eitaa logo
عقلانیت انقلاب اسلامی
854 دنبال‌کننده
449 عکس
172 ویدیو
51 فایل
انقلاب اسلامی به زعامت امام خمینی، محصول حکمت و عقلانیت اجتماعی متفکران انقلاب اسلامی است که نمونه‌ی آن کتاب‌های «اصول فلسفه و روش رئالیسم» علامه طباطبایی و شهید مطهری و «طرح کلی اندیشه‌ اسلامی در قرآن» اثر آیت الله خامنه‌ای است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فلسفه «بودن» و فلسفه «شدن» ۱ در فلسفه هگل و مارکسیسم ⚜استاد شهید مطهری 🔹يکي از مباحث اساسي که در اين کتاب* مطرح شده بود، بحثي بود تحت عنوان «دو نوع فلسفه». مي‌‌‌‌‌گويد: تنها دو نوع فلسفه و دو نوع جهان‌‌‌‌‌بيني در جهان وجود داشته است: فلسفه «بودن» و فلسفه «شدن»، و يا به تعبير ديگر فلسفه پندار (يعني فلسفه خردگرا) و فلسفه زندگي (يعني فلسفه طبيعت‌‌‌‌‌گرا). اين يک برداشتي است که اينها کرده‌‌‌‌‌اند. 🔹اينها دو برداشت غلط در مورد تقسيم فلسفه‌‌‌‌‌ها دارند: ✔️يک تقسيم غلط اينکه تمام فلسفه‌‌‌‌‌ها را به دو نوع ايده‌‌‌‌‌آليسم و ماترياليسم تقسيم مي‌‌‌‌‌کنند در صورتي که اين تقسيم از نظر ما درست نيست. چنين نيست که هر سيستم فلسفي يا قائل به اصالت ايده و ذهن باشد و يا قائل به اصالت ماده‌‌‌‌‌. ✔️ ديگرشان اين است که فلسفه‌‌‌‌‌ها را به دو نوع فلسفه «بودن» و فلسفه «شدن» تقسيم مي‌‌‌‌‌کنند و در اين تقسيم «بودن» را در مقابل «شدن» قرار مي‌‌‌‌‌دهند. آيا نقطه مقابل «هستي»، «شدن» است يا «نيستي»؟ واضح است که در مقابل «هستي»، «نيستي» و در مقابل «شدن»، «نشدن» است. پس بايد بگويند فلسفه هستي و فلسفه نيستي يا فلسفه شدن و فلسفه نشدن. پس چرا «بودن» را در مقابل «شدن» قرار داده‌‌‌‌‌اند؟ اين، يک ريشه لغوي دارد و يک ريشه فلسفي. 🔹ريشه لغوي مطلب اين است که در استعمالات لفظي براي «بودن» کلمه «کان» و براي «شدن» کلمه «صار» را به کار مي‌‌‌‌‌برند؛ و ما «بودن» را به معناي مطلق هستي و وجود به کار مي‌‌‌‌‌بريم اما اينها تصور مي‌‌‌‌‌کنند که در ماده «بودن» مفهوم ثبات خوابيده است و در ماده «شدن» مفهوم حرکت و تدريج و زمان خوابيده است. از نظر اينها «بودن» به معناي يکنواخت بودن است. البته اين يک بحث لغوي است و ارزش چنداني ندارد که درباره آن بحث شود و ممکن است در هر زبان و در هر لغتي خصوصياتي مختص به خود داشته باشد، ولي بودن و شدن در فارسي و کون و صيرورت در عربي به اين معني که اينها به کار مي‌‌‌‌‌برند نيست. در خود ماده بودن و کون، مفهوم ثبات مندرج نيست و بودن به معناي يکنواخت بودن نيست بلکه بودن صرفاً در برابر نبودن است. حتي در ماده شدن و صيرورت هم مفهوم زمان و تدريج نخوابيده است و لذا ما در مورد امور دفعي هم کلمه شدن و صيرورت را به کار مي‌‌‌‌‌بريم. بله، در اصطلاح فلسفي، کلمه «صيرورت» در مورد معناي خاصي از تغيير که همان تغيير تدريجي است به کار مي‌‌‌‌‌رود و الا از نظر لغوي مفهوم زمان و تدريج در کلمه «صيرورت» اخذ نشده است. 🔹و اما ريشه فلسفي اين مطلب چيست؟ چرا برخي از فلسفه‌‌‌‌‌ها را فلسفه «بودن» و برخي از آنها را فلسفه «شدن» مي‌‌‌‌‌دانند؟ اصل مطلب اين است که مي‌‌‌‌‌خواهند بگويند بعضي از فلسفه‌‌‌‌‌ها هستي را تفسير مي‌‌‌‌‌کنند نه بر مبناي حرکت و بعضي هستي را تفسير مي‌‌‌‌‌کنند بر مبناي حرکت. حال بايد ديد که چرا اين مطلب را با مقابل قرار دادن دو کلمه «بودن» و «شدن» بيان مي‌‌‌‌‌کنند؟ اساس اين تعبير از است. کلمات پراکنده‌‌‌‌‌اي از هم در اين زمينه هست که او هم چنين سخني گفته است ولي سخن او به شکل فرضيه‌‌‌‌‌اي بوده است بدون اينکه مطلب را تجزيه و تحليل کرده و يا براي آن برهاني آورده باشد؛ همين‌‌‌‌‌قدر گفته است که «هيچ چيزي در جهان ثابت‌‌‌‌‌ نيست» و «هيچ کس در يک رودخانه دوبار آبتني نمي‌‌‌‌‌کند» و «جهان يک جريان است» و امثال اين تعبيرات شاعرانه و اديبانه. در دوره جديد، هگل بود که آمد و فلسفه‌‌‌‌‌هايي را که جهان را براساس تغيير و حرکت تفسير مي‌‌‌‌‌کنند «فلسفه شدن» ناميد و فلسفه‌‌‌‌‌هايي را که جهان را بر غير مبناي تغيير و حرکت توجيه مي‌‌‌‌‌کنند «فلسفه بودن» ناميد. * کتاب " مارکس و مارکسیسم " نوشته آندره پی‌یتر ، ترجمه شجاع‌ الدین ضیائیان - از انتشارات دانشگاه تهران ادامه دارد ... منبع: نقدی بر مارکسیسم . ص۱۸۳ _ ۱۸۵ @usul121 @hodanandboshra
فلسفه «بودن» و فلسفه «شدن» ۲ در فلسفه هگل و مارکسیسم ⚜استاد شهید مطهری 🔹ريشه اين فکر و اين تقسيم‌‌‌‌‌بندي، يک طرز تفکر است بدون اينکه مسأله اصالت ماهيت و اصالت وجود برايشان مطرح باشد. ولي از آنجا که فکر ابتدائي هر کسي همان طرز تفکر اصالت ماهيتي است لذا اين سخن را هم بر آن مبنا گفته‌‌‌‌‌اند. اينها که مي‌‌‌‌‌گويند فلسفه حرکت فلسفه «بودن» نيست، از اين جهت است که تصور مي‌‌‌‌‌کنند که در حرکت نيستي دخالت دارد، يعني يک شئ در حالي که حرکت مي‌‌‌‌‌کند نيست مي‌‌‌‌‌شود، يعني «هستي» است که «نيستي» در متن هويتش ظاهر مي‌‌‌‌‌شود، پس «بود» ي است که «نبود» مي‌‌‌‌‌شود، ولي بودي نيست که نبود مطلق بشود بلکه بودي است که با نبود ترکيب شده است. هم مي‌‌‌‌‌گفت «هستي» اولين مقوله است ولي هستي را اگر بدون تعين در نظر بگيريم پوچ است، نيست و از اينجاست که نيستي در او راه پيدا مي‌‌‌‌‌کند؛ يعني اگر هستي را به طور مطلق در نظر بگيريم بدون اينکه چيزي را منضم کنيم يک مفهوم انتزاعي محض است و مساوي با نيستي است، پس هستي نيست و هستي نيستي است. در اينجا نيستي مانند يک امر واقعي عارض بر هستي مي‌‌‌‌‌شود و به تعبير هگل هستي خودش را انکار مي‌‌‌‌‌کند، نفي مي‌‌‌‌‌کند؛ و هستي‌‌‌‌‌اي که نيستي در او راه پيدا کند و بودني که نبودن در او راه پيدا کند مساوي است با «شدن». 🔹از اينجاست که گفته مي‌‌‌‌‌شود ما دو سيستم فلسفي داريم: سيستم فلسفي «بودن» و سيستم فلسفي «شدن»؛ و اينکه «شدن» در برابر «بودن» قرار گرفته است براي اين است که از نظر او «شدن» بودن محض نيست، بلکه بودن و نبودن است و چون «شدن» بودن محض نيست و نبودن در آن راه يافته است لذا فلسفه‌‌‌‌‌هاي مبتني بر حرکت را «فلسفه شدن» ناميده‌‌‌‌‌اند. 🔹اما براساس فلسفه ما، يعني بر مبناي فلسفه اصالت وجودي صدرالمتألّهين، وجود در حقيقت خودش منقسم مي‌‌‌‌‌شود به ثابت و سيال؛ يعني بخشي از وجود و هستي ثابت است و بخشي از آن سيال؛ هر دو هستي است، نه اينکه يکي «هستي» است و ديگري «هستي و نيستي». خود حرکت يک نحوه هستي است و اين مطلب در فلسفه‌‌‌‌‌ اصالت وجود بسيار روشن است. 🔹 ريشه فکرشان همان طرز فکر ابتدائي يعني طرز فکر است. پس اينکه فلسفه‌‌‌‌‌هاي جهان را به دو نوع تقسيم کرده‌‌‌‌‌اند: فلسفه‌‌‌‌‌هاي هستي و بودن و فلسفه‌‌‌‌‌هاي شدن، درست نيست و اگر هم فرضاً قبول کنيم که دو گروه فيلسوف وجود دارند که يک گروه قائل به ثباتند و گروه ديگر قائل به حرکت، چه دليلي دارد که اينها را قائل به «بودن» و آنها را قائل به «شدن» بدانيم؟ و چنانکه گفتيم اين تعبير از شروع شده است. چون او ماهيت حرکت را ترکيبي واقعي از بودن و نبودن مي‌‌‌‌‌داند و لذا از نظر او حرکت نمي‌‌‌‌‌تواند واقعاً از سنخ هستي باشد. 🔹 ولي در فلسفه ما چنين نيست، حرکت واقعاً سنخي از هستي است و در عين اينکه سراسر هستي است، از نظر ماهيت و مرتبه مرکب از هستي و نيستي است. منبع: نقدی بر مارکسیسم . ۱۸۵ _ ۱۸۷. @usul121 @hodanandboshra
نقدی بر مارکسیسم مولف: استاد شهید آیت الله مطهری از بهترین کتابهای نقد فلسفه مارکسیسم که به طور مبسوط به تحلیل انتقادی پرداخته است.
هدایت شده از 
فلسفه شدن 🔹پس از نگارش یاداشت ، برخی از کاربران محترم راجع به اصطلاح ابهامات و پرسش هایی را مطرح کردند و درخواست داشتند توضیحی در باره آن و تاریخچه ارائه شود. به همین منظور متنی را از کتاب ارزشمند استاد شهید آیت الله مطهری انتخاب کرده و بازگذاری می شود. 🔹این اثر در دهه ۵۰ یعنی قریب به نیم قرن پیش نوشته شده است و بخوبی ریشه های تاریخی و مبانی را بررسی کرده و به تحلیل انتقادی آن پرداخته است. قبل از بازگذاری متن استاد مطهری چند نکته را خوب است توجه کنیم: ⚜مارکسیسم چیست؟ 🔹مارکسیسم مکتبی سیاسی و اجتماعی است که از تفکرات و نظریات کارل مارکس، فیلسوف و انقلابی آلمانی در اواخر قرن نوزدهم، بعدها توسط طرفدارانش به دست آمد؛ لذا مارکس تحت تاثیر افکار فیلسوفان آلمانی همچون و بود و خودش اصلا مارکسیست به معنای جدید آن نبوده است. فردریش انگلس نیز از شکل‌دهندگان مهم به اندیشه مارکسیسم بوده‌است و مارکسیست‌ها با اصول کلی اندیشه او نیز موافق هستند.  مارکسیسم بعد از مارکس و انگلی به یک فلسفه و منطق جدید به الگوی جامع برای تحلیل جامعه و مدیریت اجتماعی تبدیل شد. 🔹مارکس می گوید تاریخ یک سیر جبری و قهری دارد که بر اساس صورت می گیرد و معتقد است که این تکامل نیز قهری است و اوضاع تاریخ هم قهرا تغییر می کند. سپس مارکس پیش بینی می کند که جامعه در یک مرحله معین تاریخ به طور جبری به سوسیالیسم گرایش پیدا می کند. او می گوید نقش انسان فقط در همین حد است که در مسیر سوسیالیسم قدم بردارد و نقش انسان ها را در بوجود آوردن سوسیالیسم بیش از نقش یک ماما در به دنیا آوردن بچه نیست. سوسیالیسم هم مانند به دنیا آمدن یک بچه در شرایط خاص تاریخی و به صورت جبری به وجود می آید. ⚜اجزاء اساسی مکتب مارکس 1. یک دیدگاه کلی درباره تاریخ بشر (فلسفه تاریخ) 2. کاربرد خاص این دیدگاه کلی، در مورد رژیم سرمایه داری(اقتصاد و سیاست) 3. یک پیش بینی در مورد وقوع اجتناب ناپذیر تغییرات اجتماعی، با تکیه به تضادهای این نظام (انقلاب) ⚜راز جذابیت مارکسیسم 🔹استاد شهید مطهری معتقدند یکی از جاذبه های بزرگ مکتب مارکس این است که پیروان آن معتقدند که می توان از این فلسفه به صورت یک استفاده کرد. در این راستا خود مارکس هم می گوید نیست، بلکه است. در حقیقت مارکس معتقد است فلسفه آن مقدار ارزش دارد که وسیله ای برای تغییر جهان باشد. چگونکی عملکرد فلسفه در زمینه تغییر، اینگونه تفسیر می شود که فلسفه باید بتواند اوضاع حاضر را تشریح کرده و آینده را پیش بینی و مراحل تحول یک جامعه را از هم اکنون پیشگویی کند. این فقط از عهده بر می آید نه منطق و فلسفه های بودن. 🔹در مطالب بعدی، متن استاد شهید مطهری را بخوانید: @hodanandboshra
هدایت شده از 
شاهد از غیب رسید 🔹مدتی است که در یاداشت هایی خبر از تقویت جریان مخالف منطق، حکمت، فلسفه و اصول فقه با گرایش مختلف همچون ، مدرن ، ، و ... را در متن حوزه علمیه و جریانهای انقلابی و سیاسی با دوستان مطرح می کنیم. اما بسیاری با حیرت و تردید به این مطلب می نگریستند و اعتراضاتی هم می کردند. اما نامه اخیر جناب حجت الاسلام آقای محمدتقی سبحانی به مجمع عالی حکمت شاهدی روشن و صریح بر این نگرانی ها و جریان شناسی تاریخی بود. 🔹آقای سبحانی در نامه خود بر "شکل گیری و باروری مدرسه جدیدی در فلسفه اسلامی و شیعی" در "دوره جدید نهضت نوین شیعه" تاکید دارد و برای همین غرض و مدعا، را از بیخ و بن ۱. ، ۲. در تبیین پدیدارهای نوین و دستاوردهای نو آمد بشری، ۳. مبتنی بر های منسوخ شده علمی، ۴. در تنگنای روش قیاسی و برهانی، ۵. در یقین، ۶. در قصه پیچ در پیچ عین _ ذهن و مفاهیم ماهوی، ۷. در ، ۸. در درک پیچیدگی‌های دنیای مدرن، ۹. در پاسخگوئی به مهم‌ترین پرسش‌های اساسی بشر در تاریخ، ۱۰. با "جبرانگاری، ایدآلیسم، فردگرائی و کلی نگری، ثبات‌گرائی(ایستمندی) و نسبیت اخلاقی" و ۱۱. به از "آزادی‌اندیشی، مسئولیت‌آفرینی، رئالیسم، کل‌نگری، تکامل‌گرائی و اخلاق‌باوری" معرفی می کند. 