▫️ فصل دوم
✍️ فصل اول از سورهی نور در قالبِ شش اصل، به بیانِ قوانین و احکامی پرداخت که به ریشه کنیِ فحشا و نهادینه سازی فرهنگ عفاف منجر میشود. هم اکنون با شروعِ فصلِ دوم:
1️⃣ توجیه مردم: اولا افکارِ عمومی نسبت به قوانینِ سوره نور توجیه نیست! هنوز آحاد جامعه ایمانی نسبت به مجازاتِ زناکار، تنبیهِ شایعه سازان، فقرزدائی، احترام به حریم خصوصی، احکام نگاه، حدودِ حجاب و توصیه به ازدواج تمکین نکرده است.
☝️لذا در آیاتِ 35 تا 46 بمنظور روشنگریِ مردم، از فلسفه و پشتِ پرده این احکام متعالی رونمائی میشود و باطنِ مفاسد اخلاقی بیان می گردد. چرا که مقابله با فحشاء و جایگزینی فرهنگِ عفاف، علاوه بر فراخوانِ رهبر دینی و اراده حکومت اسلامی، نیازمندِ توجیهِ افکار عمومی است.
➕ اگر همکاریِ همگانی و عزم ملی نباشد مبارزه حکومتی با بی بند و باری و اقدامِ نظام اسلامی برای برقراری امنیت اخلاقی، منجر به نافرمانیِ مدنی خواهد شد.
2️⃣ افشاء منافقان: ثانیا منافقان از توجیه نبودنِ مردم نسبت به این قوانین متعالی سوء استفاده کرده و نمیگذارند مدیریت نظام اسلامی در مقابله با فحشاء به ثمر بنشیند. در این بخش نیز آیاتِ 47 تا 50 با بیانِ مثلی از منافقانِ ناکامِ گذشته، تحرکات منافقین را شناسائی، افشاء و خنثی میکند.
3️⃣ موعظه متقیان: و ثالثا در آیاتِ 51 تا 57 با دعوتِ مومنان و متقیان به اطاعت از خدا و رسول، اقامه نماز و زکات و نیز بیانِ چشم اندازِ استخلاف در زمین به اندرزِ و موعظه می پردازد. به موازاتِ افشای باطنِ پلیدِ منافقان که در شماره دو اشاره شد، خداوند برای مقابله با توطئه آنان به تقویت و پشتیبانی از مومنان می پردازد.
📍برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
#آیه34
#فصل2
@TqNoor
▫️ آیهی نور
✍️ آیه 35 از این سوره، که به "آیه نور" مشهور است با یک بیانِ تمثیلی، خداوند را بعنوانِ نورِ آسمان ها و زمین معرفی می کند. تا قبل از آیه نور موضوعِ سوره، مبارزه با مفاسد اخلاقی بود؛ بعد از اتمامِ آیه نور و ملحقاتش دوباره خداوند به فضای مفاسد اخلاقی و نهادینه سازیِ عفت در جامعه باز میگردد. سوالی که ممکن است به ذهن بیاید این است که چرا در میانه راهِ مبارزه با مفاسدِ اخلاقی به موضوعِ "نورِ الهی" پرداخته شد؟
📝 اگر ما نورِ مطرح شده در آیه 35 را "خدا" و بیاناتِ نورانیِ "سوره نور" بدانیم و ظلمتِ مظرح شده در آیه 40 را کفر و رویگردانی از محتوایِ سوره نور، اینجا میتوان نتیجه گرفت که حکمت و فلسفه مبارزه با مفاسد اخلاقی، رهائی از ظلمت و در پیِ آن حرکت به سمت نور است. وقتی خدا نورِ آسمانها و زمین است، پس هر فرد و جامعه ای که طالبِ نور است باید از شاهراهِ قوانین و دستوراتِ سوره نور عبور کند.
➕ با تحقق این قوانین، حرکت به سمتِ نور آغاز میشود. تعبیرِ "آیاتٌ مُبینات" که در آیه 34 آمد، مشخصا یعنی آیه هایِ 35 تا 46 که نقشِ مُبیّن و ایجاد کننده فاصله و بینونت بینِ ظلمت و روشنائی، و روشنگری نسبت به قوانینِ پیش گفته را دارند. آیات پیشِ رو از این جهت روشنگر و "مُبیّنات" هستند که بیان کننده ی باطنِ احکام و فلسفه بایدها و نبایدهایِ مطرح شده در فصل اولند.
⚠️ جامعه مبتلا به آلودگی های اخلاقی هر قدر هم که بظاهر پیشرفته باشد، از تکامل حقیقی بی بهره است و رو به فروپاشی، ظلمت و سقوط پیش می رود. اما طرحِ "امنیت اخلاقی" اگر در چارچوبِ مدِ نظرِ سوره نور پیش برود، جامعه را به سمتِ نورِ عفت و پاکدامنی می کِشاند. آن هم چه نوری؟ نوری خالص و عاری از هر گونه سایه و سیاهی.
📍برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
#آیه35
#فصل2
@TqNoor
▫️ تشبیه خدا به نور
💫 نورِ خدا مشابهِ مشکات و چراغدانی است که درونِ آن مصباح و چراغی پُر فروغ قرار دارد. نور یکی از نعمات الهی است که شاید انسان کمتر به آن توجه دارد. تصور کنید جهانی را که در آن هیچ نوری وجود ندارد، همه انسانها در ظلمتی فراگیر گرفتار شده اند و هر آن ممکن است درنده یا گزنده ای به انسان آسیب برساند. وحشت سراسر وجودِ آدمی را فرا میگیرد. در سرزمینی که نور از همه چشمان سلب شده، مردم نابینایانی را می مانند که قادر به تامین نیازهایشان نیستند. تمثیلِ خدا به نور در آیه شریفه سه وجه دارد:
1️⃣ آشکار: ذاتِ نور، دیدنی نیست اما ضوء، پرتو و اشعه آن آشکار و نمایان است. خدایِ روشنگرِ آسمانها و زمین نیز مانند نور، نامرئی است اما بشکلِ غیر مستقیم و از مجرایِ تجلّیات و تلألؤاتش دیده میشود. هر چه که در عالَم هستی می بینیم، پرتو و جلوه هائی از وجودِ خداست.
2️⃣ شدتِ نور: تعبیرِ "الزجاجةُ کَأنّها کوکبٌ دُرّی" یعنی شدتِ نور آنقدر زیاد است که بلور و شیشه ای که از نور محافظت میکند اصلا دیده نمیشود. چراغدان آنچنان بدرخشد که گویا همین بلور، ستاره پُر نور و تابان است و زجاجه، تبدیل به نور و کوکبِ درّی شده.
3️⃣ زلالی نور: این چراغ و مصباحِ پُرفروغ، از روغنِ درختِ پُر برکتِ زیتون برافروخته شده است: "یوقَدُ مِن شجرةٍ مُبارَکَةٍ زَیتونةٍ". زیتون در قرآن محترم شمرده شده است. نام بردن از روغنِ زیتون در آیه نور، اشاره به نهایتِ قداست و صفای منبع نور دارد. آن هم روغن زیتونی که آفتاب به تمامِ اطرافِ درخت آن از هر دو سویِ شرق و غرب تابیده و نارَس نیست: "لا شرقیةٍ و لا غربیةٍ". زلالی، خلوصِ و صافیِ روغن آنقدر زیاد است که بدونِ تماس با آتش و قبل از شعله ور شدن، قابلیتِ احتراق دارد و نزدیک است روشنائی ببخشد و نور دهد: "یَکادُ زیتُها یُضیءُ و لُو لم تمسسهُ نارِِ". چراغی که با چنین روغنی روشن شود، طبیعتا نورش دو چندان خواهد بود: "نورٌ علی نورٌ".
