❝♥️❞
همیـنمیدانانقلابشاهدبود.
ومننیز!زمینوآسمانیڪپارچه
یڪصدا شدند«#یاحُسین»
و اینیاحُسینزیباترینسلسله
اتحادبودبینمردمےڪهدیندارانھ
#مـشقسیاست میکردنددر
روزےروزگارےبھنام#نهمدے !
【#نهمدییکباورپروانگیست🦋】
@Vajebefaramushshode
4_6005610043662141368.mp3
7.22M
-بےبصیرتیامّتزهراۜراپشتدرڪشاند-
【🥀🕊】
@Vajebefaramushshode
زَهْرٰاسَلامُاللّهعَلیھا
اولینشھیده#فتنھ بود !
-'ڪاشفتنھے#سقیفھ ،
-نُهـ دے داشت🥀'-
@Vajebefaramushshode
🔴 #تغییر_فضای_بیروح
💠 گاهی در زندگیِ زن و شوهری حال #خوشی نداریم و انگیزهای برای تحرّک و تلاش وجود ندارد.
💠 یکیاز مهارتهایی که میتواند فضای بیروح خانه را #تغییر دهد شنیدن یا دیدن چیزی است که نقش آن ایجاد #تلنگر و #استارت زدن است.
💠 لذا گاهی در فضای خانه، پخش صدای زیبا و ملایم #قرآن، مناجات، روضهای #دلنشین یا کلیپی زیبا از #شهدا و یا سخنان کوتاه #اخلاقی، جرّقهای میشود تا فضای سرد خانه را گرم و با انگیزه کند.
💠 اتصال همسران به #معنویت عامل ازدیاد #آرامش و گرمابخش زندگی خواهد شد.
@Vajebefaramushshode
🖤سبک زندگی فاطمی🖤
"اینگونه در خانه همدیگر را صدا کنید!"🥀
🔹 حضرت علی(ع) وقتی میخواستند، حضرت زهرا(س) را صدا کنند؛ میفرمودند: «جان علی به فدایت»، «حبیبتی زهرا»، «بنت رسول الله» و «زهرا جان»
🔸 جوابی که از حضرت زهرا میشنیدند: «روحم به فدایت علی»، «ابوتراب»، «ابالحسن» و «علی جان»
✅ زیبا صداکردن همسر، بهترین شیوه برای ابراز محبت است و نوعی شخصیت دادن به طرف مقابل است.🥀
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
❣﷽❣ 📚 #رمــان •← #من_با_تو ... 1⃣6⃣ #قسمت_شصت_ویکم خواست فنجون رو بردارہ ڪہ صداے سرحال شهریار😄
❣﷽❣
📚 #رمــان
•← #من_با_تو ...
2⃣6⃣ #قسمت_شصت_ودوم
دستش رو گرفت بہ سمت سهیلے و گفت:😊
_سلام امیرحسین!
چشم هام گرد شد!😳 امین بہ سهیلے گفت امیرحسین!!
سهیلے از روے مبل بلند شد
و رو بہ روش ایستاد. دستش رو آروم فشرد😊 و جواب سلامش رو داد!
امین جدے گفت:
_ڪاراے دانشگاہ خوب پیش میرہ؟
سرش رو بہ سمت من برگردوند و نگاہ معنے دارے بهم انداخت!😏
خیرہ شدہ بودم👀😟 بهشون.پدر سهیلے گفت:
_همدیگہ رو میشناسید؟😟
امین سریع گفت:😊😏
_بلہ منو امیرحسین حدود چهار پنج سالہ دوستیم!
ڪم موندہ بود😥 سینے از دستم بیوفتہ! امین رو بہ سهیلے گفت:
_شنیدم دارے از دانشگاہ میرے زیاد تعجب نڪردم چون دوسال پیشم بہ زور فرستادمت اون دانشگاہ!😊
چشم هام رو بستم! تقریبا سینے چاے رو بغل ڪردہ بودم!☕️
سهیلے دوست امین بود! 😥😐صداے امین پیچید:
_ببخشید بے خبر اومدیم.😊
با لحن نیش دارے ادامہ داد:
_خداحافظ رفیق!😏
چشم هام رو باز ڪردم،
لبم رو بہ دندون گرفتم. سهیلے نشست روے مبل. دست هاش رو بہ هم گرہ زدہ بود. شهریار نگاهے بهم انداخت و لبخند زد.🙂
وارد حیاط شدن و چند لحظہ بعد صداے بستہ شدن در اومد.
