🔺 #امر_به_معروف_خطری ❗️
✨تذکری از جنس غیرت✨
چند روز پیش داشتم تو خیابان انقلاب راه میرفتم 🚶 که به پاساژ مهستان برسم.
یه خانم و آقایی داشتند با هم میرفتند.👫 وضعیت حجاب خانم خیلی بد بود؛ 😓 طوری که تو خیابون همه داشتند نگاهش می کردند.👀
اون آقایی هم که همراهش بود ورزشکارو هیکلش هم مثل بادی بیلدینگ کارا بود.
با خودم گفتم بگم یا نگم!🤔
تو همین فکر بودم که گفتم فوقش یه کتک مفصل میخورم ولی باید تذکر بدم.😊
اون آقا رو صدا کردم و بهش گفتم: حجاب این خانم که همراه شماست اصلا مناسب نیست لطفاً بهشون بگید حجابشونو درست کنند. 😶
اومدم رد بشم و برم، اون آقا گفت:
به تو ربطی داره اصلا؟
بزنم صورتتو داغون کنم؟!
آخه تو فضولی به درد نخور!! 😡
خلاصه من پیش خودم گفتم من که کتک رو خوردم بزار تذکرمو بدم.
بهش گفتم: از اونجایی که من روی ناموس خودم حساسیت دارم خیلی بهم برخورد مردای نامحرم دارند از روی شهوت به این خانم که همراه شماست نگاه میکنند و به خودم اجازه ندادم بی تفاوت از کنار شما رد شم و این شد که بهتون گفتم. 😇
قیافه آقای اصلا یه جوری شد😳
انگار یه پارچ آب یخ بریزی رو سرش!! 🙁
من از کنارش رد شدم و رفتم که یهو دیدم صدام میکنه و میگه وایسا کارت دارم!
رسید بهم؛ باهام روبوسی کرد 😙 و گفت: خیلی مردی!!
هنوزم هستند آدم هایی که مردم رو مثل ناموس خودشون میدونند و بعدم تشکر کرد و رفت به اون خانم گفت حجابتو درست کن. ✅
📚 منبع: کتاب «از یاد رفته،جلد ۲»
مجموعه خاطرات
#امر_به_معروف و #نهی_از_منکر
ص ۳۳ و ۳۴
❤️ به ما بپیوندید👇
#ما_بهم_ربط_داریم
@Vajebefaramushshode
🔺 #امر_به_معروف_خطری ❗️
✨تذکری از جنس غیرت✨
چند روز پیش داشتم تو خیابان انقلاب راه میرفتم 🚶 که به پاساژ مهستان برسم.
یه خانم و آقایی داشتند با هم میرفتند.👫 وضعیت حجاب خانم خیلی بد بود؛ 😓 طوری که تو خیابون همه داشتند نگاهش می کردند.👀
اون آقایی هم که همراهش بود ورزشکارو هیکلش هم مثل بادی بیلدینگ کارا بود.
با خودم گفتم بگم یا نگم!🤔
تو همین فکر بودم که گفتم فوقش یه کتک مفصل میخورم ولی باید تذکر بدم.😊
اون آقا رو صدا کردم و بهش گفتم: حجاب این خانم که همراه شماست اصلا مناسب نیست لطفاً بهشون بگید حجابشونو درست کنند. 😶
اومدم رد بشم و برم، اون آقا گفت:
به تو ربطی داره اصلا؟
بزنم صورتتو داغون کنم؟!
آخه تو فضولی به درد نخور!! 😡
خلاصه من پیش خودم گفتم من که کتک رو خوردم بزار تذکرمو بدم.
بهش گفتم: از اونجایی که من روی ناموس خودم حساسیت دارم خیلی بهم برخورد مردای نامحرم دارند از روی شهوت به این خانم که همراه شماست نگاه میکنند و به خودم اجازه ندادم بی تفاوت از کنار شما رد شم و این شد که بهتون گفتم. 😇
قیافه آقای اصلا یه جوری شد😳
انگار یه پارچ آب یخ بریزی رو سرش!! 🙁
من از کنارش رد شدم و رفتم که یهو دیدم صدام میکنه و میگه وایسا کارت دارم!
رسید بهم؛ باهام روبوسی کرد 😙 و گفت: خیلی مردی!!
هنوزم هستند آدم هایی که مردم رو مثل ناموس خودشون میدونند و بعدم تشکر کرد و رفت به اون خانم گفت حجابتو درست کن. ✅
📚 منبع: کتاب «از یاد رفته،جلد ۲»
مجموعه خاطرات
#امر_به_معروف و #نهی_از_منکر
ص ۳۳ و ۳۴
❤️ به ما بپیوندید👇
#ما_بهم_ربط_داریم
@Vajebefaramushshode
🔺 #امر_به_معروف_خطری ❗️
✨تذکری از جنس غیرت✨
چند روز پیش داشتم تو خیابان انقلاب راه میرفتم 🚶 که به پاساژ مهستان برسم.
یه خانم و آقایی داشتند با هم میرفتند.👫 وضعیت حجاب خانم خیلی بد بود؛ 😓 طوری که تو خیابون همه داشتند نگاهش می کردند.👀
اون آقایی هم که همراهش بود ورزشکارو هیکلش هم مثل بادی بیلدینگ کارا بود.
با خودم گفتم بگم یا نگم!🤔
تو همین فکر بودم که گفتم فوقش یه کتک مفصل میخورم ولی باید تذکر بدم.😊
اون آقا رو صدا کردم و بهش گفتم: حجاب این خانم که همراه شماست اصلا مناسب نیست لطفاً بهشون بگید حجابشونو درست کنند. 😶
اومدم رد بشم و برم، اون آقا گفت:
به تو ربطی داره اصلا؟
بزنم صورتتو داغون کنم؟!
آخه تو فضولی به درد نخور!! 😡
خلاصه من پیش خودم گفتم من که کتک رو خوردم بزار تذکرمو بدم.
بهش گفتم: از اونجایی که من روی ناموس خودم حساسیت دارم خیلی بهم برخورد مردای نامحرم دارند از روی شهوت به این خانم که همراه شماست نگاه میکنند و به خودم اجازه ندادم بی تفاوت از کنار شما رد شم و این شد که بهتون گفتم. 😇
قیافه آقای اصلا یه جوری شد😳
انگار یه پارچ آب یخ بریزی رو سرش!! 🙁
من از کنارش رد شدم و رفتم که یهو دیدم صدام میکنه و میگه وایسا کارت دارم!
رسید بهم؛ باهام روبوسی کرد 😙 و گفت: خیلی مردی!!
هنوزم هستند آدم هایی که مردم رو مثل ناموس خودشون میدونند و بعدم تشکر کرد و رفت به اون خانم گفت حجابتو درست کن. ✅
📚 منبع: کتاب «از یاد رفته،جلد ۲»
مجموعه خاطرات
#امر_به_معروف و #نهی_از_منکر
ص ۳۳ و ۳۴
@Vajebefaramushshode
🔺 #امر_به_معروف_خطری ❗️
✨تذکری از جنس غیرت✨
چند روز پیش داشتم تو خیابان انقلاب راه میرفتم 🚶 که به پاساژ مهستان برسم.
یه خانم و آقایی داشتند با هم میرفتند.👫 وضعیت حجاب خانم خیلی بد بود؛ 😓 طوری که تو خیابون همه داشتند نگاهش می کردند.👀
اون آقایی هم که همراهش بود ورزشکارو هیکلش هم مثل بادی بیلدینگ کارا بود.
با خودم گفتم بگم یا نگم!🤔
تو همین فکر بودم که گفتم فوقش یه کتک مفصل میخورم ولی باید تذکر بدم.😊
اون آقا رو صدا کردم و بهش گفتم: حجاب این خانم که همراه شماست اصلا مناسب نیست لطفاً بهشون بگید حجابشونو درست کنند. 😶
اومدم رد بشم و برم، اون آقا گفت:
به تو ربطی داره اصلا؟
بزنم صورتتو داغون کنم؟!
آخه تو فضولی به درد نخور!! 😡
خلاصه من پیش خودم گفتم من که کتک رو خوردم بزار تذکرمو بدم.
بهش گفتم: از اونجایی که من روی ناموس خودم حساسیت دارم خیلی بهم برخورد مردای نامحرم دارند از روی شهوت به این خانم که همراه شماست نگاه میکنند و به خودم اجازه ندادم بی تفاوت از کنار شما رد شم و این شد که بهتون گفتم. 😇
قیافه آقای اصلا یه جوری شد😳
انگار یه پارچ آب یخ بریزی رو سرش!! 🙁
من از کنارش رد شدم و رفتم که یهو دیدم صدام میکنه و میگه وایسا کارت دارم!
رسید بهم؛ باهام روبوسی کرد 😙 و گفت: خیلی مردی!!
هنوزم هستند آدم هایی که مردم رو مثل ناموس خودشون میدونند و بعدم تشکر کرد و رفت به اون خانم گفت حجابتو درست کن. ✅
📚 منبع: کتاب «از یاد رفته،جلد ۲»
مجموعه خاطرات
#امر_به_معروف و #نهی_از_منکر
ص ۳۳ و ۳۴
❤️ به ما بپیوندید👇
#ما_بهم_ربط_داریم
@Vajebefaramushshode
🔺 #امر_به_معروف_خطری ❗️
✨تذکری از جنس غیرت✨
چند روز پیش داشتم تو خیابان انقلاب راه میرفتم 🚶 که به پاساژ مهستان برسم.
یه خانم و آقایی داشتند با هم میرفتند.👫 وضعیت حجاب خانم خیلی بد بود؛ 😓 طوری که تو خیابون همه داشتند نگاهش می کردند.👀
اون آقایی هم که همراهش بود ورزشکارو هیکلش هم مثل بادی بیلدینگ کارا بود.
با خودم گفتم بگم یا نگم!🤔
تو همین فکر بودم که گفتم فوقش یه کتک مفصل میخورم ولی باید تذکر بدم.😊
اون آقا رو صدا کردم و بهش گفتم: حجاب این خانم که همراه شماست اصلا مناسب نیست لطفاً بهشون بگید حجابشونو درست کنند. 😶
اومدم رد بشم و برم، اون آقا گفت:
به تو ربطی داره اصلا؟
بزنم صورتتو داغون کنم؟!
آخه تو فضولی به درد نخور!! 😡
خلاصه من پیش خودم گفتم من که کتک رو خوردم بزار تذکرمو بدم.
بهش گفتم: از اونجایی که من روی ناموس خودم حساسیت دارم خیلی بهم برخورد مردای نامحرم دارند از روی شهوت به این خانم که همراه شماست نگاه میکنند و به خودم اجازه ندادم بی تفاوت از کنار شما رد شم و این شد که بهتون گفتم. 😇
قیافه آقای اصلا یه جوری شد😳
انگار یه پارچ آب یخ بریزی رو سرش!! 🙁
من از کنارش رد شدم و رفتم که یهو دیدم صدام میکنه و میگه وایسا کارت دارم!
رسید بهم؛ باهام روبوسی کرد 😙 و گفت: خیلی مردی!!
هنوزم هستند آدم هایی که مردم رو مثل ناموس خودشون میدونند و بعدم تشکر کرد و رفت به اون خانم گفت حجابتو درست کن. ✅
📚 منبع: کتاب «از یاد رفته،جلد ۲»
مجموعه خاطرات
#امر_به_معروف و #نهی_از_منکر
ص ۳۳ و ۳۴
❤️ به ما بپیوندید👇
#ما_بهم_ربط_داریم
@Vajebefaramushshode