➕ "آشکاری"، "شدت" و زلالی، سه ویژگیِ نور خداست که در آیه شریفه بیان شد. با توجه به تعبیرِ تمثیلیِ "مَثلُ نورِه کمِشکاة..." میتوان گفت نورِ خدا "شبیه" به نورِ مادی است، نه "عین" و خودِ نور مادی. کلمه "نور" لفظ مشترکی است که هم به نورِ خدا اطلاق میشود و هم به نورِ مادی. دلیلِ تمثیلِ مزبور، "تشبیهِ معقول به محسوس" و ساده سازیِ مطلب برای انسانی است که صرفا با محسوسات و ملموسات سر و کار دارد؛ اساسا مَثَل و تمثیل یعنی یافتنِ مصداق و ما به ازایِ شبیه.
👈 از تفاسیرِ فلسفی و عرفانیِ آیه نور که حتی برای دانشمندان هم فهمش دشوار است اگر بگذریم، خودِ ظاهرِ آیه نیز باید برای مردم قابل فهم باشد کما اینکه در انتهای آیه به مردم فهم بودنِ تمثیل تصریح میشود: "و یضرب الله الأمثال للناس". ایجاد التفات نسبت به سه ویژگیِ نورِ الهی برای عُمومِ مردم، هدفی است که خدا از ضربِ مثلِ "مشکات" پی گیری میکند.
📣 همه انسانها از نورِ "مادی" بهره مند هستند اما توفیقِ درکِ نورِ "الهی" نصیبِ همگان نمیشود: "یهدی الله لِنوره مَن یشاء". همین نورِ آشکار، برای همه انسان ها دیدنی نیست. هر آنکس را که خدا خودش بخواهد، به سمت نور هدایت میکند. البته خواسته خدا بر هدایتِ انسان ها، بی ضابطه نیست؛ بلکه مبتنی بر علم و آگاهی او نسبت به حالِ بندگان است: "و الله بکلِ شیء علیم". یعنی خودش میداند چه کسی شایسته دریافت این نور است.
🔔 در آیاتِ 36 و 37 اشاره خواهد شد که این نورِ آشکار، شدید و زلال در خانه هائی خاص و برای افرادی منحصر به فرد دیده میشود.
📍برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
#آیه35
#فصل2
@TqNoor
▫️ خانه های نورانی
💫 پیشروی به سمتِ نور، علاوه بر قوانین و احکامِ مطرح شده در بخش اولِ سوره، نیازمند یک بیت و محفلِ معنوی و نورانی است. آیه 36 از سوره نور بیانگرِ ویژگی هایِ بیت و محیطی است که میوه ی آن انسانهایِ مُنوّر به نورِ عفت و پاکدامنی می باشد:
1️⃣ آرامش: کلمه ی "بیتوته"، بیات و کلا ماده "بیت" به فضائی اطلاق میشود که "آرامش"، ویژگیِ بارزِ آن است. آرامش در خانه و محیطِ زندگی، عاملی موثر در تربیت انسان و حرکت به سمتِ نورِ عفت بشمار می آید. فضاهایِ خانوادگی و اجتماعی ای که جوشان متشنج است غالبا برای تربیت، حاصلخیز نیستند. محصولِ چنین محیطهائی، دختران و پسرانی است که زمینه بی عفتی در آنها فراهم تر می باشد.
2️⃣ یادِ خدا: توجه به خدا، انس و ارتباط با ذات اقدس الهی و در یک کلام جهت دهیِ پیوسته ی همه کارها و فعالیت ها سمتِ خدا، موجبِ رفعت، منزلت و نورانیتِ بیت و محیطِ زندگی میشود: "وَ یُذکَرَ فیها اسمُه". چنین خانه ای لیاقت و شایستگیِ حرکت سمتِ نور و پاکی از مفاسد اخلاقی را از جانبِ خدا کسب میکند: "أذِن الله أن تُرفَعَ...".
