#بیندیشیم
اینستاگرام آلبوم شخصی نیست❗️
دقت کردین؟🧐
بعضی ها پیج اینستا گرامشون رو باگالری گوشیشون اشتباه گرفتن😨
تازه جالب اینجاس که وقتی عکس شخصیشون رو پست میکنن برای آزاد شدنِ حافظه، اونو از گالری پاک میکنن😅
مشکل از کجاس؟؟🧐
به کدوم سمت و سو داریم میریم؟🤷♀
کی میخواد به اینا بگه کارشون اشتباهه؟🤦♀
اصلا گوششون بدهکار هست؟👂
بیاین به فکر باشیم😊
به فکر جامعمون
به فکر امنیتش
و امنیت خودمون!
به فکر جوونهایی که تو فضای مجازی خواسته یا ناخواسته دارن گرفتار گناه میشن
هر لحظه با نگاه کردن تمام روحشون رو آلوده میکنن
و قبح گناههایی که هر روز ریخته میشه!
باید دنبال راه چاره ای بود!
بیاید از خودمون شروع کنیم...
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
🔴 با حجاب های بی حیا 😑 هر چادری حجاب نیس ❌ تو وقتی زیبا میشوی 😌 که حجاب در ظاهرت 😉 و حیا در باطنت
بانوی ایرانی...🇮🇷
میدانی مردانی که لایـ❥ـک میزنند به عکس های محجبه تو...‼️ همان مردانی هستند که در کوچه و خیابان بخاطر چشمان ناپاکشان از انها دوری کردی؟ 👀
میدانی بحث فقط حجاب نیست...✍
حیا و حجاب مکمل هم هستند... ✌️
تو وقتی زیبا میشوی که حجاب در ظاهرت
و حیا در قلب و باطنت نمایان باشد😌
میدانی فیسبوک و تلگرام و اینستاگرام و هزار تا برنامه های دیگر...همه دسیسه ایست برای از بین بردن حیای زن ایرانی⁉️
این روز ها عکس های محجبه ای که تعداشان هم کم نیست همه ضربه ایست از سوی دشمن...❌😔
میدانی ذره ذره حیا را در وجود تو میکشد.. 🤕
جذب تعریف هایشان میشوی...😟
کم کم چادر از سر برمیداری برای لایک های بیشتر...😖
ترسم آن روزیست.... که دیگر برایت دیر شده باشد
☹️😓
ساده زیستن مگر چه عیبی دارد⁉️
مگر دنیا و روزها نمیگذرد بی اینستا و لایک هایش؟؟
بانو باور کن تو با حیا و حجابت عزیزترینی برای #خدا...🕊
بگذر از آدمها و عشق های مجازی...💔
بگذار تنها خدا تو را حقیقی دوست بدارد😇
خدا تو را با حجاب و حیا میپسندد...🙃
فراموش نکن 👇
چادری که بر سر داری یادگار مادرم زهراست...
فراموش نکن برای چادرت خون های زیادی ریخته شد...
بدان مردی که ابرو بردارد و صبح تا شب ول باشد در شبکه های اجتماعی ... مرد زندگی نیست....‼️
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 4⃣4⃣#قسمت_چهل_وچهارم 💢بهانه ای می یابند تا #سیر گریه ک
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
5⃣4⃣#قسمت_چهل_پنجم
💢چهار دست به #زیر اندام نحیف او مى برید و آنچنانکه بر درد او نیفزاید، آرام از جا بلندش مى کنید... و با #سختى و #تعب بر شتر مى نشانید.
تن، طاقت نگه داشتن سر را ندارد....
سر فرو مى افتد و پیشانى بر گردن شتر مماس مى شود.... هر دو، دل رها کردن او را ندارید و هر دو همزمان اندیشه مى کنید که این تن #ضعیف و #لرزان چگونه فراز و نشیب بیابان و محمل لغزان را تاب بیاورد.
