👈 بررسی #خشم از چهار جهت به منظور ترک این رفتار
1️⃣ ریشه خشم:
#حضرت_عيسى عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از ريشه خشم ـ فرمودند: خود بزرگ بينى و گردن فرازى و حقير شمردن مردم. ميزان الحكمه ج8 ص454
2️⃣ آغاز و پایان خشم:
#حضرت_علی_علیه_السلام : از خشم بپرهيز كه آغاز آن، ديوانگى و فرجام آن، پشيمانى است. مستدرك الوسائل ج 12 ص 12
با خشمگین شدن، حالت هایی در رفتار و گفتار و حالت های صورت ما بروز پیدا می کنه که خودمون رو دیوانه نشون می دیم و دیگران دیگه اون حسابِ سابق رو رومون باز نمی کنند و بعدش هم پشیمانی عایدمون می شه؟!
3️⃣ تاثیر خشم:
#حضرت_علی_علیه_السلام : شدّت خشم، نحوه سخن گفتن را تغيير مى دهد و ريشه برهان و دليل را قطع مى كند و فهم را از هم مى گسلد. ميزان الحكمه، ج 8، ص 446
#حضرت_علی_علیه_السلام : به سوى خشم مشتاب، كه به عادت بر تو مسلّط مى شود. غررالحكم حدیث 10288
4️⃣ دوری از خشم:
#حضرت_علی_علیه_السلام : تواناترين مردم در تشخيصِ درست، كسى است كه خشمگين نشود. غرر الحكم حدیث 3047
#امام_على_عليه_السلام: حاضر جوابترين مردم كسى است كه خشمگين نشود. غررالحكم حدیث 2950
#حضرت_علی_علیه_السلام : خشم را با سكوت درمان کنید. غررالحكم حدیث 5155
بسیار پیش میاد که ما می خواهیم در جایی حق خودمون رو بگیریم یا سخ حقی بگوییم ولی وقتی خشمگین می شیم با توجه به چند حدیث بالا: اول که خوب تشخیص نمی دیم چه باید بگوییم و یا شخص مقابل چه می گوید... دوم اینکه: نمی تونیم حاضرجواب باشیم و پاسخ مناسب رو پیدا کنیم چون ذهن بهم ریخته... سوم اینکه: نحوه سخن گفتن ما عوض می شه و نمی تونیم منظور خودمون رو به درستی برسونیم و حق رو بگوییم... چهارم اینکه: اگر یک نفر حرف نادرستی می گوید، نمی شود با خشم راه درست رو به او نشان داد و او را راهنمایی کرد و ممکن است حتی این رفتار ما باعث شود او از راه درست بدش بیاید و از طرفی افرادی دیگر بیایند و با حرف های نادرست(و با مهربانی های ساختگی) او را منحرف کنند(امام على عليه السلام: هنگام خشم ، ادب نبايد كرد (/ تأديب اثر ندارد) . غررالحكم: ح10529 )
حتی در بسیاری از مواقع اطرافیانی که می بینند دو نفر گفتگو می کنند، حق را به کسی می دهند که با آرامش صحبت می کند، هرچند حق با او نباشد! و گاهی حتی اگر کسی حق رو بگوید ولی با خشم بگوید، اطرافیان خیال می کنند که او به ناحق سخن می گوید و این باعث می شود حقِ حقدار ضایع شود و یا اینکه اطرافیان می گویند حق با فلانی هست ولی نباید خشمگین می شد که این هم نقطه ضعفی برایش می شود
خلاصه اینکه وقتی می خواهیم حق را بگوییم باید با آرامش و صبوری عمل کنیم، نه اینکه با خشمِ خود باعث شویم شخصِ مقابل که ناحق می گوید به خاطر خشم ما حرف حق را نپذیرد و یا حتی خود را موجه جلوه دهد!
@torraanj
🌾 #حضرت_عيسي (علیه السلام) با جمعي در جايي نشسته بود. مردي هيزم شکن از آن راه با خوشحالي و خوردن نان مي گذشت.👇
👈حضرت عيسي (ع) به اطرافيان خود فرمود: «شما تعجب نمي کنيد از اين که اين مرد بيش از يک ساعت زنده نيست؟»😧.....
.......
👌ولي آخر 👈همان روز آن مرد را ديدند که با بسته اي هيزم مي آيد. تعجب کردند و از حضرت(ع) علت نمردن او را پرسيدند. حضرت(ع) بعد از احوال پرسي از مرد هيزم شکن فرمــــــــــــود: «هــــــــيزمت را باز کن».
وقتي که باز کرد، 🐍مار سياهي را در لاي هـــــــــيزم او ديد.حضرت عيسي (ع) فرمود: «اين مار بايد اين مرد را بکشد ولي تو چه کردي که از اين خطر عظيم نجات يافتي؟»😊
👈 گفــــــت: «نــــان مي خـــــــوردم که فقيري از مقابل من گذشــــــــت. قدري به او دادم و او درباره من #دعا کرد.»
حضرت عيسي (ع) فرمود: بر اثر همان دستگيري از مستمند، #خداوند اين بلاي ناگهاني را از تو برداشت و 50 سال ديگر زنده خواهي بود.
منبع: تفسير نمونه
@torraanj
#حضرت_عيسى عليه السلام به همراهى مردى سياحت مى كرد، پس از مدتى راه رفتن گرسنه شدند و به دهكده اى رسيدند. عيسى عليه السلام به آن مرد گفت : برو نانى تهيه كن و خود مشغول #نماز شد.
آن مرد رفت و سه عدد نان تهيه كرد و بازگشت ، اما مقدارى صبر كرد تا نماز عيسى عليه السلام پايان پذيرد. چون نماز طول كشيد يك دانه نان را خورد. حضرت عيسى عليه السلام سوال كرد نان سه عدد بوده ؟ گفت : نه همين دو عدد بوده است .
مقدارى بعد از غذا راه پيمودند و به دسته آهوئى برخوردند، عيسى عليه السلام يكى از آهوان را نزد خود خواند و آن را ذبح كرده و خوردند.
بعد از خوردن عيسى فرمود: به اذن #خدا اى آهو حركت كن ، آهو زنده شد و حركت كرد. آن مرد در شگفت شد و سبحان الله گفت : عيسى عليه السلام فرمود: ترا سوگند مى دهم به حق آن كسى كه اين نشانه قدرت را براى تو آشكار كرد بگو نان سوم چه شد؟ گفت : دو عدد بيشتر نبوده است !
دو مرتبه به راه افتادند و نزديك دهكده بزرگى رسيدند و به سه خشت طلا كه افتاده بود برخورد كردند. آن مرد گفت : اينجا ثروت زيادى است ! فرمود: آرى يك خشت از تو، يكى از من ، خشت سوم را اختصاص مى دهم به كسى كه نان سوم را برداشته ، آن مرد حريص گفت : من نان سومى را خوردم .
عيسى عليه السلام از او جدا گرديد و فرمود: هر سه خشت طلا مال تو باشد.
آن مرد كنار خشت طلا نشسته بود و به فكر استفاده و بردن آنها بود كه سه نفر از آنها عبور نمودند و او را با خشت طلا ديدند.
همسفر عيسى را كشته و طلاها را برداشتند، چون گرسنه بودند قرار بر اين گذاشتند يكى از آن سه نفر از دهكده مجاور نانى تهيه كند تا بخورند. شخصى كه براى آن آوردن رفت با خود گفت : نان ها را مسموم كنم ، تا آن دو نفر رفيقش پس از خوردن بميرند و طلاها را تصاحب كند.
آن دو نفر هم عهد شدند كه رفيق خود را پس از برگشتن بكشند و خشت طلا را بين خود تقسيم كنند. هنگامى كه نان را آورد آن دو نفر او را كشته و خود با خاطرى آسوده به خوردن نانها مشغول شدند.
چيزى نگذشت كه آنها بر اثر مسموم بودن نان مردند. حضرت عيسى عليه السلام در مراجعت چهار نفر را بر سر همان سه خشت طلا مرده ديد و فرمود:(1) (اين طور دنيا با اهلش رفتار مى كند.)(2)
یکصد موضوع پانصد داستان
1- هكذا تفعل الدنيا باهلها.
2- پند تاريخ 2/124 - انوار نعمانيه ص 353..
@torraanj
#حتی_فکرگناههمنکنید!
#امام_صادق علیه السلام می فرمایند:
🔹روزی #حضرت_عیسی (علیه السلام) در جمع حواریون نشسته بودند. حواریون به عیسی علیه السلام عرض کردند: آموزگار راه هدایت! ما را از نصایح و پندهایت بهره مند ساز.
عیسی علیه السلام فرمود:
#حضرت_موسی علیه السلام به اصحاب فرمود؛ سوگند دروغ نخورید، ولی من می گویم سوگند خواه دروغ و خواه راست نخورید.
آنها عرض کردند: ما را بیشتر موعظه کن.
ایشان به حواریون فرمود :
برادرم موسی می گفت : زنا نکنید.
ولی من به شما می گویم : حتی فکر زنا نکنید ؛ زیرا فکر #گناه مثل این است که در اتاقی آتش روشن کنند که اگرخانه راهم به آتش نکشد، دیوارها راسیاه میکند.
📚 سفینه البحار، ج ۳، ص ۵۰۳
@torraanj