🔹به نظر حقیر، این نامه یک جدی و اساسی به جریان حکمت و فلسفه اسلامی است که آنها را از فضای خوشبینی به فضای موجود و احساس قدرت و قوت خارج کند و به ایشان بفهماند که مسئله بسیار جدی و اساسی است و نقدهای این چنین از سوی کسی نوشته شده است که خود روزی مشغول به تحصیل کلام و فلسفه و عضوی از مجمع عالی بوده است. 🔹حیرت و تردید برآمده از فلسفه های مدرن و علوم اجتماعی و پرسش های جدید و گسترش و بسیار مهم، جدی، اساسی و گسترده است و بسیاری از دغدغه مندان حوزوی و غیر حوزوی را با خود درگیر ساخته است. امروز و و فعال در مناسبات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی یک مطالبه عمومی است که مقام معظم رهبری بارها بر آن تاکید و اصرار داشته اند و مجمع عالی را به طور خاص موظف به تلاش جهادی برای این مهم کرده اند اما متاسفانه اقدام جدی و درخور توجهی از سوی ایشان را شاهد نبودیم. و اگر تلاش هایی هم انجام شده است در عرصه گفتمان سازی و مدیریت افکار عمومی بسیار ناتوان و ناکارآمد بودند و به نوعی حکیمان و فیلسوفان ما با بدنه اجتماعی و جریانهای فعال کف جامعه قطع ارتباط کرده اند و در این میدان رقابت و گفتمان سازی، مخالفان فلسفه و حکمت موفق تر عمل کرده اند. آقای سبحانی به درستی نوشته است که "فلسفه اسلامی باید نسبت خود را با دانش‌های فرازین و فرودین کنونی روشن سازد و به وضوح بدین پرسش پاسخ گوید که در عصر جدید به دنبال برآوردن کدامین حاجت از حاجت‌های بشری است. به نظر می رسد که تا این پرسش، پاسخ مناسب نیابد، از مساهمت حکمت در تحول علوم انسانی و اسلامی به روشنی و راستی نمی توان سخن گفت." 🔹نقدهای آقای سبحانی، نقدهای یک نفر نیست بلکه این نامه به نمایندگی غیر رسمی از جریانها و مجموعه های متعددی است که امروز در حوزه و دانشگاه فعال هستند نوشته شده است و نقدهای مشترک آنها به فلسفه اسلامی تجمیع شده است. آقای سبحانی حرف دل مکتب معارفی مشهد، مکتب تفکیک، فرهنگستان علوم اسلامی، نواندیشان دینی، روشنفکران دینی، فردیدی ها، رئالیسم انتقادی، تاریخی_اندیشان، و ... را بسیار هوشمندانه بیان کرده است. هر چند این جریانها داری مبانی و رویکردهای مختلفی هستند اما همه آنها یک سلسله نقدهای مشترک و جدی به فلسفه و حکمت اسلامی دارند. 🔹حقیقتا باید از آقای سبحانی ممنون و سپاسگزار باشیم که صریح و بی پرده و بدون نفاق، آشکار و بی پروا حرف آخر (پایان فلسفه اسلامی) را اول زده است و مثل برخی از جریانها پشت صورتهای خاص و ... پنهان نشده است. 🔹چنانکه از قرآن و مکتب اهل بیت(ع) و سیره حکما و فلاسفه بزرگ یاد گرفته ایم و شهید مطهری متذکر شده اند که شک و تردید و پرسش و فلسفه است باید این اشکالات، پرسشها و نقطه نظرات را جدی تلقی کرد و پاسخ های حکیمانه و منطقی برای آنها تهیه کرد. هر جا هم که کم کاری شده است و به امتداد حکمت بی توجهی شده و آثار ارزشمندی تولید نشده است اعتراف کرد و برای و فلسفه و پاسخ به پرسش های معاصر انسان تلاش کرد. تا همچنان فلسفه و حکمت بتواند از مرزهای عقیدتی اسلام و انقلاب اسلامی حفاظت کند و در برابر مکاتب نسبی انگار غربی و ترجمه های اخباری گرایانه آنها که به دنبال بنیان افکنی حکمت اسلامی و تزلزل در منطق اجتهاد و فقاهت جواهری است بایستد و زمینه تولید علوم انسانی اسلامی را فراهم کند. سیدمهدی موسوی @hodanandboshra
هدایت شده از 
چرا برخی از حکمت و فلسفه روگردان می شوند؟ ⚜پرسش وارده سلام. وقت بخیر در نقدی که به نامه آقای سبحانی در کانال قرار دادید سؤالی داشتم نامه ایشان رو خوندم و جای بسیار تعجب برای من بود کسی که سالها در فلسفه مطالعه داشتن چه جوری جهتشان در نهایت تغییر به ضدیت با فلسفه می رسد. وقتی به عنوان فردی که در ابتدای راه شناخت فلسفه هستم با اینچنین نامه ای مواجه میشم، اولین نکته ای که به ذهنم میرسه اینکه این افراد یا در نهایت ضعف عقلی هستند. که البته اینگونه نیست و یا با براهین یقینی مدعیات خودشون رو اثبات میکنند که بازهم بهره‌گیری از قوانین فلسفی اجتناب ناپذیر است. سوال دیگر اینکه پشتوانه و استدلالاتی که مخالفین فلسفه دارند چیست و باید به چه منابعی رجوع کرد.ممنون میشم، پاسخ بدهید🙏 ⚜ پاسخ: با سلام 🔹یکی از عوامل، تنوع روحیه ها و تکثر دغدغه ها است. در برخی از افراد گرایشات عقلی و انتزاعی برجسته است، در برخی تمایلات اجتماعی و در بعضی دغدغه های ایمانی و دینی. از این رو بدیهی است که افراد در انتخاب رشته تحصیل و مبنای رفتاری متفاوت باشند و برخی از افراد در مسیر تحصیل تغییر جهت دهند و از دانشی به دانش دیگر گرایش پیدا کنند و منتقد دانش پیشین باشند چرا که احساس می کنند آن دانش توان پاسخ دادن به دغدغه ها و نیازهای او را نداشته است. 🔹فلسفه و حکمت اسلامی یکی از دانش های بسیار دشوار و صعب است که به دقت خیلی زیاد و تلمذ نزد استاد و مداومت در تحصیل، تحقیق و تدریس را می طلبد. همچنین باید همواره اخلاص و تقوا ورزید و دست به دامن اولیا معصومین زد تا توفیق فهم حکمت حقیقی و کسب یقین فراهم شود و الا صرف کسب دانش حصولی و حفظ مفاهیم راه به جایی نمی برد. توجه به توصیه ها و سفارشات فقیه و فیلسوف بزرگ و حکیم متاله حضرت امام خمینی برای این مقصود بسیار مهم و تاثیر گذار است. 🔹انسان اگر به عمق حکمت پی برد و نمی از یم آن بهره گرفت و به جانش نشست آنگاه عاشقانه سر بر آستان حکمت و یقین می ساید و با تلاش و کوشش مستمر علمی و بهره گیره ای از محضر حکیمان متاله راه به حقیقت می یابد و آنکه به حقیقت راه یافت از نسبی انگاری و تردید نجات می یابد. اما اگر در مسیر حکمت آموزی، دل را از غیر حقیقت خالص نسازد و همزمان به جریانهای فکری و اندیشه های تردید زا سرک کشیده شود و هر چند صباحی تغییر منهج داده و به این موسسه و آن موسسه، این جریان و آن جریان، این مسئله و آن مسئله رفت و آمد شود هرچند مطالب جدید و متکثر را دریافت می کند اما آن استقرار و ثبات لازم ایجاد نمی شود و پس از گذشت زمان و فاصله گرفتن از تحصیل و تحقیق در حکمت، نسبت به آن تردید می کند و احساس ناکارآمدی و ناتوانی حکمت برای حل مشکلات و مسائل به او دست می دهد در حالی که این ناتوانی در خود اوست. یکی از استادان حکمت از قول حضرت آیت الله جوادی آملی نقل به این مضمون می فرمود که "برخی از محصلان حکمت خیلی زود احساس استغنا می کنند و از استاد جدا می شوند و عَلَمی بر می افرازند اما کم کم در پیچ های فلسفه و حکمت می ماند." کسی که خود در پیچ های فلسفه و معارف عمیق آن گیر می کند فلسفه را متهم به پیچیدگی، بحران، ناتوانی و ناکارامدی می سازد. 🔹البته روشن است که ورود فلسفی به موضوعات جدید و امتداد حکمت به مسائل نوین و تحلیل از واقعیت های مدرنیته و نتایج آن امری بسیار مهم و اساسی است و عدم ورود فلاسفه به این عرصه، موهم این نظر است که فلسفه ناکارآمد است در حالیکه عدم ورود فیلسوفان به چنین موضوعاتی و یا ضعف در گفتمان سازی و عمومی سازی تولید آنها را نباید به ضعف و ناتوانی و ناکارآمدی حکمت و فلسفه نسبت داد بلکه می بایست با گفتگو و آزاد اندیشی و ایجاد مسئله برای فیلسوفان، به امتداد فلسفه کمک کرد. 🔹از دیگر دلایل سرخوردگی از حکمت و فلسفه، وضعیت شغلی و محل اشتغال است اگر محصل حکمت در محیطی که با فلسفه و حکمت مخالف هستند وارد شود و مجبور باشد در آن محیط مشغول به کار و یا تدریس و تالیف شود باید کرنش کند تا بتواند در آن محیط دوام بیاورد. ارتقا و رشد در آن مجموعه نیز در گرو دور شدن او از حکمت و گرایش و ترویج مبانی و گفتمان آن مجموعه است. مثلا در مجموعه هایی که با رویکرد حدیثی و بعضا گرایش های اخباری گری شکل گرفته است نمی تواند کسی را که معتقد به حکمت است را تحمل کنند. 🔹در پایان نمی توان به سلطه و فشار مدرنیته و تغییر ذائقه ها و پیچیدگی مناسبات فکری و معادلات اجتماعی اشاره نکرد. مدرنیته قدرتمندترین دستگاه فکری بشر است که در طول ۵ قرن اخیر به قدرت زیاد علمی، صنعتی، هنری، رسانه ای و تبلیغاتی رسیده است و با طرح پرسشهای جدید و گسترش آن به سایر ملتها وتولید نظریه های متعدد فلسفی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی وتزریق آن به جهان توانسته است هژمونی فوق العاده ای را ایجاد کند وبسیاری راجذب کرده است.حتی غرب ستیزی را نیز تئوریزه کرده است. @hodanandboshra
هدایت شده از 
تکرار تاریخ 🔹چقدر ما امروز نیاز به خوانش دوباره داریم. بچه مسلمانها و دانشجویان عدالت خواهی که از مسجد هدایت و منبرهای آیت الله طالقانی و درس تفسیر قرآن مهندس بازرگان برخاستند و را با دکتر شریعتی پیمودند. 🔹جامعه ما همواره در برابر موج هایی از جنس خیزش مجاهدین خلق است. جوانان پرشور انقلابیِ آرمانخواهی که آرمان را در ساختِ مادی این جهان می دانند و با هر ساختار و نظمی غیر آرمانی و در حال شدن مشکل دارند و همواره راه اصلاح را در نابود کردن و آغاز از نو می دانند. 🔹نسل اول مجاهدین خلق، نسلی مسلمان، دغدغه مند نسبت به جامعه، مخالف جدی مفاسد اجتماعی و پر شور در تغییر دفعی فرهنگ و جامعه بودند. این افراد با تمسک به مبانی فکری سوسیالیستی و اگزیستانسیالیستی حرکت خود را تعریف کردند. از این رو حذف فیزیکی افراد از قدرت و ساختارهای اجتماعی را در دستور کار قرار می داند. 🔹نکته جالب توجه در مجاهدین خلق احساس بی نیازی از مکتب فکری و اجتهادی اسلام و طبقه روحانیت و حتی ضدیت با روحانیت بود. شعار "اسلام منهای روحانیت" که نسخه معتدل آن توسط شریعتی صورتبندی شده بود به صورت افراطی در میان آنها پذیرفته شد و حتی سمپاتهای آنها در حوزه تندتر و خشن تر از این شعار جانبداری می کردند و حتی برخی از علما را نیز ترور کردند و بعدها در نامه به امام خمینی(ره) اقدامات خود را در راستای نهضت اسلامی و تفکر ایشان معرفی کردند. 🔹مجاهدین خلق را از ابتدا باید مطالعه کرد. ما امروز به در گعده های کوچک محقرانه و دغدغه های مهم ضد فساد آنان، نیازمندیم. انحراف آنها نه پس از تغییر ایدئولوژیک بلکه از همان آغاز بود. تنها این بود که تاریخ نخوانده بودیم تا از همان ابتدا خطر آنها جدی می گرفتیم. انقلابی گری بدون مبانی حکمی اصیل و اعتقاد راسخ به شریعت و همچنین بدون امام و راهنمای حکیم که در دسترس باشد به نحوی که همواره خود را با آن تطبیق داد و تصحیح مسیر کرد همیشه در معرض انحراف و افراط و یا التقاط و تفریط است. امام سجاد علیه السلام به خوبی فرمود:  《هَلَكَ مَنْ لَیْسَ لَهُ حَكیمٌ یُرْشِدُهُ؛ كسى كه دانشمند ارشاد كننده اى نداشته باشد گمراه مى شود.》 🔹فیلم های "ماجرای نیم روز"، "رد خون"، "سیانور"، "امکان مینا"، هرچند فیلم های خوبی بودند اما هیچ کدام نتوانست حقیقت انحراف مجاهدین خلق اولیه را نشان دهد و درس عبرتی برای آینده باشد. بلکه عکس آن را هم می توانست نتیجه دهد ساختن چهره های قدیس و بدون انحراف و اشکال از "حنیف نژاد" و "شریف واقفی" و حرکت اولیه مجاهدین خلق می تواند این پیام را منتقل کند که ما به مجاهدین خلق نیازمندیم و باید راه تغییر و تمایز را از آنها یاد گرفت. 🔹این ایام نامه ها، کلیپ ها و متن نوشته هایی از برخی جریانهای مدعی انقلابی گری و عدالت خواهی منتشر می شود که همان طعم دغدغه های را دارد همان با تکیه بر روحیه انتقادی و متمسک به اندیشه های دکتر شریعتی، جالب توجه آنکه، توبه از رفتار خود نسبت به مهندس بازرگان و جریان لیبرال را در پی گرفته اند، سیاه نمایی از پیشرفت های جمهوری اسلامی و توهین به مقدسات دینی و تزریق ناامیدی و ترویج ادعای بی اساسِ فساد گسترده در نظام رویه معمول آنها شده است. به نظرم دیری نخواهد پایید که جریان چپ سوسیال انقلابی با جریان لیبرال اهل مذاکره رو در روی یک دشمن واحد یعنی "انقلاب اسلامی" صف آرایی فکری و تبلیغاتی کنند. 🔹عدالت خواهی یک ارزش بزرگ اجتماعی و محور کنش های سیاسی است و عدالت همواره باید به عنوان یک آرمان و جهت گیری مقدس باشد و در راه رسیدن به آن برنامه عملیاتی و مدبرانه داشت. و این چز از مسیر حکمت اصیل و اجتهاد عمیق در معارف دینی، مراقبه فردی و اجتماعی و تعهد و مسئولیت پذیری همگانی محقق نخواهد شد. اما اگر از مسیر حکمت و عقلانیت خارج شد و بنیان آن را چپ اسلامی، سوسیالیسم و یا اگزیستانسیالیسم قرار دادیم این اول انحراف و سقوط در آنارشیسم علمی و تفرقه افکنی اجتماعی و تخریب بنیانهای فکری و دینی و مبارزه با آنها نهادهای دینی و انقلابی است. 🔹ما نیازمند نسخه اصیل مبتنی بر حکمت و تدبیر و اجتهاد و عقلانیت اسلامی هستیم. چه کسی پای در این مسیر می گذارد. ...؟ ما چه باید بکنیم ...؟ فتامل ................................. سید مهدی موسوی @hodanandboshra
حکیم.apk
27.74M
📚 دارای ۱۲۷جلد کتاب از مجموعه آثار حضرت آیت الله جوادی آملی ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ @myganj
هدایت شده از 
پویش رای به نیت سردار دلها حاج قاسم سلیمانی (رحمت الله علیه) @hodanandboshra
⬛️ خبر درگذشت استاد سید هادی خسروشاهی رحمه‌الله اندوه عمیقی در دلِ دوست‌دارانِ او ایجاد کرد؛ حشَرَه اللهُ مع الاولیاء. اندیش‌مندی پرتلاش و کم‌حاشیه که در کارنامه‌اش فعالیت‌های ماندگاری دیده می‌شود: ✔️ سفیر ایران در واتیکان ✔️ تأسیس مرکز بررسی‌های اسلامی ✔️ حفظ و نشر آثار مرحوم علامه طباطبایی أفاض اللهُ علینا مِن بَرکات تُربَتِه ✔️ تأسیس مجلات فرهنگی و انتشارات ✔️ تألیفات مفید به ویژه در زمینه‌ی جریانات فرهنگی، تاریخی و شخصیت‌های معاصر ✔️ ترجمه برخی کتب اندیشمندان جهان اسلام از عربی به فارسی و... ◾️ پایگاه شخصی: 🌐 khosroshahi.org ◾️ پایگاه مرکز بررسی‌های اسلامی: 🌐 iscq.ir
✍️ پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت حجةالاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی
هدایت شده از 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 پیام تصویری آیت‌الله العظمی جوادی آملی درباره بیماری کرونا @hodanandboshra
💠رسالة الشهيد الصدر الجوابية إلى المرحوم آية الله السيد هادي خسروشاهي رحمه الله 🔸بسم الله الرحمن الرحيم‏ حضرة العلامة البحّاثة الحجة السيد هادي الخسروشاهي دامت ألطافه‏ السلام عليكم ورحمة الله وبركاته‏ وبعد، فما كان أشوقني إلى رسالة كريمة منكم أقرأ فيها روحكم العالية وألمس ألطافكم الرفيعة وأحسّ عواطفكم الأخوية حتى منّ الله عليّ بما أرجوه قبل بضعة أيام، فوصلني كتابكم العزيز فسررتُ به سروراً كثيراً وشكرتُ لكم ألطافكم الكثيرة على المخلص، وساءني جدّاً عدم وصول جوابٍ لكم على رسالتكم الثانية مع العلم بأني بادرتُ في حينه إلى كتابة الجواب على الرسالة الثانية وأرسلته بالبريد، فكان البريد هو السبب في تأخّرها وفي خجلي معكم لا كثرة أشغالي، فإن أشغالي بالرغم من كثرتها لا تعيقني عن المبادرة إلى التشرف بالجواب على رسائل أخوية عالية عزيزة على قلبي قريبة إلى روحي كرسائلكم الكريمة. 🔹وقد أخبرتكم في جوابي على رسالتكم الثانية أني أرحّب كل الترحاب بالترجمة [لکتاب الإمام علي صوت العدالة الإنسانية] إذا كانت مقرونة بالتعليق اللازم من وجهة النظر الإسلامية، أسأل الله أن يوفّقكم في جهادكم العلمي الشامخ وينجز على يديكم الكريمتين الترجمة بالشرط المذكور ويجعل من قلمكم أداة توجيه وهداية للمسلمين. 🔸وقد سرّني بصورة خاصة بحثكم القيم عن تاريخ العراق الجهادي وموقف العلماء فيه، فلعمري إن من الضروري لنا اليوم إبراز هذه الجوانب التاريخية من حياتنا التي تبرهن على المواقف الجبّارة التي لعبها الإسلام ضد الاستعمار والمستعمرين متمثلًا في علمائه وقادته الفكريين. 🔹وأما كتاب اقتصادنا فقد صدر الجزء الأول منه حديثاً، وسوف أرسل إليكم ثلاث نسخ منه: إحداها لفضيلتكم، والأخرى أرجو تقديمها إلى [مجلة] «مكتب اسلام» الذي أرجو أن يكتب رأيه في الكتاب مفصلًا تحت إشرافكم، ونسخة ثالثة لسيدنا المعظم آية الله الحجة السيد محمد حسين الطباطبائي أرجو منكم التفضل عليّ بتقديمها إليه بالنيابة عني، ويا حبذا لو ساعده وقته على أن يتفضل بكتابة بحث حول الكتاب وإرساله إليّ. وختاماً تقبّلوا أرفع وأزكى الحيّات الأخوية والعواطف الروحية من‏ مخلصكم محمد باقر الصدر. 🆔 @shahidsadr
