eitaa logo
وصیت ستارگان 🌷💫
4.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
5 فایل
بسم رب الشهداء 🌷شهدا امام زادگان عشقند که مزارشان زيارتگاه اهل یقین است. آنها همچون ستارگانی هستند که می‌توان با آنها راه را پیدا کرد🇮🇷 🌹وصیت وزندگینامه شهیدان 🌹مفاهیم انقلابي،بصیرتی ارتباط با اعضا☆☆☆ @yazaynab72
مشاهده در ایتا
دانلود
💚به نام اوکه عشق"شهادت"در دلهابرافروخت💚 دلتنگ نباش😞 🇮🇷زندگینامه شهید روح الله قربانی ❤️ (قسمت صد) ادامه.... خانم خوبم...🌷 صبر داشته باش، دنیا همین‌جوریه. حواست نیست می‌ره حاج آقا مجتبی می‌آد، حواست نیست می‌آد، حواست نیست می‌ره، می‌آی نگهداری باباتو بکنی می‌شه، بابام می‌گفت کاراتو برای رضای خدا بکن...😊💚 زینب دیگر نتوانست خودش را کنترل کند. ریز ریزش تبدیل شد به هق هق گریه.😭 بلند بلند گریه کرد. روح‌الله با برگشت و به او نگاه کرد:" زینب! چرا داری گریه می‌کنی؟ چی شده؟ من دارم حرف می‌زنم، تو کجایی؟"😳 گریه حتی اجازهٔ حرف زدن را به او نمی‌داد. روح‌الله را زد کنار و ایستاد. برگشت به سمتش و گفت:" چیه؟ چی شده؟ حرف بزن، چرا گریه می‌کنی؟ "⁉️ زینب که به شدت عصبانی بود و هنوز گریه می‌کرد، نتوانست خودش را کند. با صدای نسبتاً بلندی گفت:" اینا چیه نوشتی؟" روح‌الله به صفحهٔ دفتر که در دستان زینب باز بود، نگاه کرد و خیلی آرام جواب داد:"📓😳 س دیگه. مگه چیه؟" _ یعنی چی وصیت‌نامه؟ روح‌الله با همان لحن ادامه داد:" هر آدم باید برای خودش وصیت‌نامه بنویسه، تو تا حالا برای خودت وصیت‌نامه ننوشتی؟ "📜 _ نه، ننوشتم. _ خب اشتباه کردی. باید می‌نوشتی. تو مگه از فردای خبر داری؟ _ اینا رو کی نوشتی؟ _ تو که بودم، یکی، دو روزی وقت آزاد داشتم، نشستم اینا رو نوشتم.✍ زینب هنوز آرام نشده بود و گریه می‌کرد:" چرا این کار رو کردی؟ نمی‌گی من می‌بینم می‌شم؟ "👁😔 _ ناراحتی نداره عزیز من. همه باید وصیت‌نامه بنویسن. ببین زینب اگه من بشم، شفاعت تو رو اون دنیا می‌کنم ها! تو عروس . مادر من سید بوده.💚 بعد اون دنیا همه دور هم جمع می‌شیم. هست، هست، مادرم، من و تو، همه با هم هستیم. خیلی حال می‌ده. چرا همه‌اش به این دنیا فکر می‌کنی؟! به این چیزایی که من می‌گم، ‌فکر کن.🤔❤️ بعد هم برای اینکه رو عوض کند، گفت:" حالا اینا به کنار، من که شهید نمی‌شم. من حالا حالاها بیخ ریشت هستم. من کجا، شهادت کجا!"😊🌷 روح‌الله تمام این حرف ها را زد تا او را از آن حال و هوا بیرون بیاورد، اما با دیدن وصیت‌نامه آن‌قدر به هم ریخته بود که هنوز هم بی‌اختیار می‌کرد.😢🥺 روح‌الله طاقت دیدن گریه‌هایش را نداشت، گفت:" بابا گریه نکن زینب، من نمی‌تونم رو ببینم! تو گریه می‌کنی اعصابم به هم می‌ریزه."😔💔 _ روح‌الله اونجا می‌ری چه کار می‌کنی؟ به من بگو. _ کار خاصی نیست. این بار که رفتم، اصلاً چیزی که می‌خواستم نبود. یه سری ، باور کن راست می‌گم. 💛 زینب سکوت کرده بود و چیزی نمی‌گفت. _ خیالت راحت باشه. من نمی‌شم. مگه شهادت الکیه؟! حالا حالاها پیشتم. اصلاً ناراحت نباش.❣ ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ اما زینب تو که نمی‌دونی... 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫 ادامه دارد....🇮🇷 🔵کانال وصیت ستارگان 🕊 ╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮ https://eitaa.com/V_setaregan ╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