4_5780554603460297866.mp3
5.86M
🔊 #صوت_شهدایی
✨ خوش به حال شهدا🕊 ...
🎤با نوای کربلایی #سید_رضا_نریمانی
#پیشنهاد_ویژه👌👌
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode
🍃🌹🌹🌟🌹🌹🍃
🌸شهید #سیدمرتضی آوینی :
🍃شــب 🌙است و
🌸#چشم اسیران دنیا خفته است 🍃 و چشم بیداردلان باز .
🌸بیـدار باش بـرادر
🍃که هنگام بیـداری است . . .
#شهید_احمد_کاظمی
#شهادت_زیبا_ترین_ارزو
#شبتون_شهدایی 🌙
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode
❣ #سلام_امام_زمانم❣
#هر صبــــ🌤ــح که #سلامـــت می دهــم
و یادم می افتد که صــاحبی
چون تــــ✨ـــو دارم : 😍
🍃🌸🌸🌸🌸🍃
#کریـــ🍃ــم ، مهــ❤️ــــربان ، دلســـــوز ، رفیق ،
دعـــــاگو 🤲، نزدیک ...
و چه احســـاسِ نابِ آرامـــش بخـــش
و #پرامیـ🍃دی است داشتنِ ت✨و ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
❤️💥❤️💥❤️
تــــ💖ـــــو با خندہ 😁
دوا ڪردی
تمـــــــام #درد هـایم را
ڪدام اڪسیر جاویدی
درون خنــــ🌼ــــدہ ات
پیـداست . . .
#شهید_قاسم_سلیمانی
#سلام_عزیزان
#صبحتون_شهدایی🌷
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode
☘☘☘
#تلنگر
☘هیچ وقت نگو:
محیط #خرابه، منم خراب شدم
💥هر چه هوا سردتر باشد،
لباست را بیشتر میکنی‼️
☘پس هر چه #جامعه فاسدتر شد،
تو لباس👚 تقوایت را بیشتر 👌
#شهدا_شرمنده_ایم🕊
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode
#در_محضر_بزرگان
⭕️من و شما اگر به گناهانی که شیوع پیدا کرده است راضی باشیم، همان آثار گناه را برای ما هم می نویسند، ولو آن گناهان را انجام نداده باشيم.
جشنهايی که برای عقد و عروسیها گرفته میشود، و فسادهایی که در آن انجام میشود.
حالا عده ای هستند اهلش هستند، آنها ضررش را میبينند و ما فعلاً با آنها کاری نداریم؛
🔵👈 ولي یک عدهای ظاهر الصلاح هم مینشينند و میگویند: «اگر بخواهیم بلند بشويم و از این مجلس برویم، بد میشود و صاحب مجلس ناراحت می شود».
عزیز من! بد میشود؟ برای کی بد می شود؟
🔴👈 تو که اینجا نشستی، خدا راضی نیست.
امام زمان علیه السلام راضی نیست.
ائمه علیهم السلام راضی نیستند.
قرآن از تو شکایت میکند.
اينها همه از بودن تو اینجا ناراضیاند.
آن وقت تو میگويی اگر بلند بشوم، صاحب خانه بدش میآید؟
🔴👈 خدا ناراضی، پیغمبر ناراضی، انبیا ناراضی، اولیا ناراضی، قرآن ناراضی، اينها را تحمل میكنی تا فاميل راضی باشد؟
برای این که فلانی از تو خوشش بیاید؟
آن وقت تو مؤمن هم هستی؟
اسم خودت را مؤمن میگذاری؟
🎙🌸 🎤برگرفته از سخنرانی آيت الله ناصری
#مومن_واقعی_باشیم
#بی_تفاوت_نباشیم
#ما_بهم_ربط_داریم
@Vajebefaramushshode
🔻با فعالیت دشمنان حجاب،
و
صد البته که با
🔺کم کاری یا موازی کاری یا کارِ بدون عقبه ی فکری و برنامه ریزی شده ی مدافعان حجاب ، مسئولان، پژوهشگران و مردم عادی جامعه...
🔺بد حجابی ها
و
حتی کشف حجاب ها
رو به افزایش است!
👀جماعتی نشستهاند
و جنگ جهانی علیه حجاب و عفت و غیرت را نظاره گرند
👤جالب اینکه گناه بیخ گلوی فامیل و خانواده شان را هم خفت کرده ...
🤝باید باهم، دست به دست هم، با همفکری، برنامه ریزی اصولی، اندیشه و عمل،با انرژی مضاعف
فکری به حال عریانی موجود اندیشه و فرهنگ و دین کنیم
🌱درباره حجاب واقعا تحقیق کنید(١)
🌱اجازه ندهید توهین کنندگان به حجاب جولان دهند (٢)
🌱با تبلیغات کارکنید (٣)
👆این سه،بخشی از توصیه های رهبر انقلاب در باب کاربرای حجاب است
@Vajebefaramushshode
🌷 تفاوت در سادگی است
رهبر انقلاب:
🌱بگذارند ازدواج برای دختر مسلمان، مثل ازدواج فاطمهی زهرا (س) باشد.
🌱 ازدواجی با پیوند عشقی الهی و جوششی بینظیر میان زن و مرد مؤمن، و همسری به معنای واقعی بین دو عنصر الهی و شریف، اما بیگانه از همهی تشریفات و زر و زیورهای پوچ و بیمحتوا.
#کلام_ولایت
@Vajebefaramushshode
#سبک_زندگی
#همسری_کنیم
مردان و زنان باید یادشان باشد که با همسرشان همخانه نیستند، بلکه همسرند
نگذاریم طرف مقابلمان احساس فقر و کمبود کند.
ما نباید برای خودمان زندگی کنیم، بلکه باید برای #همدیگر زندگی کنیم و همدیگر را شاد کنیم 😘
وقتی همسر شدیم
باید همسری کنیم 😍
نه اینکه فقط به امورات خودمان برسیم
فرقی نمیکند
چه زن و چه مرد
در همه ی زمینه ها
گفتگو، برنامه ریزی، همکاری،
کار منزل، بیرون رفتن، خرید ،
همه چیز با همکاری هم ...
@Vajebefaramushshode
✅#مهارتهای_رفتاری👇
👨🏻 آقایون محترم
خانم ها علاقه شدیدی دارن که حرف بزنن.
حرف زدن برای خانم ها مثل موفقیت برای مرده که دلش با این حرف زدن خالی میشه.
اصلا دل خانم ها بنده به حرف زدن.
وقتی که گفتگو کنی باهاشون عاشق میشن.
خانما به ارتباط زنده ن.
وقتی میای یه چه خبر؟
یه چطوری؟
یه چه کار کردی از صبح؟ بهش بگو.
خودش قد یه کتاب باهات حرف میزنه. 😄🤩
و دلش اینطوری آروم میشه😍
👧🏻 و اما خانم های عزیز؛
شما هم وقتی مردتون از راه میاد.
همون اول نرین باهاش حرف بزنین.
اول یه🍒🍎 میوه ای پوست کنین 😂😉
یه بیست دقیقه ای هم صبر کنین، بعد که خستگی از تنش در رفت و چای☕️ لب دوز و لب سوز شما رو خورد 😍😍
اون وقت موقع حرف زدن و درخواست کردنه.
مطمئن باشید که جواب میده😉👌😅
@Vajebefaramushshode
🎀 #سیاستهای_همسرداری 🎀
#زن و #شوهر باید آن قدر با هم صمیمی باشند و آن قدر به همدیگر اعتماد داشته باشند كه حاضر نشوند سفره دلشان را
نزد هر كسی باز كنند.
بیشتر دخالت های اطرافیان به دلیل ضعف ارتباط زن و شوهر و یا بخاطر این است كه زوجین حرف خودشان را نسنجیده پیش دیگران (والدین یا ...) بازگو كرده و در واقع
خودشان به دیگران چراغ سبز نشان داده اند كه دیگران به خود اجازه داده اند
وارد زندگی آنها شده و دخالت كنند
@Vajebefaramushshode
#مخصوص_آقایون
🌸زنها وقتی دلگيرند، هر چه بپرسی میگويند:
هیچی؛ مهم نيست، میگذرد.
اين يعنی؛ هيچ جا نرو؛
كنارم بشين دوباره بپرس.
دوباره پرسيدنهايت حالم را خوب میكند....!
@Vajebefaramushshode
#همسرانه
ﯾﮏ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ، ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺩست ﻧﻤﯽ آید ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ:
🔰 ﻓﺪﺍﮐﺎﺭﯼ
🔰 ﻣﺤﺒﺖ
🔰 ﮔﺬﺷﺖ
🔰 ﻭ ﺩﺭﮎ ﺩﻭ ﺟﺎﻧﺒﻪ ﺩﺍﺭﺩ.
👈ﮐﻤﯽ ﺭﻭﯼ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻭ ﻣﻨﺶ ﺧﻮﺩ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﯿﺪ.
@Vajebefaramushshode
#فقط_برای_خدا ♥️
💠آمد به خط فاطمیون. شب شکه شد. گفتیم لابد می رود یک جایی دور از هیاهوی رزمنده ها استراحت کند.
کفش هایش را گذاشت...
#عکس_باز_شود👆
#شهید_قاسم_سلیمانی🌷
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
❣﷽❣ 📚 #رمان 💥 #تنها_میان_داعش 8⃣#قسمت_هشتم 💠 دستم به دیوار مانده و تنم در گرمای شب #آمرلی، از سرما
❣﷽❣
📚 #رمان
💥 #تنها_میان_داعش
9⃣ #قسمت_نهم
💠 برای اولین بار در عمرم احساس کردم کسی به قفسه سینهام چنگ انداخت و قلبم را از جا کَند که هم رگهای بدنم از هم پاره شد.
💢در شلوغی ورود عباس و حلیه و گریههای کودکانه یوسف، گوشه اتاق در خودم مچاله شده و حتی برای نفس کشیدن باید به گلویم التماس میکردم که نفسم هم بالا نمیآمد. عباس و عمو مدام با هم صحبت میکردند، اما طوری که ما زنها نشنویم و همین نجواهای پنهان، برایم بوی #مرگ میداد تا با صدای زهرا به حال آمدم :«نرجس! حیدر با تو کار داره.»
💠 شنیدن نام حیدر، نفسم را برگرداند که پیکرم را از روی زمین جمع کردم و به سمت تلفن رفتم. پنهان کردن اینهمه وحشت پیش کسی که احساسم را نگفته میفهمید، ساده نبود و پیش از آنکه چیزی بگویم با نگرانی اعتراض کرد :«چرا گوشیت خاموشه؟»
💢همه توانم را جمع کردم تا فقط بتوانم یک کلمه بگویم :«نمیدونم...» و حقیقتاً بیش از این نفسم بالا نمیآمد و همین نفس بریده، نفس او را هم به شماره انداخت :«فقط تا فردا صبر کن! من دو سه ساعت دیگه میرسم #تلعفر، ان شاءالله فردا برمیگردم.»
💠 اما من نمیدانستم تا فردا زنده باشم که زیر لب تمنا کردم :«فقط زودتر بیا!» و او وحشتم را بهخوبی حس کرده و دستش به صورتم نمیرسید که با نرمی لحنش نوازشم کرد :«امشب رو تحمل کن عزیزدلم، صبح پیشتم! فقط گوشیتو روشن بذار تا مرتب از حالت باخبر بشم!»
💢خاطرش بهقدری عزیز بود که از وحشت حمله #داعش و تهدید عدنان دم نزدم و در عوض قول دادم تا صبح به انتظارش بمانم. گوشی را که روشن کردم، پیش از آمدن هر پیامی، شماره عدنان را در لیست مزاحم قرار دادم تا دیگر نتواند آزارم دهد، هر چند کابوس #تهدید وحشیانهاش لحظهای راحتم نمیگذاشت.
💠 تا سحر، چشمم به صفحه گوشی و گوشم به زنگ تلفن بود بلکه خبری شود و حیدر خبر خوبی نداشت که با خانه تماس گرفت تا با عمو صحبت کند.
💢اخبار حیدر پُر از سرگردانی بود؛ مردم تلعفر در حال فرار از شهر، خانه فاطمه خالی و خبری از خودش نیست. فعلاً میمانَد تا فاطمه را پیدا کند و با خودش به #آمرلی بیاورد.
💠 ساعتی تا سحر نمانده و حیدر بهجای اینکه در راه آمرلی باشد، هنوز در تلعفر سرگردان بود در حالیکه داعش هر لحظه به تلعفر نزدیکتر میشد و حیدر از دستان من دورتر!
💢عمو هم دلواپس حیدر بود که سرش فریاد زد :«نمیخواد بمونی، برگرد! اونا حتماً خودشون از شهر رفتن!» ولی حیدر مثل اینکه جزئی از جانش را در تلعفر گم کرده باشد، مقاومت میکرد و از پاسخهای عمو می فهمیدم خیال برگشتن ندارد.
💠 تماسش که تمام شد، از خطوط پیشانی عمو پیدا بود نتوانسته مجابش کند که همانجا پای تلفن نشست و زیر لب ناله زد :«میترسم دیگه نتونه برگرده!»
💢وقتی قلب عمو اینطور میترسید، دل #عاشق من حق داشت پَرپَر بزند که گوشی را برداشتم و دور از چشم همه به حیاط رفتم تا با حیدر تماس بگیرم.
💠 نگاهم در تاریکی حیاط که تنها نور چراغ ایوان روشنش میکرد، پرسه میزد و انگار لابلای این درختان دنبال خاطراتش میگشتم تا صدایش را شنیدم :«جانم؟» و من نگران همین جانش بودم که بغضم شکست :«حیدر کجایی؟ مگه نگفتی صبح برمیگردی؟»
💢نفس بلندی کشید و مأیوسانه پاسخ داد :«شرمندم عزیزم! بدقولی کردم، اما باید فاطمه رو پیدا کنم.» و من صدای پای داعش را در نزدیکی آمرلی و حوالی تلعفر میشنیدم که با گریه التماسش کردم :«حیدر تو رو خدا برگرد!»
💠 فشار پیدا نکردن فاطمه و تنهایی ما، طاقتش را تمام کرده بود و دیگر تاب گریه من را نداشت که با خشمی #عاشقانه تشر زد :«گریه نکن نرجس! من نمیدونم فاطمه و شوهرش با سه تا بچه کوچیک کجا آواره شدن، چجوری برگردم؟»
💢و همین نهیب عاشقانه، شیشه شکیباییام را شکست که با بیقراری #شکایت کردم :«داعش داره میاد سمت آمرلی! میترسم تا میای من زنده نباشم!»
💠 از سکوت سنگینش نفهمیدم نفسش بنده آمده و بیخبر از تپشهای قلب عاشقش، دنیا را روی سرش خراب کردم :«اگه من #اسیر داعشیها بشم خودمو میکُشم حیدر!»
💢بهنظرم جان به لبش رسیده بود که حرفی نمیزد و تنها نبض نفسهایش را میشنیدم. هجوم گریه گلوی خودم را هم بسته بود و دیگر ضجه میزدم تا صدایم را بشنود :«حیدر تا آمرلی نیفتاده دست داعش برگرد! دلم میخواد یه بار دیگه ببینمت!»
💠 قلبم ناله میزد تا از تهدید عدنان هم بگویم و دلم نمیآمد بیش از این زجرش بدهم که غرّش وحشتناکی گوشم را کر کرد.
💢در تاریکی و تنهایی نیمه شب حیاط، حیران مانده و نمیخواستم باور کنم این صدای انفجار بوده که وحشتزده حیدر را صدا میکردم، اما ارتباط قطع شده و دیگر هیچ صدایی نمیآمد...
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
1_13171576.mp3
5.01M
🌴شهدا شرمنده ایم
🎙حاج میثم مطیعی
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode
💫❣💫❣💫❣💫
☘یک تکه #جواهرید، نورید شــ✨ــما
🍀اسطورۀ غیرت و #غرورید شـ✨ما
🍀رفتید اگر چه، زود برمیگردید
🍀زیرا که ذخیرۀ #ظهورید شـ✨ما
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode
🍃🌼🌼🍃🌼🌼🍃🌼🌼🍃
❣ #سلام_امام_زمانم❣
🦋روزها از پیِ هم میگذرند و گناهان بی
شمارمانه تنها قـــ❤️لبتان را آزرده
کہ در قرنطینہ تنهایی اسیرتان ڪرده استـ ...
🦋روزها از پیِ هم میگذرند و ما برای
ظهورتان کارے نڪرده ایم #روزها از پی
پیِ هم میگذرند تنهایی پشت تنهایی
و درد روے درد انبار میشود 😭
🦋و تنها یڪ #خبر حال تمام عالم را خوب
خوب میکند خبر آمدن شـ✨ما😍یا مهدی
مرادردیستدورازتــوکهنزدتوستدرمانش
در افق آرزوهایم
تنها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
🕊🌷🕊🌷🕊
#در دفتــــر 📒
خاطراتتان بنویسید:
هر چہ ڪہ داریم
ز #شــــــهیدان داریم...👌
#سلام_صبحتون_شهدایی🌷
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode