eitaa logo
معارف اهل بیت(ع)استان سیستان و بلوچستان
99 دنبال‌کننده
61 عکس
67 ویدیو
16 فایل
استان سیستان و بلوچستان
مشاهده در ایتا
دانلود
💠روز بیستم ماه مبارک رمضان💠 ◽️جزء بیستم از مصحف شریف◽️ 🔹 آیات ۸۹ و ۹۰🔹 ﷽ | ⦃مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ﴿۸۹﴾ وَمَن جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ﴿۹۰﴾⦄؛ ❞ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎی ﺧﻴﺮ ﻭ ﻧﻴﻚ [ﺑﻪ ﺁﺧﺮﺕ] ﺑﻴﺎﻭﺭﻧﺪ، ﭘﺎﺩﺍشی ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﻫﻮﻝ ﻭ ﻫﺮﺍسی ﺑﺰﺭﮒ ﺍﻳﻤﻦ‌ﺍﻧﺪ(٨٩) ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎی ﺑﺪ ﻭ ﺯﺷﺖ ﺑﻴﺎﻭﺭﻧﺪ ﺑﻪ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺍﻓﻜﻨﺪﻩ ﻣﻰ‌ﺷﻮﻧﺪ [ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻮﻳﻨﺪ:] ﺁﻳﺎ ﺟﺰ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻳﺪ ﭘﺎﺩﺍﺷﺘﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ‍ﺍﻧﺪ؟(٩٠) ❝ 💠علامه کلینی رحمه‌الله در ذیل آیه شریفه از علیه‌السلام نقل می‌کند که فرمودند: مراد از حسنه (در این آیه شریفه) شناخت و حب ما اهل بیت است و مراد از سیئه، انکار ولایت و بغض ما اهل بیت است.[¹] https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/104380 💠همچنین عمار بن موسی ساباطی گوید: به علیه‌السلام عرض کردم شخصی از قول شما نقل می‌کند که فرموده‌اید: اگر ایمان باشد، عمل شر و گناه ضرری به مؤمن نمی‌زند و اگر شخص کافر باشد اعمال خیر، نفع و سودی به حالش ندارد؛ آیا شما چنین فرموده‌اید؟ ▪️حضرت در جواب فرمودند: این شخص این جمله را از من گرفته ولی تفسیر آن را نپرسید؛ منظور و مراد من از این جمله آن است که کسی‌که امام از نسل رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)را شناخته و قبول کند و به دنبال این معرفت، به تکالیفش عمل کرده و اعمال خیر انجام دهد، مورد قبول خداوند واقع خواهد شد و چندین برابر اجر و ثواب می برد. لذا عملی برای شخص نفع دارد که به دنبال معرفت نسبت به امام زمانش باشد. ▪️اما کسی‌که اعمال خیر انجام می‌دهد ولی محبت و ولایت امام ظالمی که منصوب از طرف خداوند نیست را در دل می‌گذراند مورد قبول خداوند قرار نمی‌گیرد؛ ⦃(مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ⦄. آنان که اعمال خیر به آخرت بیاورند پاداشی بهتر از آن دارند) ▪️حضرت در ادامه فرمودند: آیا می‌دانی مراد خداوند متعال از حسنه‌ وخیری که در آیه شریفه آورده چیست؟ همانا «حسنه» معرفت امام و اطاعت از امام است. ⦃(وَمَن جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ⦄؛ و آنان که اعمال بد و زشت بیاورند به رو در آتش می افتند) مراد از «سیئه» انکار امامی‌ست که از طرف خداوند متعال منصوب شده است. ▪️در نهایت هم حضرت فرمودند: خداوند متعال در قیامت هر کس را که تحت ولایت امام ظالمی باشد که از طرف خداوند منصوب نشده و منکر حق ما و ولایت ما باشد، با صورت در جهنم خواهد افکند.[²] https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/409336 ________________________ [¹]. کافی، ج۱، ص۱۸۵، ح۱۴؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۵۴۸، ح۵۸۱ و ۵۸۲؛ نور الثقلین، ج۴، ص۱۰۴. [²]. تفسیر برهان، ج۴، ص۲۳۳. @vahedtabligh1
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفسیرآیه (۸۹و۹۰) سوره_مبارکه_نمل 🎙استاد جاودان @vahedtabligh1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
↩️ یادگیری (احکام مبتلابه)فقط در۲دقیقه ✅ قسمت بیستم : روزه محصّلین روزه محصّلین، استفاده از آدامس و ناس 🎙 حجت الاسلام و المسلمین موحدی تبار @vahedtabligh1
4_5857344684522735283.mp3
846K
💠 قسمت بیستم 🔰احکام روزه محصلین ، جویدن آدامس ، مصرف ناس 💬سوال: آیا به خاطر امتحانات و درس خواندن می توان روزه نگرفت؟ ✍پاسخ: صرف داشتن امتحان ، مجوز ترک روزه نیست و باید روزه هایش را بگیرد والا معصیت کرده و قضا و کفاره بر او واجب میشود البته اگر روزه بگیرد و در بین روز ضعف بر او غالب شود و واقعاً قابل تحمل نباشد، به مقدار ضرورت افطار کند و باقی روز از کارهایی که روزه را باطل می کند پرهیز نماید ، و بعد از ماه رمضان فقط قضای آن را انجام دهد. 💬سوال: حکم جویدن آدامس یا مصرف ناس برای روزه دار چیست؟ ✍پاسخ: جویدن آدامس یا مصرف ناس در حال روزه جایز نیست ، زیرا در اثر جویدن آن یا قرار دادن آن در دهان اجزا و ذراتی از آن جدا شده و از حلق پایین میرود و روزه را باطل میکند . @vahedtabligh1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة ◾️◾️◾️◾️◾️◾️ نه فقط مسجدیان سر به گریبان تو اند  نخل و چاه و شب و صحرا همه گریان تو اند  دامنت با چه گنه سرخ شد از خون سرت  ای که خلق دو جهان دست به دامان تو اند  @vahedtabligh1
◾️عیادت اصبغ بن نباته از امیرالمؤمنین علیه‌السلام◾️ ▪️اصبغ بن نباته گوید: هنگامی که ضربتی بر فرق مبارک امیرمؤمنان علیه‌السلام وارد آمد که به شهادتش انجامید، مردم بر در دارالاماره جمع شدند و خواستار کشتن ابن ملجم - لعنة الله - بودند. امام حسن علیه‌السلام بیرون آمد و فرمود: «ای مردم! پدرم به من وصیت کرده که کار قاتلش را تا هنگام وفات پدرم رها سازم، اگر پدرم از دنیا رفت، تکلیف قاتل روشن است و اگر زنده ماند خودش در حق او تصمیم می‌گیرد؛ پس بازگردید خدایتان رحمت کند». مردم همه بازگشتند و من بازنگشتم. امام دوباره بیرون آمد و به من فرمود: «ای اصبغ! آیا سخن مرا درباره پیام امیرمؤمنان نشنیدی؟» گفتم: «چرا، ولی چون حال او را مشاهده کردم دوست داشتم به او بنگرم و حدیثی از او بشنوم؛ پس برای من اجازه بخواه خدایت رحمت کند.» امام داخل شد و چیزی نگذشت که بیرون آمد و به من فرمود: «داخل شو!» من داخل شدم دیدم امیر مؤمنان دستمال زردی به سر بسته که زردی چهره‌اش بر زردی دستمال غلبه داشت و از شدت درد و کثرت سم پاهای خود را یکی پس از دیگری بلند می‌کرد و زمین می‌نهاد. آن‌گاه به من فرمود: «ای اصبغ آیا پیام مرا از حسن نشنیدی؟» گفتم: چرا، ای امیرمومنان! ولی شما را در حالی دیدم که دوست داشتم به شما بنگرم و حدیثی از شما بشنوم. فرمود: «بنشین که دیگر فکر نمی‌کنم، که از این روز به بعد از من حدیثی بشنوی؛ بدان ای اصبغ! که من به عیادت رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله رفتم همان‌گونه که تو اکنون آمده‌ای، به من فرمود: ای اباالحسن! برو مردم را جمع کن و بالای منبر برو و یک پله پایین‌تر از جای من بایست و به مردم بگو: «به هوش باشید! هر