پس از خارج کردن بختیار از ایران « چند روز بعد داوود آلیانس به دیدن ما می آید ؛ پدربزرگم می گوید : " پس آدم ما در انگلیس شما هستید؟ " در پیامهایی که موساد به پدربزرگم در زیر شیروانی می فرستاد آلیانس تحت عنوان "آدم ما در انگلیس" معرفی میشد. آلیانس تائید میکند: "بله من هستم"
5/17و اضافه میکند "یک کادو برای شما دارم" دو میلیون فرانک در حسابی به نام او در سوئیس واریز کرده بود … با این پول است که پدربزرگ که وقتی به فرانسه آمد ۱۰۰۰ پوند داشت حزب جدید نهضت #مقاومت_ملی ایران را راه انداخت.»
6/17بختیار در زمانی به قتل رسید که در اواخر عمرش به دلیل ناکامی پروژه او «مرده سیاسی» بشمار میرفت که نگهداریش هزینههای سنگین و بینتیجه مالی برای موساد داشت . شهین تاج بختیار همسر بختیار اظهار میدارد :«همسرم در سالهای آخر نسبت به مردم و اپوزیسیون دلسرد شده بود ...
درواقع دیگر امیدی برای بازگشت به ایران نمیدید ... او در سالهای آخر از لحاظ جسمی نیز ضعیف شده بود . در رودهاش چند غده سرطانی به وجود آمده بود...»
پری کلانتری ، منشی دوره زمامداری بختیار که با تشکیلات او درپاریس کار میکرد میگوید :« اواخر وضع مالی خیلی بدی داشت ..باید دفتر نهضت مقاومت ملی را در خیابان راسپای که کرایهاش چند ماه عقب افتاده بود تخلیه میکردیم . همه چیز را قطع کرده بودند فقط تلفن کار میکرد که آن راهم قطع کردند آخرین تلفنی که به من کرد تلفن قطع شد ؛ پول نداشتیم چراغ روشن کنیمپول بلیط مترو مستخدم را نداشتیم ...
"نهانخانه"
@twiita