⏰ #دقایقی_با_کتاب 📚
با اینکه درک بالایی داشت و مشکلات را بیشتر از هرکس می فهمید، روحیه ی شادی داشت. حتی در موقعیت جنگی هم شادابی اش را حفظ می کرد. از اسماعیل یاد گرفته بودیم مشکلات هر روز را در پایان آن روز دفن کنیم و روز بعد پر انرژی و با روحیه ی خوب از خواب بیدار شویم.
هر روز با لبخند و سرحال از خواب بلند می شد؛ طوری که انگار خدا بهترین هدیه اش را به او داده یا قرار است بهترین اتفاقات زندگی اش آن روز رخ بدهد.
با همه ی مشکلاتی که داشت، خستگی به خودش راه نمی داد.
«اسماعیل همان سنگ ریزه ای بود که وقتی در برکه می افتاد موج ایجاد می کرد. امواج مثبت او کل #گردان_کربلا را تحت تاثیر قرار می داد.»
📙 برشی از کتاب «بی آرام»
یه #کتاب_خوب درباره «شهید اسماعیل فرجوانی» فرمانده گردان کربلا
🔖 از #تازه_های_نشر
👌 ایشون فرزند بانو #عصمت_احمدیان ، راوی کتاب #مادر_ایران هستن که خیلی هاتون حتما اون کتاب رو خوندید و با ایشون از طریق کتاب یا تلویزیون آشنا شدید.
📝این کتاب به روایت نه نفر از نزدیکان و دوستان شهید نوشته شده
✍ به نویسندگی #فاطمه_بهبودی
📖 از نشر #سوره_مهر
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🌐«وقایع روز » را در پیامرسان ایتا از طریق این نشانی مشاهده کنید:
👇👇👇
http://eitaa.com/vagheh