اثبات #هجوم
در منابع #اهل_سنت
1⃣ عن عبدالرحمن بن عوف قال:
... قال #ابوبکر في مرضه الذي قبض فيه:
وددت أني لم أكشف بيت فاطمة ...
... ابوبکر در هنگام مرگ گفت:
ای کاش من در خانهی فاطمه را نگشوده بودم ...
أخرجه أبو عبيد في الأموال ص 131،
والطبري في تاريخه 4 ص 52،
وابن قتيبة في الإمامة والسياسة 1 ص 18،
والمسعودي في مروج الذهب 1: 414،
وابن عبد ربه في السد الفريد 2: 254 .
قال الامینی:
والإسناد صحيح رجاله كلهم ثقات
اربعة منهم من رجال الصحاح الست.
الغدیر ج۷ ص ۱۷۱
علامه امینی:
همه رجال این سند صحیح و ثقه
و چهار تن از آنها از راویان
صحاح سته (شش گانه) هستند.
#فاطمیه
@vaghaaye
اثبات #هجوم
در منابع #اهل_سنت
3⃣« ... ثم ان #ابابکر بعث #عمر_بن_الخطاب
الی #علی و من معه
لیخرجهم من بیت #فاطمة رضی الله عنها
و قال: ان ابوا فقاتلهم
فاقبل عمر بشئ من نار علی ان یضرم الدار
فلقیته فاطمة رضی الله عنها وقالت:
الی این یا بن الخطاب؟
أ جئت لتحرق دارنا؟
قال: نعم او تدخلوا فیما دخل فیه الامة
فخرج علی حتی اتی ابا بکر فبایعه ... ».
« ... سپس #ابوبکر فرستاد #عمر را
به سوی #علی و همراهان وی
تا ایشان را از خانه #فاطمه بیرون آورد؛
و گفت: اگر ممانعت کردند، با آنها بجنگ.
پس عمر با مقداری آتش به سمت ایشان آمد
تا خانه را به آتش بکشد.
پس فاطمه (علیهاالسّلام) او را دید و گفت:
به کجا میروی ای فرزند خطاب؟
آیا آمدهای که خانه ما را به آتش بکشی؟
گفت: آری، داخل شوید در آن چیزی که
امت بر آن داخل شد(مراد بیعت با ابوبکر است)
پس خارج شد علی تا اینکه نزد ابابکر آمد
و با او بیعت کرد ... .»
تاریخ أبی الفداء، ج۱، ص ۲۱۹
پینوشت:
کتاب، به تحقیق محموددیوب.
#فاطمیه
@vaghaaye
اثبات #هجوم
در منابع #تشیع
4⃣ قال:
قلت لسلمان:
أ دخلوا على فاطمة عليها السلام بغير إذن؟
قال: إي والله، و ما عليها خمار،
فنادت: وا أبتاه، وا رسول الله يا أبتاه
فلبئس ما خلفك أبو بكر وعمر،
عيناك لم تتفقأ في قبرك
- تنادي بأعلى صوتها -.
فلقد رأيت أبا بكر و من حوله يبكون
ما فيهم إلا باك غير عمر و خالد و المغيرة ابن شعبة
و عمر يقول: إنا لسنا من النساء ورأيهن في شيء!
سلیم گفت:
به #سلمان گفتم:
آیا بی اجازه به خانه
#فاطمه سلام الله علیها وارد شدند؟
سلمان گفت:
آری به خدا قسم
درحالی که فاطمه سرپوشی هم نداشت
پس فریاد زد:
آه پدرم! رسول خدا! آه پدرم!
پس از تو #ابوبکر و #عمر
بسیار زشت و وقیحانه عمل کردند
-این سخنان را با صدای بلند فریاد میزد-
پس دیدم ابوبکر و کسانی که اطرافش بودند
با صدای بلند گریه میکنند
و همه آنها جز عمر و خالد بن ولید
و مغیره بن شعبه چشمانشان گریان بود
در حالی که عمر میگفت:
ما را با زنان و رأی آنها کاری نیست.
کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص ۳۹
پینوشت:
کتاب، به تحقیق علاءالدين الموسوي.
#فاطمیه
@vaghaaye