اما امروز . .
خیلی زود بلند شدیم و یه کم عجلهای آماده شدیم ، رفتیم کانون ؛
دوستم رو دیدم اونجا و همچنین استاد فن بیانمون و اینکه داداشم رو با استاد آشناش کردم و قرار شد داداشم دوره ایشون رو شرکت کنن🦦🕶.
واسه دوتاشون آروزی موفقیت دارم:)✨.
اوبونتو|ubuntu
اما امروز . . خیلی زود بلند شدیم و یه کم عجلهای آماده شدیم ، رفتیم کانون ؛ دوستم رو دیدم اونجا و ه
یادم رفت بگم توو راه برگشت واسه عاطی هم چیزای ِخوب خوب خریدم😔😂.
اوبونتو|ubuntu
من از این مرغا میخوام😔.
بذارید از این تماس بگم براتون . از این تماس که میخوام ثبت بشه اینجا:)✨.
عاطی امروز بهم زنگ زد و من تا دیدم اونه سریع گوشی رو جواب دادم . جایی که بود یه کم سر و صدا بود و شلوغ و من تمام دقتم رو داده بودم که بشنوم چی میگه و چی شده . .
بچهها وقتی که گفت واست از این مرغا خریدم ، جوری از جام بلند شدم و ذوق کردم که اصلا ً🤌🏻🥲😂.
اوبونتو|ubuntu
بذارید از این تماس بگم براتون . از این تماس که میخوام ثبت بشه اینجا:)✨. عاطی امروز بهم زنگ زد و من
حتی میتونم بگم امروز این تماس من رو شفا داد🦦😂 ؛ اینطور که من از دیشب یه دردی رو توو پاهام حس میکردم و صبح این درد بیشتر شده بود ، جوری که با احتیاط حرکت میکردم . بعد وقتی بهم گفت که چی واسم خریده جوری از جام بلند شدم که یه لحظه تعجب کردم از این حرکتم؛
اوبونتو|ubuntu
حتی میتونم بگم امروز این تماس من رو شفا داد🦦😂 ؛ اینطور که من از دیشب یه دردی رو توو پاهام حس میکرد
اصلا ًوضعیت پام به دوقسمت تقسیم شده😔:
۱) قبل از تماس عاطی
۲) بعد از تماس عاطی