💠نامه‌ی شهید صدر به مرحوم آیت‌الله سید هادی خسروشاهی 🔸بسم الله الرحمن الرحیم حضرت علامه محقق حجت‌الاسلام والمسلمین سید هادی خسروشاهی دامت الطافه سلام علیکم و رحمت الله و برکاته چقدر مشتاق یکی دیگر از نامه‌های ارجمند شما بودم تا در آن روح بلندتان را بخوانم و محبت‌های والایتان را لمس و عواطف برادرانه تان را حس کنم؛ تا اینکه خداوند چند روز قبل بر من منت نهاد و امیدم محقق شد و نامه ارزشمند شما به دستم رسید و مرا بسیار شادمان کرد. از محبت‌های بسیار شما بر این ارادتمندتان تشکر می‌کنم. همچنین از اینکه جواب نامه دومتان به شما نرسیده، بسیار ناراحت شدم. بدانید که به محض دریافت نامه دومتان، پاسخش را نوشتم و با پست ارسال کردم. بنابراین علت تأخیر جواب و مایه شرمساری من پُست بود، نه فراوانی کارها؛ زیرا کارهایم بااینکه بسیار زیادند، هرگز مرا از افتخار نوشتن جواب نامه‌هایی مانند نامه‌های شما بازنمی‌دارند؛ نامه‌هایی برادرانه و ارزشمند که برای قلبم عزیز و به روحم نزدیک هستند. 🔹در جواب به نامه دوم شما برایتان بیان کردم که من از ترجمه [کتاب الإمام علی صوت العدالة الإنسانية] کاملاً استقبال می‌کنم مشروط بر اینکه دارای توضیحات لازم از لحاظ دیدگاه اسلامی باشد. از خداوند می‌خواهم شما را در جهاد علمی والایتان موفق بدارد و ترجمه را با رعایت شرط یادشده به دست مبارکتان تحقق بخشد و قلم شما را ابزار ارشاد و هدایت مسلمانان قرار دهد. 🔸پژوهش ارزشمند شما درباره تاریخ جهادی عراق و جایگاه علما در آن مرا به‌طور ویژه خرسند کرد. به جان خودم سوگند امروز بر ما واجب است که این جنبه‌های تاریخی از سرگذشتمان را بیان کنیم و مواضع محکمی را که اسلام در قامت علما و رهبران فکری‌اش برضد استعمار و استعمارگران داشته است نشان دهیم. 🔹جلد اول کتاب اقتصادنا به تازگی چاپ شده که سه نسخه از آن را برایتان خواهم فرستاد: یکی برای جنابتان، دیگری برای تقدیم به مجله مکتب اسلام که امیدوارم نظرش را تحت اشراف شما درباره کتاب به تفصیل بنویسد؛ و نسخه سوم برای سرور معظم آیت‌الله سید محمدحسین طباطبایی که از شما می‌خواهم به من لطف کرده و به نیابت از من کتاب را به ایشان تقدیم کنید. چقدر خوب می‌شد اگر وقت ایشان اجازه می‌داد مطلبی درباره کتاب بنویسند و برای من بفرستند. در پایان برترین و خالصانه‌ترین درودهای برادرانه و عواطف روحی را از ارادتمندتان محمدباقر صدر پذیرا باشید. 🆔 @shahidsadr
هدایت شده از 
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🤲🤲 اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ  اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ  اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ  وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ https://eitaa.com/hodanandboshra
هدایت شده از 
مدير500-1.pdf
237.5K
🔻آیت‌الله اعرافی در پیامی ۱۰ماده ای به طلاب،اساتید و نیروهای جهادی: ✅ مایه افتخار حوزه‌ علمیه، روحانیت و ملت بزرگ ایران شدید ❇️ تاریخ گواهی خواهد داد که حوزه و بزرگان آن در مبارزه با ویروس کرونا پیشگام بودند ◻️ حضور خالصانه و ایثارگرانه و متواضعانه و مظلومانه شما دوستان عزیز جوان و جهادی در حوادثی از قبیل سیل و زلزله و بویژه اکنون در پیشگیری و مبارزه با کرونا، دیگری را در تاریخ حوزه و روحانیت و ایران و انقلاب رقم زد و مایه افتخار حوزه‌های علمیه و روحانیت معظم و ملت بزرگ ایران شد. ◻️ همانطور که همبستگی ملت بزرگ ایران ایران و مجاهدت سپاه سلامت و تلاش مسئولان خدوم و نیروهای مردمی و کشوری و لشکری آن هم در شرائط تحریم ظالمانه و تبلیغات سهمگین در پیشگیری و مبارزه با کرونا برگ زرینی در تاریخ ایران و انقلاب، رقم زد و این تجربه بر آمادگی نظام اسلامی و توانائی‌های آن افزود، و همه این موفقیت‌ها باید تجربه‌ نگاری و و نظریه پردازی و الگوسازی شود. ◻️ اسلام با راهنمایی‌ها و هدایت‌ها و نظام‌های کلان و خرد خود، بشر را به تلاش و سعی علمی جامع و بهره گیری از همه تجارب بشری برای حل مشکلات توصیه کرده است. ◻️ حوزه و بزرگان آن، با همراهی جهادگران سلامت جامعه و طلاب و گروه های جهادی، با اندیشه و عمل خود، بشریت را به این راه روشن فرامی‌خوانند و نه به راه‌های تاریک و اندیشه‌های فلسفی ناصواب و نه به کج سلیقگی‌ها ونه به دو قطبی‌های ناروا. ◻️ 🌹 https://eitaa.com/andishe1399
هدایت شده از 
پایداری در ترویج و گسترش فلسفه اسلامی (عبرت از حوزه مشهد) آیت الله خامنه ای: فلسفه‌ی اسلامی .. فقه اکبر است؛ پایه‌ی دین است؛ مبنای همه‌ی معارف دینی در ذهن و عمل خارجی انسان است؛ لذا این باید گسترش و استحکام پیدا کند و برویَد و این به کار و تلاش احتیاج دارد." آیت الله خامنه ای: در استحکام و پایداری این مرکز و این کانون اصلی تلاش کنید؛ این اساس قضیه است. نگذارید این مجمع عالی حکمت به نحوی از انحاء ضعیف شود؛ روزبه‌روز در تقویت این سعی کنید. این یک بنای مبارکی است که الحمدلله شماها همت کردید و این کار را راه انداختید؛ واقعاً «کشجرة طیّبة» است؛ منتها باید اصل آن را ثابت کنید. اگر چنانچه غفلت شود، اشتباه شود، کوتاهی شود، خدمت‌رسانىِ کم انجام بگیرد و همه‌ی آنچه که شماها دارید، برای حفظ و بقاء و استمرارِ اینجا به صحنه نیاید، از دست خواهد رفت یا ضعیف خواهد شد - که هم مثل از دست رفتن است؛ فرقی نمیکند - آن وقت پیدا خواهیم کرد. همین مشهدی که شما مثال زدید و تعجب میکنید که مشهد طالب و مایل مسائل حِکمی و فلسفی است، خب این مشهد یک روزی در کشور ما کانون حکمت بوده است. یعنی حکمای بزرگی در این شهر حضور داشتند؛ مثل مرحوم آقا بزرگ حکیم، پسرش آقا میرزا مهدی حکیم، یا مثل مرحوم شیخ اسدالله یزدی که عارف بود؛ اینها همه در مشهد بودند، مال دوره‌ی قبل از دوره‌ی اساتید ما هستند. یعنی پدر من، هم پیش مرحوم آقا بزرگ درس خوانده بود، هم پیش مرحوم آ شیخ اسدالله یزدی. طبقه‌ی قبل از ما و اساتید ما، اینها را درک کرده بودند قبل از اینها، مرحوم آ میرزا حبیب - عارف و حکیم - در مشهد بوده. یا مرحوم حاج فاضل سبزواری‌الاصلِ سَرخَروی در مشهد در عین حال که ملّا و مدرّس فقه و اصول بود، لیکن اهل حکمت بود. بنابراین مشهد مرکزِ اینجوری بوده. خب، ، توجه نکردند، یکباره از بین رفت؛ تبدیل شد به یک مرکز . یعنی ، اینجوری میشود. به نظر من هنر بزرگ مرحوم علامه‌ی طباطبائی (رضوان الله تعالی علیه) این بود که پافشاری کرد و کار خود را در شرائط مختلف ادامه داد. حتّی طبق آن نقلهائی که ما شنیدیم - گرچه آن وقت هم بنده به ذهنم بود، منتها دقیق یادم نیست - هنگامی که ایشان «اسفار» را تعطیل کردند، همان جا در همان مسجد سلماسی «شفاء» را شروع کردند. خب، این یعنی استقامت. پس کار اول شما این است. بیانات در دیدار اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی 23/11/1391. 🌹 https://eitaa.com/andishe1399
