولمادی ناقۀ عریان لار اوسته پیکر تبداریله روبرو ایله آییلماز یوخلیَن افکاریله یوخلیَن خلقی اویاتدی آتشین گفتاریله اولمیه بیدار او گون روشن مسلمان اولمادی نقطۀ پرگار ایمان اهل کفره دستگیره شیریدی روباه لر مکریله ایتمیشدی اسیر بسته زنجیر اولا عار ایلمز شیر اوغلی شیر دوزدی زنجیره قولی باغلی پریشان اولمادی ویرمدی روحیه سین الدن امام دادخواه گوردی تهدیدات خصمی خسرو اقلیم جاه دشمنه دشمن لر ایچره ووردی ضربه گاه گاه اوز وقارین ساخلادی پابند خذلان اولمادی مجلس ابن زیاده گیتدی قولدا قید کین قتلینه شمشیر کینه چکسدی جلاد لعین وقرینی سندیرمادی اول حجت روی زمین ذره جه دین اوسته اؤلماقدان هر اسان اولمادی اوتدان الهام آلدی زینب بانوی مهدِ وقار ویردی فرمان دوردی آل الله یریندن بیقرار آلدیلار جلاد الیندن عابدی پوزقون قطار عابدین قتلینده اجرا قانلو فرمان اولمادی کوفه ده دللرده قویدی انقلابی بیر اثر پای تخت آل هنده باغلادی بار سفر وارد اولجاق گوردی نه شامات یکسر شور و شر اؤلدوره روحیه سین بو وضع عنوان اولمادی چوخ چتین گلدی اونا شام جفا هنگامه سی دلخراش اولدی اونون شاماتده برنامه سی باشینه اود یاغدیراندا دوتدی اود عمامه سی قوللاری باغلیدی خاموش ایتسون امکان اولمادی چوخ جفا شام ایچره گوردی فرقۀ بیداددن چوخ شماتتلر ایشیتدی قوم بد بنیاددن بارها قورتولدی شَرِّ قان توکن جلاددن استقامتله دایاندی حالی پژمان اولمادی درد و رنجه آشنا ایتدی اونی بیگانه لر گه یری زندان اولوب گه گوشۀ ویرانه لر شمع تک دورین آلوب پرسوخته پروانه لر ایله هیچ پروانیه شمع شبستان اولمادی شاعر : مرحوم تائب
‍ کربلای حسینی ای  قلم   یاز    سوزون  کربلادن قانه     غلطان   اولان   مه لقادن یاره سی چوخ   دوشوب  قتلگاهه یاوری    یوخ   کمک سیز   آقادن اکبره     اصغره     قربان    اولوخ ماتمینده     آقا     بیزده    سولوخ قلبیمیز        چیرپینور       کربلایه بیر  گئدک   بیزده    دشت   بلایه تا یئتیش جک او ششگوشه قبره گوز   یاشیلا    گله ک    بیز  نوایه اکبره     اصغره     قربان    اولوخ ماتمینده     آقا     بیزده    سولوخ چوخلاری  سویلیور   بسدی  ماتم سیز  کیمه   آغلوسوز  هی   دمادم مین  نچه   ایل کچوب   ماجرادن چک میسوز    ال  داخی  کربلادن اکبره     اصغره     قربان    اولوخ ماتمینده     آقا     بیزده    سولوخ کربلا     شاهینه     حیدر      آغلار انبیالر         اونا    سینه     داغلار بیر حماسه  ائدوب   دین   یولوندا جدی      پیغمبرِ    خاتم       آغلار اکبره     اصغره     قربان    اولوخ ماتمینده     آقا     بیزده    سولوخ کیم دییور بیز حسین سیز دایانوخ یا   اونون     اهل    بیتینی   دانوخ کافیدور گوشه چشمیله  باخسون حاجتیمیزی    بیز   اوندان     آلوخ اکبره     اصغره     قربان    اولوخ ماتمینده     آقا     بیزده    سولوخ ((اعظمی)) سؤز ئورگلرده چوخدی دشمنه  هر سوزون  نیزه ، اوخدی ** ✍حسین اعظمی مهربانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📷تصویری از مراسم وداع با شهید هنیه و محافظش در معراج شهدای تهران با حضور زیاد النخاله و سایر نمایندگان جبهه مقاومت