✅ آسانترین وسیله برای ایجاد حالت ذکر و توجه، "قرآن" است: "و لَقَد يَسَّرْنَا القرآنَ لِلذِّكر". حال که مصداقِ اتم و اکملِ "ذکر"، شد قرآن پس میتوان گفت مراد از "بیوتٍ أذِنَ اللهُ أن تُرفعَ و یُذکَرَ..." خانه هائی است که مهد و گهواره ی انس با قرآن باشند. چنین محافلی نزدِ خدای متعالی قدر و منزلت والائی دارند. برپائیِ جلساتِ نورانیِ قرآن در خانه و محافل قرآنی در اجتماع، یکی از بسترهای حرکت به سمتِ نورِ عفت و پیشگیری از آسیبهایِ اخلاقی است.
3️⃣ تسبیح: اعتراف به پاکیِ خدا از عیب و نقص و نیاز، مفهومِ دقیقِ تسبیح است. یکی از مصادیقِ "یُذکَرَ فیها اسمُه"، تسبیح است، آن هم تسبیحی مداوم و مستمر: "یُسبّحُ لَهُ فیها بالغُدُوّ و الآصال". اما چرا در بینِ "اذکار"، ذکرِ "تسبیح" جداگانه و برجسته تر عنوان شد؟ چون خانه و جامعه ای که مردمانِ آن شبانه روز خدا را به "پاکی" و "بی نیازی" یاد میکنند:
👈 اولا انس و ارتباطشان با خدای پاک، باعث میشود از ناپاکی های اخلاقی، مبرّا باشند و به سمتِ پاکی، طهارت و نورِ عفاف حرکت کنند.
👈 ثانیا میدانند که "یاد خدا"، "اقامه نماز" و "پرداختِ زکات" که در آیه بعد به آن اشاره میشود، از بابِ نیازِ انسان است و خدا به اعمال عبادیِ ما نیازمند نیست.
📣 خداوند پس از معرفی خدا بعنوانِ نورِ آسمان ها و زمین، در ضمنِ آیات 36 تا 40 انسان ها ا به دو گروهِ "نورانی" و "ظلمانی" تقسیم کرده و به توصیفِ آنان می پردازد:
👈 آیه 36: توصیفِ بیوتِ نورانی
👈 آیه 37: توصیفِ انسانهای نورانی
👈 آیه 38: توصیفِ عاقبتِ حرکت به سمتِ نور
👈 آیه 39 و 40: توصیفِ کسانی که از نور، بی بهره اند
➕ خلاصه آنکه بهره مندی از نورِ عفاف و پاکی، نیازمند بستر و محیطی نورانی است که آیه 36 از آن با عنوانِ "بیت" یاد میکند. بیت، فضائی است "آرامبخش" که در آن زمینه انس با "قرآن" و "تسبیحِ" خدا فراهم است. خانواده قرآنی، مسجد، آموزشگاهِ دینی، جمع های مذهبی، محیط سالم و رسانه اسلامی میتوانند زمینه سازِ حرکت به سمتِ نورِ پاکیزگی و نجابت باشند.
📍برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
#آیه36
#آیه37
#فصل2
@TqNoor
▫️ انسان های نورانی
💫 خانه بخودیِ خود شرف و منزلتی ندارد؛ نورانیتِ خانه ها به نورانیتِ اعضای خانه است: "شَرَفُ المَکانِ بالمَکینِ". خدا در آیه 37 و 38 از انسان هائی سخن میگوید که فریبِ بازارِ پُر رنگ و لعابِ دنیا را نخورده اند: "رِجالٌ لا تُلهیهِم تِجارَةٌ و لا بَیع...".
✍️ انسان به اعتبارِ بُعدِ روحانی، فطری و ملکوتی اش اهلِ "اُنس" با خدا است؛ اما همین انسان به اعتبارِ بُعدِ دنیوی، طبیعی و مُلکی مُدام دچار "لهو"، نسیان و فراموشی میشود. غفلت از خدا، نقطه شروعِ ظلمتِ مفاسد اخلاقی و دوری از نورانیتِ عفاف است است. پیشنهاداتِ پنجگانه آیات 37 و 38 از سوره نور برای زدودنِ پرده غفلت عبارتند از:
1️⃣ تسبیح: توضیحش در بندِ قبل گذشت.
