واجب فراموش شده 🇵🇸
#پرسش_پاسخ #گام_های_شیطان ♻️قسمت اول ❓مراحل فاصله گرفتن از خدا و افتادن در دام شیطان کدامند؟ 👣عب
#پرسش_پاسخ
#گام_های_شیطان
♻️قسمت دوم
❓چگونه افراد در دام شیطان اسیر می شوند؟
گام های شیطان کدامند؟
➡️در قسمت قبل به مراحل هفت گانه نفوذ شیطان اشاره کردیم،
حالا توضیحات تکمیلی رو خدمت شما عرض می کنیم
1⃣مرحله ایجاد شبهه در واقعیات:
شیطان افراد رو دچار تردید نسبت به واقعیات و احکام می کنه.
مثلا میگن کجای قرآن گفته موها باید پوشیده بشه یا اینکه میگن الان عرف حجاب عوض شده و شبهه های فراوان دیگه
2⃣مرحله دوم #تسویف از ماده «سوف» است که معنای آینده را می رساند و در اینجا به معنای کاری را به آینده موکول کردن است.
مثلا اگر کسی بخواد حجابش رو درست کنه، شیطان می گه حالا که زود باشه برای فردا، فعلا خودت جوانی و زیبا، فردا انجام می دی.
3⃣مرحله سوم #تزیین یعنی شیطان کارهای زشت را برای ما زیبا جلوه میده مثل مغازه داری که جنس نامرغوب رو به اسم جنس مرغوب جابزنه که افراد ساده دل فریب میخورن
#تسویل یک مرحله بالاتر از تزیین است.
تسویل هم به معنی آراستن و زینت دادن هست ولی آراستن به وسیله یک شی دیگه مثل پیچیدن زرورق دور اجسام، شیطان یک کار زشت رو به وسیله یک کار دیگه طوری پوشش میده که جز افراد با بصیرت کسی متوجه نمیشه
4⃣مرحله چهارم #تطویع و ایجاد رغبت یک سری از گناهان قابل تزیین و تسویل هستن، اما بعضی از گناهان تزیین بردار نیستن مثل قتل، یا حتی قتل نزدیکان. در این موارد قرآن بیان می کند که هنگامی که قابیل خواست برادرش را بکشد {فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ}(۱)
یعنی کاری کرد که این عملِ دشوار برای او آسان شود.
یعنی او را در برابر این کار رام کرد و در او ایجاد رغبت کرد.
در مسائل اجتماعی و اخلاقی هم همینطوره مثلا وقتی انسان نسبت به مسئله ای لج کنه، خیلی از کارها ممکن ازش سر بزنه.
ادامه دارد...
📚(۱)سوره مائده،آیه۳۰
@Vajebefaramushshode
🌹
ترک گناه چگونه ممکن است؟🌹
⛔️ قبل از رسیدن به ترکِ گناه، نخست باید به این برسیم که گناهان در یک تقسیمبندی متفاوت، از نظر جنس دو گونه هستند:
🔹الف) گناهانی که بر اساس غریزه و لذت هستند مانند: زنا
🔹ب) گناهانی که بر اساس وسوسهی شیطان و عادت هستند مانند: غیبتکردن، تکبر، و...
⬅️ قبل از ترک گناه باید سه مرحله زیر را حتماً انجام داد:
♦️1) باید مضرات و عواقب گناه را کاملاً شناخت. آسیبهای دنیوی و اخروی آن را باید فهمید و باید به این نتیجه رسید که غیبت نه تنها لذت نیست بلکه هیچ سودی ندارد و سرشار از عذاب دنیوی و اخروی است و باعث ایجاد نفرت میشود.
♦️2) باید اسباب و مقدمات گناه را شناخت و از خود دور کرد.
📌 مثال: اگر غیبت میکنیم، با دوستانی که مغتاب (کسی که غیبت میکند) و اهل غیبت هستند زیاد معاشرت نکنیم. اگر به روابط نامشروع مبتلا هستیم، تلفن و تلگرام و بیرونرفتن غیرضروری و... را ترک کنیم.
