eitaa logo
ســِــپـآهـــیـآنِ سـِـیـّد عـَـلـی
27 دنبال‌کننده
265 عکس
14 ویدیو
1 فایل
●◉✿بسم الله الرحمن الرحیم✿◉● 💠یا اَیُـهَا الَذینَ آمنوا اِصبِروا وَصابِروا وَرابِطوا وَ تَـقوا اللّٰه لَعَـلَکُـم تُفــلِحون💠 بسیج دانش آموزی استان ایلام شهرستان بدره واحد حضرت مریم(س)
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 📖 🔻 🔻 🔺 . . اتمام دوران پایان ترم! بالاخره می توانستیم به دیدار یار شهیدمان مشرف شویم. من و ثریا سر از پا نمی شناختیم، با یک تفاوت! من برونگرا بودم و بالا پایین پریدن هایم، مشهود... . به بهشت زهرا که رسیدیم، بذل عطر از جانب شهدا محسوس بود، انگار این نقطه از زمین خدا، بوی خاکش، انسان را سرمست روز الست می کرد. من اما گرچه مست بودم اما هوش و حواسم جای دیگر بود! از گوشه ی چشمانم، تصویر شهید دلم سو سو می زد و دیگر نفهمیدم چه شد. تنها انگشتان ثریا بود که دانه دانه از میان انگشتانم باز می شد و من بسان پرنده ای اسیر، از قفس پریدم! . با زانو فرود آمدم، با سر به حالت سجده افتادم و با اشک، عکس شهید دلم را بوسه باران کردم. چشم های ثریا حال و هوای من را می پایید. چهره اش شباهت عجیبی به علامت سوال داشت، قدم زنان نزدیکم شد و اندکی بعد به حرف آمد: -بنظرت خدا رو خوش می آد؟خب... خب چرا عکس شهید رو انقدر بوسیدی؟ نامحرم، نامحرمه! . پاسخش را با لبخند دادم: -عزیزدلم! عکس نامحرم حکم خود اون شخص رو نداره یعنی اگر هدف ، ، باشه، بلحاظ شرعی هیچ عیبی نداره ولی اگر ترس افتادن به گناه باشه یا باعث آلودگی و بشه، بله که خدا را خوش نمی آد! . چشمانش صد و هشتاد درجه چرخید، انگار با خودش کلنجار می رفت: -یعنی مثلا چطوری؟ . با چشمان بسته پاسخ دادم: -مثلا به چشمِ یک شهید، عکسش رو دیدم، سرخی رنگ خونش رو با همین چشم ها، همین چشم ها در دلِ عکس دیدم، جز محبت خدا دیگر هیچ چیز ندیدم، من... من عکسش رو با اشک بوسیدم!... . . ⚜منبع: ✍نویسنده: