eitaa logo
خانه قرآن شهری ترنج بندرانزلی
436 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
30 فایل
۲۷ سال سابقه نشر و ترویج و اشاعه فرهنگ قرآنی. برگزاری محافل بزرگ قرآن کریم. برگزاری مجالس اهل بیت علیهم السلام ترنج ( تربیت. نیروی. جوان ) ارتباط با مدیر کانال، حسین رضوانی ۰۹۱۱۶۶۰۸۹۶۰ ۰۹۱۱۹۸۸۹۱۳۱ در پیام رسان ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🛑انتخاب برای فرزندانتون رو جدی بگیرید! @torraanj ‌✍🏻یسری چیزها توی زندگی ما هستن که اثرات بالایی دارن ولی ما متوجه نیستیم! ‌ ‌✅مثلا شنیدید که تا ۷۰ بلا رو دفع میکنه، صدقه دادید و متوجه رفع بلا نشدید،اما خب متوجه نشدن شما دلیل بر نبود دفع بلا نیست! ‌‌‌ ‌‌🔅یا مثلا توی هست که: نگاه آلوده انسان به نامحرم،تیر زهرآلود هست! اما چون اثرش رو متوجه نمیشیم فکر میکنیم همچین چیزی نیست! ‌اما در واقع اثر داره و اثرش روی میمونه.. ‌‌ ‌⛔یا اثر رو شما نمیبینید،متوجه نمیشید،اما کم کم میبینید یه جایی از زندگیتون رو تحت شعاع قرار داده! ‌ ‌🚫اینا اثرات منفی پیامدهای یکسری مسائل بود.. ‌ ✅حالا برعکسش یکسری کارا هم هست باعث خیر و برکته اما باز ما اونارو هم متوجه نمیشیم چون نمیبینیم! اما به هرحال اثرگذاریشون رو دارن... ‌ ‌✔مثلا روایت هست: خانه های خود را با تلاوت نورانی کنید یا نور و... ‌خب شما قران میخونی اما نمیبینی جایی نورانی شده باشه! ‌در حالیکه ما چشم بصیرت نداریم ببینیم.. ‌ 🔴حالا یکی ازمهمترین این مسائل که میتونه اثرات خیلی خوب یا بد داشته باشه انتخاب "اسم" هست. ‌‌ ‌🔷️ اسم ها در عالم اثرات خاص خودشون رو دارن روی زندگی و شخصیت،بعضیا باعث خیر و برکت و بعضیا باعث شر و بدی هستن. ‌ ‌🔅در احادیث داریم اولین حق فرزندان بر والدین انتخاب اسم نیک برای بچه هست.. که خیلی ها متاسفانه نسبت بهش بی اهمیتن و دنبال اسمهای عجیب غریبن! ‌‌ 🔆پیامبر فرمود:... روز با اسمهایتان خوانده خواهید شد. ‌خواهند گفت: قیام کن ‌ای فلانی فرزند فلان و به سوی نور خویش حرکت کن و بپا خیز، ‌ای فلان فرزند فلان برای تو نوری نیست.» ‌ 🌼چون اسم نیک، در نور داره و مسير رو روشن میكنه،به همین خاطر کسی که برای بچش اسم ناپسند انتخاب میکنه بچه‌ش رو از این نور هم در قیامت محروم میکنه. ‌ ✍🏻حالا چه اسمایی بی نور و قبیحن؟ اسمهایی که مختص به دشمنان هستن. ‌ 🌸‌و برعکسش بهترینش اسمهای و هستن. ‌‌ اسم پیامبر یعنی"محمد" بابرکت ترین اسم هست و بعد اسامی اهل بیت بهترین اسم ها هستن چون از اسامی خداوند مشتق شده.. ‌‌ ✍🏻امام صادق فرمود: ‌هیچ فرزندی(پسری) از ما اهل بیت متولد نمیشود مگر اینکه اسمش را محمد میگذاریم ،بعد از ۷ روز اگر بخواهیم نامش را تغییر میدهیم و اگر بخواهیم نامش را محمد باقی میگذاریم... ‌ ‌🔴پیوست: بحث این نیست هرکی اسامی اهل بیت رو داره آدم حتما خوبیه! اما به هرحال یه جاهایی اثراتی براش هست.. @torraanj
خاطره ای عجیب از عنایت شهدا @torraanj تلفن زنگ خورد وخبر دادند که دوپسرعمویش که از بازاری های تهران بودندبرای کاری به اهواز آمده اند و مهمان آنان خواهند شد.آشوبی در دلش پیدا شد.حقوق بچه هاچند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و او این مدت رابا نسیه گرفتن از بازار گذرانده بود..نمی خواست شرمنده ی اقوامش شود. آن طور که خودش تعریف می کرد از سادات و اهل تهران بود و پدرش از تجار بازار تهران. علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقش به شهدا، حجره ی پدر را ترک کرد و به همراه بچه های تفحص لشکر27 محمد رسول الله راهی مناطق عملیاتی جنوب شد. یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان. بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کرد و همسرش را هم با خود همراه کرد. یکی دو سالی گذشته بود و او و همسرش این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص می گذراندند. سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلشان، از یاد خدا شاد بود و زندگیشان، با عطر شهدا عطرآگین. تا اینکه... تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دوپسرعمویش که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان آنان خواهند شد. آشوبی در دلش پیدا شد.حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و او این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بود... نمی خواست شرمنده ی اقوامش شود. با همان حال به محل کارش رفت و با بچه ها عازم شلمچه شد. بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردند و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد. شهید سید مرتضی دادگر. فرزند سید حسین. اعزامی از ساری...گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما او... استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادند و کارت شناسایی شهید به او سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید،به بنیاد شهید تحویل دهد. قبل از حرکت با منزلش تماس گرفت و جویای آمدن مهمان ها شد و جواب شنید که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرش وقتی برای خرید به بازار رفته مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرده اند به علت بدهی زیاد، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرش هم رویش نشده اصرار کند... با ناراحتی به معراج شهدا برگشت و در حسینیه با شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداخت... "این رسمش نیست با معرفت ها. ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم. راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم...". گفت و گریست. دو ساعت راه شلمچه تا اهواز را مدام با خودش زمزمه کرد: «شهدا! ببخشید. بی ادبی و جسارتم را ببخشید...» وارد خانه که شد همسرش با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس او کسی در  خانه را زده و خود را پسرعموی همسرش معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسر او بدهکار بوده و حالا آمده که بدهی اش را بدهد. هر چه فکرکرد، یادش نیامد که به کدام پسرعمویش پول قرض داده است...با خود گفت هر که بوده به موقع پول را پس آورده. لباسش را عوض کرد و با پول ها راهی بازار شد. به قصابی رفت. خواست بدهی اش را بپردازد که در جواب شنید:بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است. به میوه فروشی رفت...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بود سر زد. جواب همان بود....بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... گیج گیج بود. مات مات. خرید کرد و به خانه بر گشت و در راه مدام به این فکر می کرد که چه کسی خبر بدهی هایش را به پسرعمویش داده است؟ آیا همسرش؟ وارد خانه شد و پیش از اینکه با دلخوری از همسرش بپرسد که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته ... با چشمان سرخ و گریان همسرش مواجه شد که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار می گریست... جلو رفت و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودند در دستان همسرش دید. اعتراض کرد که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟ همسرش هق هق کنان پاسخ داد: خودش بود. خودش بود.کسی که امروز خودش راپسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود. به خدا خودش بود.... گیج گیج بود.مات مات... کارت شناسایی را برداشت و راهی بازار شد. مثل دیوانه ها شده بود. عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می داد. می پرسید: آیا این عکس،عکس همان فردی است که امروز...؟ نمی دانست در مقابل جواب های مثبتی که شنیده چه بگوید...مثل دیوانه هاشده بود. به کارت شناسایی نگاه می کرد. شهید سید مرتضی دادگر. فرزند سید حسین. اعزامی از ساری...وسط بازار ازحال رفت... پی نوشت۱. این خاطره در مراسم تشییع این شهید بزرگوار، توسط این برادر برای حضار بیان شد. پی نوشت۲.  آدرس مزار این شهید: کیلومتر۵ جاده ساری نکا، بعد از بیمارستان سوانح و سوختگی، قبل از روستای خارکش در بقعه امام زاده جبار @torraanj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پنج انتخاباتی حتما مطالعه بفرمایید. شما در کشور و استان و شهر خودت موثّر هستی. @torraanj
چقدر این جمله، از این موجود یخی قابل تامّله!!! من و تو، ما و شما، در میهنمون دخیل هستیم. @torraanj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
استاد شعبان صیاد _فرقان ، نازعات (Trimmed).mp3
39.83M
‍🎙شاهکاری ماندگار از استاد شعبان عبدالعزیز صیّـاد 📖سوره مبارکه فرقان آیات ۴۵ الیٰ ۷۶ و سوره مبارکه نازعات آیات ۲۷ الیٰ ۴۱ 📥تلاوت کامل همان قطعه ریپلای‌شده هست 🏡 اجرا شده در کشور مصر، استان منوفیه، شهر شهداء، روستای سلامون _ سال ۱۹۷۴ 🌺بشنوید و لـذّت ببرید... @torraanj