eitaa logo
کــانــالـ بــابـ الــحــوائجـ اشـــعــار نــاب مداحی و مولودی ترکی و فارسی
4.3هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
375 فایل
《هدف از ایجاد این کانال : ارائه بهترین اشعار مداحی ،روضه،مرثیه ،مولودی و... برای دسترسی هر چه سریع شما ذاکرین آل الله می باشد .》 💠خادم کانال : 💠🎤کربلائی سعید سلطانی 🔰 💠جهت ارتباط بامدیر کانال به آیدی زیر مراجعه فرمائید ⇃⇂ @saeid1370 ______☆______
مشاهده در ایتا
دانلود
. . عادل_حسین_قربان✍ چارده نور؛ هم‌چنان دریاست چارده نور؛ محورش زهراست "وَ بِکُم یُمسِکُ السَّما" یعنی: آسمان روی شانه‌ی آن‌هاست مثلِ خورشید تابناک شدند دینِ اسلام را ملاک شدند آمده: "اِنَّما یُریدُ الله": از پلیدی و رجس پاک شدند وصلِ آن‌ها وصالِ پیغمبر رسمِ آن‌ها مثالِ پیغمبر نیست اجرِ رسالت طه جز محبت به آلِ پیغمبر به کناری گذار فاصله را پاره کن برگه‌های باطله را دل به دریای اهلِ بیت بزن گوش کن آیه‌ی را عصمتِ محض؛ از بدی دورند خارج از درک؛ رازِ مستورند منکرانِ حقیقتِ آن‌ها وسطِ روز منکر نورند راهِ اصلاح را نمی‌دانیم رستن از چاه را نمی‌دانیم بی‌توسل به اهلِ بیتِ رسول راه و بی‌راه را نمی‌دانیم
🌹 ✍شاعر:عادل حسین قربان 💫💫💫💫💫💫💫 چارده نور؛ هم‌چنان دریاست چارده نور؛ محورش زهراست "وَ بِکُم یُمسِکُ السَّما" یعنی: آسمان روی شانه‌ی آن‌هاست مثلِ خورشید تابناک شدند دینِ اسلام را ملاک شدند آمده: "اِنَّما یُریدُ الله": از پلیدی و رجس پاک شدند وصلِ آن‌ها وصالِ پیغمبر رسمِ آن‌ها مثالِ پیغمبر نیست اجرِ رسالت طه جز محبت به آلِ پیغمبر به کناری گذار فاصله را پاره کن برگه‌های باطله را دل به دریای اهلِ بیت بزن گوش کن آیه‌ی را عصمتِ محض؛ از بدی دورند خارج از درک؛ رازِ مستورند منکرانِ حقیقتِ آن‌ها وسطِ روز منکر نورند راهِ اصلاح را نمی‌دانیم رستن از چاه را نمی‌دانیم بی‌توسل به اهلِ بیتِ رسول راه و بی‌راه را نمی‌دانیم
. محمد آمد و نورٌ علی نور است همراهش علی یک سمت و آن سو حضرتِ زهرای دلخواهش حسن محکم گرفته مهربان؛ دستِ حسینش را قدم برداشت و رویید گل ها بر سرِ راهش خدا دلدادۂ این بود و سفارش کرد که بی وقفه بگردد دورشان، خورشید با ماهش مسیحیانِ نجران آمدند اما عقب رفتند پیمبر بود و خانوادۂ از غیب آگاهش هراس افتاده بر جانِ کلیسا، میزند ناقوس ترک خورده صلیبِ سنگی از اندوهِ جانکاهش علی بر هم گره اندازد ابرو را، همین کافیست که عیسی میرسد بیتاب و سرگردان به درگاهش خدا داده به زهرا آنچنان اعجاز که والله به ویرانی مبدّل میکند یک آهِ کوتاهش پسرهای علی هم که اگر نفرین کنند ای وای... زمین می مانَد و کوهی که نه! آری بخوان کاهش مبادا لحظه ای بیرون بیاید از غلاف خود امان از ذوالفقارِ مرتضی و خشم گهگاهش! 🔸شاعر: ✍ ................................ محمّد، با خودش آورد، محبوبش، حبیبش را حسن، آن باغ حُسنش را، حسین و عطر سیبش را زنی از راه می‌آید، که دارد آرزو مریم، به رویش وا کند، یک لحظه چشمان نجیبش را رسید از راه، روح‌الله و سرّالله و سیف‌الله شنید از آسمان، عیسی‌ابن‌مریم هم، نهیبش را نگاهی می‌کند یعسوب و می‌ترسند ترسایان چه کس، این‌گونه بیرون کرده از میدان، رقیبش را؟ بپرس از خیبر، ای نجران! که لرزان با تو واگوید: چه خواهد شد اگر حیدر، کِشد تیغ مهیبش را «پدر» با ما، «پسر» با ما، دَمِ «روحُ‌القدس» با ماست بگو در پای حیدر، افکنَد ترسا، صلیبش را ✍قاسم_صرافان .___________________________ 💚💚💚💚💚