eitaa logo
نابودی اسرائیل حسب سوره اسراء
1.9هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
12.3هزار ویدیو
119 فایل
✨﷽✨ کانال روشنگری ابعاد نابودی رژیم غاصب صهیونیستی از نگاه قرآنی لینک گروه نابودی اسرائیل: https://eitaa.com/joinchat/4178641656C89d7e2fbc لینک کانال ابابیل : https://eitaa.com/Ababil_Cyber مدیر کانال: بشیرحسین زاده: @bashir1336
مشاهده در ایتا
دانلود
سیاست ایران در مهار چین، معرفی ایران به عنوان راه نجات چین بخش اول این روزها یک موج رسانه ای بابت یک قرارداد ساده چین با عربستان به راه افتاده است،کسانی که تا دیروز صحبت از‌‌ فروش ایران به چین می‌کردند امروز برای پوشش دادن شکست های جبهه غرب در مقابل اتحاد شرق شروع به سواستفاده از احساسات وطن دوستی ایرانیان کرده اند. تمام صحبت آنان این است که چین ایران را به عربستان فروخته یا ایران توسط چین بازی داده شده است... قبل از ادامه تحلیل میخواهم یادآوری کنم بنده در زمانی که همه این افراد از فروش ایران به چین صحبت می‌کردند در تحلیلی به اهمیت بازگشت سریع دو استان سابق ایران( امارات و بحرین)به خاک مادری،اشاره کردم و دلیل آن را عدم حضور و نفوذ قدرت‌های آتی دنیا مثل چین بجای آمریکا از این کشورها در خلیج فارس اعلام نمودم. با یادآوری این نکته بگذارید به سال‌ 2009 برویم. آمریکا از سال 2000 و پس از حمله به افغانستان و عراق سودای حمله به ایران و یا تغییر حاکمیت ایران را با فشار نظامی داشت. این نقشه پس از شکست اسرائیل در جنگ تابستان با حزب الله لبنان و سال بعد با مقاومت فلسطین، کاملا شکست خورد و اعلام کردند دیگر ایران با حربه نظامی تغییر رفتار نمی‌دهد. در آن زمان سیاست آمریکا به سمت تغییر حاکمیت ایران با فشار شدید همه جانبه به مردم عادی و استفاده‌ از مهره های خود در درون سیستم ایران تغییر کرد. برای فشار آوردن به ایران نیاز به یک اجماع جهانی بود که جهت موفقیت در آن باید چین و روسیه را هم راضی می‌کردند. در آن سال‌ها اژدهای چین بیدار شده بود و روسیه هم کم‌کم پی برده بود جایی برای این کشور در اتحادیه اروپا وجود ندارد.به همین دلیل جلب حمایت آنان بسیار مشکل بود آمریکا جهت تامین رضایت این دو دست روی موضوع حساس امنیت ملی آنان گذاشت ایران اتمی! هیچ کشوری در دنیا حاضر نیست یک کشور اتمی دیگر را به رسمیت بشناسد مگر کشورهایی با اتحادهای استراتژیک بلند مدت دو کشور چین و روسیه هم تحت این پروپاگاندای رسانه ای علیه ایران متحد شدند،بعد از آن ما شاهد شاهکار سیاسی ایران هستیم. سیاست خارجی ایران در کنار سیاست منطقه ای اش کار را به جایی رسانید که چین و روسیه امروز متحد اصلی ایران محسوب شده و این دو کشور برای دریافت توجه بیشتر ایران باهم رقابت میکنند هدف از این گذر تاریخی این بود که به شرایط کنونی رابطه ایران با چین بهتر پی ببریم. در سال‌های بعد از اجماع جهانی علیه ایران، سیاست مقابله ایران با آمریکا و انتقال نقاط بحرانی از خاورميانه به سمت نقاط حساس کریدورهای دریایی تجارت جهانی،باعث شد چین مجبور شود به فکر احیای ابرکریدور راه ابریشم بیفتد. دو اقتصاد بزرگ در دنیا تا سال 2020 وجود داشتند یکی آمریکا و دیگری چین، از زمان ریاست جمهوری اوباما در دور دوم و بعد انتخاب ترامپ به عنوان رییس جمهور جدید،یک جنگ تجاری تمام عیار بین آمریکا وچین درگرفت که چین بازنده اصلی آن بود و هزینه زیادی پرداخت کرد، علت باخت چین این بود که مسیرهای تجاری چین از مبدا تا به مقصد تحت کنترل و سیطره و نفوذ آمریکا-ناتو بود هرکجا که لازم بود به چین فشار بیاورند کافی بود این مسیرها را برای مدتی ناامن کنند انتشار خبر سرقت دزدان دریایی از یک کشتی کافی بود تا پارامتر های زیادی از نرخ بیمه‌نامه کشتی تا تغییر مسیر حرکتی و.. جابجا شوند و هزینه زیادی روی دست چین بگذارند به همین دلیل جنس در مقصد گران‌تر عرضه میشد تا این هزینه ها را پوشش دهد و این میان تجار اروپایی یا آمریکایی به راحتی بازار های چین را از آن خود می‌کردند در بخش راههای زمینی هم آمریکا با ناامن کردن افغانستان و پاکستان عملا دست چین را بسته بودند. درگیری ایران با آمریکا در ذیل سیاست احیای امپراتوری محور مقاومت از ایران تا مدیترانه باعث شد افق های یک شاهراه جدید در مقابل چین شکل بگیرد که بسیار ارزان تر و سریعتر از راه دریا بود. در این میان ایران با زیرکی و با همکاری سایر اعضای محور مقاومت کاری کرد که نقاط بحرانی داخل منطقه غرب آسیا(خاورميانه) به سمت مسیر های بحری(دریایی) تجارتی‌ حرکت کند و شاهراه های دریایی تجارت بین آسیا و اروپا و دریای مدیترانه (که در اصل نزدیکترین مسیر حرکتی به سمت قاره آمریکا بود نیز)به خطر بیفتد. این انتقال بحران باعث شد تجارت دریایی برای چین و هند هزینه زا شود. همچنین اروپایی ها جهت رسیدن به بازار های آسیایی دچار مشکل اساسی بشوند یکی از اصلی ترین نقاط انتقادی بحران به دریای سرخ بود که امنیت آن با روی کار آمدن حوثی ها در یمن عملا به دست محور مقاومت افتاد و در ساحل شمال شرقی آفریقا در دریای سرخ نیز نفوذ ایران گسترش یافت.
تاریخچه شکل گیری اتحاد ایران با شرکای جهانی ١- اتحاد با روسیه @iran_cityofsun تاریخ نشان داده که اتحاد های بین دو  کشور یا هژمون در سطوح مختلف، ممکن است در هر زمان شکل گرفته و در سریعترین زمان ممکن هم دچار فروپاشی شود. در اصل، عامل اصلی اتحاد یا شراکت های سیاسی امنیتی بین کشورها، منافع آنهاست که تابع شرایط زمانی-محیطی است. اما نکته بسیار مهم در شکل گیری اتحاد و شراکت بین کشورها ، مدت زمان آن است. هرچه مدت زمان یک اتحاد و شراکت بین دو کشور بیشتر شود، سطوح مختلف مراودات و اشتراکات بین آنها افزایش می‌باید و هر سال میزان بیشتری از نزدیکی بین آن ها فراهم می‌شود و قطعا شکستن این اتحاد توسط دشمنان سخت تر خواهد بود. موضوعی که در این تحلیل به آن می‌پردازیم سطوح عادی و معمول اتحاد و شراکت بین کشورها در جهان است و با مدل هایی که ایران چه در هژمون های گذشته خود و چه در زمان بعد از انقلاب مجری‌ آن بوده است، فرق می‌کند. ایران در طول تاریخ یک نوع ساختار خاص ارتباطی با متحدان نزدیک خود تعریف کرده است که با تعاریف معمول پیمان های کنونی بین کشورها متفاوت است. مانند اتحاد و شراکت بین اعضای محور مقاومت که بالاتر از منافع فردی یک ملت تعریف می‌شود و در آینده به صورت تخصصی به آن خواهیم پرداخت. از سال 2007، شراکت کشورهای دیگر با ایران (آنهم در زمانیکه قدرت‌های جهان در  یک اتحاد جمعی علیه ایران نقش ایفا می‌کردند) وارد مرحله جدیدی شد. زمانی سایر قدرت های جهان به سراغ اتحاد با کشوری مانند ایران می‌آیند که درواقع مجبور شوند. قدرت گرفتن کشوری مانند ایران با چنین امکانات برتر ژئوپلیتیک و ابزارهای قدرت و منابع طبیعی سرشار و جمعیت بالا، بالاتر از هر منفعتی که برای سایر کشورها داشته باشد یک تهدید برای موجودیت قدرت های بزرگ محسوب می شود. ایران به علت موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیک خود محکوم به تنهایی است زیرا پیوند هر قدرتی با ایران و افزایش قدرت کشور یعنی به خطر افتادن جایگاه کنونی آنها و کوتاه شدن دست قدرت‌های کنونی از تسلط بر غرب آسیا (منابع انرژی) یا تغییر نظم تجاری_نظامی حاکم بر کریدور های آبی، خاکی و شاهراه های ارتباطی جهان است. به همین دلیل از ابتدای شروع شکل گیری انقلاب و تغییر بردار حرکت تمدنی ما به سمت احیای تمدنی ایران،یک زنگ خطر را در دنیا به صدا در آمد. اتحاد ابرقدرت های شرق و غرب در جنگ با ایران به همین دلیل بود که در اوج درگیری های بین خود، در مسئله نابودی و تجزیه ایران متحد و هم نظر بودند.(این طرح در گذشته ذیل استعمار و استحاله تمدنی ایران در حال اجرا بود) به همین دلیل در طول تاریخ همیشه ایران با تکیه به امکانات تمدنی خود، شروع به رشد و شکوفایی کرده و نتیجه اتکا یک‌ ایران ضعیف به دیگران و پیوند با سایر هژمون های دنیا چیزی جز جدا شدن بخش هایی از خاک ایران نبوده است شما به عنوان ایرانی با جبر جغرافیایی کنونی همیشه‌ یک تهدید برای سایر قدرت های دنیا محسوب می‌شوید و هیچ راهی جز قوی شدن و قوی بودن برای یافتن دوست یا متحد ندارید. شکل گیری اتحاد کنونی ایران با قدرت های دنیا هم به دلیل درگیری ما با ابرقدرت دنیا یعنی آمریکا (ناتو) و شکست جبهه ناتو در منطقه بوده است. بعد از آنکه آمریکا به خاورمیانه ورود کرد، بهترین فرصت برای ایجاد درگيری بین ما و ابرقدرت دنیا در خارج از خاک ایران به وجود آمد، زیرا تا قبل از آنکه آمریکا به خاک همسایه های شرقی و غربی ایران تجاوز کند، ایران ابزار لازم برای مقابله با آمریکا در آب‌های بین المللی و یا سایر کشورهای میزبان پایگاه های آمریکا،را نداشت. حماقت آمریکایی ها در حمله به افغانستان و بعد عراق‌ یک کاتالیزور تماما استثنایی را به ایران هدیه داد و ایران، تهدید حمله آمریکا را به یک فرصت طلایی تبدیل کرد. ماهیت درگیری ایران با یک ابرقدرت متجاوز و مستکبر،پایه گذار شکل گیری محور مقاومت در منطقه شد که در سال‌های بعد با هدایت و حمایت ایران به عامل شکل گیری هژمون محور مقاومت در منطقه تبدیل شده است. دراصل هرچه درگیری نیابتی ایران با آمریکا بیشتر شد بدون آنکه ایران هزینه ورود به یک جنگ واقعی با ناتو را بپردازد، باکمک به ملت های منطقه که تحت اشغال غرب بودند،شروع به تضعیف بیشتر جبهه دشمن کرد. جنگ فرسایشی و نیابتی ایران با آمریکا  باعث شد که سایر کشورها، به جهت آنکه پایشان به درگیری کشیده نشود از دور تماشاچی قدرت گرفتن ایران شوند و این فرصت طلایی را به هژمون ایران داد که در یک دوره 15 ساله بتواند به‌ سرعت از نظر نظامی بدون آنکه شاهد شکل گیری اتحادهای قدرت های بزرگ جهانی علیه خود باشد، سریعا پیشرفت کند. (ادامه در پست بعدی...)