🖤#عمرسعد فریاد مى زند:
_غل و زنجیر! و همه #باتعجب به او نگاه مى کنند که :_براى چه ؟!
اشاره مى کند به محمل سجاد و مى گوید: _ببندید دست و پاى این جوان را که در طول راه فرار نکند.عده اى #مى_خندند.. و تنى چند #اطاعت فرمان مى کنند و تو سخت دلت مى شکند.
💢بغض آلوده مى گویى:
_✨چگونه فرار کند کسى که توان ایستادن و نشستن ندارد؟! آنها اما کار خودشان را مى کنند.... #دستها را #بازنجیر🔗 به گردن مى آویزند و #دوپا را باز با زنجیر از #زیرشکم_شتر به هم قفل🔒 مى کنند.#سپید شدن مویت را در زیر مقنعه ات احساس مى کنى... و خراشیدن قلبت را و تفتیدن جگرت را.
🖤از اینکه توان هیچ #دفاعى ندارى ،
#مفهوم_اسارت را با همه وجودت لمس مى کنى.#دشمن براى رفتن ، سخت شتابناك است و هنوز تو و سکینه بر زمین مانده اید... اگر دیر بجنبید دشمن پا پیش مى گذارد و در کار سوار شدن #دخالت مى کند.دست سکینه را مى گیرى.. و زانو خم مى کنى و به سکینه مى گویى: _✨سوار شو!سکینه مى خواهد بپرسد: پس شما چى عمه جان!
💢اما #اطاعت_امر شما را بر خواهش دلش ترجیح مى دهد.اکنون #فقط_تو مانده اى... و آخرین شتر بى جهاز و...
یک دریا دشمن و...کاروان پا به راه که معطل سوار شدن توست.نگاه دوست و دشمن ، خیره تو مانده است... چه مى خواهى بکنى زینب ؟! چه مى توانى بکنى ؟!
🖤شب 🌙هنگام...
وقتى با آن جلال و جبروت ، به زیارت قبر پیامبر مى رفتى ، #پدر دستور مى داد که #چراغهاى_حرم را
خاموش کنند، #حسن در #پیش_رو...
و #حسین در #پشت_سر،... گام به گام تو را همراهى مى کردند که مبادا چشم_نامحرمیبه#قامت_عقیله_بنى_هاشم بیفتد.... و #سنگینى_نگاهى ، زینب على را بیازارد....
💢اکنون.... اى ایستاده تنها!
اى بلندترین قامت استقامت ! با سنگینى اینهمه نگاه نامحرم ، چه مى کنى ؟
تقدیر اگر چنین است چاره نیست ، باید سوار شد. اما چگونه ؟!پیش از این هر گاه عزم سفر مى کردى ، بلافاصله #حسن پیش مى دوید،#عباس زانو مى زد و رکاب مى گرفت... و تو با تکیه بر دست و بازوى #حسین بر مى نشستى.
در همین آخرین سفر از مدینه ، پیش از اینکه پا به کوچه بگذارى ،...
🖤#قاسم دویده بود و پهلوى مرکبت کرسى گذاشته بود، #عباس زانو بر زمین نهاده بود، #على_اکبر پرده کجاوه را نگاه داشته بود، حسین دست و بازو پیش آورده بود تا توآنچنانکه #شایسته عقیله یک قبیله است ، بر مرکب سوار شدى.آرى ،... پیش از این دردانه بنى هاشم ، عزیز على و #بانوى مجلله اهل بیت اینگونه بر مرکب مى نشست....
💢 و اکنون #هزاران_چشم...
#خیره و #دریده مانده اند تا #استیصال تو را ببینند... و براى #استمداد ناگزیر تو، پاسخى از #تحقیر یا #تمسخر یا #ترحم بیاورند.
خدا هیچ عزیزى را در #معرض طوفان #ذلت قرار ندهد.خدا هیچ #شکوهمندى را دچار #اضطرار نکند.امن یجیب المضطر اذا دعا و یکشف السوء(21)
🖤چه کسى را صدا کردى ؟
از چه کسى مدد خواستى ؟آن کیست در عالم که خواهش #مضطر را اجابت کند؟
هم او در گوشت زمزمه مى کند...