که پدر و مادرش را ناخشنود کند لعنت خدا بر او باد. به هوش باشید! هر که از صاحبان خود بگریزد لعنت خدا بر او باد. به هوش باشید! هر که مزد اجیر خود را ندهد لعنت خدا بر او باد.» ای اصبغ! من به فرمان حبیبم رسول‌ خدا عمل کردم، مردی از آخر مسجد برخاست و گفت: ای اباالحسن! سه جمله گفتی، آن را برای ما شرح بده. من پاسخ ندادم تا به نزد رسول خدا رفتم و سخن آن مرد را بازگو کردم». اصبغ گفت: در این جا امیرمؤمنان دست مرا گرفت و فرمود: «ای اصبغ! دست خود را بگشا» دستم را گشودم، حضرت یکی از انگشتان دست مرا گرفت، سپس ادامه داد كه پیغمبر فرمود: «هان، ای اباالحسن! من و تو پدران این امتیم، لعنت خدا بر آن کس که از ما بگریزد. هان که من و تو اجیر این امتیم، هر که از اجرت ما بکاهد و مزد ما را ندهد لعنت خدا بر او باد». آن‌گاه خود آمین گفت و من هم آمین گفتم. ادامه...⬇️⬇️⬇️ @vahedtabligh1
اصبغ گوید: سپس امام بیهوش شد، باز به هوش آمد و فرمود: «ای اصبغ، آیا هنوز نشسته‌ای؟» گفتم: آری مولای من. فرمود: «آیا حدیث دیگری بر تو بیفزایم؟» گفتم: آری خدایت از مزیدات خیر بیفزاید. فرمود: «ای اصبغ! رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در یکی از کوچه‌های مدینه مرا اندوهناک دید و آثار اندوه در چهره‌ام نمایان بود، فرمود: ای ابا الحسن، تو را اندوهناک می‌بینم؟ آیا تو را حدیثی نگویم که پس از آن هرگز اندوهناک نشوی؟ گفتم: آری؛ فرمود: چون روز قیامت شود خداوند منبری بر پا دارد برتر از منابر پیامبران و شهیدان، سپس خداوند مرا امر کند که بر آن بالا روم، آن گاه تو را امر کند که تا یک پله پایین‌تر از من بالا روی، سپس دو فرشته را امر کند که یک پله پایین‌تر از تو بنشینند، و چون بر منبر جای گیریم احدی از گذشتگان و آیندگان نماند جز آن که حاضر شوند. آن‌گاه فرشته‌ای که یک پله پایین‌تر از تو نشسته ندا کند: ای گروه مردم! بدانید: هر که مرا می‌شناسد که می‌شناسد و هر که مرا نمی‌شناسد خود را به او معرفی می‌کنم، من «رضوان» دربان بهشتم، بدانید که خداوند به من و فضل و کرم و جلال خود مرا فرموده که کلیدهای بهشت را به محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله بسپارم، و محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله مرا فرموده که آنها را به علی بن أبی‌طالب علیه‌السلام بسپارم، پس گواه باشید که آن‌ را به او سپردم. سپس فرشته دیگر که یک پله پایین‌تر از فرشته اولی نشسته برمی‌خیزد و به گونه‌ای که همه اهل محشر بشنوند ندا کند: ای گروه مردم! هرکه مرا می‌شناسد که می‌شناسد و هر که مرا نمی‌شناسد خود را به او معرفی می‌کنم، من «مالک» دربان دوزخم، بدانید که خداوند به من و فضل و کرم و جلال خود مرا فرموده که کلیدهای دوزخ را به محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله بسپارم، و محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله مرا امر فرموده که آنها را به علی بن أبی‌طالب علیه‌السلام بسپارم، پس گواه باشید که آنها را به او سپردم. پس من کلیدهای بهشت و دوزخ را می‌گیرم. آن‌گاه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به من فرمود: ای علی! تو به دامان من می‌آویزی و خاندانت به دامان تو و شیعیانت به دامان خاندان تو می‌آویزند. من (از شادی) دست زدم و گفتم: ای رسول خدا، همه به بهشت می‌رویم؟ فرمود: آری به پروردگار کعبه سوگند». اصبغ گوید: من جز این دو حدیث از مولایم نشنیدم که حضرتش چشم از جهان پوشید، درود خدا بر او باد.[¹][²] https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/384790 https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/244265 ____________________________ [¹]. الروضة في فضائل أمير المؤمنين علیه السلام، ج۱، ص۱۳۲. [²]. بحار الأنوار، ج۴۰، ص۴۴ . @vahedtabligh1
⬛️عیادت حجربن عدی از امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام⬛️ حجر بن عدی هم که از بزرگان اصحاب امام بود، و امام را بسیار دوست داشت و به او اخلاص داشت، نزد امام آمد. حزن و اندوه او را فرو گرفته بود در حالی‌که قلبش می سوخت گفت: «فیا أسَفی علی المَولی التَّقی * أبی الاطهار حیدرة الزَّکی» افسوس بر فقدان مولای پرهیزکار، پدر امامان پاک و حیدر پاکیزه. چون امام او را دید با عطوفت و مدارا گفت: «ای حجر! چه خواهی کرد وقتی از تو بخواهند از من برائت بجویی؟ ممکن است چه بگویی؟». این سخن امام گویا پیشگویی از حوادثی بود که در آینده برای حجر رخ خواهد داد و از وی خواهند خواست که از امام اعلام برائت کند، که چنین نیز شد. حجر با صداقت گفت: به خدا ای امیرالمؤمنین! اگر با شمشیر مرا قطعه قطعه کنند و در آتش بیفکنند اینها باعث نخواهد شد که از تو برائت جویم. امام از ولایت واخلاص او تشکر کرد و فرمود: «ای حجر! به تمام خیر توفیق یافتی. خدا به تو از اهل بیت پیامبرت جزای خیر دهد». حجر به عهد خود با امام وفادار بود و اخلاص خود را ثابت کرد. پسر هند، معاویه از او خواست که برائت خود را از امام اعلام کند؛ ولی حجر حاضر به این کار نشد و حکم اعدام حجر در «مرج عذرا» اجرا شد.[¹] _________________________________ [¹]. بحار الانوار 42، 290. @vahedtabligh1
⬛️عیادت حبیب بن عمرو از امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام⬛️ بعد از ضربت خوردن حضرت، گروهی از اصحاب امام (ع) برای عیادت ایشان رفتند که از جمله آنها حبیب بن عمرو بود. حبیب بن عمرو به عیادت امام (ع) آمد و به ایشان عرض کرد: «ای امیرالمؤمنین! این جراحت تو چیزی نیست و باکی بر تو نیست» امام به او نگاه کرد و فرمود: «ای حبیب! به خدا من به زودی از شما جدا می شوم.» این حرف چون صاعقه به جان حبیب بود و نتوانست خودداری کند؛ یک مرتبه شروع به گریه کردن نمود. حضرت ام کلثوم که این سخنان را می شنید، سخت گریست. امام به او فرمود: «دخترم چرا گریه می کنی؟». پاسخ داد چگونه گریه نکنم وقتی می گویی که از ما جدا می شوی...؟ امام به ایشان فرمود: «ای دخترم! گریه نکن، به خدا اگر ببینی آنچه را که پدرت می بیند گریه نمی کنی». در این هنگام حبیب پرسید: چه می بینی ای امیرالمؤمنین؟ حضرت فرمود: «ای حبیب! می‌بینم ملائکه‌های آسمان و بعضی از پیامبران را که به دنبال هم ایستاده‌اند و منتظر دیدار من هستند. برادرم محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله نزدم نشسته است و می گوید: بیا، آنچه در پیش روی داری بهتر است از آنچه در آن هستی». [¹] _________________________ [¹]. المجالس السنية 2 : 241. @vahedtabligh1