وصیت ستارگان 🌷💫
💚به نام اوکه عشق"شهادت"در دلهابرافروخت💚 دلتنگ نباش😞 🇮🇷زندگینامه شهید روح الله قربانی ❤️
💚به نام اوکه عشق"شهادت"در دلهابرافروخت💚
دلتنگ نباش😞
🇮🇷زندگینامه شهید روح الله قربانی ❤️
(قسمت صد و چهل و ششم)
ادامه...
#اشک_هایش مدام میبارید🌷....
دستش را آرام کشید روی صورت #روحالله، اما از شدت آتش انگار صورتش پخته شده بود. با این کار صدای مسئول #معراج در آمد:" خانم، لطفاً بهش دست نزنید."🤨
#زینب با غمی سنگین که بر دلش بود، سرش را تکان داد و اشکهایش جاری شد.🥺
#حاج_داوود و علی هم کنار پیکر نشسته بودند. حاج داوود از عمق جانش گریه میکرد. باورش نمیشد که روحالله #شهید شده باشد.
دلش برای دوباره دیدن پسرش پر میکشید.😭 #علی هم ناباورانه به روحالله نگاه و گریه میکرد. باورش نمیشد که دیگر روحالله را نمیبیند.
احساس میکرد پشتش خالی شده. تنها چیزی که او را آرام میکرد، این بود که او #نمُرده و شهید شده است.🌷
قرار بود بعد از نماز مغرب و عشا پیکر را برای تشییع بیاورند مسجد #امام_خمینی اکباتان. مراسم با شکوهی شد.🇮🇷
وقتی روحالله را از مسجد بیرون آوردند، برای تشییع جمعیت زیادی آمده بودند. حتی ماشینهای رهگذر هم با دیدن #تابوت سه رنگ روی دست مردم، ماشینها را پارک کرده بودند برای تشییع.🇮🇷🕊
#زینب که پشت تابوت حرکت می کرد با دیدن این همه جمعیت در دل گفت: "روحالله، قرار بود رفتنت را هیچ کس نفهمه، برگشتنت را هم کسی نفهمه. الآن دیگه همه می دونن. #روحالله تو دیگه فقط مال من نیستی، تموم شد. داری رو دستای همه می ری." 🥺💚
بعد از اکباتان، روحالله را بردند دانشگاه امام #حسین(ع) آن جا هم تشییع کردند. فردا صبح هم از مسجد امیر المؤمنين(ع) شهرک شهید محلاتی تا #شهدای_گمنام تشییع کردند. 🌷🕊
در مسیر، زینب به یاد تشييع #رسول افتاد. با خودش می گفت: "رسول، مگه نگفتم حواست به روحالله باشه، روحالله می خواد بیاد جای تو. من که می دونستم این اتفاق برای #منم می افته. چقدر بهت گفتم مراقب روحالله باش."🥺🌷
این ها را می گفت و گریه می کرد. شهرک هم پر شده بود از جمعیت. حاج آقا #موحدی_کرمانی نماز روحالله را خواند. 🌹
زینب همین که پشت بلند گو اسم حاج آقا را شنید، گفت: "فطریه، #فطریه، روحالله گفته بود فطریه رو بدم به حاج آقا موحدی. قبل از این که خاکش کنیم، بذارید فطریه رو بدم.🦜
فطریه را داد و سوار #آمبولانس شد.🚐 تا بهشت زهرا(س) کنار روحالله بود. زینب نمیدانست که قرار است روحالله را کجا #خاک کنند. حالش اصلاً سر جایش نبود که بخواهد به این چیزها فکر کند. وقتی رسیدند، روحالله را #تشییع کردند و بردند قطعهٔ ۵۳.🥺🌷
مزار روحالله بالا سر #مزار_رسول بود. حسین به رضا سپرده بود یک جای خوب برای او پیدا کند.
رضا هم مزار بالا سر رسول را گرفته بود. 🌷🌷
زینب وقتی فهمید، خیلی #دلش گرفته بود. مادر رسول بغلش کرد، زینب با بغض گفت:" حاج خانوم دلم خیلی از #پسرت گرفته. دیدی گفتم برام دعا کن. دیدی چی شد؟!"🇮🇷🕊🇮🇷
با این حرفها اشک همه را در میآورد 🌷....
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
ادامه دارد....🇮🇷
🔵کانال وصیت ستارگان 🕊
╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮
https://eitaa.com/V_setaregan
╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
#کلام_ولایت ✨❤️✨
رهبر انقلاب فرمودند: عاملان جنایت شقاوتآمیز در حرم حضرت احمد بن موسی(ع) یقیناً مجازات خواهند شد ولی داغ عزیزان و نیز #هتک_حرمت_حرم_اهلبیت_علیهمالسلام جز با جستجو از سررشته این فاجعهآفرینیها و اقدام قاطع و خردمندانه درباره آن، جبران نخواهد شد...🇮🇷🌷🌷🇮🇷
🔵کانال وصیت ستارگان
╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮
https://eitaa.com/V_setaregan
╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
وصیت ستارگان 🌷💫
💚به نام اوکه عشق"شهادت"در دلهابرافروخت💚 دلتنگ نباش😞 🇮🇷زندگینامه شهید روح الله قربانی ❤️
سلام وصبح بخیر
قسمت ۱۴۶ با اصلاحیه دوباه
فرستاده شده است🇮🇷🌷
وصیت ستارگان 🌷💫
💚به نام اوکه عشق"شهادت"در دلهابرافروخت💚 دلتنگ نباش😞 🇮🇷زندگینامه شهید روح الله قربانی ❤️
💚به نام اوکه عشق"شهادت"در دلهابرافروخت💚
دلتنگ نباش😞
🇮🇷زندگینامه شهید روح الله قربانی ❤️
(قسمت صد و چهل و هفتم)
ادامه...
با این حرفها اشک همه را در میآورد🌷...
زینب زیر لب با خود گفت:" دیدی روحالله، همهاش میگفتی میخوام برم جای #رسول، رفتی جای رسول. حالا هم اومدی بالا سرش. دیدی گفتم یه روز زندگی من رو مثل #نارنجک منفجر میکنی میره هوا.💥
اما تو فقط میخندیدی."🥺😊
هر کلنگی که به زمین میخورد، انگار به جان و روح زینب میخورد. دیگر نه #گریه میکرد، نه حرفی میزد. نشست درست بالا سر #مزار. پدر روحالله هم بیرمق نشسته بود روی صندلی.🪑
پدر زینب گفت:" باید خودم #خاکش کنم."
رفت داخل قبر. حسین هم به کمک پدرش رفت. غم سنگین بود و #رمق را از پای آقای فروتن برده بود. 😔
با کمک حسین او را در #قبر گذاشتند و رویش را باز کردند. زینب با چشمان بیحالش شاهد تک تک صحنهها بود.🥺💔
خالههايش به پشتش میزدند و میگفتند:" زینب جان حرف بزن، #گریه کن. داد بزن، تو خودت نریز."
اما زینب دیگر رمق گریه کردن هم نداشت. با صورتی رنگ پریده فقط #نگاه میکرد.🥺
تلقین روحالله را خواندند و #لحد را گذاشتند. آخرین سنگ لحد را که گذاشت، زینب چشمهایش را بست" دیگه تموم شد، دیگه دیدار رفت تا #قیامت."😓🌷
خاک را که ریختند، مداحی گذاشتند. همان مداحی که ماه #رمضان با آن از خواب بیدار میشدند. حاج منصور بود که میخواند:" من از دیار #حبیبم، غریب افتادهام...بیا بیا گل نرگس، برس به فریادم. در این زمانهٔ غربت، تو تکیه گاه منی...ز لطف و مرحمت خویش کن تو #امدادی..."🌸🌷🥺
زینب این را که شنید، به گریه افتاد. یک ساعت فقط بالا سر روحالله #اشک ریخت.
به یاد حرف های او چند روز قبل از رفتنش به سوریه افتاد. دلش هوای امام زمان (عج) را کرده بود و به زینب گفته بود:" زینب، صدای #پای_امام_زمان میآد. میشنوی؟"😊💚
زینب با تعجب فقط نگاهش کرده بود.
چشمان روحالله #برق زد و گفت:" باور کن من صدای پای امام زمان رو میشنوم. "
گریههایش از یادآوری خاطراتش شدیدتر شد.
از سر مزار خاک برداشت و روی سرش ریخت. شاید قلبش #آرام بشود. 💜
چادرش خاکی خاکی شده بود. بر اثر شوکی که وارد شده بود، #قلبش به شدت درد میکرد. نمیتوانست نفس بکشد. سابقهٔ قلب درد نداشت، اما درد امانش را بریده بود. دستش را روی قلبش گذاشت.
چشمهایش را بست و نفس زنان گفت:" روحالله، دارم از #قلب درد میمیرم. به دادم برس."💚💚
توسل به او را از همان لحظه شروع کرد. این را که گفت، انگار آبی بود روی #آتش.
به یکباره #قلبش آرام شد. از آن لحظه به بعد، مدام با روحالله صحبت می کرد و از او کمک می خواست. 💚❤️
دوهفته بعد از شهادت، زینب به همراه خانواده اش رفتند به دیدار خانوادهٔ شهید #قدیر_سرلک. همان جا بود که زینب با مریم #همسر شهید سرلک دوست شد.🦋
وضعیت مریم هم تقریباً مثل🌷....
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
ادامه دارد....🇮🇷
🔵کانال وصیت ستارگان 🕊
╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮
https://eitaa.com/V_setaregan
╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
May 11
🌷🕊
#خودسازیبهسبک_ستارگان 💚🌸💚
خواهرانوبرادران
سعیکنیدسربهزیرباشید
اگربانامحرمزیادوبیدلیلصحبت
کنیدحیاوعفتازدستمیرود..
#شھیدهادیذوالفقاری
#یادشهداکمترازشهادتنیست
#یارب_شهادت 🤲🌷
🔵کانال وصیت ستارگان 🕊
╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮
https://eitaa.com/V_setaregan
╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
🕊 💫بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💫
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللَّهِ الْحُسَیْن(ع)
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🇮🇷 🌸✨💚💚✨
🇮🇷یادشان_باصلوات🇮🇷
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ🌷
✨ #کانال_وصیت_ستارگان ✨
#سلام_مولای_مهربانم ✨💚✨
یهسلامازجنسدلتنگیبدیم،
بهجنابدلبر؛❤️
#السَّلامُعَلَيْكَيَاحُجَّةاللّٰهِفِىأَرْضِهِ
دلخوشبهمستحبیکهجوابش
واجباست: )🍃
🔵کانال وصیت ستارگان
╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮
https://eitaa.com/V_setaregan
╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
8.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلام ولایت ✨❤️✨
سخنان مقام معظم رهبری در مورد آزادگان...🇮🇷
🌷🌷🌷🌷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🌷🌷🌷🌷
🔵کانال وصیت ستارگان
╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮
https://eitaa.com/V_setaregan
╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
وصیت ستارگان 🌷💫
💚به نام اوکه عشق"شهادت"در دلهابرافروخت💚 دلتنگ نباش😞 🇮🇷زندگینامه شهید روح الله قربانی ❤️
💚به نام اوکه عشق"شهادت"در دلهابرافروخت💚
دلتنگ نباش😞
🇮🇷زندگینامه شهید روح الله قربانی ❤️
(قسمت صد و چهل و هشتم)
ادامه...
وضعیت مریم هم تقریباً مثل🌷....
زینب بود و با هم خیلی همدردی می کردند.
هفتهٔ بعد هم سر مزار، #حاج_سعید_سیاح_طاهری را دید. سر مزار نشسته بود که حاج سعید آمد. به مزار که رسید، بلند بلند شروع کرد به گریه کردن.😭 زینب که اولین بار بود او را می دید، پرسید:"حاج آقا، شما روح الله رو می شناسید؟"🥺
حاج سعید آهی کشید و گفت:"آره دخترم. ما هم اونجا بودیم. اینا جای بچههای من بودن. اینا رفتن و من #جا_موندم. روح الله بچه خوبی بود، هر کاری که از دستش بر می اومد، انجام می داد. دریغ نمی کرد. از آب رسونی بگیر تا کارای #نظامی."🌷🌷
تا یک ماه #منگ بود. هیچ چیزی را نمی فهمید. شبها نمی توانست بخوابد. دم صبح از زور خستگی #خوابش می برد. صبح ها چشمش را که باز می کرد ویادش میآمد چه اتفاقی افتاده، شروع می کرد به گریه کردن.😭 میرفت داخل اتاق. سجاده پهن می کرد و #یاسین می خواند و اشک می ریخت. 📿
حالش خیلی بد بود. پدرش برایش بلیت #مشهد گرفت. به همراه مادرش رفت مشهد. وقتی به حرم رسید، رفت و ایستاد همان جایی که برای ازدواجش دعا کرده بود. 🤲
به ضریح نگاه می کرد و بلند بلند گریه میکرد. زیر لب می گفت:" #امام_رضا، روح الله رو از شما خواسته بودم. خودت دادی و خودتم گرفتی. 🥺❤️
خودم گفتم عاقبت بخیری، من راضی ام. اما امام رضا من جا موندم. مگه پا به پای روحالله نیومدم؟ پس چرا اون رفت ومن موندم؟"🥺
آمد بیرون و رفت همان جایی که آخرین بار با روح الله نشسته بودند. یاد #سجده طولانی روحالله افتاد. احساس می کرد روحالله به چیزی که در آن سجده از خدا خواسته، رسیده. 🕊🌷
یک هفته قبل از #چهلم روح الله، زنگ زدند و گفتند می خواهند وسایلش را بیاورند. ساکش را که آوردند، 🧳 زینب در آن را باز کرد، چشمش به #چادرش افتاد. چادر را بویید و بوسید. 😘
اسماعیل به حسین گفته بود شب ها روحالله چادر را پهن می کرد روی #متکایش و میخوابید. قبل از عملیات ها هم آن را به کمرش می بست. 🦋🦋
از ساک روحالله سه چیز بود که برایش خیلی ارزشمند بود:چادرش، جانماز مادر روحالله و چفیه اش. 🤍🤍🤍
چهلم روحالله همزمان شده بود با #تولد_زینب. همه این را میدانستند، اما کسی جرئت نمی کرد به او بگوید. 🥺
یک روز تقویم را برداشت و حساب کرد🌷...
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
ادامه دارد....🇮🇷
🔵کانال وصیت ستارگان 🕊
╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮
https://eitaa.com/V_setaregan
╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯
May 11
#در_محضر_ستارگان 🌸💚💚
🔷 شهید آوینی: «زمين را دود و آتش فرا گرفته است. صدای مظلوميت بشر زير چكمه های بيداد در گلو خفه شده است. يزيديان، زمين خدا را دوزخ ستم كرده اند، ولی نمی دانند كه خورشيد برای هميشه پشت ابرها نمی ماند.
♦️مستضعفان جهان به همراه تلاش هر چند اندک خويش، چشم اميد به مصلح بزرگ جهانی دارند كه از سراپرده غيبت بيرون آيد و جهان را از داد سرشار سازد.»
#وصیت_ستارگان ✨
#او_با_سپاهی_از_شهیدان_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
#یارب_شهادت 🥺🌷
🔵کانال وصیت ستارگان 🕊
╭━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╮
https://eitaa.com/V_setaregan
╰━━⊰🍀•🕊•🍀⊱━━╯