سلام صبح بخیر خواب دیدم در جایی میخواهم از جوی آبی رد بشم همین که پایم را در آب میگذارم دوتا بچه یکی ۶ سال داشت پسر خودم بود یک نوزاد در بغل داشت از ته آب بیرون آمدن که من گرفتنشون از آب و باخوشحالی بغلکردم هر دو را و نوزاد را با ذوق و خوشحالی لباس تنش کردم آخه نوزاد شبیه کودکی پسر خودم بود
شب بود مدرسه به خاطر سرما تعطیل شده بود و من و دوستام برا خوشحالی رفتیم بیرون با ماشین مامان دوستم ناراحت بود ولی ما خونه نرفتیم و رفتیم خونه یکی فامیل ها وقتی رفتیم تو همه اونجا بودن و یه جوری نگا مکردن من بعد از مدتی رفتم توی کوچه نشستم بعد از مدتی مادرم اومد و گفت چته گفتم منم خسته شدم آنقدر ایرو بودم اونجور بودم و گفتم چی شده اومدیم اینجا مادرم گفت هیچی گفتم مامان بگو گفت بابات زنگ زده به من گفته فرشته(مامانم)کجاست(درحالی که به مامانم زنگ زده و سراغ مامانمو میگرفته)یه ماشین وارد کوچه شد یهو ترس افتاد به جونم مامانمم فهمید و گفتم بلند شو بریم تو وارد خونه شدم ولی هنوز داخل نرفته بود صدای یه چی اومد برگشتم یه پسر ۲۲ ۲۳ ساله بود کلاه و ماسک زده بود و روبه من یه چی گفت و یه مجسمه که تو حیاط بود و طرفم پرت کرد و رفت من سریع رفتم بیرون میخواستم ببینم پلاکش چیه پلاکش ۵۰ شش ۵۰ بود و عجیب بود قیافه پسره هم آشنا بود و اینجا بیدار شدم و خوابم تموم شد
با سلام خدمت شما
من خانم متاهل هستم و خواب اجنه رو دیدم که مدام از زمان بیداری جلو چشمم هست و پریشانم کرده خواستم خواهش کنم تعبیر کنید ممنون میشم .
خوابم این بود که سالن خیلی بزرگی بود شاید مسجد بود میدونم جایی بود که اجنه نباید وارد میشدن اما تعداد زیادی از زن ها و مردهاشون اومده بودن و من مدام بسم الله الرحمن الرحیم رو با صوت میخوندم و تا برن اما نمیرفتن و من و مسخره میکردند با دل شکسته پروردگارم رو صدا کردم و اون موقع زرات ریزی تو هوا پدیدار شد و زره ای وارد دهانم شد و کاملا محسوس بود برام و بعد بلند تر از قبل گفتم بسم الله الرحمن رحیم و اونها که در حال خندیدن بودن با ترس و اخم فوری رفتن ولی این موضوع هی تکرار میشد و من باز از خدا درخواست میکردم
تا جایی که خودم رو در آب دیدم که با اجنه در گیر هستم و بزرگ اونها اومد سمتم تا در گیر بشه ومن رو از بین ببره که من با او از در دوستی اومدم و او با من رابطه برقرار کرد ولی بعد مدتی که دید من از روی اجبار و ناراحتی هست منو به حال خودم رها کرد و من بیدار شدم
سلام من دو مرتبه خواب میبینم دفعه اول خواب دیدم که خودم در حال کندن چاهی هستم که حدود ۵۰سانت کنده بودم که به یک باره دیدم تعداد خیلی زیادی قورباغه سفید که مثل وزغ پشت آنها دانه دانه بود از دور این چاه که حدودا دهنه چاه فکر کنم یک و نیم متر بود بیرون میومدن دفعه دوم یک نفر دیگه شروع به کندن کرد و کنار این چاه یک صندلی بود من روی صندلی نشسته بودم که به یک باره باز همان قورباغه ها را دیدم که از اطراف چاه بیرون آمدن و دوتا از آنها یکی در سمت راست بدن من و دیگری در سمت چپ بدن من بود که یکی سمت چپ بدنم را گرفتم و گفتم بیایید آنها را از زیر لباس زیر من در بیاورید در همین احوال بودم که از خواب پریدم حالا میخواهم بدانم که تعبیری این خواب چیست