❄️ حقیر دیدهام کسانی را که مشروب را ترک کردهاند ولی دوستان اهل مشروب را به دلیل خوبیهایی که دیدهاند ترک نکردهاند و از روی اعتماد به نفس زیاد در مجلس شراب نشستهاند به امید اینکه نشان دهند هوس شراب نمیکنند ولی همین دوستان او را به ترک توبه واداشتهاند.
♦️3) اما مهمترین و اصلیترین مرحله ترک گناه که مشکلترین آن است، این است که هر گناهی لذتی دارد که انسان سمت انجام آن متمایل میشود.
🍃 ترک هر لذت مستلزم درک لذتی بالاتر است که بدون درک آن لذت، ترک لذت بسیار سخت است.
🍂 یا ترک یک لذت مستلزم درک و ترس از یک عذاب بالاتر از آن لذت است که آن لذت را خنثی میکند.
1⃣ مثال: زلیخا هوس نزدیکی به یوسف کرد چون بعدِ ازدواج به خدا رسید و یک لذت بالاتر را درک کرد، به راحتی توانست بر لذت خود چشم ببندد.
2⃣ مثال: یک معتاد وقتی ازدواج میکند لذت شهوت، باعث غیرت و علاقه او به همسرش میشود. بعد از کسب لذتِ هروئین که به مراتب از لذت مقاربت بالاتر است، به راحتی بر روی لذت جنسی خط میکشد و بیغیرت میشود.
3⃣ مثال: اگر درک کنیم که وقتی که غیبت میکنیم، باعث ایجاد نفرت از خودمان در دیگران میشویم و انگار گوشت برادر مرده خود را میخوریم و اعمالمان را میسوزانیم، درک این عذاب بالاتر از آن لذتِ (شیطانی) غیبت، باعث میشود بتوانیم غیبت را ترک کنیم.
⭕️ در اعمال صالح هم همینطور:
🍂 اگر درک کنیم شادکردن یک یتیم، بیشتر از خوردن یک پرس کباب برای ما لذت دارد، سمت انفاق میرویم.
🍃 کسی که لذت نماز شب و اشکریختن و سخنگفتن با معبود را درک کند، برای از دستندادن این لذت، هرگز سمت لذت سخنگفتن با نامحرم نمیرود.
#آمر_به_معروف_و_ناهی_از_منکر_باشیم
@Vajebefaramushshode
#فقط_خدا♥️
💠وقتی واحد گزینش، افرادی رو بدلیل گذشته آنها رد میکرد ناراحت میشد.
گفت:قبل سال57 کدامیک از ما مسلمان بودیم؟
نفس امام باعث شد......
#عکس_بازشود👆
#شهید_قاسم_سلیمانی🌷
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
❣﷽❣ 📚 #رمان 💥 #تنها_میان_داعش 0⃣1⃣#قسمت_دهم 💠 عباس و عمو با هم از پلههای ایوان پایین دویدند و زن
❣﷽❣
📚 #رمان
💥 #تنها_میان_داعش
1⃣1⃣ #قسمت_یازدهم
💠 و صدای عباس بهقدری بلند بود که حیدر شنید و ساکت شد. احساس میکردم فکرش بههم ریخته و دیگر نمیداند چه کند که برای چند لحظه فقط صدای نفسهایش را میشنیدم.
💢 انگار سقوط یک روزه #موصل و #تکریت و جادههایی که یکی پس از دیگری بسته میشد، حساب کار را دستش داده بود که بهجای پاسخ به هشدار عباس، قلب کلماتش برای من تپید :«نرجس! یادت نره بهم چه قولی دادی!»
💠 و من از همین جمله، فهمیدم فاتحه رسیدن به #آمرلی را خوانده که نفسم گرفت، ولی نیت کرده بودم دیگر بیتابی نکنم که با همه احساسم خیالش را راحت کردم :«منتظرت میمونم تا بیای!» و هیچکس نفهمید چطور قلبم از هم پاشید!
💢 این انتظار به حرف راحت بود اما وقتی غروب #نیمه_شعبان رسید و در حیاط خانه به جای جشن عروسی بساط تقسیم آرد و روغن بین مردم محله برپا بود تازه فهمیدم درد جدایی چطور تا مغز استخوانم را میسوزانَد.
💠 لباس عروسم در کمد مانده و حیدر دهها کیلومتر آن طرفتر که آخرین راه دسترسی از #کرکوک هم بسته شد و حیدر نتوانست به آمرلی برگردد.
💢آخرین راننده کامیونی که توانسته بود از جاده کرکوک برای عمو آرد بیاورد، از چنگ #داعش گریخته و به چشم خود دیده بود داعشیها چند کامیون را متوقف کرده و سر رانندگان را کنار جاده بریدهاند.
💠 همین کیسههای آرد و جعبههای روغن هم دوراندیشی عمو و چند نفر دیگر از اهالی شهر بود تا با بستهشدن جادهها آذوقه مردم تمام نشود.
💢از لحظهای که داعش به آمرلی رسیده بود، جوانان برای #دفاع در اطراف شهر مستقر شده و مُسنترها وضعیت مردم را سر و سامان میدادند.
💠 حالا چشم من به لباس عروسم بود و احساس حیدر هر لحظه در دلم آتش میگرفت. از وقتی خبر بسته شدن جاده کرکوک را از عمو شنید، دیگر به من زنگ نزده بود و خوب میفهمیدم چه احساس تلخی دارد که حتی نمیتواند با من صحبت کند.
💢 احتمالاً او هم رؤیای #وصالمان را لحظه لحظه تصور میکرد و ذره ذره میسوخت، درست مثل من! شاید هم حالش بدتر از من بود که خیال من راحت بود عشقم در سلامت است و عشق او در #محاصره داعش بود و شاید همین احساس آتشش زده بود که بلاخره تماس گرفت.
💠 به گمانم حنجرهاش را با تیغ #غیرت بریده بودند که نفسش هم بریده بالا میآمد و صدایش خش داشت :«کجایی نرجس؟» با کف دستم اشکم را از صورتم پاک کردم و زیرلب پاسخ دادم :«خونه.» و طعم گرم اشکم را از صدای سردم چشید که بغضش شکست اما مردانه مقاومت میکرد تا نفسهای خیسش را نشنوم و آهسته زمزمه کرد :«عباس میگه مردم میخوان #مقاومت کنن.»
💢 به لباس عروسم نگاه کردم، ولی این لباس مقاومت نبود که با لبهایی که از شدت گریه میلرزید، ساکت شدم و اینبار نغمه گریههایم آتشش زد که صدای پای اشکش را شنیدم.
💠 شاید اولین بار بود گریه حیدر را میشنیدم و شنیدن همین گریه غریبانه قلبم را در هم فشار داد و او با صدایی که بهسختی شنیده میشد، پرسید :«نمیترسی که؟»
💢 مگر میشد نترسم وقتی در محاصره داعش بودم و او ترسم را حس کرده بود که آغوش لحن گرمش را برایم باز کرد :«داعش باید از روی جنازه من رد شه تا به تو برسه!» و حیدر دیگر چطور میتوانست از من حمایت کند وقتی بین من و او، لشگر داعش صف کشیده و برای کشتن مردان و تصاحب زنان آمرلی، لَهلَه میزد.
💠 فهمید از حمایتش ناامید شدهام که گریهاش را فروخورد و دوباره مثل گذشته مردانه به میدان آمد :«نرجس! بهخدا قسم میخورم تا لحظهای که من زنده هستم، نمیذارم دست داعش به تو برسه! با دست #قمر_بنی_هاشم (علیهالسلام) داعش رو نابود میکنیم!»