2️⃣ یاد خدا: دل وقتی از یادِ خدا لبریز شد، بازارِ رنگارنگِ خرید و فروشِ دنیا، او را دچار غفلت از خدا و سقوط به دره تاریکِ انحرافات اخلاقی نمیکند. برای رهائی از غفلت باید چیزی بزرگتر و مُهم تر دلِ انسان را پُر کند. وقتی دل مملو از یاد و توجه به خدای پاک شد، این مراقبتِ دائمی و حفظِ حالتِ ذکر و توجه، موجبِ دوری از غفلت شده و مسیرِ حرکت به سمتِ نورِ عفاف را هموار میکند.
3️⃣ اقامه نماز: نماز، یک نظام رفتاری و بعبارتِ امروزی تر، یک سبکِ زندگی است. بعد از اینکه دل از یاد خدا پُر شد و غفلت از قلب کوچید، در گامِ دوم باید اعضاء و جوارح بدن نیز به موازاتِ خشیت قلبی، در برابرِ خدا خاضع شوند. خضوعِ جوارحی که اوجِ آن در نماز تجلی میکند، یعنی بسیجِ اعضای بدن به اطاعت در برابرِ خدا و پرهیز از معصیت. چشم، گوش و دستی که تاریکی های جنسی را خطِ قرمزِ زندگی اش بداند، نورانیتِ عفاف نصیبش خواهد شد.
4️⃣ کمک به فقرا: زکات یعنی رشد و تکاملی که با زدودنِ دنیا ایجاد شود. دنیا مایه غفلت است و دل کندن از دلبستگی های دنیوی و انفاقِ آن به فقرا، حُب دنیا را از دل بیرون میکند. همان حُبی که سرمنشأ همه لغزشها و مفاسد، از جمله مفاسد اخلاقی است. انفاقِ دلبستگی ها اگر تبدیل به سیره مستمره ما شود، دنیا و زیبائی هایِ آن در برابرِ دیدگانمان حقیر میشود. انسانِ دل کنده از دنیا، سمت و سویِ حرکتش به طرفِ نور است و نورانیت؛ چنین شخصی از ظلمتهایِ انحرافات اخلاقی به دور است.
5️⃣ ترس از قیامت: غفلت از آخرت و حیاتِ ابدی، باعث میشود انسان همه چیز را دنیا ببیند و حیات دنیوی به چشمش بزرگ بیاید. ترس از قیامت و نگرانی نسبت به عاقبتِ اخروی اگر در دلِ انسان اشراب شود، زندگیِ دنیوی همراه با لهو، نسیان و غفلت نخواهد بود؛ بترسیم از روزگاری که دگرگون میشود در آن، دلها و چشمها؛ که در نتیجه آن، دورانِ غفلت دنیا به اتمام میرسد و چشم و دل، واقعیتِ عالَم را درک میکند: "یَخافونِ یوماً تتقلَّبُ فیهِ القُلوبَ و الأبصار". پس تا دیر نشده به ظلمانی بودنِ مفاسدِ اخلاقی توجه کنیم و با ترس از قیامت، مسیرِ نورانی عفاف و پاکی را دنبال کنیم.
➕ جمع بندی: تسبیح، یادِ خدا، نماز، انفاق و ترس از قیامت چهار عاملِ مهم برای نورانیت انسان و حرکت در مسیرِ نورانیِ عفت و پاکدامنی است. انسان هایِ نورانی درونِ خانه هایی زندگی میکنند که خدا رخصت داده با نامِ او رفعت و منزلت یابند: "فی بیوتٍ أذِن اللهُ أن تُرفَعِ و یُذکرَ فیهِ اسمُهُ...". آیه 37 بیانگر این نکته است که پاکی و نورانیت نیاز به یک بسترِ مناسب دارد؛ آیه 38 نیز در صدد بیان این نکته است که علاوه بر بسترِ مناسب، عزمِ خود انسان نیز شرط است.
📍برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید.
#آیه36
#آیه37
#فصل2
@TqNoor