پدرم گفت:😊
_هانیہ جان برو چاے بیار همہ ے اینا یخ ڪرد.
عصبے بودم،😠😟دست هام مے لرزید.
جیران خانم سریع گفت:😊
_نہ نہ خوبہ!
سینے چاے رو گذاشتم روے میز جلوے سهیلے. سریع ڪنار پدرم نشستم. نگاهم رو دوختم بہ چادرم.😒😠 مدام تو سرم تڪرار میشد،
💭سهیلے دوست امینِ!....
نگاہ معنے دار امین!
صداے بقیہ اذیتم میڪرد،دلم میخواست فرار ڪنم. ولے نباید بچگانہ رفتار میڪردم باید با سهیلے صحبت میڪردم.
چند دقیقہ بعد پدر سهیلے گفت:😊
_میگم جوونا برن باهم صحبت ڪنن؟
منتظر چشم دوختم بہ لب هاے پدرم، پدرم با لبخند گفت:😊
_آرہ ما حوصلہ شونو سرنبریم.
سهیلے ڪلافہ پاهاش رو تڪون میداد، سرش رو بلند ڪرد،مثل من بہ پدرم زل زدہ بود.
پدرم رو بہ من گفت:
_دخترم راهنمایے شون ڪن بہ
حیاط!😊🌳
نفسم رو آزاد ڪردم
و از روے مبل بلند شدم. سهیلے هم بلند شد،با فاصلہ ڪنارم مے اومد.
وارد حیاط شدیم.😊😟
نگاهے بہ حیاط انداخت و بہ تخت چوبے اشارہ ڪرد آروم گفت:
_بشینیم؟😊
#ادامه_دارد ....
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
❣﷽❣
📚 #رمــان
•← #من_با_تو ...
3⃣6⃣ #قسمت_شصت_وسوم
با عجلہ نشستم،
برعڪس من آروم رفتار میڪرد، با فاصلہ ازم نشست روے تخت،با زبون لب هاش رو تر ڪرد و گفت:😊
_خب امیرحسین سهیلے هستم بیست و شیش سالہ طلبہ و معلم.....
با حرص حرفش😬😤 رو قطع ڪردم:
_بہ نظرتون الان میخوام اینا رو
بشنوم؟
نگاهش رو بہ دیوار رو بہ روش دوختہ بود،دستے بہ موهاش ڪشید و گفت:
_نہ!😒
در حالے ڪہ سعے میڪردم آروم باشم گفتم:😐
_پس چیزے رو ڪہ میخوام بشنوم بگید!
حالت نشستش رو تغییر داد و ڪمے بہ سمتم خم شد آروم گفت:😒
_نمیدونم بین شما و امین چے بودہ! اما میدونم شما....
ادامہ نداد. زل زدم بہ یقہ ے پیرهن سفیدش و گفتم:😕
_حرفاے امین بے معنے نبود!
ابروهاش رو داد بالا:
_امین!😟
میخواستم داد بڪشم الان وقت غیرت بازے نیست فقط جوابم رو بدہ! شمردہ شمردہ گفتم:😬
_آقاے..سهیلے..معنے...حر..ف..هاے...امین...چے..بود؟
دستے بہ ریشش ڪشید و گفت:😐
_منو امین دوستے عمیقے نداریم دوستے مون فقط در حد هیات بود!
آب دهنش رو قورت داد:
_دو سال پیش یہ روز طبق معمول اومدہ بود هیات، عصبے و گرفتہ بود حالشو ازش پرسیدم،گفت ازم ڪمڪ میخواد.😕 گفت ڪہ دختر همسایہ شونو چندبار تو ماشین یہ پسر غریبہ دیدہ و تعقیبش ڪردہ فهمیدہ از هم دانشگاهیاشہ.
با تعجب😳 زل زدم بہ صورتش،امین من رو با بنیامین دیدہ بود!😥
ادامه داد:
_گفتم چرا بہ خانوادش نمیگے گفت نمیتونم، باهاشون خیلے رفت و آمد داریم! نمیخوام مشڪلے پیش بیاد.😒
سرش رو بلند ڪرد و نگاهش رو دوخت بہ دست هاے قفل شدہ م:👀
_اون موقع دنبال ڪار تو دانشگاہ بودم امین اصرار ڪرد برم دانشگاہ اون دختر و یہ جورے ڪمڪش ڪنم! 😕گفت حساس و زود رنجہ از در خودت وارد شو! منم قبول ڪردم برم دانشگاہ اون دختر و روز اول دیدمش! جلوے ڪافے شاپ! داشت با پسرے دعوا میڪرد!
نمیدونستم 😟همون دختریہ ڪہ امین میگفت وقتے ڪلاسش تموم شد و امین اومد پیشم فهمیدم همون دختر همسایہ س!😕
آروم گفتم:
_پس چرا اون روز ڪہ جلوے دانشگاہ دیدیش گفتے نمیشناسیش؟😒
دستم رو گذاشتم جلوے دهنم،
چطور فعل هاے جمع جاشون رو دادن بہ فعل هاے مفرد؟!
مِن مِن ڪنان گفتم:
_عذرمیخوام.
سرش رو تڪون داد و گفت:😕
_امین خواستہ بود چیزے نگم،اون روز ڪہ جلوے دانشگاہ دیدمش تعجب ڪردم از طرفے.....
ادامہ نداد، دست هاش رو بهم گرہ زد و نگاهش رو دوخت بہ دست هاش.
با ڪنجڪاوے گفتم:
_از طرفے چے؟
آروم گفت:
_نمیخواستم...نمیخواستم چیزے بشہ ڪہ ازم دور بشید!میخواستم امشب همہ چیزو بگم!😊
از روے تخت بلند شدم،
چادرم رو مرتب ڪردم پوزخندے 😏زدم و گفتم:
_ڪاراتونو بہ نحواحسن انجام دادید آفرین!
چیزے نگفت،خواستم برم سمت خونہ ڪہ گفت:☺️😍
_من اینجا اومدم خواستگارے!
#ادامه_دارد ....
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
YEKNET.IR - zamine - fatemie 1399.10.06 - motiee.mp3
5M
⏯ #زمینه احساسی #امام_زمان(عج)
🍃نفسمون گرفت به دادمون برس
🍃خودت به داد دلای خون برس
🎤 #میثم_مطیعی
👌بسیار دلنشین
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
✼بیا بیا گل زهرا، #عزاےمادر توست
✻صفاے #فاطمیه از، صفاےمادرتوست
✼بیاکه باتن خونین💔هنوزمنتظراست
✻که #انتقام تو تنها، دواے مادر توست
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🏴
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
🌺بی اذن #تــو
هـرگـز عددی صد💯 نشود
♻️بر هر که نظر کنی
دگر #بد نشود
🌺 #زهــرا، تو دعـا کن
که بیاید مهــ♥️ـدی
♻️زیرا #تو اگر دعـا کنی
دگر رد نشود✘
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
#شیرین تر
از شعر تبسمت☺️
هیچ نیافته ام ..
#لبخند بزن
و بگذار خنده عاشقانه ات♥️
کام #دلم را قند نماید 😍
#شهيد_علی_حيدرالبيرمانی
#سلام_روزتون_شهدایی🌺
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
.
💫حضرت محمد صلی الله علیه وآله
«هر کس فاطمه علیها السلام، دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است و هر کس با او دشمنی ورزد، در آتش دوزخ است.»
✨یا فاطمه (س)
چه منزلتی خداوند به شما بخشیده که حتی دوست داشتنتان هم برات بهشتی شدن آدمی است؟
🍃«فاطمیه»، مهلت فهم راز این حُب و دوست داشتن شماست که آدمی را به همنشینی پدرتان محمد مصطفی (ص)، در بهشت بشارت میدهد.
🍃فاطمیه، فتح باب کتاب سروری شما بر زنان دو عالم است که حتی مکان و زمان را هم در شهادتتان به راز کشاندید تا نامحرمان به آرامگاه وجود نازنینتان راه نیابند و حتی روزش را ندانند.
🍃فاطمیه، چشمه جوشان معرفت فاطمی است برای شیعیان و رهروانی که عطر محمدی را از صلابت دخت فاطمیاش استشمام میکنند.
