کلا نمیتونم انتخاب کنم و هیچ چی به دلم نمیشینه، نه میتونم کتاب انتخاب کنم برا خوندن،نه فیلم برا دیدن، نه موزیک برا گوش دادن،نه جایی برای رفتن، نه کاری برا کردن،کلافه سردرگم عصبی بی حوصله دراز کشیدم یه گوشه رو مبل.
تو لیاقتت کسیه که همیشه واست ذوق داشته باشه، ذوقِ حرف زدن باهات، ذوقِ عکس و استوریاتو، ذوقِ رنگ مو و ناخونای جدیدتو، ذوق گل و کادو خریدن واست و ذوق زندگی کردن باهاتو.
میخوام یه روز تمام بشینم و گریه کنم بخاطر کارایی که نتونستم بکنم، بخاطر تصمیمات اشتباهم،بخاطر اینکه هنوزم دارم همون اشتباها رو تکرار میکنم کی قراره یاد بگیرم و نذارم آدما ازم سو استفاده کنن؟