SH S: جنگ ارزها (ارز جدید متولد می شود) امروز ذخایر طلای برزیل نسبت به 2 سال گذشته بیش از دو برابر شده و به 130 تن رسیده است. آنها در کنار طلا ذخیره یوان خود را نیز 4 برابر افزایش داده و در مقابل ذخیره دلار و یورو را کاهش داده اند. در این راستا برزیل در دو سال گذشته تجارت با چین را افزایش داده و تجارت با غرب را کاهش داده است. همچنین برزیل و آرژانتین نیز پروژه مشترک ارزی دارند. یعنی آنان یک سیاست مشترک را به عنوان یک خروجی ارزی در دنیا اجرا می‌کنند تا اقتصاد این دو کشور در بحران تغییر نظم مالی دنیا، ضرر و زیان کمتری تحمل کند. برزیل، سومین تولیدکننده بزرگ ذرت در جهان، بیشترین بخش از فروش خود را به چین اختصاص داد. آنچه مشخص است این است که طی 2 سال گذشته یک جنگ مالی بسیار بزرگ ولی پنهان بین محور شرق و آمریکا در جریان بوده است و هر یک از 3 کشور ایران، چین، روسیه به عنوان متحدین اصلی محور شرق وظایفی را به نحو مطلوب انجام داده اند. به عنوان مثال یکی از مسئوليت های ایران، تسلیم کردن کیف پول های آمریکا در منطقه بوده است. ایران بعد از تغییر سیاست خود به تقابل تهاجمی از سال 2018، از قبل درگیری مستقیم با ناتو و شکست سیاست های تهاجمی ناتو توانست نقاط بحرانی را از منطقه به‌سمت اروپا و خاور دور جابجا کند.تنها یک نقطه بحران مانده، آن هم منطقه قفقاز است که بزودی تعیین تکلیف خواهد شد. البته بلوک غرب نیز دست بسته نبود و با تمام توان تلاش کرد در مقابل اتحاد جبهه شرق یک جنگ چند وجهی جهانی را راه بیاندازد. به عنوان مثال یکی از مسئولیت های روسیه کنترل سیاست های حمایتی اروپا و ایجاد تفرقه در بین کشورهای اتحادیه اروپا بود که آمریکا با تحمیل جنگ اوکراین به روسیه، ماموریت را به لحظات جنگ سخت کشانده است. بعد از آن آمریکا به سراغ ایران آمد: جنگ ارزی و همچنین برنامه همه جانبه آشوب های سال گذشته، درواقع حمله اصلی و برنامه نهایی غرب برای مهار ایران بود که شکست خوردند. البته هرگز فکر نکنید کار برای ایران آسان بوده است اتفاقا از این 3 کشور متحد، ایران بیشترین میزان هجمه ها را تحمل کرده و البته شکست سخت تری هم به محور غرب داده است. آمریکا از سلاح اجتماعی تا جنگ ارزی و حملات تروریستی تجزيه طلبان تا جنگ مذهبی را روی میز گذاشته بود که ایران توانست در نهایت به لطف خدا از شر همه این مسائل در امان بماند. حال همه چیز برای ایجاد یک ارز جدید و معرفی آن به عنوان ارز رقیب دلار آماده است اما ابتدا باید اقتصاد دنیا یک مرحله گذار از اقتصاد پترودلاری به سمت اقتصاد چند ارزی را طی کند و پس از تثبیت در آن مرحله، جهان باید منتظر پیروز جنگ جهانی محور شرق با محور غرب باشد و برای حداقل 100 سال آینده تکلیف ابرقدرت های اقتصادی و قدرت های آینده دنیا مشخص شود. پس از آن نوبت شکل گیری مقدمات ارز جدید جهانی است که مثلث ارزش آن بر مبنای 3 ضلع انرژی، صنایع تامین مواد غذایی، طلا شکل خواهد گرفت. اینکه ساختار ارز جدید چیست و چگونه خواهد بود یک بحث تخصصی اقتصادی است که در زمان مناسب به آن خواهیم پرداخت. اما در مرحله گذار کشورهای دنیا جهت تجارت و تامین مایحتاج اصلی خود به سمت تجارت با ارزهای غیر دلاری و متقابل دو کشور حرکت خواهند کرد. توجه بفرمایید آنچه اصل و لازم برای یک کشور است: اینست که با ارز های متقابل یا ارز یوان معامله خواهد شد و محصولات غیر ضروری را برای تجارت با دلار یا یورو کنار می‌گذارند و این روند کم کم جای پترو دلار را خواهد گرفت نکته مهم این است که این به معنای پترویوان نیست نه یوان دلار است و نه چین آمریکا و نه دنیا، دنیای دهه 1950 میلادی هست. به صدها دلیل کشورهای دنیا هرگز به سمت یک تک ارز حرکت نمی‌کنند و خود چین هم چنین خطری را به جان نمی‌خرد. زیرا تک ارزی یوان به این معنی است که نقطه هدف گیری تمام کشورهای ضرر کرده غربی به سمت چین تغییر می‌کند و آنها برای نجات خود به سمت زدن چین تغییر مسیر می‌دهند و همچنین تک ارزی به معنای ایجاد اختلاف بین بلوک شرق خواهد بود. در آینده و با گذر زمان خواهید دید که به مرور بعد از معامله کشورهای دنیا با یوان، آنها به مرور به سمت معامله با ارزهای کشورهای عضو اتحاد های مالی و امنیتی که پایه شرق دارند حرکت می‌کنند. مانند پیمان شانگهای و مشابه آن... آن‌چیزی که در رسانه ها به عنوان پترویوان مطرح می‌شود درواقع نوعی نامگذاری رقابتی علیه دلار جهت روشن شدن مفهوم مطلب به مخاطب است ولی از لحاظ تخصصی این نام‌گذاری صحیح نیست. ایران شهر خورشید
SH S: یکبار برای همیشه (پاسخ پیشنهادی ایران درمقابل اسرائیل) چند ساعت قبل از آغاز حمله اسرائیل به سوریه و مواضع ایران،در توییتی اخطار دادم اسرائیل در برهه ای از زمان و ضعف درونی خود قرار گرفته است که اینبار اصل موجودیت خود را در خطر می بیند در گذشته هربار به چنین مرزهایی نزدیک شده است، حتی به آمریکا هم رحم نکرده و به مواضع آنها هم حمله کرده، چه برسد به دیگر متحدان خود و یا دشمنان تعریف شده آنها. اسرائیل می‌داند که اگر از خط سقوط خود بگذرد دیگر کوچکترین امیدی جهت برپایی یک کشور یهودی حتی در مقیاس لیلیپوتی را نیز نخواهد داشت. از سوی دیگر وضعیت بحرانی داخلی اسرائیل یک طرف دیگر ماجراست و وضعیت آینده زندگی شخصی نتانیاهو هم ضلع سوم ماجراست او می‌داند که اگر هرچه سریعتر برای مشکلات داخلی دولت اسرائیل راه حلی پیدا نکند در آینده باید در زندان به شکست های خود مقابل ایران فکر کند. از نگاه صهیونیست ها، همه این مسائل تنها یک راه حل سریع و مطمئن دارند و آن استفاده از خصلت ترس ویژه یهودیان ساکن در سرزمين های اشغالی از ایران است. آنها فکر می‌کنند که توهم شنیدن صدا یا دیدن آتش موشک ایرانی باعث می‌شود تمام یهودیان در آن جا سریعا رام شده و گروه های راست افراطی فرصتی برای ادامه حاکمیت خواهند یافت. شرایط روز به روز به سمتی می‌رود که آنها از ترس جان خود دست به تحریک بیشتر ایران و محور مقاومت می‌زنند و تمام خطوط قرمزی را که قبلا خود آنها با التماس و پیغام و واسطه، مطرح کرده بودند، رد خواهند کرد. حال اگر پاسخ دهیم که نتیجه دلخواه نتانیاهو رقم خواهد خورد و اگر پاسخی ندهیم یا حتی سطح پاسخ به سمت دیگری مثلا آمریکا باشد، اتفاقات ادامه پیدا می‌کند. ساختار اصلی حاکمیت اسرائیل، روزهای پایانی عمر دولت نتانیاهو را بهانه خوبی جهت ضربه زدن به ایران می‌داند و تا می‌تواند عقده گشایی خواهد کرد تا حداقل کمی از سرعت شکست آن‌ها کم شود. اما راه حل واقعی چیست؟ قطعا راه حل های متفاوت و با هزینه های مختلفی برای این ماجرا وجود دارد که درد شدیدی را به اسرائیل وارد خواهد کرد اما آنها راه حل نهایی نمی‌شوند برای روشن شدن موضوع باید گفت اسرائیل مانند فردی است که به اجبار از یک شخصیت خارجی سادیسمی به یک شخصیت مازوخیستیک رسیده است. در حال حاضر هرچه پاسخ بیشتری دریافت کند تا رسیدن به هدف خود بیشتر به دنبال تداوم دریافت درد این پاسخ هاست. شرایطی که در آینده با قدرت گرفتن بیشتر ایران و محور مقاومت بدتر هم خواهد شد زیرا دیگر موجودیت خود را از دست رفته می بیند و به دنبال بحران های بزرگتری می رود. اینگونه می‌خواهد برای خود یک هویت تازه در منطقه معرفی کند تا بالاخره قدرت‌های دنیا برای دور کردن خطر یک دیوانه زنجیره ای به ایران مراجعه کنند و نوعی امان نامه دریافت کند. برای اجرای این نقشه خود به کانون های حضور بیشتری در منطقه احتیاج دارد از آنجایی که کشورهای عربی به سمت ایران چرخش کرده اند تنها چند جا می‌ماند یکی کردستان عراق و باکو و البته افغانستان (به خاطر ضعف امنیتی و در غالب داعشی ها) به همین دلیل سعی می‌کند تا هرجایی که می‌تواند در اطراف ایران و سپس در داخل ایران پایگاه بزند. این اقدامات را تا زمانیکه بتواند دوباره سر بلند کند امتداد خواهد یافت. اما راهکار پیشنهادی این تحلیل این است که ضربه های اساسی جهت دار به اسرائیل وارد شود و حملات در جهت پاکسازی پایگاه حضور اسرائیل در کل منطقه باشد و در ادامه در داخل هم اسرائیل یک پاسخ شدید نظامی به گونه ای که رسانه ای شود دریافت کند تا رسانه های دنیا نتوانند روی حملات تهاجمی ایران سرپوش بگذارند. این تحلیل یک مدل از پاکسازی موجی را پیشنهاد میکند مانند سنگی که در یک برکه آب می‌اندازیم و موج های آن از مرکز به سمت کناره ها حرکت می‌کنند. باید ایران یک سلسله عملیات های پاکسازی ممتد را انجام دهد. ایران را می‌توان مرکز این موج در نظر گرفت و همزمان هرچه پایگاه‌ های اسرائیلی آمریکایی و یا ناتو به مرزهای ایران نزدیک باشند شدت بیشتری از تخریب را دریافت کنند و این حملات ادامه پیدا کند تا رفتارهای اسرائیل کنترل، شرطی و قابل پیش بینی شوند. اینگونه با هر پاسخ یک شعاع از کانون های بحران از اطراف ایران پاکسازی می‌شوند. ایران باید یک دایره با شعاع فرضی معرفی کند و دنیا مطمئن باشد که هر پایگاه دشمن در این شعاع نسبت به ایران وجود دارد، قطعا نابود خواهد شد حالا می‌خواهد در امارات باشد یا کردستان عراق یا باکو و... هربار این شعاع افزایش یابد تا در مرحله اول پایگاه های آمریکا و اسرائیل در عراق کاملا پاکسازی شود. (ادامه مطلب در پست بعدی )
تثبیت هژمون میانی /اخطار نهایی ایران به آمریکا @IRAN_CITYOFSUN هفته گذشته نیروی دریایی یمن به رهبری انصار الله توانست با موفقیت یک کشتی تجاری را با سرعت تقریبی 50 کیلومتر در ساعت را با شلیک یک موشک بالستیک ضد کشتی که با سرعت تقریبی 10 هزار کیلومتر در ساعت به سمت هدف خود شیرجه می‌زند را با موفقیت منهدم کند. یمنی ها دارای موشک های کروز ضد کشتی تا برد تا 1000 کیلومتر هستند ( به صورت رسمی رونمایی شده) و از موشک های کروز تا برد 2500 کیلومتر هم به‌صورت غیر رسمی استفاده می‌کنند. همچنین برادران ایرانی انصار الله دارای تکنولوژی بسیار دقیق پهپادهای انتحاری هستند که براحتی بنادر و اهداف اسرائیلی را تا برد 2500 کیلومتر با موفقیت هدف قرار می‌دهد و از طرف دیگر موشک های بالستیک زمین به زمین بچه های انصار الله با برد 3000 کیلومتر آماده عملیات هستند. درواقع منظور این است که انصار الله یمن ابزار هایی در بخش پهپادی و موشک کروز دارد که بابت مزایایی که دارند از جمله قیمت کم و دقت بالا، حتی روسیه و چین هم آرزوی داشتن آنها را دارند ولی چرا از موشک بالستیک ضد کشتی استفاده کردند؟ اصابت یک موشک بالستیک با سرعت حدود 8 ماخ ان هم به کشتی متحرک با چنین از فاصله 300 کیلومتری نشان دهنده توانایی شناسایی و تکنولوژی بسیار بالای موشکی (نقطه زنی اثبات شده حداقل تا برد 500 ) سیستم شناسایی، مراقبت و نظارت هدف بسیار پیچیده و موفقیت سامانه های هدایت موشکی است. فراموش نکنید اگرچه ایران از یمنی ها پشتیبانی فنی می کند، اما تقریبا از ابتدای دهه 1390 شمسی سیاست ایران بر این اصل قرار گرفت که همه زیرساخت های لازم برای ساخت موشک ها در تاسیسات مخفی زیرزمینی در یمن آماده شود آنهم مانند ایران در عمق کوه های یمن و صرفا بعد از آن بود که یمنی ها با چنان محاصره شدید نظامی هر روز در بخش های مختلف موشکی و پهپادی رشد قابل توجهی داشتند. این هوشمندی بخش رهبری ایران و پیش‌بینی صحیح جنگ احتمالی علیه یمن کاری کرد که امروز بعد از 8 سال جنگ و تهاجم ائتلاف عربی_عبری_غربی به رهبری آمریکا و عربستان شکست خورده و امروز عربستان حتی بخشی از حقوق سربازان یمنی را پرداخت می‌کند صرفا اگر تمام قدرت موشکی و پهپادی یمن را به همین محصولات رونمایی شده هم محدود کنیم که در واقعیت این ها نسل قبلی داشته های یمن است، بازهم چنین ظرفیت تولید و استفاده موثر با منابع محدود در یمن در جهان بی سابقه است و این شاهکار مدیریت ایران را در کنترل و مدیریت منطقه به خوبی نشان می‌دهد. فراموش نکنید که امروز در خود یمن مهندسان انصار الله برخی از موشک های بالستیک را اصلاح کرده و به موشک های نقطه زن ضد کشتی با برد 1000 تا 1500 کیلومتر تبدیل کردند، آنها را به رادارهای خاص و جدید مجهز کرده،اسکنرها، تصاویر کشتی ها را با پشتیبانی زیرساخت های نظامی مبتنی بر هوش مصنوعی شناسایی اهدایی ایران شناسایی می‌کنند و به شکار کشتی ها می‌روند. درواقع سایر امکانات، ابزارها و روش های قدیمی هدایت موشک در موشک های نسل جدید یمن ناپدید شدند و حتی به گزارش منابع غربی به نقطه ای رسیده اند که موشک می تواند در آن سرعت بالای شیرجه بالستیک خود مستقیماً هدف متحرک را در بین چندین هدف در کنار هم شناسایی کرده و منهدم نماید. اما آیا یمن برای هدف قرار دادن کشتی های تجاری نیازی به استفاده از این سطح از تکنولوژی بالای موشک های بالستیک داشته و نمی‌توانست با موشک های کروز یا پهپاد به کشتی حمله کند؟ پاسخ اینجاست که این اقدام تنها یک آزمایش برای یمن و البته بقیه محور مقاومت محسوب می‌شود. زیرا یا همین الان سایر اعضای محور مقاومت اگر نیاز بوده باشد با این سطح از تکنولوژی تجهیز شده اند و یا حداکثر در آینده نزدیک با توجه به تغییر شرایط وضعی آنها به آنها تحویل داده می شود. اما آزمایش برای چه هدفی؟ قطع یقین بدانید که این اقدام صرفا یک آزمایش و یا شاید حتی یک قدرت‌نمایی برای ناوگان نظامی آمریکا و متحدانش است. این عملیات دقیقا بعد از اعلام آمادگی ائتلاف آمریکایی انجام شده و شامل پیام های بسیار مهم و حساسی به دشمن است. تصور بفرمایید بجای کشتی تجاری یک ناو هواپیمابر با آن اندازه و ضعف مانور پذیری انتخاب شده باشد. آیا خارج از فیلم های هالیوودی این ناو شانسی برای نجات از چنین موشکی با چنین سرعتی دارد؟ اگر امریکا به خریت خود ادامه دهد بزودی به پاسخ این سوال خواهیم رسید. در حال حاضر ناوگان هواپیمابر USS Dwight D. Eisenhower تنها 280 کیلومتر از قلمرو ‌مشخص شده انصار الله فاصله دارد و با یک حمله چند وجهی همه جانبه موشکی آنهم در حد شلیک چند ده موشک به طور همزمان، فاصله چندانی ندارد. (ادامه تحلیل در پست بعدی👇1/2)
