🌺 یلدای مهدوی
🌸🌼🍃🌼🌸
🌸وقتی که یلدا میشه
🌱غنچهی لب وا میشه
🌸خونهی مادر بزرگ
🌱شادیو شور پا میشه
🌸🔸
🌸امشبکهدارهمهمون
🌱مادر بزرگـــــــْ مهربون
🌸دورهمی میخونیم
🌱دعایِ صاحبْ زمون
🌸🍃
🌸این شبِ اولِ دی
🌱بلندترین توو ساله
🌸انار آجیل نخودچی
🌱دورِهمیش باحاله
🌸🔸
🌸دست بزنیم که یلدا
🌱جشنِ قشنگِ ساله
🌸مادر بزرگ همیشه
🌱هم نشینیش باحاله
🌸🍃
🌸میوهیخوبوخوشرنگ
🌱توی سبد نشسته
🌸بچه ها دوس میدارن
🌱نخودچی رو با پسته
🌸🔸
🌸مادربزرگ با لبخند
🌱به ما میگه خوشامد
🌸یلداشبِقشنگیست
🌱صلْوات بر محمّد
🌸🍃
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
🌸🌼🍃🌼🌸
✍🏼 شاعر: سلمان آتشی
📎 #کودکانه
📎 #شعر_کودکانه
📎 #شب_یلدا
📎 #یلدای_مهدوی
📎 #بچه_شیعه
💎 شفاعت به خاطر مادر
✳️ دو تا برادر بودند، یکی خوب و مؤمن، دیگری مردم آزار و بدکار. روزی هر دو عازم سفر مشهد شدند.
در راه برادر بدکار دست از اذیت مردم برنمی داشت، او در میانه راه مریض شد و از دنیا رفت.
🔻 چند روز بعد از دفن، خواب مرده را دیدند که وضعش خوب بود. از او جریان را پرسیدند. می گفت: همین که از دنیا رفتم، آتش مرا فرا گرفت. هنگام غسل آتش بر من می ریختند، بعد هم مرا در پارچه ای از آتش پیچیدند.
🔷 هرچه فریاد می زدم کسی صدایم را نمی شنید تا اینکه مرا وارد حرم امام کردید و دور حرم طواف دادید.
🔶 من هر چه التماس می کردم امام رضا علیه السلام جواب نمی داد تا اینکه پیرمردی گفت: او را به مادرش قسم بده.
🎁 وقتی این کار را کردم، آقا زیر لب چیزی گفت. بعد از آن از حرم بیرون آمدم و دیگر آن آتش ها نبود.
🌐 (کرامات رضویّه، ج2، ص116، و دارالسّلام عراقی ص491.)
📎 #اهل_بیت
📎 #کودکانه
📎 #امام_رضا_علیهالسلام