eitaa logo
کــانــالـ بــابـ الــحــوائجـ اشـــعــار نــاب مداحی و مولودی ترکی و فارسی
3.7هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
209 فایل
《هدف از ایجاد این کانال : ارائه بهترین اشعار مداحی ،روضه،مرثیه ،مولودی و... برای دسترسی هر چه سریع شما ذاکرین آل الله می باشد .》 💠خادم کانال : 💠🎤کربلائی سعید سلطانی 🔰 💠جهت ارتباط بامدیر کانال به آیدی زیر مراجعه فرمائید ⇃⇂ @saeid1370 ______☆______
مشاهده در ایتا
دانلود
«بسم ربّ الفاطمــه» باز این چه روضه ایست که مثل محرم است باز این چه نوحه ایست که تصویر ماتم است باز این چه ناله ای ایست که می خیزد از زمین یا این چه گریه ایست که از عرش اعظم است گویا که دم گرفتــه زمیــن رو به آسمان عرش برین و فرش ، سیه پوشِ این غم است از غــــربت شبـــانهٔ تشیــیع آسمــــان گویا که زلزله ای به ارکان عـــالم است صحبت از آتش است و در و بیت فاطمه این فتنــه ها برای شروع محـــرم است رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۹/۱۶ @saeidikimya
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇࿐ྀུ༅𖠇࿐ྀུ༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ "کَلِّمینــی" فــاطمـــه ! دارد تــوانـم می رود آمــــده جان بر لبــم ، روح و روانم می رود "کَلّمینــی"دختـر خَیــرُ الوَریٰ ، خَیــر النساء! چشم خود وا کن ببیــن اشک روانم می رود پــر مــزن از آشیـــــانم ای پرستـــوی علـــی زندگانــی ، دلخوشــی ، از آشیـــانم می رود با نفسهایی که سنگین می شود درسینه ات خنـــــده از روی لبـــان کـودکــانـــم می رود صحبت از رفتن نکن آتش به قلبم می زنی تیر داغت دم به دم بر استخــوانم می رود با وصیــت های تو دنیــا به چشمم تیره شد قبلِ تو با چشم خود دیدم که جانم می رود روشنـای چشم من ! باور ندارم نیمـه شب مـــاه من ، قامتْ کمان از آسمانم می رود باغبانی خسته ام وقتی که با دست خزان از بهـــار خــانه ام یــاس جــوانم می رود آیه آیه التمـــاسم آب شـــد در چشــــم من از همان وقتی که یاسین بر زبانم می رود فاطمه! ای کاش هرگزخانهٔ ما ، در نداشت با همین ای کاش ها آه از نهــــانم می رود ای تمــامِ لشــکــرم ، تنهـــاترینـــم بعــدِ تـو می روی همــراه تو گویـا جهـــانم می رود ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇࿐ྀུ༅𖠇࿐ྀུ༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۹/۱۷ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇࿐ྀུ༅𖠇࿐ྀུ༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
امشب مدینه خواب راحت کرد مادر اما تو را خیلی اذیت کرد مادر . همسایه هایت را دعا کردی و این شهر هر شب فقط پشت تو غیبت کرد مادر . چشم و سر و پهلویم امشب درد دارند درد تو بر ما هم سرایت کرد مادر . از بس برایم روضه خواندی از حسینت چشمم به این خون گریه عادت کرد مادر . می آید آن روزی که می گویم : کجایی پیراهنش را شمر غارت کرد مادر . بر نیزه بود و ناگهان دیدم که سنگی پیشانی او را دو قسمت کرد مادر . بازار شام و حال و روزِ ما به بازار ی عبّاس را غرق خجالت کرد مادر http://eitaa.com/torkiy