هدایت شده از مسافر دریای بخشنده، دیوار نوزده می گوید:«💜☁️
میشه ۴۰ نفر برای بابام دعا کنه؟
هدایت شده از اتاقكِزیرشیروونی
ʚ ͡ 𝖢𝗁𝖺𝗅𝗅𝖾𝗇𝗀𝖾 ᭡
: ‹ این پیامُ فور کنید دیلیـتون تا بر اساسِ وایبتون بگم فرشتهی مرگ هستید یا فرشتهی نجات و درصد صافت یا دارک بودنتون رو مشخص کنم ؛ تگاتون ›
هدایت شده از پیراهنِ چهارخونهٔ سبز .
برای اوبونتو|ubuntu
مدادرنگی نارنجیم رو دوباره تراش کردم ، دستِ خودم نبود ، عادت داشتم موقع رنگآمیزی مداد نارنجیم رو محکم روی کاغذ بکشم که نقاشیم قشنگتر و جوندار تر بشه...
خواستم نگاهی دوباره به صحنهی جلوم بندازم که یهو چشمام چیزی جز سیاهی و تاریکی ندید؛ یه نفر با دستاش جلوی چشمم رو گرفته بود ..
دستاش زبر بود ، بوی گل محمدی میداد..
- آقا جون شماییدددد میدونم!
+ عای قندِ عسلِ زرنگ من »
عای آفرین دخترِ هزار کیلو ی من، نارنگی من!
- آقا جون اون مالِ پنجسالگیم بود که تپلی و گِرد و نارنگی بودم :»»»
الان دیگه دخترِ هزار کیلو که هیچ ، به زور شاید ده کیلو باشم آقاجون !
+ یعنی دیگه نارنگی نیستی؟ پس چی هستی؟
- من نارنجی ام آقاجون 🧡
+ (خندیدن) داری چیکار میکنی بابا جان؟
- نقاشی! دارم کدو تنبلِ اون گوشه رو نقاشی میکنم .
+ نقاشیاتم مثل خودت نارنجیان
- (خندیدن)
+ این سیاهیِ که این گوشه کشیدی چیه باباجون ؟
- نگاه کن اون جا رو آقاجون ؛ اون گوشه یه عنکبوته سیاهِ که یه شاپرک رو تو دام انداخته و میخاد بخورتش ، اونو کشیدم.
+ اینارو هم میکشی ؟ خب بابا جون شاپرک رو بیرون از تارِ عنکبوت میکشیدی که مثلا داره پرواز میکنه..
اینطوری بهتر نبود ؟!
- چرا بهتر بود آقا جون ولی اینجوری ام قشنگه ، خب عنکبوتهم به غذا احتیاج داره ...
کدوتنبل رو کامل رنگ کردم و حالا میخواستم ابر های توی آسمون رو بکشم ، دست بردم سمت جامدادیم که مدادِ آبی رنگ رو بیرون بکشم که دوباره چشمم افتاد به گلِ شقایقی که کنار جامدادیم بود ..
لبم رو با زبونم تر کردم و گل رو چیدم و گرفتم رو به آقاجون.
- آقاجون بفرمایید برای شما چیدمش..
+ دستت درد نکنه دخترِ نازم ، چه قشنگه!
- ولی شما از گل هم قشنگتری🧡
+ عای قربونت بشم گوزل قیزیم (دخترِ خوشگلم)
- من قشنگم؟
+ تو ؟ تو خیلی قشنگی !
خیلی خیلی قشنگی مثلِ وقتی خورشید آسمونو نارنجی میکنی ، قشنگی !
- مثل غروب خورشید؟
+ نه غروب خورشید خیلی غمگینه ، تو مثل طلوع خورشید میمونی !
مثل همون موقع که آسمون زرد_نارنجیه .
مثل همون موقع که خورشید سلام میده.
مثل همون موقع که خوشحالی خدا یه روز دیگه رو بهت نشون داده!
همونطوری خوشگلی گوزل قیزیم.
اوبونتو|ubuntu
برای اوبونتو|ubuntu مدادرنگی نارنجیم رو دوباره تراش کردم ، دستِ خودم نبود ، عادت داشتم موقع رنگآمی
خدای ِمن! این زیادی قشنگه🥲✨.
آفرین به این قلم:)!🧡