زيباترين حسِ سجده اين است که در گوش
زمين پچ پچ ميکنى اما در آسمان صداى
تو را مي شنوند.
وقتی بهترین ها را برای دیگران می خواهید
افکارتان بکر است و زلال
در کلام آسمانی آمده:
دعا قضا را برمی گرداند، هرچند آن را
محکم کرده باشند !
به همین سادگی...
کمترین مهربانی این است
که برای هم دعا کنیم...
#ماهسو
@U_Yekzan
آرام باش عزیز من. میدانم که غمگینی و حق داری که غمگین باشی. در دنیا اندوههای عمیق و ناگزیر بیشماری هست که از آنها گریزی نیست. باید بمانند و پذیرفتهشوند و دورهی خودشان را سپری کنند و مثل فولاد مذاب، اول داغ و سرخ و گداختهاند و تا مغز استخوان میسوزانند. ولی گذار زمان کمک میکند که سردتر شوند تا بعد از مدتی بتوان بدون رنج و بغضی ویرانکننده از آنها حرف زد و مثل روزهای اول از درون فرو نریخت و به دفعات شعله نکشید و خاکستر نشد! هرچند اگر روان تو با عبور از این داغ، تغییر شکل داده باشد...
میدانم که فولاد قلب و روح تو الآن در مذابترین حالتش قرار دارد و بابت هر میزان اندوه و رنجی که داری، حق داری...
من صبر میکنم تا خوب شوی و دعا میکنم که صبور باشی و با گذار زمان، آمادهی پذیرش اندوه عظیمی که قلب و روانت را گداخته...
دعا میکنم که به زودی آرامشی عمیق را تجربه کنی...
#ماهور
@U_Yekzan
#مجله_نایت
چند راهکار حال فوق العاده برای پیشرفت کردن
اگه میخوای احساس ارامش کنی :
تمرین تنفسی انجام بده
برو تو طبیعت بگرد بدون گوشی
افکارت رو بنویس و بعد پاره کن
یوگا انجام بده
اگه میخوای انگیزه داشته باشی :
سخنرانی انگیزشی ببین
کتاب مطالعه کن
با دوست یا پارتنرت صحبت کن
پادکست گوش بده
اگه میخوای شاد باشی :
ورزش های هوازی انجام بده
بازی کودکانه انجام بده
فیلم و سریال مورد علاقتو ببین
کاری که دوست داری انجام بده
اگه میخوای پیشرفت کنی :
هدفگذاری کن
برنامه ریزی داشته باش
عملگرا باش
برای خودت روتین داشته باش
@night_mag
#کافه_نادری
یاد بگیرید همون موقع که لازمه باشید!
یه دقیقه بعد،
یه ساعت بعد،
یه روز بعد،
یه ثانیه بعد دیگه اون لحظه نیست...
دستا سرد میشن،
احساسات تهنشین میشن،
طوفانا آروم میشن آتیشا خاموش میشن؛
آخرش فقط این به یاد میمونه که
به موقع بودی کنارم یا نه...؟!
@naderi_cafe | عکس نوشت
امروز که چشم باز کردم، برای خودم چای ریختم، نشستم کنجی، خوب فکر کردم و دیدم که در پس تمام تشویشها و گرفتاریها و رنجها... در پس تمام دلهرههای مزمنِ خوب نشونده و مشکلات کوچک و بزرگِ دست و پاگیر و با وجود تمام فشارهای اجتنابناپذیر زیستن؛ همیشه و هر لحظه، نگاه ویژهی خدا را داشتهام و با وجود تمام خواستنها و عمیقا تلاش کردنها و نشدنها، خیلی جاها بوده که همه چیز خیلی بهتر از چیزی که فکر میکردهام پیش رفته و خیلی وقتها، اتفاقات، بسیار فراتر از انتظارم رخ داده...
به گذشتهام فکر کردم و بارها خودم را در حالی یافتم که آرزوی محالی را به آغوش کشیدهبودم، هرچند همانلحظات هم بار سنگین اندوهی را به دوش میکشیدم. بارها دستان خدا را روی شانه های خودم دیدم، وقتهایی که نا امید بودم و ناگهان همه چیز درست میشد.
من بارها در نهایت بیپناهی، از جایی که فکرش را نمیکردم نجات یافته بودم و بارهای زیادی چیزی که اسمش را خوشاقبالی گذاشتهبودم، نگاه ویژهی خداوند بوده به منی که در شرایط بیشماری جز خودش هیچکس را نداشتهام...
خوب فکر کردم و دیدم باید به جای گلایه برای نشدنها و نداشتنها و سخت بودنها، از شدنها و داشتنها و راحت بودنها حرف بزنم و شکرگزار داشتههای خودم باشم. قدردانِ زیباییهایی که مقابل خودم میبینم و آدمهای خوبی که میشناسم و داشتههای لذتبخشی که دارم و چشمی که میبیند و گوشی که میشنود و دستی که توان دارد و پایی که راه میرود و ذهنی که فکر میکند.
باید قدر دان باشم که حتی در بینهایت تاریکیِ روزگار، همیشه نوری از سمتی تابیده و جهان مرا روشن کرده.
باید بابت همه چیز از خودم و خدای خودم و آدمها و اتفاقات خوبی که مقابل راهم گذاشته، قدردانی کنم، لبخند رضایتی بزنم و نفس عمیقی بکشم و امیدوار باشم که بهتر از این هم اتفاق خواهد افتاد و همه چیز درست خواهد شد...
#ماهور
@U_Yekzan