🔖 نقد و بررسی مکاتب اخلاقی ٢٣
🧩 قدرتگرایی (واقعگرایی) ۲
✍ نقد و بررسی اصول اخلاقی نیچه
۱. نقاط قوت قدرتگرایی:
نظریه اخلاقی نیچه، علیرغم سستیها و كاستیهایی كه دارد، خالی از نكات آموزنده هم نیست. تأكید بر عزت و كرامت انسانی ـ كه در اسلام عزیز نیز فراوان بدان اشاره رفته است ـ از نقاط قوت این دیدگاه به شمار میرود. همچنین میبینیم كه نیچه ارباب كلیسا را به دلیل توصیه به ریشهكنی غرایز سرزنش میكند و معتقد است روش درست در برخورد با غرایز سركش، مهار آنها است نه نابودسازی آنها.
۲. واكنشی در برابر اخلاق مسیحی:
نیچه در این باره میگوید: «از دیدگاه من، مسیحیت نهائیترین صورتِ تصورپذیر تباهی است، من مسیحیت را نفرین و لعنتی عظیم مینامم.» به نظر میرسد كه انتقاد نیچه از نظام اخلاقی مسیحی و رواقی تا اندازهای قابل توجیه باشد و افراط در حالت تواضع و تسلیم و انقیاد و سر به زیر بودن در اخلاق مسیحی و رواقی ناپذیرفتنی است. با این همه، متأسفانه، خود نیچه نیز به وادی تفریط گرائید و با مطلق دانستن ارزش قدرت و بیارزش پنداشتن هر گونه ترحم و عطوفتی، با عقل سلیم به مخالفت پرداخته است. به عبارت دیگر، برای فرار از چاله ظلم پذیری به چاه ظلم كردن و ستمگری سقوط كرده است. وی حسن و قبح ذاتی عدل و ظلم را نادیده گرفته و لذا حتی كارهای عادلانهای كه عامل ضعف یا معلول آن باشند، بد و كارهای ظالمانهای كه علت یا معلول قدرت باشند، خوب میداند.
۳. تكیه بر تكامل داروینی:
برخی از نویسندگان، با استناد به كلماتی از نیچه، بر تأثیرپذیری وی از نظریه تكاملی داروین صحه گذاشتهاند. اما نیچه در برخی از سخنانش به شدت بر نظریه داروین میتازد و میگوید گزینش طبیعت به نفع «نیرومندتران» و «نیك بنیادتران» نیست.
در عین حال اشكال اساسی به این نظریه اخلاقی این است كه میخواهد قانون اخلاقی را به قانون حاكم بر یك واقعیت طبیعی و غیر اختیاری تشبیه كرده و بر اساس قانون طبیعت، قوانین اخلاقی را استخراج كند. و حال آن كه طبیعت بیجان و عاری از انگیزه نمیتواند مبنایی برای اخلاق، كه در آن نیت و انگیزه و اختیار نقش محوری دارد، قرار گیرد و ملاك خوبی و بدی افعال دانسته شود. قلمرو طبیعت، قلمرو پدیدههای جبری و موجودات بیاراده و بیشعور است؛ در حالی كه قلمرو اخلاق و قوانین اخلاقی، قلمرو پدیدههای انتخابی و اختیاری است و قوام اخلاق به ادراك و اختیار و شعور و انتخاب و نیت و قصد و امثال آن است.
۴. فروكاستن منزلت انسانی در حد درندگان:
قدرتگرایی نیچه شباهت زیادی با لذتگرایی حسی آریستیپوس دارد. آریستیپوس «لذت» را صوت طبیعت و لذتجویی را امری مطابق فطرت و طبیعت آدمی میپنداشت و در نتیجه ارزش آدمی را تا سطح حیوانات و چهارپایان تنزل میداد. و نیچه نیز بر این پندار است كه قدرت و قدرتطلبی صوت طبیعت و مقتضای فطرت و طبیعت آدمی و قانون حیات است، و در نتیجه ارزش آدمی را تا حد حیوانات درنده پایین میآورد. مكتب آریستیپوس بُعد شهوانی آدمی را تقویت میكرد و مكتب نیچه بُعد درندهخویی او را. و هر دو مكتب در حقیقت به یكسان اساس ارزش اخلاقی را نشانه گرفته و آن را نابود میكنند. بر اساس نظام اخلاقی نیچه به هیچ وجه نمیتوان از این دو اصل اخلاقی مورد قبول همه نظامهای اخلاقی و همه انسانهای عاقل كه «عدالت خوب است» و «ظلم بد است» دفاع كرد.
📘#محمدتقی_مصباح_یزدی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ۲۱۶-۲۱۹
https://eitaa.com/vaezi_vazna
🔖 قسمت قبل | نقد و بررسی مکاتب اخلاقی ٢۴
🧩 تطورگرایی (واقعگرایی)
💠 در حقیقت مبدع و طراح اصلی این نظریه، اسپنسر انگلیسی است. وی به دنبال آن بود كه اخلاق طبیعی جدیدی را جایگزین اخلاق ناشی از عقاید كهن کند. و بر این باور بود كه قانونی اخلاقی كه سازگار با اصل تنازع بقا و انتخاب طبیعی نباشد، از همان ابتدا، بیهودگی و یاوه بودن خود را نشان داده است. رفتار خوب یا رفتار بد را باید بر اساس تطابق یا عدم تطابق آن با مقاصد حیات تعریف و تبیین كرد.
🗿 او معتقد بود انسان اولیه خودگزین بوده و تنها به لذت شخصی خودش میاندیشید. انسان در نخستین مرحله تكاملی خود، همه چیز و همه كس را تنها برای خود میخواسته است. اما در اثر قانون تطور، آدمیان تكامل پیدا كرده و به مرحلهای از رشد و انسانیت رسیدند كه سود و لذت دیگران نیز برای آنان اهمیت دارد.
🔚 از دیدگاه اسپنسر، رفتار، به طور كلی و در یك تعریف عام، عبارت است از كاری كه ناظر به غایت و هدفی است. اما هر اندازه كه در نردبان تكامل به پلههای بالاتری صعود كنیم، شاهد كارهای هدفمند بیشتری خواهیم بود: كارهایی كه در جهت خیر و صلاح فرد یا نوع انسانی هستند. او در یک تقسیمبندی رفتار را به نیمه متکامل و کاملا متکامل و اخلاق را به نسبی و مطلق تقسیم میکند.
✍ نقد و بررسی تطورگرایی
۱. مبنایی اثبات ناشده؛
نخستین ایراد این مكتب این است كه مبتنی بر فرضیهای اثبات ناشده است. این فرضیه كه قانون تطور در طبیعت ثابت است یا نه، هر چند یك فرضیه مشهور و گرایشی مسلط در نزد زیست شناسان است، اما تاكنون هیچ دلیل قاطعی برای اثبات آن اقامه نشده است.
۲. دلیل بیربط؛
حتی اگر بپذیریم كه قانون تكامل در طبیعت امری مسلم و قطعی است، باز هم منطقاً نمیتوان این قانون را، به صرف این كه در طبیعت جریان و سریان دارد، به عالم اخلاق نیز سرایت داد. مسائل اخلاقی یك سلسله مفاهیم خاصی است كه مربوط به اختیار و اراده انسان است. در حالی كه این قانون، قانونی است مربوط به طبیعت بیشعور و بیاراده كه همه فعل و انفعالات آن به صورت جبری تحقق مییابد. یك قانون جبری طبیعی چگونه میتواند منشأ ارزشهای اخلاقی، كه قوام آنها به اراده و اختیار و نیّت است، شود.
۳. همان دیگرگرایی است؛
حتی اگر از دو اشكال پیشگفته نیز صرف نظر كنیم، حاصل این نظریه این است كه انسانها در این مرحله از تكامل خود، دارای عاطفه دیگرگزینی هستند. و انسان اخلاقی به كسی گفته میشود كه در تزاحم میان منافع و لذات شخصی و فردیاش با منافع و لذات گروهی و اجتماعی جانب اجتماع و گروه را مقدّم بدارد. اما این سخن چیزی جز همان مدّعای مكتب دیگرگرایی نیست. در نتیجه همان اشكالاتی كه بر آن مكتب وارد بود، بر این مكتب نیز وارد خواهد شد.
📘#محمدتقی_مصباح_یزدی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ۲۲۱-۲۲۹
https://eitaa.com/vaezi_vazna
علامه طباطبائی؛ معمار فکری انقلاب اسلامی
✍️ دانیال بصیر
🔻یکی از کلیدواژههای که معمولا در ایام رحلت علامه طباطبایی از سوی جریان نواندیشی و سکولار مطرح میشود، انتساب سخنی به مرحوم علامه است که ایشان فرمودهاند «اولین شهید در این انقلاب، اسلام است». از این جمله به عنوان یک ابزار برای نشان دادن مخالفت علامه با اصل و اصول انقلاب از سوی این طیف به کار گرفته میشود. افرادی چون محسن کدیور و سیدحسین نصر به فراوانی از این نقل قول استفاده کرده و تلاش کردهاند تا تصویر منفی از علامه به نمایش بگذارند.
▪️کدیور در آثار خود این ادعا را مطرح کرده که علامه طباطبایی با امام خمینی (ره) و دیگر شخصیتهای انقلابی زاویه داشته و حتی به نوعی مخالف جریان انقلاب بوده است. او همچنین اشاره میکند که برخی از علمای فلسفه، به ویژه علامه، به دلیل مواضع تحت الشعاع قرار گرفتن این علم، نقدهایی به انقلاب داشتند. در این بین، به نقل قول مرحوم حکیمی نیز ارجاع داده میشود که از علامه به عنوان کسی که گفته «اولین شهید در این انقلاب، اسلام است» یاد میکند.
▫️با بررسی زندگی و فعالیتهای علامه طباطبائی پیش و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اهمیت و تأثیرگذاری ایشان در جریانهای اجتماعی و سیاسی آن دوران را بیشتر پی خواهیم برد. به ویژه رابطه ویژهای که بین ایشان و حضرت امام خمینی (ره) وجود داشت، گواهی بر همسویی فکری و نظری این دو شخصیت در زمینههای دینی، سیاسی و اجتماعی میباشد.
▪️علامه طباطبائی توانست با تولید آثار علمی غنی و تربیت شاگردان اندیشمند، نقش بیبدیلی در ترویج فلسفه و تفسیر قرآن در حوزههای علمیه ایفا کند. این تلاشها به منظور ایجاد مبانی فکری مستحکم برای حرکت انقلاب اسلامی، در برابر چالشهای فکری و فرهنگی دوره پهلوی که خود مروج این فرهنگ غربی بود، صورت میگرفت. تألیف کتاب راجع به حکومت اسلامی به فارسی و عربی بیانگر دغدغهمند بودن ایشان در خصوص مباحث تئوریک اسلام سیاسی است.
🔻علاوه بر فعالیتهای علمی، علامه طباطبائی در عرصههای اجتماعی و سیاسی نیز حضور فعالی داشت. حمایت صریح ایشان از آرمان فلسطین و امضای اعلامیههایی که به شکلگیری نظرات عمومی در مورد انقلاب اسلامی کمک کرد، نشاندهنده موضعگیری روشن و قاطع ایشان در این زمینه است. به عبارت دیگر، علامه دفاع از مرزهای ایدئولوژیک اسلام و ترویج مبارزه فرهنگی و علمی را به عنوان بخشی از مسؤولیتهای خود میدانست.
▫️علامه از جمله علمای بود که به مبارزه فرهنگی به عنوان یک عامل اثرگذار در ایجاد تغییرات سیاسی اعتقاد داشتند. به تعبیر مرحوم آیتالله مهدویکنی: «حرکت انقلاب که در حوزه علمیه قم به راه افتاد و به پیروزی انقلاب اسلامی منتهی شد، دو رکن و دو مبدأ سیاسی ـ فرهنگی داشت: یکی از این دو، شخصیت و آموزشهای حضرت امام بود و دیگری مرحوم علامه طباطبائی که یکی صبغه سیاسی و دیگری صبغه فرهنگی داشت و هر دو مکمل یکدیگر بودند.»
https://eitaa.com/vaezi_vazna
و زن که باید مادر باشد مربی جامعه و اکسیر محبت
ولی
حیف و صد حیف
زمانی، مادر را با چادرش
میشناختیم
با روسری گره خورده زیر گلویش،
با ادب و متانتش با وقار و سکوتش،
با حیایی که ارزش زن و مادر بودنش را صد چندان زیباتر میکرد.
با کودکی که با عشق زیر چادرش میگرفت تا مبادا از باد حوادث آسیبی ببیند
و
دست کودکی دیگر که گره خورده بود به لای چادرش و سرشار بود از حس زیبای مِهر_مادری ...
چه گذشت بر ما؟
به کجا میرویم ؟؟؟
چادرها که کنار رفت
واژهی مادر هم سقوط کرد
در پرتگاه بی اصالتی ،
در چالهی بی حیایی ،
از مادر مژههایی چسب زده،
ناخنهایی کاشته شده
و
صورتی رنگی باقی ماند
که نه رنگی از محبت داشت،
نه رنگی از خدا
کودک هم از آغوش مادر محو شد
جایش سگی_فانتزی با هزینهای گزاف جانشین شد
پیراهن_گلداری که زمانی تمام وجود مادر را مزین و مستور میکرد آب رفت!
عریانی و بدن نمایی شد هنر،
هرزگی شد کلاس،
بی_غیرتی شد آزادی
دست در دست نامحرم شد حرم ...