جهنمی در دل جهنم دیگری @IRAN_CITYOFSUN گروه از تروریست های ارتش آزاد در منطقه تنف در مرز اردن در کنار پایگاه نظامی آمریکا در این منطقه سال‌هاست که برای توسط آمریکایی ها آموزش داده می‌شوند و هزینه های آنها را می پردازند. کار اصلی آنها محدود کردن و نظارت بر مسیر تدارکات ایران به مدیترانه‌ است تا جلوی اتصال زمینی ایران از طریق عراق به لبنان را بگیرند. بعد از حمله ایران به اسرائیل این ارتش اعلام کرده که ایرانیان عامل اصلی اسرائیل هستند و وقتی ما کارمون با بشار اسد تمام شود به سراغ اسرائیل می‌رویم و از مردم و مؤمنان خواسته تا آن زمان خشم های خود را فرو بریزند و کاری به اسرائیل نداشته باشند و سکوت پیشه کنند. عوامل و محبان این گروه تروریستی اخوان المسلمینی در رسانه های اجتماعی این دست مطالب را منتشر می کنند و می گویند که اولویت اول ما پس از شکست دادن اسد، پس گرفتن بیت المقدس است،. اما همه اینها توسط ایالات متحده برای تضعیف بزرگترین رقیب متعارف آمریکا و اسرائیل در مرز انجام می شود. سقوط مقاومت،دولت سوریه و بشار اسد چیزی نیست جز آزادی تروریست ها از طریق ترکیه و اردن و سرازیر شدن آنها به سوریه و آغاز جنگ های بی انتها است. یک نکته دیگه هم تا یادم نرفته بگم و اونم این است که درواقع اردوگاه رکبان در این جا یکی از بزرگ‌ترین و وحشتناک ترین زندان‌های روباز در جهان است که حدود 100 هزار زن، مرد و کودک نه اجازه رفتن به منطقه تحت حاکمیت دولت سوریه و بشار اسد را دارند و نه توان و اجازه حرکت به سمت اردن را... بجز رهبران و سران اصلی، فرمانده هان و نیروهای خاص نخبه که خانواده های آنان چارچوب سنتی خود را حفظ کرده اند، مابقی زن ها اکثرا بی سرپرست هستند یا شوهران آنان بعد از دیدن روابط اجباری آنان با دیگران، آنها را ول کرده اند و گروهی از زن های مسن تر مورد تایید هیات نظامی و آمریکایی ها وظیفه اداره این زنها و دختران و کودکان بی سرپرست را برعهده دارند. اکثر زنها و دختران دائماً مجبور هستند که بچه دار شوند و باید فرزندان خود را تا سن 4 یا 5 سالگی بزرگ کنند. کودکانی که خوش شانس تر هستند در سنین کمتر از دنیا می‌روند و مابقی سرنوشت بسیار شومی را سپری می‌کنند. در واقع آنها را مدیریت می‌کنند و در مقابل مقدار کمی غدا از آنها بهره بردای های وحشتناک می‌کنند. و این کودکان توسط مقامات ویژه آمریکا و اسرائیل به دلیل قاچاق اعضای بدن و قاچاق انسان به منطقه B برده می‌شوند. منطقه B درواقع یک کمپ های کوچک اما بسیار مجهز هست که از این بچه ها مدتی نگه داری کرده و انواع آزمایشات لازم را می‌گیرند. این منطقه به عنوان مرکز تولید اندام و اعضای بدن برای ثروتمندان در غرب اداره می شود. فیلم هایی که در این سال‌ها به صورت بسیار محدود بیرون آمده نشان می‌دهد که کودکان را با پای خود با اطاق های تخلیه بدن می‌برند و گاها حتی اگر بچه کوچک باشد و نتواند دردسر خاصی درست کند وی را بدون بی هوشی با دارو و با ضربه به سر بیهوش شده و اندام هایشان تخلیه می‌شود. وضعیت مشابهی در مورد منطقه تروریستی در شمال غرب سوریه و منطقه سازمان تروریستی پ.ک.ک در شمال شرق نیز وجود دارد . البته در آنجا چنین فشاری برای فرزند آوری وجود ندارد و معمولا کودکان یا ربوده شده یا از خانواده هایشان خریداری می‌شوند و یا بعضا شوهران زن های زیادی خود را تحویل می‌دهند. در این دو منطقه دیگر یکی از کارهای پر درآمد تروریست ها دزدیدن کودکان در کنار خرید و فروش مواد مخدر است. این سرنوشت سوریه ای است که آمریکا و غرب برای منافع اسرائیل و طرح خاورمیانه بزرگ به این روز انداخته اند و میلیون ها نفر در این مناطق که بخشی تخت تسلط و نظارت آمریکا و مابقی تحت نظارت دولت ترکیه است درواقع به عنوان بردگان مرکز تولید مواد مخدر و اعضای بدن استفاده می شوند تا جبران کاهش شدید تولید در افغانستان انجام شود و منبع درآمد شبکه های مواد مخدر و تیم های اطلاعاتی در غرب و فوق ثروتمندان بسته نشود. در چنین شرایطی بود که بهتری جوانان این خاک به همراه رفقای خود از افغانستان، پاکستان سوریه، عراق و... به مقابله با داعش و طراحان اصلی این فجایع بشری رفتند و با اهدا خون خود در مقابل تبدیل منطقه به یک جهنم بزرگ و بی انتها را گرفتند. اگر امروز کودکان ایرانی در مرزها امنیت دارند به خاطر همین فداکاری هاست. متاسفانه برخی از مردم ایران در پناه همین امنیت‌ به خاطر مسائل بچه گانه یا پول به وطن خودشون خیانت می‌کنند و فکر می‌کنند غربی ها برایشان بهشت به ارمغان می آورند. هنوز هنوزه هم اگر بخواهیم مسائل را سرسری بگریم فاصله ما تا چنین جهنمی کمتر از 2 سال خواهد بود یاعلی اردی‌بهشت ١۴٠٣ میلاد رضایی
به گونه ای اسرائیل را ادب کنید که نتواند با رسانه ضربات مقاومت را بپوشاند. نتانیاهو و تیم راست افراطی اش هیچ برنامه ای برای فردای بعد از جنگ ندارند. امروز برای آنها ایده دیگری جز جنگ دائمی یا پیروزی قطعی برای فرار از زندان وجود ندارد . به دلیل این تفکر، خشونت در حال گسترش است. نتانیاهو خواهان جنگ است و برای زنده ماندن تهاجمی عمل می کند و ما نباید آنچه را که می خواهد به او بدهیم. این منطقی است که اسرائیل مانند یک حیوان زخمی در قفس افتاده دست به هرکاری بزند. اسرائیل مدام خود را به میله های قفس مقاومت می‌زند و آسیب های روانی و استراتژیک خود را به حداکثر می رساند بدین امید که بتواند فرار کند. پاسخ محدود ایران تنها زمانی تنفس به اسرائیل  می دهد و اسرائیل به مرحله بعدی می رود.باید باور کنیم نتانیاهو از قبل خواهان جنگ است. به خدا سوگند، نتانیاهو دقیقاً از این استفاده می‌کند تا با تحریف صبر، صلابت و مکانیسم تصمیم‌گیری استراتژیک بیش از حد حساب شده حریف خود یعنی ایران و یارانش در محور مقاومت را برهم زند ، تا شاید بتواند با درگیر کردن دیگرانی مانند انریکه برای خود مزیتی به دست آورد. وقتی اسرائیل به سفارت ایران حمله کرد، تاکید کردم پاسخ ایران باید قوی باشد و جلوی بازی های رسانه ای اسرائیل گرفته شود وگرنه نفر بعدی وزیر امور خارجه ما را در سوریه ترور می‌کند. تاکید کردم جوری جواب بدهیم که نتواند با رسانه ضربات خود را بپوشاند وگرنه میریم یه سطح بالاتر. امروز هم همین است اگر جواب محکم داده نشود و اگر پاسخ بزرگی به این موضوع داده نشود، نفرات بعدی لیست ترور اسرائیل رهبر ایران، سید حسن نصرالله، و رهبر انصار الله یمن یا اسد خواهد بود. مهم نیست چقدر طول می‌دهید فقط جوری بزنید که فریادش از فریاد رسانه هایش بیشتر شود وگرنه به این نقطه بعدی می‌رویم. ایران این کوه های پر از انبار موشک را نباید بیهوده ساخته شده باشد. شهر خورشید
نگاهی عملیات اوکراین در کورسک و شرایط جبهه ها دو حوزه مهم مبارزه در حومه شهر کورسک از نظر اینکه سرنوشت این درگیری ها به کجا خواهد رفت وجود دارد. یکی از این مسیر ها به سمت شرق در شهر Sudzha و دیگری به سمت شمال غربی در منطقه Korenevo می‌رود. ارتش اوکراین قصد دارد بر این دو نقطه تسلط پیدا کند، از آنها به عنوان سر پل استفاده کند،سپس سعی کند به پشت سربازان روسی در مرز سومی قرار بگیرد و آنها را محاصره کند و از سوی دیگر قصد دارد به نیروگاه هسته ای کورسک برسد و بحث باجگیری هسته ای ناتو را اجرا کند. (در مورد باجگیری هسته ای ناتو از روسیه یک تحلیل خدمتتون تقدیم کرده بودم) در حال حاضر اوکراین با تمام توان حمله کرد و کنترل خود را بر منطقه ای به عرض 20 کیلومتر و 20 کیلومتر در داخل مرزهای روسیه گسترش داده است. ارتش اوکراین در تلاش است تا جریان نیروهای کمکی را افزایش داده و جریان دائمی لجستیکی را در منطقه برقرار کند. اگر کنترل در این دو منطقه شهری حاصل شود، آنگاه می‌توانیم بگوییم مسیر مبارزه واقعی ناتو و اوکراین علیه روسیه مشخص شده است. اما واقعیت این است که تصور اینکه روسیه این تحرکات را ندیده باشد خیلی سخت است. 12 تیپ در چند روز گذشته به این منطقه آورده شده اند. به همین دلیل کاملا مشخص است که روسیه برنامه ویژه ای دارد. (صبر کنید بزودی درباره آن هم صحبت میکنیم) در ظاهر ارتش روسیه در حال آوردن نیرو از داخل مرزهای خود است. اسپتنازی ها ، واحدهای زرهی، VDV و پیاده نظام از نقاط مختلف وارد می شوند.دقت کنید نیروها از داخل خاک روسیه به این مناطق آورده می‌شود و روسیه به سراغ نیروهای نزدیک تر حاضر در جبهه ها نمی‌رود. به همین دلیل عرض میکنم که به این سادگی به داستان سرایی های این کانال های فارسی توجه نکنید. سربازان جدید از چچن و واگنر از بلاروس نیز به منطقه اعزام شده اند. از سوی دیگر ارتش روسیه با استفاده از بمب های گلاید FAB-3000 بمباران های سنگینی را انجام می دهد که بیش از 50 بمب در روز است تا از تلاش های اوکراین برای جمع آوری نیروهای کمکی در سومی و ایجاد در کورسک جلوگیری کند. یک منطقه مرگبار بسیار وسیع ایجاد شده است به طوریکه مقامات اوکراینی صرفا برای بدست آوردن یک پیروزی تبلیغاتی به هیچ وجه نگران کشته شدن افراد نیستند و به صورت مستمر نیروهای تازه جمع شده اوکراینی را به این سیاهچاله مرگ میفرستند. آتش رگبار عمومی راکت های 122 میلی متری گراد، راکت سنگین و توپخانه 155 میلی متری نیز منطقه وسیعی را مورد هدف قرار می دهد. سامانه های توپخانه سنگین 203 و 240 میلی متری از ذخایر ارتش وارد شده و پشتیبانی آتش در حال تشدید است. بازم دقت کنید از توپخانه ذخیره وارد شده است. هویتزرهای سریع و دوربرد پیشرفته و دقیق مانند Malva و Koalitsiya-SV اهدافی را که توسط آتش توپخانه هدایت لیزری کراسنوپل شناسایی شده بودند، مورد اصابت قرار دادند. اوکراین سعی می‌کند با تعداد زیادی گلوله توپخانه و راکت در پاسخ به توپخانه ارتش روسیه حرفی برای گفتن داشته باشد. میزان تخریب ها از دیروز افزایش یافته است که با پشتیبانی شناسایی هوایی روسیه تسریع شده است. تلاش ناتو برای اعمال فشار بر کورسک با شلیک های هیمارس و حملات پهپاد ادامه دارد. احتمال حمله اکتامز نیز در حال افزایش است. ارتش روسیه همچنین واحدهای زرهی و توپخانه اوکراینی را با پهپادهای FPV و حملات پهپاد انتحاری لانست هدف قرار می دهد. به هرحال اگر ارتش اوکراین مناطق Sudzha و Korenevo را حفظ کند، ممکن است سعی کند به جلو حرکت کند. در حال حاضر تیم‌های نفوذی نیروهای ویژه اوکراینی تا 30 کیلومتری نیروگاه هسته‌ای کورسک آمده‌اند و در راه برخی از کاروان‌های نظامی روسیه کمین کرده‌اند و این نفوذها برای ارتش روسیه در پشت خط مقدم دردسرساز شده است. با ورود نیروهای واگنر و نیروی ویژه ارتش روسیه اوضاع تثبیت می شود و بمباران شدید بیشتر می شود و یک حمله پیشگیرانه از سوی روسیه در سومی پیش بینی می شود. ارتش روسیه در تلاش است تا با حملاتی به سمت سومی و خارکف، گروه حمله کورسک را دور بزند و در صورت موفقیت، می تواند نیروهای اوکراینی را محاصره کند و این محاصره می‌تواند به بزرگترین فاجعه برای زلنسکی تبدیل شود. چراکه گزارش شده است که نیروهای اوکراین تنها نیستند بلکه در این منطقه پرسنل نیروهای ویژه ناتو آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان در منطقه به ویژه در کورسک حضور دارند. گفته می شود که ارتش اوکراین با برخی حملات مشابه در بلگورود و چرنیهیو سعی کرده است نفوذ هایی انجام دهد تا نیروهای روسیه را دچار سردرگمی و وحشت کند.
آماده برای نبرد... بعد از آغاز جنگ اوکراین، آمریکا، اسرائیل و کره جنوبی مجبور شدند بخش زیادی از موجود انبار مهمات استراتژیک خود را به اوکراین بفرستند. پس از 7 اکتبر، مقداری از باقی موجودی مانده به اسرائیل منتقل شد. نکته مهم اینجاست که به دستور آمریکا از 10 سال گذشته تاکنون ژاپن در پایگاه های مختلف مانند اوکیناوا، خود را برای جنگ به ویژه علیه چین آماده کرده است. ارتش ژاپن همچنین بناها و سنگرهای زیرزمینی پایگاه‌های خود را مطابق با دستورات ایالات متحده ایجاد کرده اند و منطقه را به مرکز اصلی تدارکات و دفاع برای جنگ تمام عیار با چین تبدیل می‌کنند . اما مشکل آنجا پیش آمد در همان زمان که منطقه برای طرح حمله آمریکا و متحدانش به چین (در جنگ احتمالی تایوان) آماده میشد قضیه 7 اکتبر آغاز شد. به دلیل طولانی شدن جنگ اسرائیل و هزینه و استهلاک بالای نظامی آن، آمریکا مجبور شده محموله اضطراری خود را از پایگاه هوایی کادنا به پایگاه هوایی قطر العدید منتقل کند تا برای درگیری در منطقه غرب آسیا آماده شود. این اتفاق نشان می‌دهد که ذخایر نظامی آمریکا برای اسرائیل به سطح بحران رسیده و همچنین آمریکا و اسرائیل به سرعت دارند خود را برای یک جنگ منطقه ای بزرگ آماده می‌کنند. در چند سال گذشته صدها بارها تاکید کردم و مجبورم بازهم تکرار کنم که جنگ هژمون ها در منطقه غرب آسیا بین هژمون ایران و محور مقاومت با آمریکا آغاز خواهد شد. برخلاف تصور برخی این جنگ، یک جنگ بین ایران و اسرائیل نیست بلکه کشورهای مختلف منطقه در این درگیری در جبهه اسرائیل و آمریکا نقش آفرینی خواهد کرد. میدان نقش آفرینی هم کشورهای سوریه، یمن و در صورت تضعیف عراق و ایران خواهد بود. اما با وجود قدرت کنونی ایران، به احتمال زیاد درگیری ها از یمن شروع شده و بعد در سوریه تشدید خواهد شد. بزودی در یک تحلیل تخصصی کامل تر توضیحات بیشتری از جمله مکان دقیق تر، زمان حمله و نوع آن خدمتتون تقدیم خواهم کرد. امیدوارم با این تحلیل ها توجه سایر کارشناسان به اتفاقات اخیر منطقه جلب شده و با یک دید کلی به این اتفاقات بپردازند. یاعلی شهریور ١۴٠٣ میلاد رضایی @CITYOFSUN