سلام خوبید،من یک زن متاهل هستم دیشب یعنی چهارشنبه شب نیمه شب بود خواب دیدم که در حالی که هوا کمی تاریک روشن بود وارد حیاط بزرگی شدم که آسفالت بود مثل حیاط مدرسه تقریبا و دو کلاغ رو دیدم که باهم جفت گیری میکنندز همون حالت با تعجب پیش خودم فکر کردم که میگن اگه کسی کلاغ رو در حین جفتگیری ببینه هر آرزویی کنه برآورده میشه منم برای خودم و اطرافیانم و بچه هام آرزوی خوشبختی و سلامت کردم بعد کلاغ ها پریدن و رفتن اون طرفتر هم باز دو کلاغ روی زمین در همین حالت باز پریدن و رفتن
البته صدایی از از اونها نشنیدم،و این روهم بگم که مدتی هست در رابطه با همسرم دچار مشکلاتی شدیم البته سازش کردیم،۱۵ ساله ازدواج کردم،وهنیشه باهم مشکلاتی داشتیم این اواخر نزدیک به جدایی بودیم ولی باز گذشت کردیم اینارو گفتم چون در مورد تعبیر کمک کنه و اینکه من در حالت خوابی که میدیدم ناراحت نبودم و دیدن اون صحنه بهم این خوشحالی رو داد که میتونم آرزویی کنم که براورده بشه
ببخشید طولانی شد
میبخشید،همچنین خانواده همسرم هم رابطه خوبی با من نداشته و ندارند و من از این بابت همیشه نگران بوده ام.
سلام خسته نباشید من دیشب خواب دیدم که کسی من رادعوت کرده برای تشییع جنازه امام رضا وقتی رفتم اون مجلس یک خانمی گفت توهم برای شهادت امام رضا میری مشهد گفتم بله باشوهرم میخواهم پیاده بروم گفت راهش رابلدی راهی که زودتر برسی گفتم بله ازجایی میروم که موکب داره همون لحظه تابوتی آوردند وروی زمین گذاشتند من رفتم جلو پارچه ای که روی جنازه بود کناررفت من شروع کردم به گریه کردن وخودم رامیزدم گفتم این آقاامام رضا است خدایا چه صورت زیبایی همون طور ذکر میگفتم وگریه میکردم صورتی زیبا ما موهایی سیاه وریش سیاه فقط کنارلبش زخمی بود یاشاید خونی چند نفرتابوت رابلند کردند چند قدم میرفتند تابوت رامیزاشتند زمین بازمجدد بلند میکردند من گریه میکردم میگفتم نزارید زمین ببرید آخه صورت مظلوم وزیبایی داشتند
انگار این اتفاق ها توی روستا ی خودمان بود بعدجایی رانشان دادند گفتند اینجا امام رضا دفن است من گفتم من که هرروز ازاینجا رد میشدم چرانمیدونستم که هروقت ردمبشدم به ایشان سلام بدهم خیلی شلوغ بود دیگه نمیدونم چی شد که ازخواب بیدارشدم
تیام:
من درمورد جن وموجودات ماورایی خواب دیدم درمورد تعبیرش تحقیق کردم بسیارعالی بودمیخاستم نظرشماروهم بدونم برام بسیارمهمه
من خانمی مجردم وتنهاباپسرم زندگی میکنم طبق عادت وقتی وارد مکانی خالی میشم سلام میدم بادرودیوار خونه صحبت میکنم توخواب وارد خونه خودم شدم که یه موجود ماورایی روریدم به سرعت ازجلوچشمام رد شد وباصدای بلندگفتم سلام چطوری خوبی خوش اومدی مردی با کت شلوار مشکی وکفش های چرم قهوه ای دیدم ازکمر به پایین باشنیدن صدای من ایستاد به طرفم اومد ولی من بی اعتنا بودم بهش هرکاری کردم نزاشت درخونه روببندم باهاش صحبت کردم ازش خواستم منواذیت نکنه اصلا نترسیدم مهربان بودم وعادی صحبت کردم ولی نیروی بسیار زیادی داشت بسختی درخونه روقفل کردم ازپشت منوبه آغوش کشید وازروی لباس بامن رابطه برقرارکرد به حدی که ازفشاری که به من میاورد کمرم درد گرفت ولی مدام خوشحال بودم ومیخندیدم ومیگفتم خوبه خوبه میدونستم که من اونو نمیبینم فقط احساسش کردم وسنگینی دستاشو حس کردم دقیقا مثل بیداری واقعی فقط نمیدیدمش پاهاش وکفشاش رومیدیدم
ممنون میشم اگه تعبیرش روبفرمایید
ازدیروز تا به الان پشت سر هم اتفاق های خوب برام میفته همه کارهام به روال شده بدهی هاموپرداخت کردم نمیدونم چطوری ولی انگارهرچه میخام برام فراهم میشه حس خوبی دارم
سلام روزتون بخیر
دیشب نامزدم خواب دیده ۳ تا موجود وحشتناک شبیه حیوون یا جن افتادن روی من باهام رابطه داشتن.