و آغوش شد آغوش رایگان
زن_زندگی_آزادی
یا
به واقع زن_هرزگی_بردگی
براستی بهشت زیر پای
کدامین مادر است ؟؟
و کدام مرد از دامن چنین زنانی
به معراج خواهد رسید ؟؟؟
آیا وقت آن نرسیده که واژهی زیبای مادر و زن را با حیا و حریم،
حرمت دهیم ؟؟؟
و جای این دنیازدگی اهریمنی، اندکی خوی الهی خود را پرورش دهیم
و با پوشش_مناسب، به خود ارزش دهیم ؟؟؟؟
حواسمان باشد
آغوش مرگ در انتظار همهی ماست
و این جوانی چند صباحی بیش نیست
و خداوند نظارهگر ماست.......
https://eitaa.com/vaezi_vazna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️ همه نظامات سرمایهداری غربی را پذیرفتهایم و در عین حال متعجب هستیم که چرا وضع خیابانهای ما چنین است؛ بعد میگوئیم آقای رادان شما بروید جمعش کنید!
عرض میشود👇
⬅️ این مساله کاملا درست است که ایشان اعلام کرده اند که همه نظامات سرمایه داری را پذیرفته و اجرایی هم کرده ایم و با قدرت در اين دولت به یاد دولت شیخ حسن روحانی همه آنها را ادامه میدهیم و مبانیشان را اجرا میکنیم، بعد اعتراض داریم که چرا سبک زندگی مردم اینگونه شده است؟ چرا در خیابانها شاهد رفتارهای ناهنجار هستیم؟ امروز اکثریت ملت برای دستیابی به پول بیشتر و قرار گرفتن در وضعیت زندگی آنچنانی دست به همه کاری میزنند و تمام رفتارها و اقدامات دولت در همه زمینه ها و خصوصا در امور اقتصادی برای رفاه دهک های بالا هستند و مابقی مردم به حساب نمیآیند و فقط یارانه میگیرند و همه مردم را در مراکز خرید و هایپرها و فروشگاههای زنجیره ای و کافه ها و ستوران های آنچنانی... برای رسیدن به این سبک زندگی ها غربی ترقیب میکنند و جامعه را برای مستضعفان و محرومان سخت کرده اند؟!
https://eitaa.com/vaezi_vazna
🔖 قسمت قبل | نقد و بررسی مکاتب اخلاقی ٢۵
🧩 وجدانگرایی (واقعگرایی)
🎭 مدعای كلی این مكتب این است كه معیار و منشأ همه ارزشهای اخلاقی، مطابقت یا مخالفت آنها با «وجدان اخلاقی» انسان است. هر چیزی كه مورد پذیرش وجدان اخلاقی باشد خوب، و هر چیزی كه با وجدان اخلاقی انسانها ناسازگار باشد و موجب آزردگی و رنجش وجدان آنان شود، بد است.
🧘♂ بنیانگذار و طراح اصلی این دیدگاه ژان ژاك روسو فیلسوف و متفكر برجسته فرانسوی، بود. وی معتقد بود كه انسان طبیعتاً خوب آفریده شده است و اگر سیر طبیعی خودش را طی كند به گونهای كه اگر عوامل اجتماعی انسان را از سیر طبیعی زندگیاش منحرف نكنند، هر انسانی به صورت طبیعی انسانی اخلاقی خواهد بود. و به ارزشها و فضایل اخلاقی عمل خواهد كرد. یكی از مهمترین كاركردهای وجدان اخلاقی این است كه در برابر انجام كارهای خوب یا بد بیتفاوت نیست؛ بلكه انسان را در قبال انجام كارهای بد مورد سرزنش و نكوهش قرار میدهد.
🍁 دلیل روسو برای وجود وجدان اخلاقی در درون همه انسانها این است كه: مگر نمیبینید كه عموم جهانیان كه در هر موضوعی با هم اختلاف نظر دارند فقط در باب وجدان كاملاً متفق الرأی میباشند؟ این وجدان اخلاقی تا آنجا نیرومند و مؤثر است كه با وجود آنْ انسان نیازمند به مربی اخلاق نیست. به همین دلیل روسو در مباحث اخلاقی و تربیتی بر این باور است كه وظیفه اولیاء و مربیان این است كه بچهها و كودكان را آزاد گذارند تا بر اساس طبیعت اولیه خودشان رفتار كنند.
✍ نقد و بررسی وجدانگرایی
🔻 هرچند تعبیراتی در آیات و روایات هست كه قابل تطبیق بر مدعیات این مكتب است. اما اگر نیك بنگریم این نظریه و مكتب نیز از بیان حقیقت اخلاق و اخلاقیات عاجز است. آنچه را كه ما به عنوان وجدان اخلاقی مینامیم و خیلی هم برای آن قداست قائلیم، یك نیروی خاصی در وجود ما نیست. حقیقت مسأله این است كه اگر وجدان را تحلیل كنیم خواهیم دید كه وجدان اخلاقی در جهتی كه مربوط به شناخت خوب و بد است، همان عقل است. شناخت، كار عقل است.
🔻 اما این كه انسان را پس از انجام كار ستایش یا سرزنش میكند این هم یك تحلیل روانشناختی دیگری دارد. علت ندامت پس از انجام كار بد این است كه وقتی انسان میفهمد كه كمالی را از دست داده و نقصی در انسانیتش پدید آمده است، این حالت ندامت برای او حاصل میشود.
🔻 پس به طور خلاصه، میتوان گفت این سخن كه وجدان چیزی است كه هم درك میكند و هم دادگاه تشكیل میدهد و افراد را مورد ستایش یا سرزنش قرار میدهد، بیشتر برای خطابه و شعر مفید است؛ اما هیچ مبنای فلسفی و عقلانی ندارد.
📘#محمدتقی_مصباح_یزدی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، ۲۲۹-۲۳۶
https://eitaa.com/vaezi_vazna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌍 #خردنما | انیشتین و دین جهانی
➖ آیا یهودیت یا مسیحیت میتوانند دین جهانی باشند؟
👤 دکتر #حسین_فریدونی
https://eitaa.com/vaezi_vazna
🔻آقای خسروپناه! دوران رهاییست!
🖊مهدی جمشیدی
[یکم]. چند سال پیش در یکی از مدارس، چند جلسهای برای دانشآموزان، اخلاق جنسی تدریس کردم؛ اما از تدریس، پا فراتر نهادم و به دانشآموزان نزدیک شدم و از دنیای درونی آنها مطلع شدم. عجیب بود؛ نسبت به نسل و دهۀ من، انحرافهای جنسی، بسیار گسترده شده و آلودگیهای اخلاقی، ریشه دوانیده بودند. بااینحال، این نوجوانان غوطهور در معصیت، مشاور و راهنمای دلسوزی نداشتند که مسألههای درونیشان را با او در میان بگذارند. یکی از دانشآموزان میگفت مبتلا به خودارضایی است و مشاور رسمی آموزشوپرورش به او گفته هفتهای یکبار انجام این عمل اشکالی ندارد. حجم آفتها و انحرافها آنچنان بود که علاج ریشهای و ساختاری میطلبید.
[دوم]. برای گفتگو با دانشآموزان، به یکی از مدارس دخترانه رفته بودم. مشخص بود که به زور و اجبار به نشست آمده بودند. هرچه میگفتم در ذهنها جا نمیگرفت؛ گویا یک شکاف هویّتیِ بزرگ پدید آمده بود که امکان تفاهم و گفتگو را از میان برده بود. این همه فاصله و زاویه، عجیب بود. پس از برنامه، یکی از دانشآموزان کنارم آمد و گفت فقط میخواهم به شما بگویم که بسیار دیر آمدید. او درست میگفت اما مخاطبش من نبودم؛ نویسندهای که تمام توان خود را در دو دهۀ اخیر، صرف روشنگری و اعتراض و انتقاد و مناظره و تبیین کرده است.
[سوم]. در جریان اغتشاشات سال ۱۴۰۱ که برای اولین بار، دامنۀ کشمکشها و تضادها به مدرسهها هم کشیده شد، دخترم که در یک مدرسۀ دولتی تحصیل میکرد، بهشدت از سوی همکلاسیهایش مورد فشار و تحقیر قرار گرفت. همکلاسیهای او که همگی غیرچادری بودند و ذهنیّت منفی نسبت به انقلاب داشتند، چادریبودن او و عقاید دینی و انقلابیاش را به دستاویزی برای بایکوتکردن وی و سرزنش و ملامتش تبدیل کرده بودند. فشارها و کنایهها به دخترم در حدی بود که در مدت کوتاهی، نشانههای افسردگی در او نمایان گردید. بسیار احساس انزوا و تنهایی میکرد و میگفت در مدرسه، دوستی ندارد که سبک زندگی و تفکرش مانند او باشد. در اینجا بود که من در این اندیشه فرو رفتم که آیا من مقصرم که به دلیل قرار داشتن در طبقۀ متوسط، توان پرداخت شهریۀ مدرسۀ غیردولتی را ندارم، یا نهادهای فرهنگی و از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی که بیخاصیّت و بیکفایت هستند؟!
[چهارم]. از کنار مدرسۀ دولتی پسرم میگذشتم. صدای بلند فحاشیهای ناموسیِ بسیار رکیک دانشآموزان را با یکدیگر شنیدم. گویا با یکدیگر درگیر شده بودند. از پسرم در این باره پرسیدم. پاسخ داد همیشه در مدرسه نزاع هست و هرچه میخواهند میگویند و یکبار هم که معاون مدرسه میخواست اینان را مهار کنند، خودش را کتک زدند. دریافتم مدرسه، رهاست و کنکور و دیوانسالاری و شبکههای اجتماعیِ غربی و بیعملی نهادهای فرهنگی، همهوهمه، هویّت را بر باد دادهاند. نه معاون پرورشی دارند و نه کمترین خبری از کار فرهنگی است و نه معلمان در جهت تربیت تلاشی میکنند و ... . به معنی واقعی کلمه، مدرسه رهاست.
