#متن_روضه_و_توسل_به_حضرت_زهرا
#یا_زهرا
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
🔹پیغمبر وارد خانه شد، دید حبیبۀ خدا فاطمه با یه دستش دستاس میگردونه، با یه دستش بچه اش رو بغل گرفته، صدا زد: عزیز دلم! دخترم! چرا به اسماء یا فضه نمیگی کمکت کنند
🔹عرضه داشت: بابا! هر روز کارهای خونه رو ما تقسیم می کنیم، امروز نوبت نوبت منه، بی وفای است اگه بگم اونا کار کنند…
هی پیغمبر نگاه کرد دست های زهرا تاول زده در اثر آسیاب کردن گندم، دست دخترش رو گرفت آروم بوسید، خیلی گریه کرد آقا….
▪️من میخوام امروز آروم آروم برات روضه بخونم،یا رسول الله! دست فاطمه رو یه خورده زخمی وخسته دیدی نتوستی جلوی خودت رو بگیری، گریه ات گرفت، کجایی ببینی نیمه های شب دست فاطمه برا قنوت بالا نمیاد؟…😭
▪️اما مادرِ من و شما غصه اش درد پهلو نیست، غمِ بازو نیست، صورتِ کبودش نیست، کشته شدن بچه اش نیست،
میخوای بدونی دردِ فاطمه چیه؟
مرگ من از فشار در و دیوارِ خانه نیست
این غصه میکشد که غریب است شوهرم
می مانم عاشقانه در این روزهای سخت
باشی کنار من اگر این روزهای سخت
حالا فقط به پیش تو بودن دلم خوش است
در غربتم پس از پدر این روزهای سخت
اجر رسالت است که دیگر برای ما
حتی نمانده یک نفر این روزهای سخت
زانو بغل نگیر عزیزم دلم گرفت
ماتم نگیر اینقدر این روزهای سخت
▪️علی جان! چرا زانوی غم بغل گرفتی؟…
بیرون که میروی دل من شور میزند
این روزهای پر خطر، این روزهای سخت
داری تو هم شبیه به من پیر میشوی
نفرین روزگار بر این روزهای سخت
🔹توو روضه بی بی خیلی باید مراقب شد، اگه بخوای روضۀ بی بی رو بخونی، تازه بعدِ در و دیوار شروع میشه، از همه ی عاشقا و نوکرا برای این بیت معذرت میخوام، صدا زد: علی جان!…
دستم شکسته، حیف به دردت نمیخورد
بی فایده است این سپر، این روزهای سخت
(هرچه کردم نذارم ببرند تو رو مسجد، نشد، آخه اینقد غلاف به بازوم زدن… بچه ام رو کشتن فدا سرت، مجروح کردن فدا سرت، فقط تو اینجور زانو بغل نگیر علی جان…)
ناله بزن بگو یا زهـــــــرا...
منبع:
احقاق الحق ج 10 ص 266 و ذخائر العقبی ص 105 و کتاب عوالم ج 11 ص 587.
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها