eitaa logo
واجب فراموش شده 🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
118 فایل
💕 #خُداونـدا #بی_نگــاهِ لُطفــــِ #تــــُ هیچ ڪاری #بـــــِ سامان نمیرِسَــد 😍 نگــاهَـــت را از مــا نَــگـــیـر 🌸 ارتباط با مدیر کانال ↶ ↶ @man_yek_basiji_hastam 🌸 تبادلات ↶ ↶ @Sarbazeemam110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوجوان من ناسازگاره، اصلاً حرف گوش نمیده! ⭕️ همسر من لجبازه، همش ساز خودشو میزنه! به ما بپیوندید👇 •❥🌼━┅┄┄ @Vajebefaramushshod
💟 مردان و زنان باید یادشان باشد که با همسرشان همخانه نیستند ❌ 😍بلکه همسرند!! نگذاریم طرف مقابلمان احساس فقر و کمبود کند. ما نباید برای خودمان زندگی کنیم، بلکه باید برای زندگی کنیم و همدیگر را شاد کنیم !! وقتی همسر شدیم باید همسری کنیم نه اینکه فقط به امورات خودمان برسیم فرق نمیکند چه زن و چه مرد در همه زمینه ها، گفتگو، برنامه ریزی، همکاری، کار منزل، بیرون رفتن، خرید همه چیز با همکاری هم ... به ما بپیوندید👇 •❥🌼━┅┄┄ @Vajebefaramushshode
این داستان فوق العاده زیباست و میتونه تاثیر زیادی روی روابط خانوادگی شما داشته باشه... 👇 🔹ته پیاز و رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشمو چارم جاری بود. در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهی تابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف تابه... برای خودش جلز جلز خفیفی کرد که زنگ در رو زدند. 🔹پدرم بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم حس و حال صف نونوایی نداشتیم. بابام میگفت: نون خوب خیلی مهمه. من که بازنشسته ام، کاری ندارم، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم میگیرم. در میزد و نون رو همون دم در میداد و میرفت. هیچ وقت هم بالا نمی اومد. هیچ وقت. 🔹دستم چرب بود، شوهرم در را باز کرد و دوید توی راه پله. پدرم را خیلی دوست داشت. کلا پدرم از اون جور آدمهاست که بیشتر آدمها دوستش دارند. صدای شوهرم از توی راه پله می اومد که به اصرار تعارف می کرد و پدر و مادرم را برای شام دعوت میکرد بالا. 🔹برای یک لحظه خشکم زد! آخه ما خانوادۀ سرد و نچسبی هستیم. همدیگه رو نمی بوسیم، بغل نمی کنیم، قربون صدقه هم نمیریم و از همه مهم تر سرزده و بدون دعوت جایی نمیریم. اما خانواده ی شوهرم اینجوری نبودن، در می زدند و میامدند تو، روزی هفده بار با هم تلفنی حرف می زدند. قربون صدقه هم می رفتند و قبیله ای بودند. برای همین هم شوهرم نمی فهمید که کاری که داشت میکرد مغایر اصول تربیتی من بود و هی اصرار می کرد، اصرار می کرد. آخر سر در باز شد و پدر مادرم وارد شدند. من اصلا خوشحال نشدم. 🔹خونه نا مرتب بود، خسته بودم. تازه از سر کار برگشته بودم، توی یخچال میوه نداشتیم. چیزهایی که الان وقتی فکرش را میکنم خنده دار به نظر میاد اما اون روز لعنتی خیلی مهم به نظر می رسید. شوهرم توی آشپزخونه اومد تا برای مهمان ها چای بریزد و اخم های درهم رفته ی من رو دید. پرسیدم: برای چی این قدر اصرار کردی؟ گفت: خب دیدم کتلت داریم گفتم با هم بخوریم. گفتم: ولی من این کتلت ها رو برای فردامون هم درست کردم. گفت: حالا مگه چی شده؟ گفتم: چیزی نشده؟ در یخچال رو باز کردم و چند تا گوجه فرنگی رو با عصبانیت بیرون آوردم و زیر آب گرفتم. 🔹پدرم سرش رو توی آشپزخونه کرد و گفت: دختر جون، ببخشید که مزاحمت شدیم. میخوای نون ها رو برات ببرم؟ تازه یادم افتاد که حتی بهشون سلام هم نکرده بودم. پدر و مادرم تمام شب عین دو تا جوجه کوچولو روی مبل کز کرده بودند. وقتی شام آماده شد، پدرم یک کتلت بیشتر بر نداشت. مادرم به بهانه ی گیاه خواری چند قاشق سالاد کنار بشقابش ریخت و بازی بازی کرد. خورده و نخورده خداحافظی کردند و رفتند و این داستان فراموش شد و پانزده سال گذشت. 🔹پدر و مادرم هردو فوت کردند. چند روز پیش برای خودم کتلت درست می کردم که فکرش مثل برق از سرم گذشت: نکنه وقتی با شوهرم حرف می زدم پدرم صحبت های ما را شنیده بود؟ نکنه برای همین شام نخورد؟ از تصورش مهره های پشتم تیر می کشد و دردی مثل دشنه در دلم می نشیند. راستی چرا هیچ وقت برای اون نون سنگک ها ازش تشکر نکردم؟ آخرین کتلت رو از روی ماهیتابه بر می دارم. یک قطره روغن می چکد توی ظرف و جلز محزونی می کند. واقعا چهار تا کتلت چه اهمیتی داشت؟ حقیقت مثل یک تکه آجر توی صورتم می خورد. حالا دیگه چه اهمیتی داشت وسط آشپزخانه ی خالی، چنگال به دست کنار ماهیتابه ای که بوی کتلت می داد، آه بکشم؟ 🔹 چقدر دلم تنگ شده براشون. فقط، فقط اگر الان پدر و مادرم از در تو می آمدند، دیگه چه اهمیتی داشت خونه تمیز بود یا نه، میوه داشتیم یا نه. چرا همش میخواستم همه چی کامل باشه بعد مهمون بیاد! همه چیز کافی بود، من بودم و بوی عطر روسری مادرم، دست پدرم و نون سنگک. پدرم راست میگفت که: نون خوب خیلی مهمه. من این روزها هر قدر بخوام می تونم کتلت درست کنم، اما کسی زنگ این در را نخواهد زد، کسی که توی دستهاش نون سنگک گرم و تازه و بی منتی بود که بوی مهربونی می داد. اما دیگه چه اهمیتی دارد؟ چیزهایی هست که وقتی از دستش دادی اهمیتشو می فهمی. 👈🏻«زمخت نباشیم» زمختی یعنی: ندانستن قدر لحظه ها، یعنی نفهمیدن اهمیت چیزها، یعنی توجه به جزییات احمقانه و ندیدن مهم ترین ها... به ما بپیوندید👇 •❥🌼━┅┄┄ @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین 🔴 پخش زنده پیاده روی اربعین حسینی (عمود ۳۳۵) هم اکنون 👇
هدایت شده از یاوران صاحب الزمان
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از یاوران صاحب الزمان
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از یاوران صاحب الزمان
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مَهدِي اسم یک وطن است برای آغاز تمام رشدها وحرکت‌ها آن گهواره‌ای که شروع‌ها همه از‌ اوست... مَهدی؛ یعنی گهواره‌ی‌ من، برای هدایتِ من از سرزمین کرب و بلا .. ‌ به ما بپیوندید👇 •❥🌼━┅┄┄ @Vajebefaramushshode
زندگى‌قبل‌ازهرچیـززندگى‌ست؛ گُل‌مى‌خواهـد، موسیقى‌مى‌خواهـد، زیبایى‌مى‌خواهـد! زندگى‌... حتى‌اگریڪسره‌جنگیدن‌هم‌باشد، خستگى‌درکردن‌مى‌خواهـد، عِطرشمعدانى‌هارابوییدن‌مى‌خواهد! سلام عزیزان جان صبح بارونیتون زیبا 🌻 به ما بپیوندید👇 •❥🌼━┅┄┄ @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شهید آوینی، کربلا و اربعین... کسانی که می‌خواهند به سفر اربعین بروند ببینند و انرژی مضاعف بگیرند، کسانی هم که امسال مثل ما توفیق زیارت ندارند، ببینند و اشک ریزان بگویند لبیک یا زینب... به ما بپیوندید👇 •❥🌼━┅┄┄ @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✴️ محافظت از شعائر 🔹محافظت از نماد، هم به معنی باقی نگاه داشتن ظاهر نماد و حضور مستمر آن در صحنه اجتماعی است و هم به معنی جلوگیری از تحریف آن و حفظ رابطه نماد با معنی است. ✅ مقام معظم رهبری در این خصوص تذکر داده اند که: را مطلقاً نباید تضعیف کرد. بعضی ها به اسم این که ما اهل ریا نیستیم و نمی خواهیم تظاهر کنیم و علامت های اسلامی و سیمای اسلامی و وجهه اسلامی و رفتار اسلامی و پرچم های اسلامی را از زندگی خودشان و زندگی مردم جمع می کنند؛ نخیر بنده مطلقاً این را توصیه نمی کنم بلکه به عکس توصیه می کنم مقید باشید، اینها را نگه دارید. 📌 نکته مهمی که باید بدان توجه داشت آن است که معمولًا قدرت ها و دولت های مخالف دین، کار مبارزه با شعائر را، به طور پله پله شروع می کنند. به عبارت روشن تر، نخست پاره ای از شعائر را مورد هجمه قرار می دهند و آن گاه پس از موفقیت در مبارزه با آنها، به مبارزه با بقیه می پردازند. برخی از شعائر، سپر بلای برخی دیگرند و دشمن، برای نابودی کل شعائر، همواره از مبارزه با پرشورترین و چشم گیرترین آنها آغاز می کند. چنانچه در حمله به این گونه شعائر، با دفاعی سخت و جانانه روبه رو شد، جا می زند و عقب می نشیند و انجام توطئه را به فرصتی دیگر وا می نهد و اگر مقاومتی جدی و کوبنده ندید یا نتوانست با وحشی گری یا تزویر، آن را سرکوب کند، حمله را تا فتح خاکریزهای بعدی ادامه می دهد و همچون رضاخان و بدتر از او آتاتورک، کل شعائر را نابود می سازد. بنابراین باید هشیار بود و در برابر هرگونه توهین به شعائر، محکم و استوار ایستاد و توطئه عمیق و گسترده دشمن را در نطفه خفه ساخت. 📚 پرسشها و پاسخهای دانشجویی؛ دفتر ۶۵ (نمادها، شعائر و ظواهر دینی) به ما بپیوندید👇 •❥🌼━┅┄┄ @Vajebefaramushshode
«هرچیزی که برای خودت میپسندی، برای دیگران هم بپسند» این اصل مهم، درباره ی نحوه ی تذکر دادن هم صدق میکنه... گاهی با خودمون فکر کنیم و خودمون رو جای مخاطب بذاریم...🤔 اینجوری ایده های بهتری برای امر به معروف و نهی از منکر به ذهنمون میرسه...😍 به ما بپیوندید👇 •❥🌼━┅┄┄ @Vajebefaramushshode