eitaa logo
وصیت ستارگان 🌷💫
5.1هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
3هزار ویدیو
5 فایل
بسم رب الشهداء 🌷شهدا امام زادگان عشقند که مزارشان زيارتگاه اهل یقین است. آنها همچون ستارگانی هستند که می‌توان با آنها راه را پیدا کرد🇮🇷 🌹وصیت وزندگینامه شهیدان 🌹مفاهیم انقلابي،بصیرتی ارتباط با اعضا☆☆☆ @yazaynab72
مشاهده در ایتا
دانلود
💐💐🌼🌼💐💐🌼🌼💐💐 شعبان چه ماه خوبی است برای نوکرها... 🌙 حلول ماه شعبان المعظّم، ماه حضرت بقیة ﷲ الاعظم "عجلﷲ‌تعالی‌فرجه‌الشریف" را به تمامی محبین اهل‌بیت "علیهم‌السلام" و اعضای محترم کانال وصیت ستارگان تبریک و تهنیت عرض می نمائیم. 💚 💫💫کانال وصیت ستارگان 🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 منتظران واقعی امام زمان(عج)💚💚 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🔵کانال شهدایی وصیت ستارگان 🔰 💫☆☆☆☆🦋☆☆☆☆💫 @V_setaregan ✨☆☆☆☆💚☆☆☆☆✨
9.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام فرمانده به سبک امام خامنه ای "مدظله‌العالی"✨❤️ ✨💚 🔵کانال شهدایی وصیت ستارگان 🔰 💫☆☆☆☆🦋☆☆☆☆💫 @V_setaregan ✨☆☆☆☆💚☆☆☆☆✨
وصیت ستارگان 🌷💫
💚بنام اوکه عشق"شهادت"دردلها برافروخت💚 دلتنگ نباش!🥺 🇮🇷 زندگینامه شهید روح الله قربا
💚بنام اوکه عشق"شهادت"دردلها برافروخت💚 دلتنگ نباش!🥺 🇮🇷 زندگینامه شهید روح الله قربانی ❤️ (قسمت بیستم و دوم) ادامه... از وقتی به هم محرم شده بودند،🌷... هر روز با هم صحبت می کردند. گاهی هم بیرون می رفتند. روح الله خیلی به زینب می داد.❤️😊 زینب هم سعی می کرد سنگ صبور باشد، مخصوصاً که حالا می‌دانست بعد از خیلی سختی کشیده، انگار با خود کرده بود که جبران کنندهٔ تک تک لحظات غمگین او باشد.🌼🌸 روح الله هم این را فهمیده بود و بیشتر از قبل عاشقش شده بود. هر چند وقت یکبار، برایش گل یا کادو می خرید. سعی می کرد میان تمام مشغله هایش خیلی به او باشد، مانند آن دفعه ای که امتحان تربیت بدنی داشت و باید آن روز کلی می دوید. روح‌الله با اینکه آن روز خیلی سرش شلوغ بود، چند باری با او تماس گرفت.📞 شب هم به منزل شان رفت و برایش پسته و بادام برد. آن شب با هم دربارهٔ تاریخ عقدشان هم صحبت کردند. دل شان می خواست هرچه زودتر عقد کنند و همه چیز رسمی شود.💞 ۱۵ تیر مصادف با نیمه شعبان به نظرشان بهترین روز بود برای عقد کردن.💚💚 روح‌الله دوست داشت که سید بود، خطبه را بخواند. حاج آقا لواسانی پیش نماز مسجد امام حسین(ع) در خیابان زرین نعل میدان شهدا بود.🕌 مادرش که شد، برای اینکه به بيمارستان نزدیک باشند، به میدان نقل مکان کردند. با رفت و آمدهای روح الله به ، با حاج آقا لواسانی آشنا شد‌ آن روزها به خاطر از لحاظ روحی حسابی به هم ریخته بود، که حالش خراب می شد حاج آقا لواسانی می شد مأمن و پناهش.🍃🌸🍃 آنقدر خاطرهٔ خوبی از حاج آقا داشت که دلش می خواست او خطبه عقدشان را بخواند. 🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 یک هفته قبل از ، روح الله و زینب رفتند تا شناسنامه‌ و آزمایش را به محضر دار بدهند. محضر دار موقع نوشتن اطلاعاتشان از روح الله پرسید: " مهریه عند المطالبه ست یا ؟ " روح الله به زینب نگاهی انداخت" مهریه تون چیه؟ زینب زد." عندالاستطاعه.☺️ روح الله گفت: آقا بزن . زینب آرام پرسید: "چرا پس گفتی عندالمطالبه؟ "😳 روح الله گفت مهر شما عندالمطالبه است ، یعنی یه به که باید حتما به شما بدم.💝 فردای آنروز رفتند.... 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫 ادامه دارد...🇮🇷 🔵کانال شهدایی وصیت ستارگان 🔰 💫☆☆☆☆🦋☆☆☆☆💫 @V_setaregan ✨☆☆☆☆💚☆☆☆☆✨
وصیت ستارگان 🌷💫
💚بنام اوکه عشق"شهادت"دردلها برافروخت💚 دلتنگ نباش!🥺 🇮🇷 زندگینامه شهید روح الله قربا
💚بنام اوکه عشق"شهادت"دردلها برافروخت💚 دلتنگ نباش!🥺 🇮🇷 زندگینامه شهید روح الله قربانی ❤️ (قسمت بیستم و پنجم) ادامه... روح الله مجبور شد🌷...... کوتاه بیاید. آن با همیشه برای شان فرق می کرد. کوچه ها را چراغانی کرده بودند و همه جا شربت و شیرینی پخش می کردند. 🥃🍪 آن شب هر دو در دل شان امام زمان (عج) را صدا زدند و از او خواستند تا برای زندگی شان کند. 💚💚 روز نیمه شعبان باید قبل از ظهر محضر می بودند. وقتی رسیدند، تقریبا همهٔ فامیل آمده بودند. نوبت شان که شد، رفتند داخل. همهٔ کارها انجام شده بود. خطبه را خواندند. بار سوم که عاقد از زینب پرسید: "وکیلم؟"🦋 اما زینب همچنان سکوت کرده بود، الله خنده اش گرفت. سرش را نزدیک او برد وآرام گفت: "بله رو بگو دیگه. منتظر زیر لفظی نباش. من که گفتم به زیر لفظی ندارم. "☺️🌸 _باشه، پس منم بله رو نمی گم. _بنده خدا من همون دیشب ازت بله رو گرفتم. تموم شد و رفت. 😍 _باید ثبتش کنی که! منم بله رو نمی گم. _بابا این ، شما می خواید ازمن رشوه بگیرید. هنوز داشتند زیر گوش هم کَل کَل می کردند که آقای قربانی جلو آمد و به زیر لفظی داد. زینب لبخند پیروزمندانه ای زد و بله را گفت. 😊 برای شام آقای فروتن همه را دعوت‌ کرده بود . روح الله بعد از محضر رفت خانهٔ آنها تا برای مهمانی شب کمک کند. اولین کاری که کرد، زینب را برد داخل اتاق و گفت: "تو بشین اینجا دَرسِت رو بخون، من و حسین خودمون کارا رو می کنیم. به هیچی جز درس هم فکر نکن." ❤️☺️ با اینکه خیلی سختش بود، ولی به حرف روح الله گوش کرد و مشغول شد. روح الله خیالش که از بابت او راحت شد، آمد بیرون و با مشغول شستن میوه ها شدند.🍐🍎🍊🍋 مهمانی آن شب حسابی برایشان خاطره انگیز شد. روح الله هر روزی که مرخصی داشت، یا می رفت به سر می زد یا با هم بیرون می رفتند. رابطه اش با حسین هم خیلی خوب شده بود، مانند برادر خودش داشت. چند باری با هم کوه رفتند. ⛰ می رفتند کوه با حسین بساط آتش را فراهم می کردند. زینب قارچ هایی را که برده بودند، به سیخ می کشید. همان بالا سیب زمینی و قارچ کبابی می خوردند و بر می گشتند. 🍢🍡 بهترین تفریح برای روح الله بود. دوست داشت برود جایی که بتواند آتش درست کند. دربند کباب و جوجه هم نبودند. همين که قارچ همراه شان باشد، کافی بود. وقتی دو نفری با هم بودند، خیلی درباره گذشته حرف می زدند.🥰 زینب خیلی دوست داشت بداند به او چه گذشته است. روح الله هم که انگار کسی را پیدا کرده تا راحت برایش حرف بزند، همه چیز را می گفت. ✨🌼✨🌼✨ زينب می پرسید و روح الله جواب می داد. _ روح الله مامانت و چه جوری با هم دوست شدند؟ _ اون جوری که از خاله شنیدم، مامانم و خاله زیر نظر خانم دباغ، اوایل به عنوان جهاد گر می رفتن مناطق محروم برای کمک. رفته بودن که اونجا برای اولین بار همدیگر رو می بینن💕 و با هم دوست می شن... 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫 ادامه دارد...🇮🇷 🔵کانال شهدایی وصیت ستارگان 🔰
13.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
                     ‌      🌹السلام علیک یا صاحب الزمان 🌹 از مهمترین مناسبتهای شیعیانه ❇️ (عج) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🎙 سخنران : حجت الاسلام حیدر اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج ┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄
4_5985663936366643540.mp3
10.92M
💐 شب میلاد مهدی موعود، امام زمان علیه السلام مبارک باد🌸🌿 📢 نوای: حاج صادق آهنگران 🌴 مراسم سال ۱۳۷۴
11.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صلی الله علیک یا اباعبدالله (علیه‌السلام)❤️ اللهم عجل لولیک الفرج ❤️