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
6⃣4⃣#قسمت_چهل_وششم
💢هم او در گوشت زمزمه مى کند که؛
✨به جبران این اضطرار، از این پس ، ضمیر مرجع (امن یجیب ) تو باش.هر که از این پس در هر کجاى عالم، لب به(ام من یجیب)باز کند،...
دانسته و ندانسته تو را مى خواند...
و دیده و ندیده تو را منجى خویش مى یابد....
#خدا نمى تواند زینبش را در #اضطرار ببیند.
اینت اجابت زینب!ببین که چگونه برایت رکاب گرفته است.... پا بر زانوى او بگذار...
و با #تکیه بر دست و بازوى او سوار شو، محبوبه خدا!بگذار دشمن گمان کند که تو پا بر فضا گذاشته اى...
و دست به هوا داده اى....
🖤#دشمنى که به جاى خدا، هوى را مى پرستد، #توان_دریافت این صحنه را ندارد....
همچنانکه نمى تواند بفهمد که خود را #اسیر چه کاروانى کرده است...و چه #مقربانى را بر پشت عریان این شتران نشانده است.... همچنانکه نمى تواند بفهمد که چه #حجت_الله_غریبى را به غل و زنجیر کشانده است.... با فشار دشمنان و حرکت کاروان ،... تو در کنار #سجاد قرار مى گیرى...
و #کودکان و #زنان ، گرداگرد شما حلقه مى زنند... و دشمن که از #پس و #پیش و #پهلو، کاروان را #محاصره کرده است ،...
با #طبل و #دهل و #ارعاب و #توهین و #تحقیر و #تازیانه ، شما را پیش مى راند....
💢بچه ها #وحشت_زده، دستهاى کوچکشان را بر پشت و گردن شترها، چفت کرده اند... و در #هراس از سقوط،چشمهایشان
را بسته اند.... اگر چه صف محاصره دشمن ، فشرده است... اما هنوز از لابه لاى آن ، منظره جگر خراش #قتلگاه را مى توان دید... و بوسه
نسیم را بر رگهاى بریده و بدنهاى چاك چاك ، احساس مى توان کرد.... و این همان چیزى است که #نگاه_سجاد را خیره خود ساخته است....
و این همان چیزى است که هول و اضطراب را در دل تو انداخته است.... چرا که به #وضوح مى بینى که آخرین رمقهاى سجاد نیز با #تماشاى این منظره دهشتزا ذوب مى شود....
🖤 و مى بینى که دمى دیگر، خون در رگهاى سجاد از حرکت مى ایستد و قلب از تپش فرو مى ماند.... و مى بینى که دمى دیگر، جان از بدن او مفارقت مى کند و تن بیمار و خسته به زنجیر بر جاى مى ماند.... و مى بینى که دمى دیگر تن تبدار جهان از جان حجت خالى مى شود و آسمان و زمین بى امام مى ماند.... سر پیش مى برى و #وحشتزده اما #آرام و #مهربان مى پرسى :
_✨با خودت چه مى کنى عزیز دلم ! یادگار پدر و برادرم ! بازمانده جدم !؟و او با صدایى که به زحمت از اعماق جراحت شنیده مى شود، مى گوید: _✨چه مى توانم بکنم در این حال که پدرم را، امامم را، آقایم را و برادرانم و عموهایم را و پسر عموهایم را و همه مردان خاندانم را #درخون_نشسته مى بینم
💢، #بى_لباس و #کفن... نه کسى بر آنان رحم مى آورد و نه کسى به خاکشان مى سپارد. انگار که از کفار دیلم و خزرند این عزیزان که بر خاك افتاده اند. کلام نیست این که از دهان بیرون مى آید،... انگار گدازه هاى آتش است که از اعماق قلبش تراوش مى کند... و تو اگر با نگاه و سخن و کلام زینبى ات کارى نکنى ، او همه هستى اش را با این کلمات از سینه بیرون مى ریزد....
پس تو آرام و تسلى بخش ، زمزمه مى کنى :
#ادامه_دارد....
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode
1_55654236.mp3
3.14M
🎧 #شور احساسی #شهدا
🌷شهدا مــ🌙ـاه آسمونن
🌷آسمونی تو #کهکشونن💫
🎤 #سیدرضا_نریمانی
فوق زیبا👌👌
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
💛🥀💛🥀💛
❤️قصه دستهای #بسته را
✨شنیدهای ...
بگذار تصویر ؛🖼
❤️پاهای بسته در #عملیات خیبر را
✨برایت روایت کند ...
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode
#سلام_امام_زمانم
چــه بگویم ؟
سحـرت خیـر !
تــو خودت ...
صبـح جهــانی !
سلام آقا جان✋💚
صبحت بخیر ای سپیده دم عاشقان
✅ به ما بپیوندید👇
@Vajebefaramushshode
🍃🌸
طلوع گرم #چشمانتان،
مرا صادق ترین صب⛅️ح است...
اگر نه کار #خورشید جهان عادت شده ما را...
#چشم_انتظار_دیدار_روی_ماهتان
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺🌱
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode
هدایت شده از قلبت را به (خـدا🦋) بسپـٰاࢪ . . .
#نکته
ویروووووس😱
گناهِ #آشکار مثل یه ویروس دینِ جامعه رو میخوره....😞
👈اگه همه با هم☝️
جامعه رو ویروس کشی نکنیم...🍃
کمکم همه ویروسی میشیم و نابود میشیم...😏
#آسیب_شناسی
#آمر_به_معروف_و_ناهی_از_منکر_باشیم
@Vajebefaramushshode
❇️ #برکات_انجام امر به معروف و نهی از منکر
4⃣ #امر_به_معروف، مرگ رو شیرین می کُنه عزیزان
⭕️ تعارف نداریم، مرگ یه پدیده ایه که بالاخره دیر یا زود باید باهاش مواجه بشیم
اما چی میشه که مرگ برای بعضیا میشه
اَحلی مِنَ العَسَل!
✅ اونا آخرتشون رو آباد کردن، دنیا هم براشون تنگ شده، سِجنُ المومن شده!
دنیا سِجنُ المومن، زندان مومن است
⁉️چی باعث میشه دنیا برای ما تنگ و سخت بشه؟ 👇
💢 اینکه هر جا #گناه ببینیم بخوایم #عکس_العمل نشون بدیم، بخوایم #تذکر بدیم!
👌البته با زبانِ خوش، با #شرایط و #مراحلی که گفتیم
*ای بابا اینجا هم باید تذکر بدیم!
*ای بابا اینجا هم که گناه هست!
*اینجا هم باید موضع گیری کنیم!
*اینجا هم باید یه عکس العملی نشون بدیم!
⏪ دنیا رفته رفته یه خورده برای ما حالت تنگی و سِجن و زندان پیدا میکنه...
#آخرتمون هم همینطور داره آباد میشه
✍برگرفته از سلسله مباحث استاد علی تقوی با موضوع انسان مصلح
#احیای_واجب_فراموش_شده
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
@Vajebefaramushshode
#تلنگر
📌 ما حواسمان نیست... !
⁉️ می دانید چرا #گناه من و شما
( گناه #ترک نهی از منکر)، از گناه بی حجاب و حرامخوار و بی نماز، بزرگتر است؟!! 👇
⭕️ چون همه آنها به خاطر گناهشان، #عذاب_وجدان دارند!
ته دلشان ناراحتند چون می دانند کارشان بد است...!
🔴 ولی #بی_تفاوت، به خاطر گناه #سکوت و بی تفاوتیش، عذاب وجدان ندارد و شرمنده نیست!!
⚠️ بزرگترین گناه، آن است که فاعلش آن را کوچک بشمارد!!
❗️ما حواسمان نیست که سکوتمان چقدر بد است!! ❗️
✍ استاد علی تقوی
@Vajebefaramushshode
#حدیث 🍃
♻️ رسول خدا (ص) :
نزدیک ترین شما به مقام و جایگاه من در قیامت کسانی هستند که با همسرانشان بهتر رفتار کنند...
@Vajebefaramushshode
#سبک_زندگی
#خانواده
✅ یاد بگیرید به خودتان، به اشتباهاتتان و به اشتباهات همسرتان لبخند بزنید.
اگر کیف پولتان گم شد، یا همسرتان باید کاری برای شما انجام میداده، ولی فراموش کرده و ... همواره به این موارد لبخند بزنید.
🚫 هیچچیز آنقدر مهم نیست که به خاطر آن اوقات خانواده را تلخ کنید و لحظات پراندوهی را بگذرانید.
👈 مطمئن باشید با اشتباهات ما یا همسرمان دنیا به پایان نمیرسد، اما فرصتها بهسرعت از دست میرود.
شاید دیگر لحظهای پیش نیاید که بتوانیم دست همسرمان را بگیریم یا با او بخندیم.
@Vajebefaramushshode
🔴 دنبال #قلق همسرتان باشید!
💠 اگر #قلق همسرتان را پیدا کنید و به آن توجه کنید درصد زیادی از مشاجرات و اختلافات شما کم میشود.
💠 بهترین راه #تشخیص قلق همسر، این است که به حرفهای همسر خود با دقت #گوش بدهید و ببینید او چه میخواهد و چه حرفهایی را مدام #تکرار میکند.
💠 قلق #همسر، همان حرفهای تکراری و #مکرر او در دعواهاست.
مثلا اگر همسرت مدام تکرار میکنه که به من #بی_احترامی میکنی و #بد_حرف میزنی... قلق همسرت در #احترام گذاشتن رفتاری و کلامی است.
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 6⃣4⃣#قسمت_چهل_وششم 💢هم او در گوشت زمزمه مى کند که؛ ✨ب
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
7⃣4⃣#قسمت_چهل_وهفتم
💢زمزمه مى کنى :
تاب از کَفَت نبرد این #مصیبت ، عزیز دلم ! که این قصه ، #عهدى دارد میان پیامبر خدا، با جدت و پدرت و عمت . آرى خداوند متعال ، مردانى از این امت را که #ناشناس حکام جابرند و #درآسمان 🌫شهره ترند تا در زمین ، #متعهدکرد که به #تکفین و #تدفین این عزیزان بپردازند؛ اعضاى پراکنده این پیکرها را #جمع کنند و #بپوشانند و
این جسدهاى پاره پاره را #دفن کنند و براى #مقبره پدرت ، سید الشهداء در زمین طف ، #پرچمى بر افرازند که #درگذر_زمان_محو_نشود و یاد و خاطره اش در #حافظه_تاریخ ، باقى بماند.
🖤و هر چه سردمداران کفر و پیروان ضلالت در #نابودى آن #بکوشند، #ظهور و #اعتلاى آن #قوت گیرد و #استمرار پذیرد. پس نگران کفن و دفن این پیکرها مباش که #خدا خود به کفن و دفنشان نگران است.این کلام تو....
