یه‌چیزهایی‌هست‌که‌تونمیدونی‌مثلاچقدرنگاهت کردم‌ و روت‌ اونور بود .

+

میگفت، ما معشوقهٔ خداییم. همان خدایی که حال خوب‌مان برایش ارزشی دوچندان دارد. در سختی‌ها پناه امن‌مان‌است.کسی که خالصانه بدون چون و چرا، عشق می‌ورزد به معشوقه‌اش. همان که هر چقدر هم پایمان را کج گذاشتیم،باز پایمان ماند و جا نزد.همان که در تنهایی و خلوت‌مان هم حضورش پر رنگ‌است.او هوای‌مان را دارد حتی اگر در باتلاقی عمیق خودمان را غرق کردیم، خودش دست‌مان را میگرد و بلندمان میکند. همانی که گریه‌هایمان را شنید،نوازشگرانه اشک‌مان را پاک کرد و محکم در آغوشش فشرد.زمانی که همه رفتند پی کار و بار خودشان، او ماند.همان‌کس که زمانی پشت‌سرت را در روزهای نومیدی می‌نگری کسی را جزء او نمیبینی.و او ماند و او بود که پشت‌مان را هیچ‌گاه و به هیچ‌وجه خالی‌نکرد. "مکتوبات‌ِپروین .

امیدوارم خدا هیچ بنده‌ای رو انقدر حقیر نکنه که فکر کنه اگه دیر سین بزنه باکلاسه .

ولی من همیشه " نگرانتم ." حتی وقتی حواست به خودت نیست .

- وقتی میگم حافظه‌ام از ماهی دآغون‌تره ولی اون بآور نمیکنه : فامیل و دوست و عزیز اگه جایی شانسی چشمتون به من افتاد و دیدین من مثل بز دارم نگاهتون میکنم، عذر من و پذیرا باشید. چون من اول باید به چهره طرف خیره بشم،یه چند دقیقه‌ای که گذشت تازه یادم بیاد کی به کیه؟ بعد اگه شناختم و ویندوز ام بالا امد،به مغزم فشار بیارم چه نسبتی باهام داره، بعد از اون هم باید برای خودم تحلیل و تجزیه کنم که چه‌جوری باهاش برخورد کنم. ولی باور کنید این حرکت کاملا غیر ارادیِ و به هیچ‌وجه دست خودم نیست.

دیگر تنها گریه حال‌م را می‌داند .

و سرانجام من از دلتنگی تو تمام می‌شوم .

از حس ششم متنفرم،همه‌چیز رو از قبل برام اسپویل میکنه.

وایی‌گلبم‌گیلی‌گیلی‌شد، داره‌برف‌می‌باره 😭🎀

بسپرش به خدا و برو بخواب .

الله وکیلی من و با خودم تنها نذارید،من خودم با اخلاق خودم نمیتونم کنار بیام .