هدایت شده از 
Al-Naas -01 ss.mp3
8.25M
فایل آخرین جلسه تفسیر حضرت آیه الله جوادی آملی دامت برکاته وچگونگی شروع و ادامه تفسیر قرآن در ۴۰ سال. 🌹 https://eitaa.com/andishe1399
هدایت شده از 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | خطر، توجه کنید‼️ مسیر انحرافی 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «ما در اوایل انقلاب را داشتیم که اینها مردمان بودند و برای اسلام وارد میدان شده بودند امّا چون معرفتی‌شان ضعیف بود، پایه‌های معرفتی‌شان محکم نبود -حالا به هر دلیلی محکم نبود- اینها جذب گروه‌های شدند و از یک جوان مؤمن سالمِ اسلام‌طلب و مؤمن تبدیل شدند به کسانی که بر روی هم‌میهن خودشان اسلحه کشیدند، جوان را، پیر را، کاسب بازاری را هدف قرار دادند و آماج حمله‌ی خودشان قرار دادند و آن فجایع را، آن جنایات را به وجود آوردند؛ به خاطر جذب آن گروه‌های ناسالم شدند و به این راه‌ها کشانده شدند؛ آخر هم سر از زیر پرچم صدّام درآوردند؛ یعنی آخرش هم کارشان به اینجا رسید؛ منشأ همه‌ی اینها همان عدم استقرار فکری بود.»  ۱۳۹۹/۰۲/۲۸ 🌹 https://eitaa.com/andishe1399
کار باارزش و درست استاد پارسانیا در کلام امام خامنه ای: 🔸کتاب نوشته شماست؟ ... 🔹کتاب بسیار خوبی است. مدتها پیش به دوستان فیلسوفمان در قم، از کمبودی گله می کردم و می گفتم: «فرق فلسفه ی ما با فلسفه ی غرب (از زمان ارسطو و افلاطون تا کنون) این است که فلسفه غرب، همیشه یک دنباله وادامه ی اجتماعی و سیاسی و مردمی داشته است، اما فلسفه¬ی ما ادامه اجتماعی و سیاسی نداشته است» حداکثرش به ادامه ی تربیت فردی رسیده؛ والا اینکه فلسفه ی مابگوید:«شکل حکومت، چگونه باید باشد، حقوق مردم چیست و ارتباطات آنها با یکدیگر چگونه است»، چنین ادامه ای ندارد، در حالی که همه ی این مبانی می تواند مبنای فلسه اجتماعی و سیاسی قرار بگیرد. 🔸وقتی من ترتیب و فصل بندی کتاب شما را (البته همه اش را نخوانده ام) نگاه کردم، دیدم این کار، شده است. از مبانی فکری و فلسفی شروع کرده اید و به جمهوری اسلامی و مسائل آن رسیده اید. این چیز است. الحمدلله این طور فکرها در امعه ی ما حضور دارد، از اینها باید حداکثر استفاده بشود. این سبک کار، است، باید متمسّک به مبانی بود. بیانات در دیدار هیأت مدیره دفتر تبلیغات اسلامی حوزه ی علمیه قم 29/10/1380. منبع: منشور حوزه و روحانیت، ج5، ص310 -311.
درسهای دکتر فیرحی از علامه امینی: درس دیگر علامه به جوانان گمنام و پژوهشگر این است که اگر جوانی سال‌ها وقت بگذارد و تحقیق کند، زمانه ارزش او را می‌فهمد. دوست و دشمن به علامه احترام می‌گذارند و او را از لابه‌لای گرد و غبار کتاب‌ها و پژوهش‌ها، آرام آرام شناخته‌اند. من از علامه به طور خلاصه دو درس بزرگ از علامه گرفتم. نکته اول اینکه عمر محدود ما آنقدر ارزش دارد که متمرکز شویم و پراکنده‌کاری نکنیم. به خصوص درست هدف‌گذاری شود تا به نتیجه قیمتی برسیم. نکته دوم هم اینکه به جای اینکه عمر را صرف جدل بی‌اساس کرد، باید با اقدامات اساسی به بدل احسن تبدیل کرد. این بحث جالب است که وحدت، رها کردن اصول نیست؛ خوب دفاع کردن از اصول هست که اگر خوب دفاع کنیم دیگران هم قبول می‌کنند ما بزرگ‌ترین اصولمان را با بدل احسن می‌توانیم نگه داریم؛ نه حتی با جدل احسن.
کدام اخباری گری خطرناک است؟ ⚜️ نکته 🔹اخبار و احادیث اهل البیت (ع) یکی از ذخائر غنی و ارزشمند شیعه و گنجینه ای بسیار بزرگ و معدنی پایان ناپذیر از معارف است و همواره عالمان شیعه از صدر اسلام تا دوران معاصر اعم از محدثان، فقها و بسیاری از حکما بدان توجه داشته و از آن بهره ها گرفته و دانش ها تولید کرده اند. براین اساس به احادیث و روایات یک ضرورت معرفتی و عقلانی است و به این نوع از مراجعه ، گفته نمی شود. ⚜️تبیین 🔹محققان تاریخ و حکیمان و فقیهانه براین اعتقادند که یکی از جریانهای فعال در دوران معاصر از صفویه تا انقلاب اسلامی، جریان به مثابه یک منطق و رویکرد معرفتی است. 🔹اخباری گری علیرغم خدماتی که در تبویب احادیث و دقت های معرفتی و تاریخی داشتند اما مانع بزرگی بر سر راه عقلانیت و اجتهاد بودند و موجب شدند که بیش از دو قرن جامعه اسلامی از پیشرفت فکری و اجتماعی و پرداختن عمیق به اصول و بنیانهای حیات طیبه بازماند و درگیر مسایل فرعی و جزئی و اختلافات مذهبی شود. در نهایت نیز موجب تضعیف دولت صفوی و بهانه دادن به محمود افغان برای حمله به ایران و تجاوز به ناموس شیعه شد. همچنین باطنی گرایی و خواب گذاری را از سوی آنها باب شد و نتیجه آن شیخیه و بابیه و ... در عرصه فکر و سیاست شد. 🔹 اخباری گری دارای دو شاخه است: ۱. اخباری گری خام ۲. اخباری گری پیچیده و روشمند. 🔸اخباری گری خام: در این رویکرد، افراد به اخبار نگاه ویژه ای دارند و معتقدند که عقل نمی تواند به مسائل انسان جواب قطعی و یقینی دهد چاره ای نداریم که به روایات مراجعه کنیم و با مطالعه روایات به نحو انبوه خوانی، برنامه زندگی خود را تنظیم کنیم و هر کجا هم روایتی نداریم یا سکوت کنیم و یا از باب استفاده نماییم. این یک کار عقلایی است و به منطق چندان پیچیده ای نیاز ندارد. این نوع از اخباری گری بسیار بسیط است و مورد توجه عوام متشرعه و مومنان است. و سابقه ای طولانی در تاریخ اسلام دارد و از زمان اهل بیت تا زمان ما نمونه هایی را می توان برای آن معرفی کرد. 