کاش گفته بودم
بودنت را دوست می دارم
کاش گفته بودم
بی تو بودن
آسان نیست
کاش میدانستی
در هر عبورم از اینجا ، برایِ تو شعری سروده ام
شعرها سروده ام از پیشانی بلند و از چشمهای شرقی تو
آیا ما ترسیده بودیم؟
آیا این عشق باید سر به مهر می ماند؟
کاش پرسیده بودم در انتظار چه هستی
من که طاقت رفتنم نبود، کاش مانده بودم
کاش در چشمهای تو خیره می شدم
کاش اسارت در دست ها تو را بر فرار ترجیح داده بودم
کاش می دانستی
کاش همه اینها را گفته بودم ....
#نسیم
@U_Yekzan
آخرش یک روز بی خبر ... از کنارت عبور خواهم کرد !
روزی که شاید ... دلم برایت نخواهد لرزید ...
آن روز را می بینم ؛
که تو دستان کسی را گرفته ای که اصلا شبیه من نیست ،،،
و من پا به پای کسی قدم می زنم که هیچ چیزش شبیه به تو نخواهد بود ...
روزی که موهای رنگ پریده مان را زیر کلاه و روسری هایمان پنهان می کنیم ...
و شاید آن روز ، دخترِ من با پسرِ تو نگاهشان به هم دوخته شد و دلهایشان به هم گیر کرد ...
و شاید پسرِ تو ، مردانه پای دخترِ من، ایستاد ...
شاید قسمت شد آخرش ، که فامیل شویم ...
کاش آن روزها حواست باشد ...
حواست باشد که دیگر سنی از ما گذشته ... !
یادت باشد که باید مراعات کنیم ...
مثلاً من اصلا نگاهت نکنم ،
و تو هم سعی کن به رویت نیاوری ؛
این آدمِ سربه زیرِ باحیا ... روزی تمام دنیایت بود !
#نسیم
@U_Yekzan