یهویی نامزدم میاد پرتشون میکنه
آخری و از روم برمیداره میبینه وسط پای من چندتا بچه جن هست شبیه به حیوونم بودن
منو بغل میکنه تمام تنم میتکونه این بچه ها میوفتن فرار میکنن منم از دستشون نجات میده
تعبیر این خواب چیه
از صبی مدام دعوا داریم میگه لابد با کسی هستی داری به من خیانت میکنی 😔
من خواب دیدم که با مادرم به مسجد برای نماز جماعت رفته بودیم من قبل نماز برای امرزش گناهان پدرم که از دنیا رفتند دستانم را بالا بردم و دعا کردم و بعد نماز شروع شد و من در رکعت آخر نماز درحالی که برای تشهد نشسته بودم سیاه پوش کوچکی کنار خود دیدم که ناگهان گلوی اورا فشار دادم انگار شیطان بود در لباس یک دختر بچه و هنگامی که داشتم اورا خفه میکردم گفت برای تو که گناه کردن سخت نیست و خندید و از خواب بیدار شدم تعبیرش چیست
...:
دخترم خواب مدیده که رفته خانه ی مادر بزرگ وپدر بزرگش که از دنیا رفتن چند ساله خانه پراز مدفوع وکثافت بوده جوی پراز مدفوع که ولرد اتاق شده بوده وهمه جا را گرفته بوده وخودش ومن هم خیلی دستشویی داشتیم که به ما میگفتن که بزارید این مدفوع ها جا بشه بعد شما برید دستشویی کنید که دیده من رفتم خوابیدم کنار جوی پراز مدفوع و با لباس به تن داشتم تلاش میکردم وزور میزدم تا مدفوع کردم جلو چند تا از اقوام که در ان خانه بودن ببخشید که این خواب را تعریف کردم چون خود من هم چند بار دیگه خواب مدفوع ونجاست ودرحین مدفوع کردن دیدم
با عرص معذرت
دخترم میگه خیلی خواب عجیبی بوده رود پراز مدفوع خانه را گرفته بودهوبه ما نیگفتن که بلید این رود خشک بشه بعد شما برین دستشویی کنیند
f
سلام خسته نباشید من چند روز پیش خواب میدیدم که چند نفر نشستن و منم ب اونا دارم میگم که جن هست من میدیدم جن و اونا نمیدیدن بعد اینکه با اونا از اتاق بیرون اومدم یه دفعه گفتم گوشیم تو اتاق جا موند برم بیارم وقتی داخل اتاق رفتم اون جن دست منو گرفت و سمت خودش کشید و با من رابطه جنسی برقرار کرد ببخشید این حرفو میزنم وقتی ارضا شد داخل بدن من ریخت و منم فشار اوردم ب خودم که مایع منی از بدنم بیرون بریزه از داخل بدنم یه چیز سیاه مانندی داخل یه پلاستیک کوچیک بود ازم خارج شما و منم یه دفعه از خواب پریدم میخاستم ببینم تعبیرش چی میشه
ممنون میشم اگه جواب بدید
ببخشید تو خواب ببینی در واقعیت باردار میشه یا نه
من برادرم بیمار شده است ویکی از دوستان با بنده تماس گرفت گفت خواب برادرت را دیدم در دسته عزاداری برا امام حسین در حال زنجیر زدن و سینه زدن بود البته برا در بنده مداح و هیتی است تعبیرش را میفرمایید ممنون