🔸اخباری گری پیچیده: نوع دوم اخبارگری، اخباری گری پیچیده و روشمند است. این رویکرد با پرهیز از رویکردهای خام و بسیط به تولید منطق و روش برای دفاع از اخباریگری و نفی عقل روی می آورد. به اعتقاد این افراد، باید دستگاه نظری و منطق جدیدی تولید کرد تا بتوان اخبار را مرجع فهم قرار داد و به فهم نظام مند و شبکه ای اخبار دست یافت به نحوی که اشکالات حکما و مجتهدان را به قشری گری و ظاهرگرایی پنهان در اخباری گری را داد. 🔹در تاریخ اسلام اولین بار ابوالحسن اشعری با استفاده از افکار معتزلی سابق خود،منطق و کلامی را برای دفاع از اهل حدیث فراهم کرد و بعدها با نقدهایی مواجه شد و نسخه دیگر آن را تیمیه فراهم کرد. 🔹در تاریخ تشیع، اولین کسی که سعی کرد دستگاه نظری منسجم و منطق نوین حجیت مطلق اخبار و نفی عقل اصولی و فلسفی را تولید کند بود. کتاب یک تلاش کاملا نظری و روشمند برای تولید منطق حجیت اخبار و نفی منطق حجیت اصولیان و حکما است. انصافا استرآبادی انسان بسیار خلاق، روشمند و پر دغدغه بود و در تولید منطق جدید خود بسیار زحمت کشید و موفق عمل کرد و توانست بسیاری از علما و محدثان را با خود همراه کند. 🔹در ابتدا اکثر علما و حوزویان ایشان را بسیار تجلیل کردند و نظریه منطق او را چندان خطری برای اجتهاد و حکمت تلقی نکردند و کسی هم نقد جدی به آثار وی نزد و همین امر سبب شد که آثار و افکار او با این توجیه که بسیار بر اخبار و فرهنگ تشیع تاکید دارد مورد اقبال و توجه قرار گیرد. 🔹اما این منطق جدید و رویکرد معرفتی که با هدف مقدس بسط اخبار و گسترش فرهنگ تشیع تولید شده بود و مورد استقبال و پیروی علما و روحانیت و بخصوص طلاب جوان و نوگرای آن زمان قرار گرفت دیری نپایید که موجب تضعیف جریان پرسابقه اجتهاد و فقاهت و همچنین حکمت و عقلانیت شد و دولت و جامعه اسلامی را از پیشرفت و اصلاح اشکالات بازداشت و در زمانه ای که دنیای غرب در حال ترقی و پیشرفت مادی و علمی بود، جامعه اسلامی در حال عقب گرد و پرداختن به فروعات و اختلافات مذهبی و سیاسی بود. ⚜️ عبرت 🔹باید توجه کنیم که هرنوگرایی علمی و تجدید نظر در مبانی فکری و منطق حجیت و روش استنباط و اجتهاد از منابع دینی و روایات، لزوما امر ممدوح و ثمربخشی نخواهد بود بلکه در بسیاری ازموارد موجب سقف معرفت دینی و نظام اسلامی می شود چون پایه های جدید و منطق نوین از استحکام و قدرت لازم برای رفتن زیربار فرهنگ و تمدن اسلامی ندارد فرهنگ و تمدنی که در طول هزار و چهارصد پیش آرام آرام رشد کرده و منطق حجیت و اجتهاد خود را تولید کرده و بر منابع دینی ودانشهای بسیار مهم ومتقنی همچون اصول، فقه، کلام، فلسفه، اخلاق و عرفان استوار است.
دانشمند هسته ای مهندس محسن فخری زاده به شهادت رسید دانشمند ترور شده «شهید محسن فخری زاده» است مهندس محسن فخری زاده از دانشمندان موثر و رده بالای حوزه تحقیقات علمی در کشور بوده است. او تنها دانشمندی بود که نتانیاهو در یک برنامه از او نام برده بود و رسانه‌های اسرائیلی اعلام کرده بودند که نقشه ترور وی در یک بار سال‌های گذشته شکست خورده بود. رسانه‌های اسرائیلی ادعا کرده بودند که نام این دانشمند از طریق لیست‌های سازمان ملل به دست موساد رسیده است.
بسم الله الرحمن الرحیم مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا شهادت دانشمند بزرگ مهندس دکتر محسن فخری زاده را خدمت امان زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و مقام معظم رهبری و ملت شریف ایران تبریک و تسلیت عرض می کنم. شهید فخری زاده از تلاشگران عرصه علم و جهاد و فرهیختگان کم نظیر تاریخ ایران و اسلام بود که بواسطه زحمات او و همکارانش ایران اسلامی به سربلندی بین المللی رسیده است. شهید فخری زاده علاوه بر دانشمندی در فیزیک هسته ای به شاگردی استاد شهید آیت الله مطهری افتخار می کرد و دغدغه‌ اعتلای ایران اسلامی را داشت و با فرهنگ و میراث عرفانی و ادبی انس دیرین داشت و به سلوک اخلاقی و عرفانی مشهور بود. علو درجات آن مجاهد بزرگ و انسان مومن متخلق به اخلاق الهی را از خداوند متعال مسئلت دارم. سید مهدی موسوی
هدایت شده از هنگام درنگ
✅ آخرین یادداشت وبلاگ شهید : ضرورت احیای 🔹شهید محسن فخری‌زاده، دانشمند بزرگ هسته‌ای را تقریبا از سال ۱۳۸۷ می‌شناختم، با وبلاگش: ؛ که در آن از رابطه فیزیک با فلسفه و عرفان و می‌نوشت 🔹بخشی از آخرین یادداشت او درباره ضرورت احیای فلسفه اسلامی: 🔸«آیا فلسفه اسلامی در دوران حاضر با محیط پیرامون خود تعامل دارد؟ در حل کدام مسئله علمی تلاش کرده است؟ هر علمی اعم از علوم انسانی و علوم تجربی؟ اساسا فیلسوفان این عصر تن به رویارویی جدی با مسائل سنگین علمی می دهند؟ 🔸چند مقاله داریم که به نقد تفسیرهای فلسفی ناشی از علوم بر اساس مبانی فلسفه اسلامی پرداخته باشد؟ این فلسفه چقدر تأثیر پذیرفته است. روایت فلسفه امروز با روایت ملاصدرا تفاوتی کرده است؟ 🔸هنوز مقولات عشر با همان شکل و ترتیب و عناوین نقل می شود. هنوز از عبارات سده‌های قبل استفاده می شود. فلسفه اکنون همان است که ملای شیرازی می فرمود، شاید بعضی از مثال های آن تغییر یافته باشد. 🔸مقایسه کنیم با فلسفه در مغرب زمین. چه تعامل چدی با علوم دارد. چالش ایجاد می‌کند و چالش می‌پذیرد؛ در پی این چالش ها نحله های مختلف به وجود آمده است. و مدام در حال رشد است. تأثیر جدی بر علوم دارد و اساسا علاوه بر تأثیر بر روند پیشرفت علوم نقش انطباق یافته‌های این علوم را با نحوه زندگی مردم بر عهده گرفته است ...» وبلاگ شهید: http://www.mfakhrizadeh.blogfa.com 🔹کانال هنگام درنگ 🆔 https://eitaa.com/h_derang