eitaa logo
اوبونتو|ubuntu
85 دنبال‌کننده
980 عکس
204 ویدیو
9 فایل
به جهان من بیا؛ [اوبونتو؟من هستم چون ما هستیم🤝🏻🧡] بهتون گوش میدم: -https://harfeto.timefriend.net/17041349678299
مشاهده در ایتا
دانلود
مون چایلد🥲😂؛ هنوز دارم رو روش های ِدزدیدن مطالعه انجام میدم. میدونی؟ همه چیز باید خیلی بی نقص انجام بشه مون چایلد ، همه چیز . اما یه کم دیگه صبر کن :')! . . هنوز میخوایم با بچه ها پیتزا هم بخوریم دخترم🧡🤌🏻.
اینجور به نظر می‌رسه🦦😂. اما من واقعا روز ِکنکور رو دوسش داشتم شب ِقبلش ، روز ِکنکور محل آزمون ، حین ِکنکور ، بعد کنکور و و و واقعا خوب بود🕶✨.
دایره المعارف عجیبی داره مردم🦦😂؛ *هنوز نصبش نکردم.
هدایت شده از مسافر دریای بخشنده، دیوار نوزده می گوید:«💜☁️
میشه ۴۰ نفر برای بابام دعا کنه؟
_🖤
ʚ ͡   𝖢𝗁𝖺𝗅𝗅𝖾𝗇𝗀𝖾 ᭡ : ‹ این پیامُ فور کنید دیلی‌ـتون تا بر اساسِ وایبتون بگم فرشته‌ی مرگ هستید یا فرشته‌ی نجات و درصد صافت یا دارک بودنتون رو مشخص کنم ؛ تگاتون
هدایت شده از پیراهنِ چهارخونهٔ سبز .
برای اوبونتو|ubuntu مدادرنگی نارنجیم رو دوباره تراش کردم ، دستِ خودم نبود ، عادت داشتم موقع رنگ‌آمیزی مداد نارنجیم رو محکم روی کاغذ بکشم که نقاشیم قشنگ‌تر و جون‌دار تر بشه... خواستم نگاهی دوباره به صحنه‌ی جلوم بندازم که یهو چشمام چیزی جز سیاهی و تاریکی ندید؛ یه نفر با دستاش جلوی چشمم رو گرفته بود .. دستاش زبر بود ، بوی گل محمدی میداد.. - آقا جون شماییدددد میدونم! + عای قندِ عسلِ زرنگ من » عای آفرین دخترِ هزار کیلو ی من، نارنگی من! - آقا جون اون مالِ پنج‌سالگیم بود که تپلی و گِرد و نارنگی بودم :»»» الان دیگه دخترِ هزار کیلو که هیچ ، به زور شاید ده کیلو باشم آقاجون ! + یعنی دیگه نارنگی نیستی؟ پس چی هستی؟ - من نارنجی ام آقاجون 🧡 + (خندیدن) داری چیکار میکنی بابا جان؟ - نقاشی! دارم کدو تنبلِ اون گوشه رو نقاشی میکنم . + نقاشیاتم مثل خودت نارنجی‌ان - (خندیدن) + این سیاهیِ که این گوشه کشیدی چیه باباجون ؟ - نگاه کن اون جا رو آقاجون ؛ اون گوشه یه عنکبوته سیاهِ که یه شاپرک رو تو دام انداخته و میخاد بخورتش ، اونو کشیدم. + اینارو هم میکشی ؟ خب بابا جون شاپرک رو بیرون از تارِ عنکبوت میکشیدی که مثلا داره پرواز میکنه.. اینطوری بهتر نبود ؟! - چرا بهتر بود آقا جون ولی اینجوری ام قشنگه ، خب عنکبوت‌هم به غذا احتیاج داره ... کدو‌تنبل رو کامل رنگ کردم و حالا میخواستم ابر های توی آسمون رو بکشم ، دست بردم سمت جامدادیم که مدادِ آبی رنگ رو بیرون بکشم که دوباره چشمم افتاد به گلِ شقایقی که کنار جامدادیم بود .. لبم رو با زبونم تر کردم و گل رو چیدم و گرفتم رو به آقاجون. - آقاجون بفرمایید برای شما چیدمش.. + دستت درد نکنه دخترِ نازم ، چه قشنگه! - ولی شما از گل هم قشنگتری🧡 + عای قربونت بشم گوزل قیزیم‌ (دخترِ خوشگلم) - من قشنگم؟ + تو ؟ تو خیلی قشنگی ! خیلی خیلی قشنگی مثلِ وقتی خورشید آسمونو نارنجی میکنی ، قشنگی ! - مثل غروب خورشید؟ + نه غروب خورشید خیلی غمگینه ، تو مثل طلوع خورشید میمونی ! مثل همون موقع که آسمون زرد_نارنجیه . مثل همون موقع که خورشید سلام میده. مثل همون موقع که خوشحالی خدا یه روز دیگه رو بهت نشون داده! همونطوری خوشگلی گوزل قیزیم.
چه سکوتی این‌جا رو فرا گرفته:)