پاداش صبر محور مقاومت مهمترین ویژگی عملیات بمباران موشکی حزب الله به شمال اسرائیل این است که اسرائیل ماه هاست نتوانسته 95 درصد این پرتابگرها را پیدا کند و به گفته خود سید حسن نصرالله و برخی از رسانه های اسرائیلی به طور تصادفی کوه های جنوب لبنان را بمباران می کند تا شاید بتواند پرتابگر های مستقر در کوه های لبنان را پیدا کند چرا که واقعیت زیر این کوه هاست واقعیت هزاران کیلومتر تونل و دهها هزار باتری موشکی است . زمان و مکان ده ها هزار باتری موشکی حزب الله لبنان که برخی از راه دور و برخی مستقیماً توسط پرسنل خود محور مقاومت به دور از دخالت خارجی کنترل می شوند، کاملاً ناشناخته است. بزرگترین دلیل برتری حزب الله لبنان این است که محور مقاومت شبکه شناسایی و نظارت مرزی اسرائیل را که در طول 129 کیلومتر خط مرزی ایجاد شده بود، را در طول ماه ها به طور کامل نابود کرده است. پهپادهای شناسایی اسرائیل نیز اغلب در کمین های موشک های پدافند هوایی از نوع پدافند های چریکی می افتند. حتی جنگنده های اسرائیلی نیز به خاطر موشک های پدافند هوایی مجبور می شوند از آسمان منطقه دور شده و به بالای آسمان فلسطین اشغالی یا آسمان دریای مدیترانه بروند و وقتی نظارت نه در زمین و نه در هوا خوب باشد ، نتیجه آن شکست های بزرگی است که اسرائیل چندین بار تجربه کرده است. دقت بفرمایید که مقاومت با رهبری ایران با اقدامات صحیح برنامه‌ریزی‌شده و صبورانه، اسرائیل را به این مرحله از عجز و ناتوانی رسانده است و اگر قرار بود این صبر و برنامه ریزی وجود نداشته باشد، آنگاه تاکنون اسرائیل بساط حزب الله لبنان را حداقل در این جنگ جمع کرده بود . نکته مهم اینجاست که کور کردن چشم دشمن فقط برای اسرائیل نبوده است بلکه ایران و یارانش از حالا برای درگیری های احتمالی 10 سال دیگر هم فعالیت می‌کنند و چشمان خود را آماده کرده و چشمان دشمن را کور می‌کنند. آرام و پیوسته راه رفتن رمز این پیروزی است. حرف زیاد است اما قبلا هم عرض کردم تا زمانیکه وارد اصل ماجرا نشیم و حرکات اصلی هژمون ایران اجرایی نشده باشد نمی‌شود به بسیاری از مسائل جزئی تر بپردازیم چراکه ممکن است برای محور مقاومت هزینه زا باشد. یاعلی شهریور ١۴٠٣ پ. ن: متاسفانه در دو روز یوتیوب اجازه بارگذاری تحلیل ها رو نداده وگرنه در این مورد تحلیل های مفصلی انجام داده بودم. حالا دوستان یک راهنمایی کردن ببینم فردا جواب میده یا نه. انتشار تنها با ذکر منبع و لینک زیر: https://eitaa.com/cityofsun
نبرد ایدئولوژی تشیع و اسلام ایرانی در مقابله ایدولوژی صهیونیسم جهانی و هژمون غرب https://eitaa.com/cityofsun ایدئولوژی‌ها در سیاست و نظام بین‌الملل همواره به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل شکل‌دهنده به رفتار کشورها و ملت‌ها نقش‌آفرینی کرده‌اند. در روزهای گذشته بعد از آنکه جریان نفوذ و لیدر های جریان لیبرال داخلی ایران سعی کرد با فرستادن پالس هایی در سخنرانی مسعود پزشکیان جبهه انقلاب را دچار انشقاق و یاس کند، روحانیون سرشناس و مراجع تشیع شروع به نامه نگاری و حتی اعلام فتوا های ضمنی در حمایت کامل از حزب الله و علیه اسرائیل کردند. در سراسر جغرافیای محور مقاومت، رهبران دینی اعلام کردند که مردم درخواست حضور در جبهه های نبرد را دارند و در برخی از این مناطق مانند عراق حتی بحث صدور فتوا جهاد هم مطرح شده است اما امروز در مرحله پیش از فتوای جهاد قرار داریم. درواقع در مرحله فتوا جهاد کفایی هستیم. آیت الله سیستانی در عراق، علمای انصار الله یمن، علما و مراجع تقلید در ایران و.... به این عرصه با قدرت تمام ورود کردند. آن دامی که سازمان های اطلاعاتی آمریکا و غرب به وسیله نفوذی های خود در ایران سعی داشتند براه بیاندازند نه تنها شکست خورد بلکه با واکنش سریع و به موقع به موجی بسیار خطرناک برای آنان تبدیل شده است. بعد از آن بود که دیروز رهبر ایران یک سخنرانی انجام داد و کار را تمام کرد. برای محور مقاومت فقط همین سخنان رهبر ایران که به معنای فتوای امام است کافی بود که به صورت رسمی وارد مرحله جدید در مبارزه با اسرائیل شوند . یادآور میشوم در گذشته رهبر ایران فرمان محاصره اقتصادی اسرائیل را بیان کرده بود و امروز اسرائیل در بزرگترین محاصره تاریخ خود گرفتار شده است اقتصاد این رژیم در حال فروپاشی است. اگر نبود کمک های آمریکا و متحدان غربی تاکنون صد بار نابود شده بود. در جهان امروز، مقابله با اسرائیل و صهیونیسم جهانی بیش از آنکه یک نبرد نظامی باشد، یک تقابل ایدئولوژیک است که ریشه در اختلافات عمیق دینی و فرهنگی دارد. در این بین، ایدئولوژی تشیع و اسلام ایرانی با تکیه بر فتاوای مراجع شیعه و مفهوم "مقاومت"، نقش اساسی در این نبرد دارد. این ایدئولوژی نه تنها جنگی نظامی را علیه اسرائیل و آمریکا هدایت می‌کند، بلکه به عنوان یک مقاومت معنوی و دینی در برابر آنچه که غرب و صهیونیسم به دنبال آن هستند، مطرح است. در جهان اسلام، مراجع شیعه به عنوان رهبران مذهبی نقش مهمی در هدایت فکری و اعتقادی جامعه دارند. فتاوی و دستورات آن‌ها نه تنها راهنمای عمل فردی مسلمانان هستند، بلکه در مسائل کلان سیاسی و نظامی نیز تاثیرگذارند. از دوران انقلاب اسلامی ایران به بعد، مفهوم "جهاد" علیه دشمنان اسلام به یکی از اصول اساسی ایدئولوژی تشیع تبدیل شده است. مراجع شیعه با استناد به مبانی دینی و تاریخی، مشروعیت مبارزه با اسرائیل و غرب را از منظر دینی توضیح داده‌اند. این مبارزه نه تنها به عنوان دفاع از سرزمین‌های اسلامی، بلکه به عنوان وظیفه دینی برای مقابله با ظلم و ستم مطرح شده است. ایران به عنوان مرکز اصلی این ایدئولوژی شیعی، با حمایت از یاران خودش در محور مقاومت مانند حزب‌الله در لبنان و حماس در فلسطین، جبهه‌ای قدرتمند علیه اسرائیل و آمریکا شکل داده است. این جبهه که با عنوان "محور مقاومت" شناخته می‌شود، فقط بر اساس قدرت نظامی استوار نیست. بلکه امروز به دنیا نشان داد که جبهه محور مقاومت ترکیبی از قدرت دینی و سیاسی است که با آرمان های ناب اسلامی_ایرانی علی الخصوص با کمک ایدئولوژی تشیع، هدایت این مبارزه را مشروعیت می‌بخشد. شعارهایی همچون "مرگ بر اسرائیل" و "مقاومت تا آزادی قدس" در واقع تجلی این ایدئولوژی‌اند که نشان‌دهنده تعهد ایدئولوژیک به مبارزه با صهیونیسم جهانی است. ایران و گروه‌های مقاومت این مبارزه را یک وظیفه دینی می‌دانند که ریشه در فتاوی و آموزه‌های شیعه دارد. در این نبرد ایدئولوژیک، دو مفهوم مهم در برابر یکدیگر قرار گرفته‌اند: ایدئولوژی تشیع که بر عدالت، مقابله با ظلم و حمایت از مظلومین تاکید دارد، و صهیونیسم جهانی که به دنبال گسترش قدرت و تسلط بر جهان است. از دیدگاه تشیع، اسرائیل نمادی از ظلم و ستم است که باید با آن مقابله شود. ایدئولوژی صهیونیسم جهانی به عنوان یک پروژه‌ی ناسیونالیستی یهودی که به دنبال گسترش تسلط خود بر خاورمیانه و فراتر از آن است، با ایدئولوژی تشیع که بر مبنای آرمان‌های معنوی و اخلاقی استوار است، در تضاد قرار دارد. از نظر تشیع، صهیونیسم نه تنها یک تهدید سیاسی، بلکه تهدیدی دینی و فرهنگی نیز محسوب می‌شود.
اسرائیل خود را توپی آهنین می داند و معتقد است که هیچ کس نمی‌تواند پوسته سخت آن را بشکند، اما در واقعیت اسرائیل چیزی نیست جز یک ساختار کاملا شکننده و آسیب پذیر که روی آن یک پوسته بیرونی آهنین نمادین قرار گرفته است. ایران به خوبی از این ضعف اسرائیل آگاه است. از سوی دیگر اسرائیل مخالفان خود را کاملاً شکننده و ضعیف می‌بیند و فکر می‌کند آنها در اولین ضربه دچار فروپاشی می‌شوند. نگرش حملات علیه غزه و لبنان که هدف آن نابودی روانی حریف با تخریب غیرنظامیان است نیز بر همین اساس همین فرضیه در حال توسعه است. متاسفانه هنوز افراد زیادی از لیبرال ها در ساختار سیاسی ایران هستند که درک نمی کنند اسرائیل از توپ آهنین بودن فاصله زیادی دارد و همچنان سعی می‌کنند در روند مقابله با اسرائیل مشکل ایجاد کنند، اما امروز دیگر آنها کمترین تاثیرگذاری را دارند و در این مرحله یک نظر مشترک قطعی از سوی رهبر ایران در این مورد وجود دارد و آن این است که ما در آستانه یک جنگ همه جانبه در غرب آسیا قرار داریم. قوه عاقله حاکمیت ایران می‌دانند که این جنگ امری اجتناب ناپذیر است و آمریکا نیز در این جنگ مقابل ایران خواهد ایستاد. حکایت امروز ما دقیقا حکایت جنگ های صد ساله فرانسه و انگلیس است. درگیری امروز ایران و یارانش در محور مقاومت با اسراییل و آمریکا و هژمون غرب یک نبرد عادی نیست بلکه یک جنگ موجودیتی است. درست مانند جنگ 100 ساله، یا فرانسه به طور کامل سقوط می کند یا انگلیس به جزیره خود باز می گردد تا قرن های بعد برنمی گردد، و تنها یک تفاوت وجود دارد: این بار هیچ دریایی در این بین وجود ندارد. حتی اگر 116 سال هم طول بکشد، نتیجه روشنی حاصل می شود و این فقط با عزم مطلق اتفاق می افتد. ان شا الله برنده با ما است. امروز هیچ قدرتی حریف ايران و یارانش نمی‌شود اما قدرت جهل و نادانی برخی از خیانتکارهای خود فروخته های داخلی می‌تواند برای ما هزینه تراشی کند یاعلی مهر ١۴٠٣ میلاد رضایی @CITYOFSUN
سیاست شاه دیوانه... نتانیاهو در چند ماه گذشته سیاست شاه دیوانه را در پیش گرفته است. در تحلیل امروز کانال یوتیوب درباره تنها راه خنثی سازی سیاست شاه دیوانه صحبت کردم که بزودی در کانال یوتیوب بارگذاری می‌شود. برخی همچنان تاکید دارند اگر ایران در زمان شهادت شهید هنیه سریعا پاسخ میداد اسرائیل امروز این ترور را انجام نمی‌داد. دیشب در جلسه لایو چند ساعت درباره این موضوع صحبت کردیم هم استاد میرباقری گرامی و هم من تاکید کردیم، جنگ اسرائیل یک جنگ موجودیتی است. طرف یا هست یا باید نابود شود چیزی به عنوان برگشت به شرایط گذشته امکان پذیر نیست. اسرائیل امروز در گوشه قفس گرفتار شده و مانند یک حیوان وحشی آخرین حملات خود را انجام می‌دهد و در این وضعیت چیزی به اسم بازدارندگی برای این سیاست شاه دیوانه وجود ندارد. من پیش از بارها هشدار دادم که دنیا از یک خط قرمز بدون بازگشت گذشته است و خصوصا برای منطقه ما هم چیز به سرعت تغییر می‌کند. سال گذشته چند بار تاکید کردم که خود و خانواده محترم را برای اتفاقات بسیار بزرگتر از عملیات حمله اسرائیل به غزه آماده کنید. در ادامه مقاومت باید سراغ سیاست همه یا هیچ برود ، در غیر این صورت باید هزینه بیشتری را در برابر حریفی ناامید و جانی و بدون هیچ حد و مرزی پرداخت کند. اکنون باید کاری را انجام دهیم که برای نیم قرن گذشته برای آن آماده شدیم. این کار با حذف سریع نتانیاهو می‌تواند به خوبی باعث وحشت شدید صهاینه شود. البته اصل قصه مهم است که فراموش نکنید چگونه انصار الله ها با ضربه زدن به ریاض سعودی ها را به زانو درآورد؟ مقاومت قدرت بسیار عظیمی را در خود به وجود آورده است و امروز اگر نتوانیم با موفقیت از آن استفاده کنیم، در آینده چگونه پاسخ خدا و شهدای این راه خواهیم داد؟ همه این مباحث به خوبی توسط فرمانده هان محور مقاومت درک شده است و به همین دلیل عرض کردم بزودی اتفاقات بزرگی رخ می‌دهد. سربازان میدانی مقاومت و همه کسانی که بعد از آن از آنها حمایت می کنند از طوفان پیش رو نمی ترسند، تنها ترسی که برای سربازان مقاومت وجود دارد این است که بدون آنکه شانس مقابله و جهاد در مقابل اسرائیل را پیدا کنند از دنیا بروند و به همین دلیل است که رهبر ایران و برخی از علما همچون آیت الله سیستانی عزیز فتوای جهاد کفایی را در مقابل آمریکا و اسرائیل صادر کرده اند. اگر امروز ما با تمام قدرت وارد نشدیم تمام جهان اسلام حداقل یک قرن دیگر در تاریکی فلج کنده ای فرو می‌رود . اما فراموش نکنید قرار نیست احساسی عمل کنیم چراکه در زمان بسیار حساسی هستیم یا آنچه را که برای آن آماده شده ایم با موفقیت انجام میدهیم، یا برای تحمل ذلت شکست، نه فقط برای محور مقاومت، بلکه برای کل منطقه و حتی کل بلوک شرق، اهل کتاب و فراتر از آن، باید آماده شویم. این یک بازی نیست، این یک رقص نیست، هیچ نظمی وجود ندارد، هیچ قانونی وجود ندارد. مهم این نیست که دل من و شما خنک شود یا دیگران سرزنش کنند. مهم این است که از آنچه که داریم به بهترین شکل استفاده کنیم و در بهترین زمان ممکن. در جنگ های موجودیتی پیروز این نبرد کسی است که آخرین نفر زنده باشد نه کسی که بیشتر احساسی و نمایشی عمل کرده باشد. فراموش نکنید اسرائیل پایان کار نیست حتی اگر اسرائیل را شکست بدهیم بعد از آن باید برای جنگ های جهانی بعدی آماده باشیم و برای اینکار باید بسیار هوشمندانه و با شجاعت تمام عمل کنیم. در این فضا لیبرال های نفوذی غرب و نوچه های رسانه ای دشمن سعی می‌کنند با هر روشی شما را دلسرد کنند. چرا که می‌دانند هرکس شهید شود به برکت خون شهدا هزاران نفر دیگر در میدان ساخته شده و در راه شهید می‌جنگند برای اینکه ترور ها موفقیت آمیز باشد باید این پروسه قطع شود و یکی از بهترین راه های قطع این سیستم پرورش نیرو در مکتب ایرانی اسلامی ما ناامید کردن کسانی هست که قرار است ساخته شوند و دشمن اینجا دست گذاشته است. در این دام نیفتید که اگر ایران ضربه میزد اسرائیل ترور را انجام نمی‌داد چراکه این حرف به معنای آن است که دشمن را نشناخته اید. خط فکری خاصی سعی می‌کنند این مطالب را در ذهن شما جا بیاندازند و به نوعی حالت یاس و ناامیدی شدید در شما ایجاد کنند تا شما به جای آنکه به دنبال ادامه راه شهید سید حسن نصرالله بروید با شماتت خودی ها سرگرم شوید. ایران و یارانش با قدرت از همین فردا دوباره حرکت خود را آغاز می‌کنند. یاعلی مهر ١۴٠٣ میلاد رضایی @CITYOFSUN
سیاست شاه دیوانه... نتانیاهو در چند ماه گذشته سیاست شاه دیوانه را در پیش گرفته است. در تحلیل امروز کانال یوتیوب درباره تنها راه خنثی سازی سیاست شاه دیوانه صحبت کردم که بزودی در کانال یوتیوب بارگذاری می‌شود. برخی همچنان تاکید دارند اگر ایران در زمان شهادت شهید هنیه سریعا پاسخ میداد اسرائیل امروز این ترور را انجام نمی‌داد. دیشب در جلسه لایو چند ساعت درباره این موضوع صحبت کردیم هم استاد میرباقری گرامی و هم من تاکید کردیم، جنگ اسرائیل یک جنگ موجودیتی است. طرف یا هست یا باید نابود شود چیزی به عنوان برگشت به شرایط گذشته امکان پذیر نیست. اسرائیل امروز در گوشه قفس گرفتار شده و مانند یک حیوان وحشی آخرین حملات خود را انجام می‌دهد و در این وضعیت چیزی به اسم بازدارندگی برای این سیاست شاه دیوانه وجود ندارد. من پیش از بارها هشدار دادم که دنیا از یک خط قرمز بدون بازگشت گذشته است و خصوصا برای منطقه ما هم چیز به سرعت تغییر می‌کند. سال گذشته چند بار تاکید کردم که خود و خانواده محترم را برای اتفاقات بسیار بزرگتر از عملیات حمله اسرائیل به غزه آماده کنید. در ادامه مقاومت باید سراغ سیاست همه یا هیچ برود ، در غیر این صورت باید هزینه بیشتری را در برابر حریفی ناامید و جانی و بدون هیچ حد و مرزی پرداخت کند. اکنون باید کاری را انجام دهیم که برای نیم قرن گذشته برای آن آماده شدیم. این کار با حذف سریع نتانیاهو می‌تواند به خوبی باعث وحشت شدید صهاینه شود. البته اصل قصه مهم است که فراموش نکنید چگونه انصار الله ها با ضربه زدن به ریاض سعودی ها را به زانو درآورد؟ مقاومت قدرت بسیار عظیمی را در خود به وجود آورده است و امروز اگر نتوانیم با موفقیت از آن استفاده کنیم، در آینده چگونه پاسخ خدا و شهدای این راه خواهیم داد؟ همه این مباحث به خوبی توسط فرمانده هان محور مقاومت درک شده است و به همین دلیل عرض کردم بزودی اتفاقات بزرگی رخ می‌دهد. سربازان میدانی مقاومت و همه کسانی که بعد از آن از آنها حمایت می کنند از طوفان پیش رو نمی ترسند، تنها ترسی که برای سربازان مقاومت وجود دارد این است که بدون آنکه شانس مقابله و جهاد در مقابل اسرائیل را پیدا کنند از دنیا بروند و به همین دلیل است که رهبر ایران و برخی از علما همچون آیت الله سیستانی عزیز فتوای جهاد کفایی را در مقابل آمریکا و اسرائیل صادر کرده اند. اگر امروز ما با تمام قدرت وارد نشدیم تمام جهان اسلام حداقل یک قرن دیگر در تاریکی فلج کنده ای فرو می‌رود . اما فراموش نکنید قرار نیست احساسی عمل کنیم چراکه در زمان بسیار حساسی هستیم یا آنچه را که برای آن آماده شده ایم با موفقیت انجام میدهیم، یا برای تحمل ذلت شکست، نه فقط برای محور مقاومت، بلکه برای کل منطقه و حتی کل بلوک شرق، اهل کتاب و فراتر از آن، باید آماده شویم. این یک بازی نیست، این یک رقص نیست، هیچ نظمی وجود ندارد، هیچ قانونی وجود ندارد. مهم این نیست که دل من و شما خنک شود یا دیگران سرزنش کنند. مهم این است که از آنچه که داریم به بهترین شکل استفاده کنیم و در بهترین زمان ممکن. در جنگ های موجودیتی پیروز این نبرد کسی است که آخرین نفر زنده باشد نه کسی که بیشتر احساسی و نمایشی عمل کرده باشد. فراموش نکنید اسرائیل پایان کار نیست حتی اگر اسرائیل را شکست بدهیم بعد از آن باید برای جنگ های جهانی بعدی آماده باشیم و برای اینکار باید بسیار هوشمندانه و با شجاعت تمام عمل کنیم. در این فضا لیبرال های نفوذی غرب و نوچه های رسانه ای دشمن سعی می‌کنند با هر روشی شما را دلسرد کنند. چرا که می‌دانند هرکس شهید شود به برکت خون شهدا هزاران نفر دیگر در میدان ساخته شده و در راه شهید می‌جنگند برای اینکه ترور ها موفقیت آمیز باشد باید این پروسه قطع شود و یکی از بهترین راه های قطع این سیستم پرورش نیرو در مکتب ایرانی اسلامی ما ناامید کردن کسانی هست که قرار است ساخته شوند و دشمن اینجا دست گذاشته است. در این دام نیفتید که اگر ایران ضربه میزد اسرائیل ترور را انجام نمی‌داد چراکه این حرف به معنای آن است که دشمن را نشناخته اید. خط فکری خاصی سعی می‌کنند این مطالب را در ذهن شما جا بیاندازند و به نوعی حالت یاس و ناامیدی شدید در شما ایجاد کنند تا شما به جای آنکه به دنبال ادامه راه شهید سید حسن نصرالله بروید با شماتت خودی ها سرگرم شوید. ایران و یارانش با قدرت از همین فردا دوباره حرکت خود را آغاز می‌کنند. یاعلی مهر ١۴٠٣ میلاد رضایی @CITYOFSUN
بررسی شباهت‌های ژئوپولیتیکی دوران پیش از جنگ‌های جهانی با وضعیت کنونی در تاریخ معاصر، دو جنگ جهانی اول و دوم نقطه عطفی در شکل‌گیری سیاست‌های جهانی بوده‌اند. نگاهی به شرایط پیش از این جنگ‌ها و مقایسه آن با وضعیت کنونی، شباهت‌های بسیاری را در عرصه‌های مختلف ژئوپولیتیکی نشان می‌دهد. در این مقاله به بررسی سه مرحله مهم یعنی ظهور قدرت‌های جدید، رقابت‌های تسلیحاتی و اتحادهای منطقه‌ای و درگیری‌های منطقه‌ای پرداخته و سپس این شباهت‌ها را با وضعیت کنونی مقایسه می‌کنیم. 1. ظهور قدرت‌های جدید پیش از جنگ جهانی اول و دوم: ظهور قدرت‌های جدید اقتصادی و نظامی یکی از عوامل کلیدی در تغییر توازن قدرت جهانی بود. پیش از جنگ جهانی اول، آلمان و ژاپن به‌عنوان قدرت‌های جدید صنعتی به رقابت با قدرت‌های قدیمی اروپا و آمریکا پرداختند. این قدرت‌ها با رشد سریع اقتصادی و نظامی به چالش‌ کشیدن نظم جهانی آن زمان پرداختند. همچنین، پس از جنگ جهانی اول، آلمان مجدداً در دهه ۱۹۳۰ تحت رهبری نازی‌ها به قدرت رسید و به عنوان یکی از قدرت‌های اصلی نظامی و صنعتی اروپا شناخته شد. جاه‌طلبی‌های ارضی و صنعتی آلمان نازی و ایتالیا در این دوران زمینه‌ساز جنگ جهانی دوم شد. در دنیای امروز نیز، ظهور قدرت‌های جدید به یکی از موضوعات اصلی سیاست بین‌الملل تبدیل شده است. چین و هند، به‌عنوان دو قدرت نوظهور، در حال رقابت با آمریکا و دیگر قدرت‌های سنتی غرب هستند. رشد اقتصادی سریع، توسعه نظامی و گسترش نفوذ در مناطق مختلف جهان از جمله در آسیا و آفریقا، زمینه‌های چالش میان این قدرت‌های جدید و قدرت‌های موجود را فراهم کرده است. 2. رقابت‌های تسلیحاتی و اتحادهای منطقه‌ای پیش از جنگ جهانی اول و دوم: یکی از ویژگی‌های مشترک دوران پیش از جنگ‌های جهانی، رقابت‌های تسلیحاتی و شکل‌گیری اتحادهای نظامی پیچیده بود. پیش از جنگ جهانی اول، مسابقه تسلیحاتی بین قدرت‌های اروپایی از جمله بریتانیا، آلمان و فرانسه به اوج خود رسید. علاوه بر این، اتحادهای نظامی مانند «اتحاد مثلث» (آلمان، اتریش-مجارستان و ایتالیا) و «اتحاد متفقین» (بریتانیا، فرانسه و روسیه) به تعمیق تنش‌ها کمک کرد. در دوران پیش از جنگ جهانی دوم نیز، مسابقه تسلیحاتی گسترده‌ای میان قدرت‌های محور (آلمان، ایتالیا و ژاپن) و متفقین (بریتانیا، فرانسه، آمریکا) شکل گرفت. پیمان‌هایی مانند پیمان عدم تجاوز آلمان و شوروی (۱۹۳۹) و اتحاد آلمان و ژاپن نمونه‌هایی از این اتحادهای نظامی بود. امروزه، رقابت تسلیحاتی جدیدی در سطح جهانی شکل گرفته است. علاوه بر رقابت سنتی در تسلیحات متعارف، کشورها در زمینه‌هایی چون هوش مصنوعی، جنگ سایبری و تسلیحات فضایی نیز به شدت با یکدیگر رقابت می‌کنند. اتحادهای نظامی مانند ناتو و پیمان‌های دفاعی میان چین و روسیه نیز نشان‌دهنده نقش اتحادهای منطقه‌ای در افزایش تنش‌ها است. 3. درگیری‌های منطقه‌ای پیش از جنگ جهانی اول و دوم: درگیری‌های منطقه‌ای همواره نقش کلیدی در تشدید تنش‌های جهانی داشته‌اند. پیش از جنگ جهانی اول، جنگ‌های بالکان در سال‌های ۱۹۱۲-۱۹۱۳ منجر به ناآرامی‌های قومی و ملی‌گرایانه در جنوب شرقی اروپا شد. این درگیری‌ها، با تحریک امپراتوری‌های اتریش-مجارستان و روسیه، نقش عمده‌ای در ایجاد زمینه‌های جنگ جهانی اول داشت. پیش از جنگ جهانی دوم، حمله ایتالیا به اتیوپی در سال ۱۹۳۵ و جنگ داخلی اسپانیا (۱۹۳۶-۱۹۳۹) از دیگر درگیری‌های منطقه‌ای بودند که به بی‌ثباتی سیاسی و اجتماعی در اروپا و افزایش احتمال جنگ جهانی دوم کمک کردند. در شرایط کنونی نیز، درگیری‌های منطقه‌ای به عامل اصلی بی‌ثباتی در جهان تبدیل شده‌اند. جنگ‌های داخلی در سوریه، یمن و لیبی و همچنین تنش‌های قومی و ملی‌گرایانه در مناطق مختلف جهان، یادآور تاثیر درگیری‌های منطقه‌ای پیش از جنگ‌های جهانی است. رقابت‌های قدرت‌های منطقه‌ای مانند ایران، عربستان سعودی و ترکیه در خاورمیانه نیز می‌تواند منجر به درگیری‌های گسترده‌تری شود. نتیجه‌گیری مقایسه وضعیت ژئوپولیتیکی قبل از جنگ‌های جهانی با وضعیت کنونی نشان می‌دهد که برخی از عوامل کلیدی همچنان در عرصه جهانی موثر هستند. ظهور قدرت‌های جدید، رقابت‌های تسلیحاتی و اتحادهای نظامی و درگیری‌های منطقه‌ای همچنان می‌توانند به تشدید تنش‌های بین‌المللی و بی‌ثباتی جهانی منجر شوند. با این حال، وجود سازمان‌های بین‌المللی مانند سازمان ملل متحد و مکانیزم‌های حل و فصل اختلافات، امیدواری‌هایی را برای جلوگیری از تکرار تاریخ به‌وجود آورده است. یاعلی مهر ١۴٠٣ میلاد رضایی https://eitaa.com/cityofsun