#خاطره_آمرین سلام در ادامه برنامه پیاده روی خانمهای محجبه امروز با دوستان به پارک رفتیم دوتا دختر با ۸ یا ۹ تا پسر دورهمی داشتند یکی از دخترا از جمعشان جدا شد که با اشاره سریع بهش گفتم که رعایت کنه با اکراه انجام داد بعد مدتی کلا دخترا رفتند من تصمیم گرفتم این دفعه رو باپسرا صحبت کنم رب شرح لی رو خواندم وبا دوستم به سمتش رفتیم بهشون گفتم ناراحت نمیشید یه صحبت مادرانه با شما داشته باشم گفت بفرمایید گفتم با دخترا که با محبت ودوستانه صحبت میکنیم متاسفانه برخورد خوبی ندارند وجبهه می‌گیرند در حالی که از روی دلسوزی باهاشون صحبت میکنیم ولی یه انتظار از شما دارم فکر کنید این دخترا مثل خواهر خودتون دوست داشتید خواهرتون با یه جمع پسرونه به تعداد شما با پسرا دوست بشن یکیشون گفت خودشان میان دنبال ما گفتم شما بهشون رو ندید میدونید اینها مادران آینده هستند با این حال و رویه از که دارند فردا وقتی اگه ازدواج کنند آیا مادران درستی هستند ویا زندگیشون با دوام هست من از شماها خواه میکنم اینا رو از خودتون دور کنید خیلی برخورد خوبی داشتند حتی لحظه ای که من اسم خواهرشون رو آوردم یه جوری شدند ولی از ما تشکر کردند وگفتند باشه انجام میدیم (البته اگه این شیطان بزاره )