درس از #رهبر_قرآنی
#درس_بیست_و_هفتم🔻
الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الأَرضَ فِراشًا وَالسَّماءَ بِناءً وَأَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزقًا لَكُم ۖ فَلا تَجعَلوا لِلَّهِ أَندادًا وَأَنتُم تَعلَمونَ
آن کس که زمین را بستر شما، و آسمان [= جو زمین] را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد؛ و از آسمان آبی فرو فرستاد؛ و به وسیله آن، میوهها را پرورش داد؛ تا روزی شما باشد. بنابر این، برای خدا همتایانی قرار ندهید، در حالی که میدانید (هیچ یک از آنها، نه شما را آفریدهاند، و نه شما را روزی میدهند.)
[سوره بقره، آیه ۲۲]
فلا تجعلو لله انداداً:
▪️پس برای خدا رقیبان و شریکان مگیرید. برای خدا در عبودیت همسان و انباز و همانندی اتخاذ نکنید، جوانان را اسیر غیر عبودیت خدا نکنید، خودتان را اسیر غیر عبودیت خدا نکنید و انتم تعلمون: در حالی که شما میدانید. مقصود این است که: انسان بطور منحصر بندهی خدا باشد و عبودیت انحصاری خدا که عبارت دیگری از توحید عملی است مورد توجه این دو آیه قرار گرفته: پس فقط مسألهی اثبات صانع در این دو آیه مطرح نیست، یعنی اینطور نیست که خداوند با بیانی که در این دو آیه شده است، فقط میخواهد اثبات کند این جهان آفریننده و مدبر و ربّی دارد، گرچه این مسأله را هم در برمیگیرد.
وقتی انسان این پدیدههای آفرینش را میبیند، فطرت انسانی متنبّه میشود به وجود صانع، یعنی شما وقتی با فطرت پاک و بیغل و غش با پیشداوریهای گوناگون عالم خلقت مواجه بشوید، از درون فطرت یک ندایی به شما میگوید: یک دست قوی و یک طرح از پیش ساخته ویک قدرت کاملهای وجود دارد که بر همهی این پدیدهها حکفرماست و هیچکس قادر نیست این را انکار بکند. یعنی فطرت بشر به انسان اجازه نمیدهد که یک چنین چیز واضحی را نفی کند. همانطور که در بیان عرفا و فلاسفه تشبیه به نور آفتاب شده و گفتهاند کسی که آفتاب را میبیند و میگوید این آفتاب است، در حقیقت دارد به سلامت خودش شهادت میدهد که دو چشمم روشن و نامرمد است. وقتی میگوید آفتاب هست، در واقع دارد میگوید من دارم میبینم، و الاّ وجود آفتاب نیاز به شهادت ما ندارد، چون ما اگر سالم باشیم آفتاب را میبینیم و همینطور اگر فطرت انسان سالم باشد (که اکثر قریب به اتفاق انسانها سالمند و افراد خیلی استثنائی پیدا میشوند که فطرتشان ناسالم باشد) شهادت میدهند که این نظم در عالم وجود این پدیدههای گوناگون در عالم خلقت حکایت از وجود یک علم و قدرتی دارد که پدید آورندهی این نظم است.
▫️اصل اثبات صانع از این دو آیه استفاده میشود. منتها مقصود در این دو آیه فقط این نیست که ثابت کند این عالم صانعی دارد و شاید بشود گفت اصلاً در این مقام نیست، بلکه آنچه که در این دو آیه مورد توجه و تأکید است، بعد از این که ما برای عالم و برای انسان صانع و آفرینندهی قائل شدیم که تدبیر جهان را منتسب به او میدانیم: آفرینش زمین، هموار شدن زمین، آمادهی زندگی شدن زمین، برافراشتن آسمانهایی با این عظمت و با شرحی که دربارهی آسمان در جلسه قبل دادم: ایجاد حیاه، ایجاد آب و وسیلهی زندگی و ارتزاق، وقتی این را قبول کردیم لازمهاش این است که اطاعت ما آن اطاعتی که به معنای عبودیت است باشد و اطاعت مطلق درهمهی زندگیمان، بایستی منحصر باشدبه این خدا و دیگر شریکی برای او قائل نباشیم، این همان چیزی است که در این آیات مورد توجه است.
۱۳۷۱/۰۱/۲۶
#تبیین
🌹 کانال ربیون الحدید را دنبال کنید👇👇👇
🆔 @re_alhadid