#امیرالمومنین_علی (علیه السلام) و سپاهیانش، سوار بر اسب ها، آهنگ حرکت به سوی نهروان داشتند. ناگهان یکی از سران اصحاب رسید و مردی را همراه خود آورد و گفت:
《یا امیر المؤمنین! این مرد (ستاره شناس) است و مطلبی دارد که میخواهد به عرض شما برساند.》
ستاره شناس: یا امیر المؤمنین! در این ساعت حرکت نکنید، اندکی تأمل کنید، بگذارید اقلاً دو سه ساعت از روز بگذرد، آنگاه حرکت کنید!!
❓چرا؟
چون اوضاع کواکب دلالت میکند که هر که در این ساعت حرکت کند، از دشمن شکست خواهد خورد. و زیان سختی بر او و یارانش وارد خواهد شد. ولی اگر در آن ساعتی که من میگویم حرکت کنید، ظفر خواهید یافت و به مقصود خواهید رسید!!
مولا فرمود:
《این اسب من آبستن است، آیا میتوانی بگویی کره اش نر است یا ماده؟ 》
بلی. اگر بنشینم حساب کنم میتوانم.
_دروغ میگویی، نمی توانی، #قرآن میگوید: 👈 هیچکس جز #خدا از نهان آگاه نیست.
👈 آن خداست که میداند چه در رحم آفریده است.
محمد، #رسول_خدا چنین ادعایی که تو میکنی نکرد.
آیا تو ادعا داری که بر همه جریان های عالم آگاهی؟ و میفهمی در چه ساعت خیر و در چه ساعت شرّ میرسد؟
پس اگر کسی به تو با این علم کامل و اطلاع جامع اعتماد کند، به خدا نیازی ندارد.
سپس حضرت رو به مردم خطاب فرمود:
《مبادا دنبال این چیزها بروید، اینها منجر به #کهانت و ادعای #غیب_گویی میشود.
#کاهن هم ردیف #ساحر است.
و ساحر هم ردیف #کافر.
و کافر در آتش است.》
آنگاه رو به آسمان کرد و چند جمله #دعا، مبنی بر #توکل و #اعتماد به خدای متعال خواند. سپس رو کرد به ستاره شناس و فرمود:
《ما مخصوصا برخلاف دستور تو عمل میکنیم و بدون درنگ همین الا ن حرکت میکنیم.》
فورا فرمان حرکت داد و به طرف دشمن پیش رفت.
✅ در کمتر جهادی به قدر آن جهاد، #پیروزی و #موفقیت نصیب علی علیه السلام شده بود.
منابع:
[1] . نهج البلاغه ، خطبه 77.
وسائل ، ج /2ص 181.
داستان راستان،شهید مطهری،جلد اول.
@torraanj