@Vajebefaramushshode
332K
پیام مهم استادتقوی در آستانه سالگرد شهید حاج قاسم سلیمانی
همه جا منتشر کنید و به همه تذکر بدهید
@Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#در_محضر_بزرگان
✅ استاد علیرضا پناهیان:
📌لزوم اقدام #جمعی برای
#امر_به_معروف و #نهی_از_منکر
@Vajebefaramushshode
📌ویروس گناه
♨️ کارشناسان میگن تمام ویروس های کرونای دنیا رو جمع کنیم وزنش به چند میلی گرم نمیرسه‼️
👌درسته، این ذره کوچک یکی از مخلوقات خداوندِ تواناست که تمام دنیا رو (اقتصاد ،سلامت، امنیت، آرامش) به هم ریخته ❌
♨️حالا من خیلی باید بی فکر باشم که خدای به این بزرگی رو نافرمانی کنم، خدایی که میتونه فقط با یک موجود ذره بینی همه چیز رو تحت تأثیر قرار بده (که قطعاً اونم دلیل وحکمتی داره)✅
♨️ بله همه امور زندگی ما ، عاقبتمون به دست اوست،
خوشبختی، آرامش، امنیت، سلامت و سعادت و....
پ ن: اگر دوست داری فرزندانت حیا و عفاف داشته باشند، یه راهش اینه که توحید شناسی شون رو قوی کنی...
کسی که عاشق خدا باشه، پا رو حرف محبوبش نمیذاره☺️
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
#پرسش_پاسخ #بهترین_حجاب ♻️ قسمت اول ❓بهترین نوع حجاب چیست؟! در خانه ماندن زن یا پوشش چادر؟! ✅ ط
♻️قسمت دوم
❓آیا حجاب به این معنی است که زنها باید در خانه بمانند و بیرون نیایند؟ا
🔰کسانی که اعتقاد دارند زنان باید در خانه بمانند به احادیثی استناد می کنند که توصیه به در خانه ماندن زنها و بدون ضرورت بیرون از خانه نیامدن می کنند که باز با توجه به سیاق کلام معصومین، این موضوع صرفا توصیه اخلاقی می باشد و نه یک اصل ثابت. (۱)
📌 نکته ای که وجود دارد همان است که بزرگان دین همچون حضرت امام رضوان الله و مقام معظم رهبری بیان فرمودند و آن هم اینکه این حضور باید حضوری همراه با عفت و حیا باشد تا موجب بالندگی جامعه شود نه مایه ابتذال اجتماع.
❌اما با همه این اوصاف، هیچ چیزی نباید مانع از این شود که زن به عنوان عنصر مربی و پرورش دهنده ی نسل بشر، طبیعت آفرینش خود را فراموش کند و به قصد درست کردن ابرو، چشم را کور کند.
💞برای همین بسیار تاکید می شود که زن همواره باید به این نکته ی اساسی توجه داشته باشد که نقش او در خانه به عنوان مدیر عاطفی یک خانواده نقشی کلیدی می باشد که خداوند متعال برای آن منزلت خاصی را در نظر گرفته است.
🖇چنانچه در زمان رسول خدا(ص) یکی از زنان به نام اسماء خدمت پیامبر رسیدند و گلایه کردند که با وجود زحماتی که می کشند از پاداش جهاد و حج مکرر و اموری این چنینی برخوردار نمی شوند.
اما پیامبر خدا با ستایش این دغدغه، فرمودند که زنها وقتی که نقش خود را در خانه به درستی ایفا می کنند از تمامی پاداشها از جمله جهاد در راه خدا برخوردار خواهند بود.(۲)
✅غرض اینکه یک وقت حضور اجتماعی بانوان نباید مانع از نقش مهم مادری آنها شود و یا آنها را از ازدواج به موقع و گرم ساختن کانون خانوادگی محروم کند.
کسانی که فکر می کنند اسلام مخالف حضور زن در اجتماع هست خودشون بیشتر از هرکسی برای رفع نیازهاشون به بانوان متخصص در زمینه های مختلف مراجعه می کنند.پس بهتر که تعادل داشته باشیم و افراط و تفریط نکنیم .بهتر خانم ها در مشاغلی که متناسب با شان یک خانم هست وارد بشن و در موارد غیر ضرورت فرصت شغلی رو برای مردی که وظیفه تامین مخارج خانوادشو داره فراهم کنن
📚(۱)برگرفته از توضیحاتی که در صفحات ۲۱۵ و ۲۱۶کتاب مسئله حجاب آمده است.
(۲)کافی ج ۵، ص ۵۲۶.
استاد مطهری، مسئله حجاب، ص۲۰۴
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
❣﷽❣ 📚 #رمــان •← #من_با_تو ... 3⃣6⃣ #قسمت_شصت_وسوم با عجلہ نشستم، برعڪس من آروم رفتار میڪرد، با
❣﷽❣
📚 #رمــان
•← #من_با_تو ...
4⃣6⃣ #قسمت_شصت_وچهارم
_نگفت عاشق نشو!😏😍💓
با شنیدن سہ ڪلمہ ے آخر
ضربان قلبم بالا رفت 🙈💗صداش رو مے شنیدم! صداے قلبم رو بعد از پنج سال مے شنیدم!☺️
آب دهنم رو قورت دادم،
چشم هام رو باز و بستہ ڪردم، آروم بہ سمت سهیلے برگشتم. بہ ڪاشے هاے زیر پاش زل زدہ بود، گونہ هاش سرخ شدہ بود.😌☺️
خبرے از اون لحن محڪم و قاطع ڪہ گفت
"نگفت عاشقش نشو " نبود!
دست چپش رو برد بالا و گذاشت روے پیشونیش، از روے پیشونے دستش رو ڪشید همہ جاے صورتش و روے دهنش توقف ڪرد.
چند لحظہ بعد دستش رو از روے دهنش برداشت،همونطور سر بہ زیر گفت:😊
_فقط بهم یہ فرصت بدید همین!
نگاهم رو بہ ڪفش هاے مشڪے براقش دوختم.👀👞
این مردے ڪہ رو بہ روم ایستادہ بود، امیرحسین سهیلے،استاد دانشگاهم و دوستِ امين!
خب دوست امین باشہ،مگہ مهمہ؟مگہ امین بیشتر از یہ پسرہ ے همسایہ ے سادہ س؟ لبخندے نشست روے لب هام.😌☺️
💓توے قلبم گفتم:فقط یہ پسرہ همسایہ س همین! قلبم گفت:سهیلے چے؟ جوابش رو دادم:بهش فرصت مے دم همین!
همین،با معنے ترین ڪلمہ ے اون شب بود
💞😍🙈💞😍🙈💞😍🙈💞😍🙈
صداے شهریار از توے حیاط بلند شد:
_هانیہ بدو مردم منتظرن!😄
همونطور ڪہ چادرم رو سر مے ڪردم با صداے بلند گفتم:😄
_دارم میام دیگہ!
از اتاق خارج شدم،مادرم قرآن✨ بہ دست ڪنار در خروجے ایستادہ بود. شهریار با خندہ گفت:
_آخہ مادرِ من این قرآن لازمہ مراقبش باشہ یا پسر مردم؟😁
چپ چپ نگاهش ڪردم
و چیزے نگفتم. قرآن رو بوسیدم و از زیرش رد شدم،پدرم بہ سمتم اومد و گفت:
_حاضرے بابا؟😊
سرم رو بہ نشونہ ے مثبت😌😇 تڪون دادم.
پدر و مادرم 💑سوار ماشین🚗 شدن،شهریار هم دنبالشون رفت. عاطفہ ڪنارم ایستاد با لبخند نگاهم ڪرد و گفت:😊
_استرس دارے؟
سریع گفتم:😟😬
_خیلے!
جدے نگاهم ڪرد و گفت:😃
_عوضش بہ این فڪر ڪن از ترشیدگے درمیاے!
با مشت آروم ڪوبیدم بہ بازوش و گفتم:😄
_مسخرہ!
خندید و چیزے نگفت. شهریار شیشہ ے ماشین رو پایین ڪشید و گفت:😄
_عاطفہ خانم شما دومادے؟
رو بہ پدر و مادرم ادامہ داد:🙁😄
_دارن دل و قلوہ میدن!
با حرص گفتم:😬
_شهریار نڪنہ تو عروسے انقد عجلہ دارے!
عاطفہ اخم ساختگے ڪرد و
گفت:😠😄
_با شوور من درست حرف بزن.
ایشے گفتم
و بہ سمت ماشین رفتم. عاطفہ در رو بست،قبل از من ڪنار شهریار نشست، من هم سوار شدم، پدرم با گفتن بسم اللہ الرحمن الرحیم ماشین رو روشن ڪرد.
شهریار با ترس 😨چشم هاش رو دوخت بہ سقف ماشین و لبش رو بہ دندون گرفت.
تو همون حالت سرش رو بہ سمت چپ و راست تڪون داد و گفت:
_خدا میدونہ قرارہ چہ بلایے از آسمون نازل بشہ ڪہ ما هر قدممونو با قرآن و بسم اللہ برمیداریم.😁
#ادامه_دارد ....
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode