eitaa logo
" کانال جامع دو نور " حفظ و مفاهیم قرآن و نهج البلاغه
8.6هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
238 فایل
ارتباط با واحد آموزش موسسه:👇 🆔 @vahedamozesh تماس با موسسه قرآن و نهج البلاغه:👇🏽 ☎️02537745480 برادران:داخلی 114 خواهران:داخلی 122 ارتباط با مدیر موسسه: ☎️09121511973 💻 سایت موسسه قرآن و نهج البلاغه👇🏽 🌐 www.2noor.com تبلیغات : @tablighatch
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️راهکار های در قرآن♦️ 🖤نکاتی از قرآن کریم🖤 📖 👨‍👩‍👧‍👦 🌚 🆔 @twonoor
🏴 شفاعت مقربان 🔳مقام معظم رهبری ☘️از ابزارهای توسّل و تقرّب به پروردگار، توجّه به ارواح مطهّر شهیدان است. شب‌های قدر اگر می‌خواهیم دعای مستجاب داشته باشیم، شهدا را شفیع قرار بدهیم، و خانواده‌های شهدا این فرصت را دارند که از ارواح شهیدان عزیزشان استمداد کنند برای تقرب به خداوند.» 🗓۱۳۹۵/۰۴/۰۵ 🆔 @twonoor
صوت الحسین (؏)_ماه امید.mp3
9.47M
🎧🎧 زیباے با عشق و با امید در میزنم امشب 🎙 بانوای: حاج اگر یادتان بود و باران گرفت دعایی به حال بیابان کنید🙏 🆔 @twonoor
♦️راهکار های در قرآن♦️ 🖤نکاتی از قرآن کریم🖤 📖 👨‍👩‍👧‍👦 🌚 🆔 @twonoor
🔳شب سرنوشت ☘️در حقیقت از شب قدر، انسان مؤمن روزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دار، سال نوی را آغاز می‌کند. در شب قدر تقدیر او در دوران سال برای او نوشته می‌شود. انسان وارد ‌‌‌یک حیات و ولادت نو می‌شود. در راهی به حرکت در می‌آید، با ذخیره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ تقوا این راه را طی می‌کند. 🗓 ۱۳۸۸/۶/۲۹ - رهبرانقلاب 🆔 @twonoor
" کانال جامع دو نور " حفظ و مفاهیم قرآن و نهج البلاغه
🔳شب سرنوشت ☘️در حقیقت از شب قدر، انسان مؤمن روزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دار، سال نوی را آغاز می‌کند. در شب
Karimi-Shab19Ramazan1395[01].mp3
9.28M
🎧🎧 آلوده دامن، خود را رساندم بر روی شانه بارم کشاندم اما همیشه ردم نکردی من نامه خود با گریه خواندم 🖤یا ربی العفو یاربی العفو🖤 🎙 بانوای: حاج ⏰ مدت زمان: 9:32 اگر یادتان بود و باران گرفت دعایی به حال بیابان کنید🙏 🆔 @twonoor
♦️راهکار های در قرآن♦️ 🖤نکاتی از قرآن کریم🖤 📖 👨‍👩‍👧‍👦 🌚 🆔 @twonoor
11.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥❓چگونه دعا کنیم؟ آداب دعا چیست؟ ✅پاسخ توسط 🎙 🕰 مدت زمان: 03:30 🦋امشب از همه درگذر🦋 🤲🏼و از خدا خیر و عاقبت به خیری همه را بخواه🤲🏼 | | 🆔 @twonoor
✨﷽✨ 🌼 فقط‌ خدا کریم است و بس ✍ درویشی تهی‌دست از کنار باغ کریم‌‌خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد. کریم‌خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم‌خان گفت: این اشاره‌‌های تو برای چه بود؟ درویش گفت: نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چه داده؟ کریم‌خان که در حال کشیدن قلیان بود، گفت: چه می‌خواهی؟ درویش گفت: همین قلیان، مرا بس است! چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌خواست نزد کریم‌خان رفته و تحفه برای خان ببرد! پس جیب درویش را پر از سکه کرد و قلیان را نزد کریم‌خان برد! روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشاره‌ای به کریم‌خان زند کرد و گفت: نه من کریمم نه تو؛ کریم فقط خداست که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست. 💠 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ خدای کریم دوستت دارم 💗💗 🆔 @twonoor