انگار آبى است بر آتش 🔥و جانى که انگار قطره قطره به تن تبدار و بى رمق سجاد تزریق مى شود. #آنچنانکه آرام آرام گردنش را در زیر بار غل و زنجیر، فراز مى آورد، پلکهاى خسته اش را مى گشاید و کنجکاو عطشناك مى
گوید:_روایت کن آن عهد و خبر را عمه جان!تو مرکبت را به مرکب سجاد،#نزدیکتر مى کنى ، تک تک یاران کاروانت را از نظر مى گذرانى و ادامه مى دهى :
💢على جان ! این حدیث را خودم از #ام_ایمن شنیدم و آن زمان که #پدرم به ضربت ابن ملجم لعنت االله علیه در بستر #شهادت آرمید و من آثار ارتحال را در سیماى او مشاهده کردم ، پیش رفتم ، مقابل بسترش زانو زدم و عرضه داشتم : (پدر جان ! من حدیثى را از ام ایمن شنیده ام . دوست دارم آن را باز از دو لب مبارك شما بشنوم.) پدر، سلام االله علیه چشم گشوده و نگاه بى رمق اما مهربانش را به من دوخت و فرمود:
🖤 نور دیده ام ! روشناى چشمم حدیث همان است که ام ایمن براى تو گفت . و من #هم_اکنون_می_بینم تو را و جمعى از زنان و دختران اهل بیت را که در
همین #کوفه ، دچار #ذلت و #وحشت شده اید و در #هراس از #آزار مردمان قرار گرفته اید. پس بر شما باد #شکیبایى ! #شکیبایى ! #شکیبایى!
#سوگندبه_خداوند شکافنده دانه و آفریننده جان آدمیان که در آن زمان در تمام روى زمین ، هیچ کس جز شما و پیروان شما، ولى خدا نیست...
💢 از #نگاه_سجاد در مى یابى...
که هر کلمه این حدیث ، دلش را #قوت و روحش را #طراوت مى بخشد و در رگهاى خشکیده اش ، #خون_تازه مى دواند.همچنانکه اگر او هم با نگاه خواهشگرانه اش نگوید که :
(هر آنچه شنیده اى بگجو عمه جان !)
تو خودت مى فهمى که... باید تمامت قصه را روایت کنى . تا در این بیابان سوزان و راه پر فراز و نشیب ، امام را بر مرکب لغزان خویش ، حفظ کنى:
🖤 #ام_ایمن چنین گفت: عزیز دلم 💕و کلام #پدر بر تمام گفته هاى او مهر #تایید زد: من آنجا بودم آن روز که #پیامبر به منزل #فاطمه دعوت بود و فاطمه برایش حریره اى مهیا کرده بود. حضرت على (علیه السلام ) ظرفى از خرما پیش روى او نهاد و من قدحى از شیر و سرشیر فراهم آوردم.رسول خدا، على مرتضى ، فاطمه زهرا و حسن و حسین ، از آنچه بود، خوردند و آشامیدند. آنگاه على برخاست و آب بر دست پیامبر ریخت . پیامبر، دستهاى شسته به صورت کشید و به على ، فاطمه و حسن و حسین نگریست .
💢سرور و رضایت و شادمانى در نگاهش موج مى زد.... آنگاه رو به #آسمان 🌫کرد و ابر #غمى بر آسمان چشمش نشست . سپس به سمت #قبله چرخید، دو دست به دعا برداشت و بعد سر به سجده گذاشت . و ناگهان شروع به #گریستن کرد. همه #متعجب و #حیران به او مى نگریستیم و او #همچنان_مى_گریست. 😭سر از سجده برداشت و اشک همچنان مثل باران بهارى ، از گونه هایش فرو مى چکد.اهل بیت و من ، همه از گریه پیامبر، #محزون شدیم اما هیچ کدام دل سؤال کردننداشتیم .
🖤 این حال آنقدر به طول انجامید که فاطمه و على به حرف آمدند و عرضه داشتند: خدا چشمانتان را گریان نخواهد یا رسول الله! چه چیز، حالتان را دگرگون کرد و اشکتان را جارى ساخت؟! دلهاى❣ ما شکست از دیدار این حال اندوهبار شما.#پیامبر فرمود: #عزیزانم ! از دیدن و داشتن شما آنچنان حس خوشى به من دست داد که پیش از این هرگز بدین مرتبت از شادمانى و سرور دست نیافته بودم . شما را #عاشقانه و #شادمانه نگاه مى کردم خدا را به نعمت وجودتان ، #سپاس مى گفتم که ناگهان #جبرئیل فرود آمد...
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode