یوسف: سلام علیکم من شبی درخواب دیدم کسی به من گفت تو آخه عدده بیست و دو راکشتی من خوابهای امامان معصوم علیه‌السلام ویا حضرت حجت عج البته نه بشکل حقیقی بلکه الهامی گفته می شود که مثلآ ایشان حضرت حجت عج هستند را می بینم ولی دیدن خواب عداد برایم عجیب بود لذا بلند شدم وآن را نوشتم وساعت از دونیم شب گذشته بودلطفا تعبیر خواب حقیر را بفرمایید شبی که در ایام اربعين بود بنده با وجوده عوارض ناشی از جنگ تحمیلی که همراهان ودوستان می گفتند که توان رفتن به اربعين حضرت امام حسین علیه السلام را ندارید ونروید ولی من رفتم وازمرزه مهران نیز رفته بودم البته قابل ذکر است که در دوران جنگ مدتی درمهران بودم بعنوان رزمنده وقتی به نجف اشرف رسیدم درجای سکنا گزیدم چند شبی گذاشت به زیارت امام علی امیر المومنین عیله السلام رسیدم نتوانستم به دورن حرم بروم وبرگشتم دونفر زوار که نواجوان بودند وهرکدام نیتی برای رفتن زیره بقه ای امام حسین علیه السلام داشتند چون گفته شده است که هرکسی اولین بار زیره گنبد قرار گیرد هرحاجتی داشته باشد برآورده می شود این گفتگو بین من وآنها رده بدل شد من خوابیدم دیدم دوخادم آن جای که خوابیده بودم برانکارد آورده‌اند ومن را روی آن برانکارد قرار دادند وداشتند می بردند که یکی از آن نوجوانان که گفته بود وقتی زیره گنبده حضرت امام حسین علیه السلام رسیدم خواهان شهادت می شوم جلوی آنان را گرفت ونگذاشت که من را ببرند وبه آنان گفت مگر نمی دانید این ازمرزه مهران آمده است آنان تا این مطلب را شنیدند من را زمین گذاشتند سه روز تصور می کردم که این درواقعیت اتفاق افتاده است ولی آن چند جوان را پیدا نمی کردم که ازشان بپرسم تا اینکه آنان را دیدم و کل ماجرا تعريف کردم که چرا وقتی خادامان امدند من را ببرند شما نگذاشتید ولی آنها ازهاره بی اطلاعی می کردند فقط گفتند شبی مانشسته بودیم که تو به یک باره بلند شدید ودرچشمان من ذول زدید ومن شما را به خواب تشویق کردم همان جوانی که آرزوی شهادت راداشت ومن تازه فهمیدم که همه چیز را خواب دیدم اکنون تعبیره این خواب عجیب واقعا چیست چون مداوم درذهن من است

سلام خسته نباشید من مادرم ۵ سال فوت شود بعد دیشب آمد به خوابم داشت تو خانه خودشون لباس وچادر پتوی میشوست همه مکتا کوچک وپاروی بود بعد به من گفت بیا کمکم من رفتم هرچی لباس میشستم. خلاص نمی‌شود بعد پدر هم فوت کرد به پدر خیلی فوش میداد پدر از درد پاهاش ناله می کرد تو را به خدا بیگید چی شود