🔴تفاوت نگاه اجتماعي سعدي و حافظ
🖊احمدحسين شريفي
🔸#حافظ و #سعدي به عنوان دو انديشمند فرهنگساز، هر کدام بر بخشي از فرهنگ ما و آداب و رسوم ما و حتي داوريهاي اجتماعي و ديني ما تأثير گذاشتهاند. به اعتقاد بنده تفاوتهاي فراواني ميان نگاه اجتماعي سعدي و حافظ وجود دارد:
نگاه اجتماعي حافظ، نگاهي بسته، تکبعدي، اتهامزني به ديگران، خودپاکبيني و مبرا دانستن خود از هر عيب و نقصي و در نتيجه «غيردرسآموز» و نااميدکننده است؛ اما نگاه اجتماعي سعدي، نگاهي باز، چندجانبه نگر، خودناقصبين، دائماً در انديشه اصلاح خود بودن، «درسآموز از بديها» و اميدبخش است.
🔸مع الاسف بايد گفت که نگاه حافظي در ميان ما غلبه پيدا کرده است تا جايي که حتي سعدي را نيز به ناحق و نادرست به سود حافظ مصادره کردهايم. به عنوان مثال، سعدي ميگويد «غلط است آن چه مدعي گويد/ خفته را خفته کي کند بيدار» اما ما ايرانيان با حافظة حافظي خود مصرع دوم آن را گرفته و به ضربالمثل تبديل کردهايم! يعني چيزي را به سعدي نسبت دادهايم که سعدي آن را سخني غلط ميدانست!
🔸در اينجا مناسب است براي آشنايي بيشتر با تفاوت نگاههاي اجتماعي #حافظ و #سعدي نمونههايي را بيان کنيم:
يک. حافظ حتي با خلوت و حريم خصوصي افراد هم کار داشت و ميگفت:
واعظان کين جلوه بر محراب و منبر ميکنند
چون به خلوت ميروند آن کار ديگر ميکنند
يا توبه را که امري دروني و باطني است، از توبهفرمايان نميپذيرفت!
مشکلي دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
توبه فرمايان چرا خود توبه کمتر ميکنند
يا در مقابل اين سخن سعدي که ميگفت:
گفت عالم به گوش جان بشنو
ور نماند به گفتنش کردار
مدعي بود که:
عنان به ميکده خواهيم تافت زين مجلس
که وعظ بيعملان واجب است نشنيدن
و يا ميگفت:
دور شو از برم اي واعظ و بيهوده مگوي
من نه آنم که دگر گوش به تزوير کنم
دو. سعدي ميگفت همانطور که خداي متعال يک کار خوب را دهبرابر پاداش ميدهد، تو نيز اگر يک هنر از کسي ديدي، چشم خود را بر ده عيبش بپوشان:
نکوکاري از مردم نيکراي
يکي را به ده مينويسد خداي
تو نيز اي عجب هر که را يک هنر
ببيني، ز ده عيبش اندر گذر
اما حافظ حتي عيوب نداشته يا کاملاً پنهان و مخفي افراد را آفتابي ميکرد و دائماً در پوستين ديگران بود! فراوان در نقد رياکاري ديگران سخن گفته است، در حالي که تشخيص آن در غايت دشواري است. زيرا ظاهر عمل ريايي و عمل مخلصانه هيچ تفاوتي نميکند، يعني اخلاص و ريا اموري کاملاً دروني و باطنياند.
سه. حافظ با مشاهده بيعملي بزرگان، ديگران را هم دعوت به بيعملي ميکرد:
مي خور که شيخ و حافظ و مفتي و محتسب
چون نيک بنگري همه تزوير ميکنند
اما سعدي چنين کاري را شرط مردانگي نميداند! و توصيه ميکند که نصيحت ديگران و سخنان نيک را آويزة گوش کن و در عمل به آنها بکوش حتي اگر گوينده به آنها عمل نکند:
گفت عالم بگوش جان بشنو
ور نماند به گفتنش کردار
باطل است آنچه مدعي گويد
خفته را خفته کي کند بيدار
مرد بايد که گيرد اندر گوش
ور نوشته است پند بر ديوار
چهار. بالاتر، آنکه سعدي ميگفت حکمت آن است که حتي از بيادبان هم ادبآموزي کنيم: «لقمان را گفتند: ادب از كه آموختى؟ گفت: از بىادبان كه هرچه از ايشان در نظرم ناپسند آمد از فعل آن پرهيز كردم.»
اما حافظ نه تنها منتقدان بلکه حتي ناصحان خود را با بدترين الفاظ خطاب ميکرد:
ناصح به طنز گفت حرامست مي مخور
گفتم به چشم و گوش به هر خر نميکنم
🔸نتيجه نگاه حافظي، ايجاد فرهنگ و جامعهاي بيانعطاف، خودبرتربين، تکبعدي، بدبين و نااميد است؛ اما محصول نگاه سعدي، ايجاد فرهنگ و جامعهاي منعطف، درسآموز، چندجانبهنگر، خوشبين و اميدوار به آينده است.
ٰ🔴آفت نگاههای تکبعدی
🔶انگلیسیها ضرب المثلی دارند با این مضمون:
"کسی که فقط لندن را دیده باشد، لندن را هم نمیشناسد"
باید پاریس و رم و برلین را هم ببینی تا بتوانی به گونهای واقعبینانه درباره خوبی لندن قضاوت کنی.
مردمشناسی و جامعهشناسی #حافظ و #سعدی را با هم مقایسه کنید، تا این حقیقت را بهتر دریابید. حافظ، به دلیل آنکه غیر از شیراز شهر دیگری را ندیده بود، جز سفری کوتاه به یزد و ...، حتی فهم درستی از فرهنگ آن عصر شیراز هم به دست نمیدهد. اما سعدی که با مهاجرت، دهها شهر بزرگ آن روزگار را از نزدیک دیده بود و در سفر و حضر با مردمان بسیاری زندگی کرده بود، نسبت به حافظ نگاه اجتماعی به مراتب دقیقتر و واقعبینانهتری دارد.
ٰ🔶تک منبعی بودن، انسان را متعصب و خشک و غیرمنعطف بار میآورد.
کسی که فقط منابع اصیل اسلامی (آیات و روایات) را دیده باشد، به طور قطع و یقین فهم درستی از خود آن آیات و روایات هم ندارد.
احمدحسین شریفی