[پنجم]. حجتالاسلام خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، چندیست که به منتقدان کارنامۀ شورا میتازد و آنها را بیاطلاع و غیرمیدانی و بیادب میخواند و به دفاع از شورا میپردازد. دیگران را نمیدانم اما من از زندگی روزمرّۀ فرهنگی نوشتم، از عینیّتهای محسوس، از واقعیّتهای کنونی، از زیر پوست جامعه، از ذهنیّتهای فرسودهشده، از لیبرالیسم فرهنگی، از اغتشاش معنایی و زوال هویّت، از سرمایهسالاری در نظام آموزشی، از خاموشی و انحطاط شورای عالی انقلاب فرهنگی، از دوگانگی فرساینده در درون نظام، از منافقان انقلاب و ... . من از آن انقلابیهایی نیستم که فرزندانم را از جامعۀ واقعی جدا کنم و به درون گلخانههای شبهمذهبی که مدرسه نام گرفتهاند ببرم. همین که انقلابیها، فرزندانشان را از مدرسههای دولتی جدا کردهاند، به معنی شکست نظام در انقلاب فرهنگی نیست؟! مگر بنا نبود توحید در ساخت اجتماعی و زندگی روزمره، مستقر شود و جامعه، به بستری برای کمالات معنوی و ایمانی تبدیل گردد؟! آنقدر از واقعیّتهای جامعه احساس خطر کردهاند که برای خود، کلونیهای آموزشی ساختهاند و فقرا و طبقۀ متوسط را در مدارس دولتی رها کردهاند. این وضع، نه عدالت است و نه اخلاق. و من در شورای عالی انقلاب فرهنگی، یک مرد نمیشناسم که این دردهای عمیق و مزمن را فریاد بزند و یقه چاک بدهد و از کارگزاران فرهنگیِ بیکفایت و ضعیفالنفس، پاسخ و عمل بطلبد. همه با هم تعارف دارند. سیاست، حقیقت را بلعیده و قدرتطلبی، خدایی میکند و آرمانها، در دهۀ شصت جا ماندهاند.
https://eitaa.com/vaezi_vazna
🔻محقق داماد و موضع نامحققانۀ بیبنیاد
🖊مهدی جمشیدی
[یکم]. پیش از این، در نقد مواضع حجتالاسلام محقق داماد نگاشته بودم اما دریغ از پاسخِ معرفتیِ معادل و محکم. او خویش را در پوستینِ مظلومیّت نشانید و تحقیر و تخفیفِ منتقدِ صریح را بر مواجهۀ استدلالی و منطقی ترجیح داد. میگوید بر خوان نعمتِ معرفتِ مرتضی مطهری نشسته است، ولی آنچهکه از سیره و سلوکِ انتقادی و علمیِ مطهری خواندهام، کمترین نسبتی با مشرب و ممشای او ندارد. بیش از ادّعا و انتساب، بهرهای نبرده، وگرنه نیک میدانیم که مطهری، حتی به سراغ مغرضِ جاهلی همچون اکبر گودرزی نیز رفت و با وی به گفتگو پرداخت و زبان به استدلال گشود. محقق داماد، هرگز چنین سعه و بضاعتی نداشته و با منتقد و مخالف خویش، از درِ مباحثه و محاجّه وارد نشده است. گفتگومداری و بلندنظری مطهری کجا و بالانشینی و کوتهنظری اینان کجا؟!
[دوم]. محقق داماد در یادداشتی به نقد قانون حجاب پرداخته و نوشته: «تجربۀ عملی در پیگیری آنچه این قانون در پی آن است نشان داده که رعایت شرایط امر به معروف و نهی از منکر، از جمله عدم توهین و رعایت حرمت و کرامت، در عمل ممکن نبوده است.» وقتیکه وی پیش از تفکّر منطقی، تصمیم خویش را گرفته و میخواهد موضع پیشساخته و سیاسی خود را بر واقعیّت و عینیّت تحمیل کند، چنین میشود که دربارۀ طرحی که فاقد پیشینه و تجربه است و در این قانون، برای نخستین بار بناست به اجرا درآید، از «تجربۀ عملی» مینویسد! در این قانون، «منطق مواجهه» تغییر کرده و این قانون، یکی از فضایل خود را طرّاحی جدید برای نحوۀ مواجهه میشمارد؛ درحالیکه محقق داماد، از تجربۀ عملیِ تلخ در گذشته مینویسد و با این شبهاستدلال، میخواهد آن را باطل کند!
[سوم]. محقق داماد میافزاید: «مواد زیادی از این قانون، نهتنها غیرقابل اجرا، که نتیجۀ عکس خواهد داد و موجب تنفر نسل جوان از دین میشود.» وی بهجای استدلال و یا دستکم شبهاستدلال، به طرح ادّعا پرداخته و سخنان بیدلیلی را نگاشته است. کسیکه با وی موافق نیست، میتواند در نوشتهای دیگر، عکس این برداشتها و تفسیرها را از قانون حجاب بیان کند. اگر دعوی او، منطق و برهان و علم و اقناع است، پس استدلال او کجاست؟! چرا او در ادّعا، متوقف مانده است؟! کدام شاهد عینی و مؤیّد موجّه، امتناع عملی این قانون را تأیید میکند؟! این نشدن و انسداد، ریشه در کدام گسستگی با واقعیّت دارد؟! و نیز باید گفت مگر نسل جوان، همگی از حجاب عبور کردهاند و به کشف حجاب و برهنگی رو آوردهاند که این قانون، آنها را در بر بگیرد و به واسطۀ آن، متنفّر از دین بشوند؟! بر اساس کدام پیمایش و مطالعۀ تجربی، وی همۀ نسل جوان را در برابر این قانون نشانده و به صدور حکم عام و کلّی، مایل شده است؟! مگر این قانون، منطق پلکانی و تدریجی و مرتبهای در مجازات ندارد؟! و مگر میان توده و خواص، تمایز ننهاده؟! و مگر بر ترجیح و تقدّم فرهنگ، اصرار نورزیده؟! مگر مطهری نگفته که چهبسا باید برخلاف میل جامعه، عمل کرد تا مصلحت جامعه فراهم آید؛ هرچند در کوتاهمدت، مخالفتهایی صورت بگیرد اما در بلندمدت، حقایق آشکار خواهد شد؟! در اینجاست که روشن میشود منطق روششناختیِ محقق داماد بهعنوان یک فقیه، چه بیاندازه بر باد تکیه داده است. وی بهراستی، قایقی کاغذی ساخته و در آب افکنده.
[چهارم]. محقق داماد، در بخش دیگر نوشته است: «موضوع حجاب باید از طریق فرهنگی پیگیری شود، نه با چوب و فلک». باید بسی تأسّف خورد؛ کسیکه جامۀ رسول بر تن دارد و خویش را فقیه میخواند و بساط درس خارج پهن کرده، اینچنین دربارۀ واقعیّت، به تحریف و وارونهسازی و مبالغه و ناراستنویسی رو میآورد و هیجان و حرارتِ بیپایه برمیانگیزد تا مخاطب را منفعل سازد. در کدام دوره از حیات انقلابی، بیحجابان را به چوب و فلک بستهاند؛ جز آنکه بسیاری از همپیالههای سیاسیِ محقق داماد در جریان اصلاحات – یا همان چپ مذهبی در دهۀ شصت - خودسرانه و جاهلانه و بدون مجوز از امام خمینی، در کوچه و خیابان اینچنین کردهاند و امام خمینی نیز، بیدرنگ، گریبان آنها را گرفت. نیروی انتظامی و قوّۀ قضائیه، در کجا به چوب و فلک رو آوردهاند؟! حبس و جریمه و محرومیّت اجتماعی، چوب و فلک است؛ آن هم برای کسانیکه اصرار بر کشف حجاب و برهنگی دارند و تذکّر به آنها، بیاثر است؟! عجبا که چنین روحانیانی، با این حجم از قضاوتهای مبتنی بر ناواقعیّتها و نااخلاقها، سخن از مواجهۀ فرهنگی نیز میگویند ...
در پایان، آمادگی خود را برای مناظرۀ زنده و عمومی با وی، بر اساس اندیشههای حکمرانانه و فرهنگیِ استاد مطهری اعلام میکنم.
https://eitaa.com/vaezi_vazna
.
🖌 تفکر «موفقیت چندنسلی»
چند وقت پیش درباره جایگاه خانواده در یهود، پژوهش میکردم. یافته ها حیرت انگیز بود. اگر بتوانی از جنگل وحشی انواع خانواده در جهان امروز، که ساخته مغرضانه برخی از یهود است، بگذری، شاید به دهکده امنی که یهود برای خانواده خود پسندیده، برسی. مفاهیمی از خانواده که در جهان امروز تخریب میشود، در بین یهودیان همچون امری مقدس، حفظ و حراست شده است؛ مفاهیمی مثل «پدرسالاری»، «کثرت فرزندان» و «موفقیت چندنسلی»
عکس منتشر شده از ایلان ماسک، در حالی که در میان تعجب حضار در یک مهمانی، پسرش را بر دوش گذاشته و لبخند بر لب دارد، این روزها توجه ها را به خود جلب کرده است.
در این عکس آنچه در نگاه اول به چشم میآید، اهمیت فرزند و فرزندآوری و کثرت فرزندان است؛ اما دقیقتر نگاه کنید، با عینک قوم یهود، تفکر «موفقیت چندنسلی» را خواهید دید.
اینکه ۲ درصد یهودی ساکن در آمریکا، مالک ۴۰ درصد منابع این کشور هستند، مرهون همین تفکر است.
پدرسالاری چندنسلی، شیوه ای است که یهود در پیش گرفته، پدری که خود را وقف خدمت به خانواده میکند و فرزندانی که راه پدر را ادامه میدهند تا نتیجه آن بعد از چند نسل، میراثی عظیم باشد.
نمونه این سبک خانواده را میتوان در خانواده «کندی» دید که گفتند ما باید قدرت سیاسی را به دست بیاوریم و بعد همه دنبال آن رفتند. و یا خانواده «راکفلر» که گفتند ما باید روی تجارت کار کنیم و ثروت و منابع مالی بسیار به دست آوردند.
درک این میراث عظیم، معادله پیچیده ای نیست. فرض کنید یک مشاور اقتصادی به شما بگوید من یک برنامه برای تو دارم، اگر تو 10 هزار تومان هر روز پسانداز کنی، وقتی به 80 سالگی برسی، میلیونها تومان داری. شما میگویید من نمیخواهم در 80 سالگی میلیونها تومان داشته باشم، من میخواهم همین الان داشته باشم! این دقیقا همان بینش فردگرایی است که در جهان ما غالب شده است.
اما وقتی به خانوادههای پدرسالار چندنسلی نگاه میکنیم، میبینیم آنها در 80 سالگی میلیونها تومان دارند، و بعد در 100 سال و 150 سال بعد چه اتفاقی میافتد؟ میلیاردها تومان برای نسلهای بعدی پسانداز کردهاند.
این همان ایده خانواده چندنسلی است؛ نسلی از ایلان ماسک، که بر شانه های ثروت و قدرت نسل قبل می نشیند...
✍ فرشته راعی
https://eitaa.com/vaezi_vazna
🔸راز پیش بینی رهبری از سوریه
رهبرانقلاب یک جمله درباره آینده سوریه گفتند که نباید از کنار آن به سادگی گذشت. فرمودند:
«مناطق اشغال شده سوریه به دست جوانان شجاع آزاد خواهد شد.»
👈 اساسا به همه متغیرهای کف میدان، یک ضلع جدید به نام جوانان سوری اضافه کردند.
این جمله دارای دو پیام است:
1⃣ اول اینکه تصویر این روزهای سوریه در رسانه ها را اصلاح می کند.
👈 تصویری که عمدتا توسط متعرضین ساخته می شود تا نشان دهد مردم سوریه از تروریست ها استقبال کردند.
❗️این جمله نشان می دهد؛
در لایه های زیرین جامعه سوری، مقاومت زنده است و بزودی علیه جریان غاصب می جوشد.
2⃣اما پیام دوم نقش ایران در سوریه است.
ابتدا سه فرض کلیدی را در نظام اندیشه ای و نظام محاسباتی رهبر انقلاب مرور کنیم.
▫️اول: سرنوشت هر کشوری را مردم آن کشور رقم می زنند و لاغیر؛ این اصل مردمسالاری است.
▫️دوم: جمهوری اسلامی تا قیام قیامت مقابل ظلم می ایستد و از مظلوم دفاع می کند؛ این وجه لاینفک انقلاب اسلامی است.
▫️سوم : مدل حمایتی جمهوری اسلامی اینست که مقاومت را در دل و ذهن مردم زنده می کند تا مقابل ظالم ایستاده و بر سرنوشت خود مسلط شوند؛ این نیز فلسفه صدور انقلاب است.
▪️فلسفه ای که برخی آنرا به اشتباه دخالت در دیگر کشورها خواندند.
🇮🇷 اساسا خود انقلاب اسلامی نیز همینطور شکل گرفت و این معجزه امام بود که مردم را به قیام و مقاومت زنده کرد. یک تحول انسانی که تحول سیاسی را در بهمن 57 رقم زد.
✅ جمع بندی و خلاصه این سه گزاره اینست که ایران در آینده سوریه نقش آفرین خواهد بود و روش نقش آفرینی ایران نیز متشکل سازی و حمایت از جوانان سوری در ایستادن مقابل جریان وابسته به صهیونیست ها است. تجربه ای که پیشتر نیز آنرا در دیگر کشورهای محور مقاومت آزموده است. آینده سوریه نیز متعلق به مقاومت خواهد بود.
✍ محسن مهدیان
https://eitaa.com/vaezi_vazna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دروغ نئولیبرال های ایران
دکتر شهریار زرشناس
https://eitaa.com/vaezi_vazna