شاید اندکی #دلنوشته باشد...! این مدت ، قطع بودن نت، فرصتی برای اندیشیدن به ما داد...🙂 برای دلتنگی 💔 برای زندگی کردن... واژه نگاری در اینجا با همه فضاها متفاوت است... برایم تجربه جالب و عجیبی است... انگار از جهانی کاملاً غربی... پا در سرزمین ایران باستان نهاده ام... حالا نه آنقدر ها بااااستاااان... 🙄😎 اما آرام‌تر از سرعت متوحش دنیای غرب! انگار در این جا نَزیسته ام...😶 حس می کنم... اینجا... ایتا... و همه ی همراهان انگشت شمارم... مرا به سرزمین مادری خویش، برگردانده اند... گویا با گام🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️ نهادن در ایتا... دوباره باید در "ایران"🇮🇷، سرزمینی سرشار از مهر مادری، دیده به جهان گشود... 😍 "barana202" https://eitaa.com/twiita

💐#زیباترین و #لطیف_ترین #دلنوشته از #شهیدمدافع_حرم (دلنوشته پیامکی شهید مدافع حرم اهل البیت، #علی_سیفی، چند روز قبل از شهادت برای خانواده اش) : 🔸دلم کمی آرامش میخواهد، کمی استراحت. دلم از این پرچم های سه رنگ می خواهد، سبز-سفید-قرمز، بکشند روی پیکرم و بنویسند #علی، شهید مدافع حرم #با_شهدا_گم_نمی_شویم @Sedaye_Enghelab

🌹در گلزارشهدای کرمان، کنار خانمی که پابه سن امااهل دل ومعرفت، نشسته بودم. 🌹یک تسبيح فیروزه ای دستش بود، صلوات می فرستاد، یک جور خاصی صلوات ها می فرستاد. باعث شدناخوداگاه منم تسبیح در آوردم باهاش فرستادم، گوش دادم بعداز چند تا صلواتی می فرستاد می گفت این صلوات برای بسیجی ها و اینها برای سلامتی موکب دارها و.... 🌹خیلی دلم می خواست باهاش هم کلام شوم، گوشی اش زنگ خورد، بعد این که صحبتش تمام شد بهترین فرصت بود باهاش حرف بزنم. 🌹 سلام کردم گفتم التماس دعا چه دلنشین صلوات می فرستادید، با لبخند در جوابم گفت سلامت باشی، 🌹 ادامه داد ازم سن سالی گذشته مریض احوالم و.. ، خیلی مدیون حاج قاسم هستیم، کاری نمی توانم برای مراسمش انجام بدهم، اما تنها کاری از دستم بر می آید نذر صلوات کردم، برای سلامتی تمامی خادمین ونگهبانان.. تا مراسم به بهترین نحوه برگزار شود. دوباره شروع کرد به صلوات فرستادن ناخودآگاه منم صلوات می فرستادم اشک می ریختم. 🌹 یاد قصه حضرت یوسف وپیرزن کلاف بدست افتادم به او گفتند افراد متمکن فراوانی هستند که جزء خریداران یوسف هستند،دیگر جایی برای تو با چند کلاف نخ باقی نمی ماند. پیر زن گفت:درست است که من سرمایه خرید او را ندارم اما این افتخار برایم بس است که نامم جزء خریداران یوسف ثبت شود. 🌹"گرچه یوسف به کلافی نفروشند به ما بس همین فخر که ما هم ز خریدارانیم 🌹 و (همچنین یاد این متن که خیال می کردندبا شهید کردن حاج قاسم از ذهن ها می رود اما زهی خیال باطل، الان چند برابربر دلها حکومت می کند) ارسال شده از: بانوی دمنوش #دلنوشته #با_شهدا_گم_نمی_شویم @Sedaye_enghelab

#دلنوشته شما را نمی‌دانم؛ اما من گاها دلم بیشتر از ظرفیتش می‌شکند! هر وقت به فاصله ای که با آرمان هایمان داریم فکر میکنم، واقعا ناامید میشوم ؛ اما وقتی به راهی که آمده ایم فکر میکنم میبینم ما چقدر زیاد از راه را آمده ایم و چقدر کم به مقصد مانده است. خلاصه ؛گاها دل هم خسته می‌شود؛ اما به گمانم دل همیشه از کوتاهی ها وکدری های خودش خسته می‌شود. وگرنه آنکه این راه را به درستی طی کرد در دل بلاها گفت: ما رایت ألا جمیلا . التماس تفکر @twiita