eitaa logo
کانال ܝ‌وܢܚ݅ܝ̇ߺܭَـــܝ‌ܨ و ܢ̣صــــیܝ‌ࡅ߳ߺߺܙ
1.1هزار دنبال‌کننده
43.4هزار عکس
34.1هزار ویدیو
265 فایل
🌴عرصه ی جنگ نرم، بصیرتی عمارگونه و استقامتی مالک اشتر وار می طلبد. امام خامنه ای 🍒 🌴 قرارگاه بسوی ظهور 🌷یک لشکر سایبری آتش به اختیار 🌷میباشد. #کانال_روشنگری_و_بصیرت☫ 🇮🇷 #قرارگاه_بسوی_ظهور 🆔 @uphjnv
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🇮🇷ابرگروه شعر علوی🇮🇷
🌷🌷 🌴شبی خسته و بیتاب و چشمانی پر از آه/سرم روی زمین بود و نگاهم روبه مهتاب به دل شور و نوا بود غم کربلا بود/به روی لبم آواز خدا بود که یا رب مددی کن که ببینم پسر فاطمه در خواب درآن حالت زیبا شدم غرق تمنا/که خواب آمد و هوش از سر من برد به ناگاه دلم چون پرکاهی ،چون مرغان هوایی/بزد پر که بیامد ز خداوند بانگ واحی رسیدی به مراد دلت ای صاحب رویا /بکن دیده دل وا تو در وادی گل ها نگاه کن که ببینی اثر ذکردعا و نظر مرحمت ما /اثر کرده دعایت ،به درگاه خدایت زدم گوشه غم نامه تو مهراجابت/ که شدی ساکن کوی پسر حضرت زهرا چون این مژده شنیدم هراسان بدویدم/من از وعده دیدار حسین جامه دریدم دلم در هیجان بود ،چه بی صبرو امان بود،زبان بسته ز گفتار و بیان بود/زدم ناله که جانم به فدای تو الا شاه شهیدم من از وعده رویش ،به امید صبویش/گرفتم سرلب ساقی خالی و شدم عازم کویش چو مرغان بپریدم،به یک کوچه رسیدم/پر از غصه و غم بود ،پر از درد و علم بود دو سویش دوحرم بود بگفتم که چرا در این کوچه شیون و شین است/یکی گریه کنان بگفت که این کوچه همان کوچه است درآن کوچه بود،پر از عشق و صفا بود /نمای حرم و گنبد و گلدسته و ایوون طلا بود حسین بود و مریدش, علمدار رشیدش ،نسیم سحر و نخل امیدش /شفا بخش غم ودرد شاه کربلا بود چه گویم که چه دیدم،در آن صبح سفیدم/من از لطف خدایم در آن لحظه زیبا به شش گوشه رسیدم.... در آن لحظه حساس من از بوی گل یاس /شدم طالب شاه کرم و سوره اخلاص دگر باره دویدم ز دل ناله کشیدم ،به یک خانه رسیدم/که بر سر در آن حک شده بود نام قشنگ پسر ام البنین غم و همهمه دیدم،شاه علقمه دیدم /وفا داری و مرحمت یک عالمه دیدم چه دیدم چه بگویم ،شده بسته گلویم😔 در اطراف ضریحش همه جای قدم فاطمه دیدم 💠
◾️آیا میدانید #حضرت_عباس هم از خواصی بودن که جریان نفوذ به دنبالش آمد؟🏴 @uphjnv
شفا دادن چشم کور 🌕یکی از جریان‌هایی که خودم به صورت مستقیم شنیده‌ام جریان شفا گرفتن فرزند استاد بزرگوارم جناب حجه‌الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی عظیمی اراکی است. ایشان خودشان مکرّر این قضیه را تعریف نموده‌اند و خلاصۀ جریان این است؛ در سال ۱۳۷۴ شمسی یک روز فرزندم محمّد سوار بر موتور به سمت منزل می آمد که ناگهان متوجّه شد که چشمانش تاریک شده و هیچ جا را نمی‌بیند. به هر طریقی بود کورکورانه خودش را به منزل رساند و ما متوجّه شدیم که او بینایی‌اش را از دست داده است. او را همان شب به بیمارستان امیرکبیر اراک بردیم، پزشکان آنجا وی را معاینه کردند و گفتند: این عارضه احتمالاً مربوط به اعصاب و روان است. فردا او را به نزد متخصین دیگر بردیم، آن‌ها نیز گفتند: ساختمان چشم هیچ مشکلی ندارد جز این که در انتهای چشم یک سرخی وجود دارد که معلوم نیست غدّه است یا لخته ‌ی خون است؟ به هر حال پزشکان متعدّدی او را معاینه کردند از جمله دکتر جمیلیان که یکی از چشم پزشکان معروف اراک است و دکتر نشاط‌فر که متخصص اعصاب و روان است.و داروهایی هم به او دادند. غروب پنج‌شنبه‌ای بود که از جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج سید محمد معنوی رحمه الله که از سادات و علمای نیک اراک بودند و بیشتر از ۹۰ سال سن داشتند را به منزل دعوت کردیم و ایشان متوّسل به حدیث کساء پنج تن آل عبا شدند و روضۀ حضرت ابالفضل العبّاس علیه‌السلام را خواندند و از ایشان شفای چشمان فرزندم را خواهان شدند. در همان شب فرزندم محمّد ساعت سه نیمه شب از خواب برخاست و قدری آب نوشید و خوابید، ساعت ۴ صبح نیز بیدار شد و وضو گرفت و نماز صبحش را هم خواند امّا هنوز چشمانش نابینا بود. ساعت 6 صبح من چون در دانشگاه تدریس داشتم منزل را ترک کردم ولی پسرم همان موقع هم بیدار شد و همچنان چشمش نابینا بود ساعت 6 صبح من چون در دانشگاه تدریس داشتم منزل را ترک کردم ولی پسرم همان موقع هم بیدار شد و همچنان چشمش نابینا بود. امّا حدود ده دقیقه بعد که دوباره خوابش برده بود خودش می‌گوید که من یک دفعه دیدم حاج آقا معنوی از در وارد شد و به من گفت: محمّد آقا، پاشو برایت دکتر آورده‌ام، من چیزی نمی‌دیدم ولی حس کردم که خانۀ خیلی روشن شد، گفتم: چه دکتری؟ گفت: طبیب عالم باب الحوائج است! در همین حال حضرت ابالفضل العبّاس علیه‌السلام با من سخن گفتند و فرمودند: دکترها چه گفته‌اند؟!گفتم: آقا جان! قرار شده مرا به تهران بفرستند برای معاینات بیشتر. حضرت فرمودند:دیگر احتیاج به دکتر نیست! صدای گریه‌ام بلند شد و گفتم: آقا شما مرا دارو و درمان کنید. حضرت فرمود: ما حاجتی به دارو و درمان نداریم. گفتم: پس دستی بکشید و شفایم دهید. حضرت به حاج آقا معنوی اشاره کردند و فرمودند: شما از طرف من دستی به چشمان ایشان بکشید. حاج آقا معنوی هم دست کشید و در همان لحظه چشمانم بینا شد و من حضرت ابالفضل العبّاس علیه‌السلام را که لباس عربی بلندی داشتند زیارت کردم. من در همان حال از خود بی خود شده و بلندبلند شروع به گریه کردم، تا جایی که خانواده دور من جمع شدند. همین طور دیدم که حضرت با حاج آقا معنوی از اتاق بیرون رفتند و آن‌ها را تا در حیاط دیدم. هنوز از درب حیاط بیرون نرفته بودند که ناگهان غیب شدند و دیگر آن ها را ندیدم، وقتی از جا برخاستم دیدم کاملاً بینا شده‌ام و همه جا را به خوبی می‌بینم. فردای آن روز جریان را برای حاج آقا معنوی تعریف کردم و ایشان هم کلّی گریه کردند. دکترها مرا مجدّد معاینه کردند و گفتند: هیچ اثری از نابینایی و یا غدّه و سرخی و امثال آن نیست و چشم کاملاً سالم و بیناست. حتماً قرص‌هایی که ما دادیم اثر کرده است. جریان را برای آن‌ها نیز تعریف کردم و به آن‌ها گفتم: من حتّی یک قرص هم نخوردم و فقط توسّل کردم. و الحمدلله حاجتم را هم گرفتم. دکترها هم اقرار کردند که این یک شفای الهی می‌باشد. ای کاش حضرت عبّاس علیه السلام دستی هم به چشمان کور ما بکشد و ما را بینا کند و دیدار جمال زیبای خودش و جمال مولایمان صاحب‌الزمان روحی فداه را نصیبمان فرماید و دلهایمان را نیز به نور معرفتشان بصیرت بخشد.🌕 📙به نقل از کتاب امام زمان و حضرت عباس علیهماالسلام نوشته ابوالفضل سبزی.
✨﷽✨ 🌼لشکر خورشید، قمر کم دارد 🌕 قرص ماه در آسمان مدينه تجلی کرد و بنی هاشم صاحب قمر شد. همان نازدانه‌ای که حیدر او را در آغوش کشیده و زمین و زمان بی‌تاب گرفتنِ گوشهٔ قنداقه‌اش شده‌اند... زینب از راه می رسد، خوشحالی‌اش وصف‌ناشدنی است. برای در آغوش گرفتن برادر بی‌ تاب است اما ادب پیشه می‌کند در حضور حسنین. علی اما لبخندی می‌‌زند و عباس را به دستان پُر مهر او می‌‌سپارد و زینب بی‌‌اختیار دست‌‌های او را بوسه‌ باران می‌کند. گویا از فردای این دست‌ها خبر دارد. دست‌هایی که علمدارند و حامی حسین تا مبادا حرف امام زمان بر زمین بماند. عباس روایتگر راهی است که به ظهور ختم می‌شود. و امروز هم این عباس‌ ها هستند که پرچم را به مهدی خواهند رساند. 🔺 سالیانست من از خویش سؤالی دارم / که چرا خورشید لشکر خورشید، قمر کم دارد؟ 💐 ولادت مبارک باد. 👇👇 ┏━━━🌷📚🍃━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @uphjnv ┗━━━🍃📚🌷━━━┛