-طبعاً سوف احبك إلي الأبد فکیف بإستطاعتي أن لا احب قلبی؟ البته که تا ابد دوستت دارم، چطور می‌تونم قلبم رو دوست نداشته باشم؟

-کاش بابا ها جمعه ها هم میرفتن سر کار😩؛

صدایت را که می‌شنوم خورشید در قلبم طلوع می‌کند..

pov:دوستات دارن کنارت گریه میکنن و تو نمیدونی باید چیکار کنی ،چون تو خانواده ای بزرگ شدی که فقط سال نو هم دیگه رو بغل میکنن:)

ما آدم های دقیقه نود هستیم .. به خاطر همین است که دم رفتن به مهمانی ات یادمان می افتد دو ماه فرصت داشتیم که دوش بگیریم، لباس انتخاب کنیم،موها را سشوار کنیم، کفشها را واکس بزنیم، خودمان را آراسته کنیم .. اما حالا با موهای خیس شانه نشده،کفشهای واکس نخورده و تیپی که اصلاً شبیه مهمانی رفتن نیست؛ سلانه سلانه از خانه راه افتاده ایم و ذهن خیال بافمان مدام دارد ما را دلداری میدهد چون چشم امیدش دوخته شده به تو به تو که وقتی در را باز میکنی بین مهمان هایی که با لباس های پلوخوری دسته گل به بغل ایستاده اند یکدفعه چشمت میخورد به ما که آن پشت با قیافه های آشفته ایستاده ایم و از خجالت نگاهمان را مدام از تو میدزدیم .. دلت برای ما پریشان حال های دست خالی میسوزد .. میبینی چقدر طفلک‌ایم چقدر سرافکنده ایم .. تندتند جواب سلام مهمان های سوگلی را میدهی تا زودتر برسی به ما و ما را محکمتر از تمامِ آنها بغل کنی .. #ماه_مبارک - زینب همدانی

_امسال تنها دردی که نکشیدم شکست عشقی و درد زایمان بوده:)

_دلتنگی♥️

_تو را جانم صدا کردم ولیکن برتر از جانی؛ مگر جان بی تو می ماند در این تندیس انسانی؟

_ببخشید این کارزار هایی که راه میندازید جذابیت نداره.‌ کارزار حذف زندگی رو کجا باید امضا کنم؟

_حس و حال جوان ایرانی