حاج آقا مصلی نژاد14030426_0.MP3
زمان:
حجم:
12.22M
🎵 سخنرانی صبح #عاشورا
📜شرح و توضیح رجزخوانی حضرت امام حسین علیه السلام، جنگ نرم
💠سوره مبارکه مائده آیه ۶۷
🗓سهشنبه ۲۶ تیرماه ۱۴۰۳
✅ https://eitaa.com/masjedeseyyed
💠
اشک و عبرت▫️ برخی ها خیال می كنند #عاشورا برای عبرت است نه برای عَبره؛ اما سالار شهیدان فرمود من برای دو چیز شهید شدم: هم برای عبرت هم برای عَبره. ▫️ عبرت گرفتن به کار آن عزاداری می گویند كه عبور كند ـ از جهل به علم ـ از جهالت به هدایت ـ از كُندروی به اعتدال ـ از بی راهه رفتن به استقامت؛ این را می گویند #عبرت؛ عبرت یعنی عبور. ▫️ آن عزاداری كه تماشا می كند، اهل عبرت نیست، او فقط می نالد و اهل اشك است؛ عاشورا که سپری شد برای او اثری ندارد، چون او عبرت نگرفت، عبور نكرد، تماشا كرد. ▫️ اصرار قرآن كریم بر این است كه ﴿فَاعْتَبِرُوا﴾! خدا فرمود #عبرت_بگیرید؛ خب «عبرت بگیرید» یعنی چه؟ یعنی بایستید؟! آدمِ ایستا كه اهل عبرت نیست! 👈 آن كه از رذیلت به فضیلت عبور کرد و #فرشته_خوی شد، او عبرت گرفت. ▫️ حضرت فرمود من هم برای عبرت شهید شدم و هم برای عَبره؛ این بیان نورانی حضرت است كه فرمود: «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَة»؛ عَبره یعنی #اشك_ریختن به قدری كه تمام صورت را پُر كند. #آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی #جام_معرفت 📚 سخنرانی محرم تاریخ: 1397/06/29 🌐 https://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
[2]
امام که از جسارت دشمن و شهادت مظلومانه آن طفل دل آزرده شده بود، مشتش را از خون گلوی او پر نمود و به طرف آسمان پاشید و فرمود:
«خداوندا! این مصیبت بر من آسان است، چون که در معرض دید تو است.»(9)
امام حسین علیه السلام برای دفن عبدالله قبری حفر کرد و تنِ غرقه به خونش را به خاک سپرد. نگاه پرمهر و غمبار سکینه و مادرش در وداع با قربانی شش ماهه، عظمت این مصیبت را دو چندان نمود.
#امام_زمان علیه السلام در «زیارت ناحیه مقدّسه» می فرماید:
سلام بر عبدالله شیرخوار که او را هدف تیر قرار دادند و در آغوش پدر به قتلش رساندند. خدا لعنت کند حرملة بن کاهلی را که تیر به سویش انداخت...
گلستان فضایل
حضرت سکینه سلام الله علیها از چشمه زلال دانش و معرفت امام حسین علیه السلام جرعه ها نوشید و به درجه ای از ایمان و باور دینی رسید که امام در توصیفش می فرماید:
غالب (اوقات) بر سکینه چنین است که با تمام وجود محو جمال ازلی است. ایّامش غرق در عبادت و راز و نیاز با پروردگار سپری می گردد.(10)
این تعریف، بیانگر مقام برجسته دختر امام حسین علیه السلام در راستای یقین به پروردگار متعال و گسستن از مشغولیات و دلبستگی های دنیای فانی است.
حضرت سکینه، گوهری مستور در #صدف_عفّت_وحیا و آراسته به اخلاق محمّدی است.
وی شأنش بالاتر از مدح ستایشگران و مقامش والاتر از وصف دوستداران است؛ زیرا او در کنف حمایت بزرگانی چون پدر و برادر رشیدش امام زین العابدین و حضرت علی اکبر علیهم السلام قرار داشت و راه تعالی روح و مبارزه با نفس را از آنها فرا گرفته بود.
یکی از نویسندگان معاصر آورده است: «سکینه بانویی جلیل القدر، با نجابت و دارای مقام و منزلتی بلند است.»(11)
بانو بنت الشّاطی می گوید:
«به حق که خانم سکینه به سبب اصل و نسب عالی و شرافت و منزلت بالایش، صاحب عزّت بی پایان و آشکاری است.»(12)
مورّخ شهیر، غیاث الدّین میرخواند در کتاب حبیب السّیر می گوید:
«حضرت سکینه دختر امام حسین علیه السلام را به خاطر جمال ظاهری و کمال باطنی و حسن خلق، عقیلة القریش گفته اند.»
دختر امام حسین علیه السلام از شجاعتی قابل تحسین برخوردار بود. وی در برابر ظالمان سکوت نمی کرد و به انجام تکالیف الهی همّت می گمارد. او از هیاهوی تبلیغاتی هراسی به دل راه نمی داد و با صلابت فاطمی دشمن را خوار و رسوا می نمود، با دلیل و منطق سخن می گفت و حقّانیّت خویش را به اثبات می رساند.
روزهای جمعه، خالد بن عبدالملک، بر بالای منبر می رفت و به بدگویی از علی علیه السلام می پرداخت؛ این خبر به حضرت سکینه علیها السلام رسید، وی همراه خدمتگزارانش نزد خالد می آمد و در مقابلش ایستاده و او را سبّ و لعن می کرد.
نگهبانان خالد جرأت آزار رساندن به سکینه را نداشتند؛ اما همراهانش را اذیّت کرده و آسیب می رساندند. در مجلسی که مروان، امیرمؤمنان علیه السلام را سب نمود، با شهامت، او و اجدادش را لعنت کرد. دختر عثمان که در جلسه حاضر بود، رو به سکینه کرد و گفت: من دختر شهیدم! سکینه علیها السلام سکوت کرد و آنگاه که مؤذّن صدا به اذان بلند کرد و به عبارت: «اشهد انّ محمّداً رسول الله» رسید، خطاب به دختر عثمان فرمود: این، پدر من است یا پدر تو؟ دختر عثمان شرمسار گشت و گفت: «لافخر علیکم ابداً؛ من دیگر هرگز به شما فخر نخواهم کرد.»(13)
عظمت مقام و فصاحت و بلاغت کلام حضرت سکینه، به کسی اجازه گستاخی و توهین نمی داد و همگان را سرجای خود می نشاند. همان طوری که سخن گفتن عمّه اش زینب علیها السلام بر دهان کوفیانِ بی غیرت و بی وفا مهر سکوت زد و آنان را به حیرت واداشت.
ایشان راوی احادیث اهلبیت علیهم السلام، پیام رسان مکتب #عاشورا و تجلی نور #علم ، #حلم و #حیا ی فاطمی و زینبی علیهمالسلام است.
منابع
1. حضرت سکینه و...، علاّمه مقرّم، ص 262.
2. همان، ص 263.
3. محدّثات شیعه، دکتر غروی نایینی، ص 210.
4. ریاحین الشّریعه، ج 3، ص 315 و 316.
5. تذکرةالخواص، ص 150.
6. اصول کافی، ج 1، ص 462؛ بحارالانوار، ج 45، ص 17.
7. محدّثات شیعه، ص 176.
8. ریاحین الشّریعه، ج 3، ص 315.
9. نفس المهموم، ص 161.
10. اسعاف الراغبین، در حاشیه نورالابصار، ص 202.
11. اعلام النّساء، ج 2، ص 202.
12. تراجم سیّدات بنت النّبوّه، ص 956.
13. همان، ص 157.
@toubaefaf
هدف #جنگ_نرم از دهه هفتاد که راه افتاد، گرفتن هویت و اصالت از سست عنصرها و ضعیف النفس ها بود.
در جنگ نرم، علت کشف حجاب و بزه کاری ها و فسادهای وابسته را از ضعف نفس و ضعف ایمان نیز ببینیم و در تقویت جبهه #ایمان، #ولایت ، مکتب #غدیر و #عاشورا و #منجی_عالم با #تقوا که تقویت نفس است، بکوشیم.
(۴۴۵)هزار و یک نکته پیرامون #حیاوعفاف
@toubaefaf
طوبای عفاف
⛔️ سال هاست که اسرائیل به تهاجم فرهنگی علیه شیعیان به ویژه ایران اقدام عملی کرده و چه بسیار آسیب های
✍سیاست استکباری_صهیونیستی ولنگاری به جای دین مداری از مهمترین ترفندهای اسرائیل_امریکا برای کشورهای مسلمان است که در عربستان به دلیل وهابی و سقیفه ای بودنشان زود نتیجه داد و در ایران هنوز در حال چالش و اصطکاک.
زیرا در ایران هنوز روحیه دینی مردم که برآمده از #غدیر
#عاشورا
#مهدویت است، زنده است.
اما لازم است مرتب روشنگری شود.
@toubaefaf
با کاروان #امام_حسین علیه السلام (۱۱)
#امام_حسین علیه السلام در شب #عاشورا به سراغ یاران خود رفت و به آنـان دسـتور داد خیمـه هـا را بـه هـم
نزدیک کنند و طنابها را در هم داخل سازند و خود به گونه ای قرار گیرنـد کـه جـز راه مقابلـه بـا
دشمن، معبر دیگری وجود نداشته باشد.
همچنین امام بـه یـاران دسـتور داد کـه شـبانه در اطـراف
خیمه گاه، گودالی شبیه خندق کندند و در آن هیزم ریختند تا در هنگام نبرد، برای جلوگیری از نفوذ
دشمن، آن هیزمها را آتش بزنند.
امام و یارانش تمام شب #عاشورا را بیدار ماندند و مشغول #نمـاز و دعـا و اسـتغفار و زاری بودنـد.(لهوف)
از سویی هم عمرسعد، سوارانی را مأمور نگهبانی از خیمه های خود کرده بود.
@toubaefaf
آجـرک الله یاصاحبالزّمان
«أعظَمَ اللهُ اُجورَنا بمُصابِنا بِالحُسَینِ وَ جَعَلَنا و إیّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَع وَلیّهِ الامامِ المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ»
#عاشورا #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
امام رضا علیه السلام فرمود:
«هر کس روز #عاشورا کارهای خود را تعطیل کند،خداوندحوائج دنیا و آخرتش را برآورده سازد و هرکس روز عاشورا روز مصیبت و حزن و گریه برای خود قرار دهد خداوند عزوجل، روز قیامت را روز خوشنودی و شادیش سازد و در بهشت چشمش به ما روشن شود و هرکس روز عاشورا را روز برکت قرار دهد برکت ندارد و روز قیامت با یزید و عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد بدرک أسفل دوزخ محشور گردد.»
امالی شیخ صدوق(ره)، مجلس ۲۷، ص ۱۲۹
فرا رسیدن عاشورای حسینی تسلیت باد.
https://eitaa.com/joinchat/4252696586Ce586060fd5
🏴 هلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی ...
🔘 باب نصرت الهی همیشه باز است...
#محرم
#عاشورا
کانال معارفی آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
▪️@astanfatemi
https://eitaa.com/joinchat/4252696586Ce586060fd5
نگاهی به زندگی #حضرت_سکینه_بنت_الحسین سلام الله علیهما [1]
#حضرت سَکینه دختر امام حسین علیهماالسلام و مادرش رباب دختر امری ءالقیس است. نامش را امینه، امنیه و آمنه ذکر کرده اند و لقب وی را سکینه نهاده اند که به معنی وقار و سکون است.
سکینه همسر عبدالله اکبر، فرزند امام حسن و پسر عموی اوست که در روز #عاشورا همراه #امام_حسین علیه السلام به شهادت رسید.
از زمان ولادت حضرت سکینه علیها السلام اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما با توجه به فرمایش #امام_حسین علیه السلام خطاب به وی که فرمود: «تو بهترین بانوانی!» در می یابیم که وی در کربلا بانویی رشیده بوده و بین ده تا سیزده سال، سن داشته است.(1) آن حضرت حدود هفتاد سال عمر کرد و در سال 117 ق. در مدینه و بنابر قولی در راه حجّ عمره از دنیا رفت.(2)
خواهر سکینه، فاطمه و برادرانش امام زین العابدین، حضرت علی اکبر و عبدالله (علی اصغر) علیهم السلام اند.
رباب کیست؟
رباب همسر گرانقدر امام حسین علیه السلام، مادر عبدالله و سکینه و از زنان شایسته و نامدار تاریخ اسلام است. وی بانویی فاضله و محدّثه بود که همراه امام حسین علیه السلام و فرزندانش در کربلا حضور داشت. وی شاهد شهادت همسر و طفل شیرخواره اش بوده و رنج و مشقّات سفر کربلا را تحمّل نموده است. او وظیفه سنگین خویش را آن طور که مورد رضایت خدا و فرزند پیامبر بود، انجام داد. وی پس از آن به عنوان اسیر همراه دیگر زنان و دختران کاروان حسینی به کوفه و شام برده شد و در نهایت، به مدینه آمد و در آنجا اقامت گزید. رباب که از بهترین زنان عصر خویش بود، نزد امام حسین علیه السلام منزلتی عظیم داشت و شدّت علاقه امام به وی، به قدری بود که حضرت فرمود:
«من خانه ای را که سکینه و رباب در آن ساکنند، دوست دارم. علاقه مند به ایشان هستم و مال خود را برایشان خرج می کنم.»(3)
در مقابل، رباب هم که افتخار همسری امام حسین علیه السلام را داشت، این ارزش را حفظ نمود و بعد از واقعه عاشورا و شهادت همسرش با اینکه خواستگاران فراوانی داشت همه را رد کرد و گفت:
«پس از فرزند #رسول_خدا صلی الله علیه وآله وسلم همسری بر نمی گزینم.»(4)
او به تحقیق دریافته بود که هیچ کس نمی تواند همانند امامباشد و درس هایی را که او از مکتب انسان ساز حسینی فرا گرفته بود، دوباره برایش زمزمه کند. رباب به امام حسین علیه السلام بسیار وفادار بود و در حمایت و تبعیت از آن حضرت، زندگی کرد و پس از شهادت جانگدازش همراه دخترش سکینه، خیمه عزا برپا نمود و به اقامه عزای آن امام همام پرداخت. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید:
«هنگامی که امام حسین علیه السلام شهید شد، همسر آن حضرت، رباب، برایش مجلس سوگواری برپا نمود و همراه زنان و خدمتگزارانش چنان گریه کرد که اشک چشمانش خشک گردید.»(5)
غم و اندوه فقدان امام سبب شده تا رباب یک سال پس از واقعه عاشورا از دنیا برود.
علاّمه مامقانی، رباب را در زمره زنان راوی حدیث نام برده و می نویسد:
«نسبت به روایت وی، نهایت اعتماد است.»
یکی از مورّخان معاصر می گوید: او یکی از شاعران عرب و از برترین و برگزیده ترین زنان عصر خویش بود.(6)
رباب وقتی سر امام را در مجلس ابن زیاد مشاهده کرد، به شدّت منقلب شد و بنابر درخواستش هنگامی که سر را به او دادند، در آغوش گرفت و بوسید، از داغ امام گریست و اشعاری را زمزمه کرد که ترجمه اش چنین است:
آه! حسین من که از دستم رفت و داغش تا ابد بر دلم ماند. در کربلا نیزه ها به او هجوم آورده و تنش را به خاک و خون کشید. خداوند، جنایتکاران کربلا را سیراب نگرداند!(7)
مرثیه دیگر رباب در غم از دست دادن همسرش این گونه است:
آنکه را که فروغ بخش عالَمی بود، به خاک و خون افکندند و تنِ بی سر او را دفن کردند. خداوند، پاداش بسیار به تو عطا کند ای نواده رسول خدا! که با عزّت و شرف، سالار شهیدان گشتی و از خسران دور بودی! تو برای من کوهی بلند افراشتی که در پناهت آرام بودم و الطافت نسبت به ما قطع نمی شد. اکنون که تو رفتی، پدر یتیمان چه کسی باشد؟ و دستگیر محرومان که خواهد بود...؟(8)
عبدالله، برادر سکینه
عبدالله فرزند دیگر رباب و برادر سکینه علیها السلام است. امام وقتی یاران و افرادی از خانواده اش به شهادت رسیدند، تنها ماند و دیگر امیدی به یاری کسی نداشت، بنابراین برای خداحافظی به جانب خیمه ها آمد و اهل و عیالش را به صبر دعوت نمود و از آنها خواست قضا و قدر الهی را بپذیرند و از اطاعت پروردگار دل خوش باشند. وی سپس طفل شیرخواره اش را طلبید تا برای آخرین بار او را ببیند. #حضرت_زینب علیها السلام عبدالله را نزد امام علیه السلام آورد. آن حضرت فرزندش را به آغوش گرفت و گونه هایش را بوسید. هنوز وداع امام به پایان نرسیده بود که ملعونی از لشکر دشمن، گلوی عبدالله را نشانه گرفت و با تیر جفا پیکرش را به خون آغشته کرد....
[2]
امام که از جسارت دشمن و شهادت مظلومانه آن طفل دل آزرده شده بود، مشتش را از خون گلوی او پر نمود و به طرف آسمان پاشید و فرمود:
«خداوندا! این مصیبت بر من آسان است، چون که در معرض دید تو است.»(9)
امام حسین علیه السلام برای دفن عبدالله قبری حفر کرد و تنِ غرقه به خونش را به خاک سپرد. نگاه پرمهر و غمبار سکینه و مادرش در وداع با قربانی شش ماهه، عظمت این مصیبت را دو چندان نمود.
#امام_زمان علیه السلام در «زیارت ناحیه مقدّسه» می فرماید:
سلام بر عبدالله شیرخوار که او را هدف تیر قرار دادند و در آغوش پدر به قتلش رساندند. خدا لعنت کند حرملة بن کاهلی را که تیر به سویش انداخت...
گلستان فضایل
حضرت سکینه سلام الله علیها از چشمه زلال دانش و معرفت امام حسین علیه السلام جرعه ها نوشید و به درجه ای از ایمان و باور دینی رسید که امام در توصیفش می فرماید:
غالب (اوقات) بر سکینه چنین است که با تمام وجود محو جمال ازلی است. ایّامش غرق در عبادت و راز و نیاز با پروردگار سپری می گردد.(10)
این تعریف، بیانگر مقام برجسته دختر امام حسین علیه السلام در راستای یقین به پروردگار متعال و گسستن از مشغولیات و دلبستگی های دنیای فانی است.
حضرت سکینه، گوهری مستور در #صدف_عفّت_وحیا و آراسته به اخلاق محمّدی است.
وی شأنش بالاتر از مدح ستایشگران و مقامش والاتر از وصف دوستداران است؛ زیرا او در کنف حمایت بزرگانی چون پدر و برادر رشیدش امام زین العابدین و حضرت علی اکبر علیهم السلام قرار داشت و راه تعالی روح و مبارزه با نفس را از آنها فرا گرفته بود.
یکی از نویسندگان معاصر آورده است: «سکینه بانویی جلیل القدر، با نجابت و دارای مقام و منزلتی بلند است.»(11)
بانو بنت الشّاطی می گوید:
«به حق که خانم سکینه به سبب اصل و نسب عالی و شرافت و منزلت بالایش، صاحب عزّت بی پایان و آشکاری است.»(12)
مورّخ شهیر، غیاث الدّین میرخواند در کتاب حبیب السّیر می گوید:
«حضرت سکینه دختر امام حسین علیه السلام را به خاطر جمال ظاهری و کمال باطنی و حسن خلق، عقیلة القریش گفته اند.»
دختر امام حسین علیه السلام از شجاعتی قابل تحسین برخوردار بود. وی در برابر ظالمان سکوت نمی کرد و به انجام تکالیف الهی همّت می گمارد. او از هیاهوی تبلیغاتی هراسی به دل راه نمی داد و با صلابت فاطمی دشمن را خوار و رسوا می نمود، با دلیل و منطق سخن می گفت و حقّانیّت خویش را به اثبات می رساند.
روزهای جمعه، خالد بن عبدالملک، بر بالای منبر می رفت و به بدگویی از علی علیه السلام می پرداخت؛ این خبر به حضرت سکینه علیها السلام رسید، وی همراه خدمتگزارانش نزد خالد می آمد و در مقابلش ایستاده و او را سبّ و لعن می کرد.
نگهبانان خالد جرأت آزار رساندن به سکینه را نداشتند؛ اما همراهانش را اذیّت کرده و آسیب می رساندند. در مجلسی که مروان، امیرمؤمنان علیه السلام را سب نمود، با شهامت، او و اجدادش را لعنت کرد. دختر عثمان که در جلسه حاضر بود، رو به سکینه کرد و گفت: من دختر شهیدم! سکینه علیها السلام سکوت کرد و آنگاه که مؤذّن صدا به اذان بلند کرد و به عبارت: «اشهد انّ محمّداً رسول الله» رسید، خطاب به دختر عثمان فرمود: این، پدر من است یا پدر تو؟ دختر عثمان شرمسار گشت و گفت: «لافخر علیکم ابداً؛ من دیگر هرگز به شما فخر نخواهم کرد.»(13)
عظمت مقام و فصاحت و بلاغت کلام حضرت سکینه، به کسی اجازه گستاخی و توهین نمی داد و همگان را سرجای خود می نشاند. همان طوری که سخن گفتن عمّه اش زینب علیها السلام بر دهان کوفیانِ بی غیرت و بی وفا مهر سکوت زد و آنان را به حیرت واداشت.
ایشان راوی احادیث اهلبیت علیهم السلام، پیام رسان مکتب #عاشورا و تجلی نور #علم ، #حلم و #حیا ی فاطمی و زینبی علیهمالسلام است.
منابع
1. حضرت سکینه و...، علاّمه مقرّم، ص 262.
2. همان، ص 263.
3. محدّثات شیعه، دکتر غروی نایینی، ص 210.
4. ریاحین الشّریعه، ج 3، ص 315 و 316.
5. تذکرةالخواص، ص 150.
6. اصول کافی، ج 1، ص 462؛ بحارالانوار، ج 45، ص 17.
7. محدّثات شیعه، ص 176.
8. ریاحین الشّریعه، ج 3، ص 315.
9. نفس المهموم، ص 161.
10. اسعاف الراغبین، در حاشیه نورالابصار، ص 202.
11. اعلام النّساء، ج 2، ص 202.
12. تراجم سیّدات بنت النّبوّه، ص 956.
13. همان، ص 157.
@toubaefaf