💢 احساس کردم از چیزی خبر دارد و پیش از آنکه بپرسم، خبر داد :«آیتالله سیستانی حکم #جهاد داده؛ امروز امام جمعه #کربلا اعلام کرد! مردم همه دارن میان سمت مراکز نظامی برای ثبت نام. منم فاطمه و بچههاشو رسوندم #بغداد و خودم اومدم ثبت نام کنم. بهخدا زودتر از اونی که فکر کنی، محاصره شهر رو میشکنیم!»
💠 نمیتوانستم وعدههایش را باور کنم که سقوط شهرهای بزرگ عراق، سخت ناامیدم کرده بود و او پی در پی رجز میخواند :«فقط باید چند روز مقاومت کنید، به مدد #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) کمر داعش رو از پشت میشکنیم!» کلام آخرش حقیقتاً #حیدری بود که در آسمان صورت غرق اشکم هلال لبخند درخشید.
💢 نبض نفسهایم زیر انگشت احساسش بود و فهمید آرامم کرده است که لحنش گرمتر شد و هوای #عاشقی به سرش زد :«فکر میکنی وقتی یه مرد میبینه دور ناموسش رو یه مشت گرگ گرفتن، چه حالی داره؟ من دیگه شب و روز ندارم نرجس!» و من قسم خورده بودم نگذارم از تهدید عدنان باخبر شود تا بیش از این عذاب نکشد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode
4_5793920189498131037.mp3
10.12M
🎤🎤 #سیدرضا_نریمانی
🌷تقدیم به همه ی #شهدای_مدافعان_حرم
شادی روح همشون #صلوات
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
🌱به چه می اندیشی
به فراموشیمان
🌱شاید راه را اشتباه رفتیم ❗️
✨چشمانت را ببند ای #شهید
🌱مبادا این روزها را
به مادرت #زهرا(س) گزارش دهی
🌱#شهید_احمد_غلامی
✨#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode
✨💥✨💥✨
❣ #سلام_امام_زمانم❣
💐هوایٺ..
ڪہ بہ #سرم ميزند 🤍°•
🌾ديگـردر هيچ هوايي
نميٺوانم نفس بڪشم
عجب نفسگير اسٺ ،
هـواۍ_بـي_تــ🌷و ⛈..‼️
💐✧ خداوندا برساڹ حجّٺ حـق را ✧
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
❣خوب نگاه ڪنید به
چهره هاشان....
☘آنها که تنها به زبان نگفتند
اِنی حَرب لمن حاربکم
🌴عاشورا را درک کردند
و کوشیدند مصداق
اَلذین بَذلوا مُهجهم دون
الحسین علیه السلام باشند
#سلام_عزیزان_جان
#صبحتون_شهدایی
@Vajebefaramushshode
💔
احرام بسته اَت نشدم مثل حاجیان
دل را چگونه بـا عرفه آشنا كنم، #حسین
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#عرفه
@Vajebefaramushshode
عرفه؛
روز رهایی از خرابه های نفس و روز بستن پنجره دل بر تاریکی گناه است؛
روزی که می توان قلب را به نور پیوند داده و با کرانه معبود آشتی...
عرفات، همان نقطه آغاز برای بندگی کردن و تعهد عشق ورزی به آستان سراسر رحمت حضرت دوست است که قدم نهادن در صحرایش، بهار وجود بندگی را شکوفا میکند.
امروز، عرفه است روزی که زمزمههای حسین(ع)، هستی را به شوق میآورد و جهان را سرمست این همه سرسپردگی میسازد.
پس در این روز سلام بر حسین(ع) و سلام بر اصحاب حسین(ع)...
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
عرفه؛ روز رهایی از خرابه های نفس و روز بستن پنجره دل بر تاریکی گناه است؛ روزی که می توان قلب را ب
#دلنوشته_عرفاتی🕋
عرفه هنگامه ی بخشش و بازگشت و استجابت دعا است.
آنگاه که حضرت آدم از جوار خداوند بیرون رانده شده بود، چهل بامداد بر فراز کوی صفا در حال گریه و زاری بود که جبرئیل فرشته الهی بر او وارد شد و به او گفت به درگاه خدا توبه کن و به سوی او بازگرد.
(سوره بقره آیه 37)
آدم (ع) تا غروب عرفه دستش رو به آسمان بلند بود و اشك می ريخت ... تا بخشيده شد.
عرفه در قاموس خود نیایش و راز و نیاز آدم ابوالبشر، ابراهیم خلیل الله، پیامبر رحمت و مهربانی حضرت محمد (ص) را جای داده است.
زائرین بیت الله الحرام در روز نهم ذی الحجه در صحرای عرفات توقف کرده و به دعا و نیایش می پردازند.
در حقیقت عرفه روز آغاز مناسک حج است که توسط جبرئیل به حضرت ابراهیم آموزش داده شد و آن هنگام که از او پرسید آموختی ؟
ابراهیم علیه السلام پاسخ داد:
"عرفت ؛ شناختم (آموختم) " و از این رو نام عرفه را بر این روز نهادند.
خداوندا تو را تسبیح می گویم
جز تو خدایی نیست، بد كردم و به خود ظلم نمودم
به گناه خود اعتراف می كنم،
تو مرا ببخش كه تو بخشنده مهربانی
اما آنچه باعث اهمیت دو صد چندان این روز شده است دعایی است که از امام حسین علیه السلام در این روز روایت شده و با نام دعای عرفه معروف است.
دعای عرفه در بردارنده عالیترین آموزههای عرفانی و عقیدتی است که گفتهاند آن حضرت همراه با گروهی از خاندان و یارانش در بیرون خیمهها آن را خوانده است.
دعای امام حسین(ع) در روز عرفه
آورده اند که در این روز خدا به حاجیان در عرفات، زائران حسین علیه السلام در کربلا و هر جا که دستی به سوی او بلند شده باشد و دلی شکسته باشد نظر می کند و دعای آنها را برآورده می سازد.
خدایا ما را از نااميدان قرار مده، و از رحمتت با دست خالى مگذار، و از آنچه از فضلت اميدواريم مبتلاى به حرمان مكن، و از رحمتت محروممان منما، و از افزونى آنچه از عطايت آرزو داريم نااميد مساز، و ناكام باز مگردان، و از درگاهت مران، اى بخشنده ترين بخشندگان، و كريم ترين كريمان، يقين كنان به درگاهت رو نموديم.
#امام_صادق_علیه_السلام_فرمودند:
اگر ماه مبارك رمضان بر كسى گذشت
و او آمرزيده نشد
تا ماه رمضان سال بعد،
به آمرزش او اميدى نيست!
مگر آنكه روز #عـرفـه را درک كند.
م
الهی امروز آمده ام و پرنده ی دلم را به صحرای عرفات روانه کردم و همراه حاجیان و به امید نگاه رئوفانه ی امیر عرفات دل بستم
و میدانم که مهدی زهرا در عرفات میان حاجیان است و دعای جدش را میخواند
و چقدر دلم لک زده برای کربلا
امام حسینی که همه هستی اش را بعد از دعای عرفه روانه ی صحرای کربلا می کند...
امام حسینی که روز عاشورا تمام هستی اش را برای معبودش قربانی کرد
خدایا گوسفندان فقط نمادند من برای تو نفسم را قربانی میکنم...
یا قَتیل الْعَبَرات
#منبع_اصول_کافی
@Vajebefaramushshode
🔰 اعمال روز عرفه
💌 امام صادق(ع) فرمودند:
«هر چه میتوانی در دعا کردن بکوش که روز عرفه، روز دعا و درخواست است»
#روز_عرفه
🍃🌹🍃
@Vajebefaramushshode
🍀امروز، وسعتِ بی نهایت خدا را، به رُخ خود خواهم کشید!
باید امروز، ساکنان عرش و ملکوت، با فریاد «اَنْتَ الّذی»های من، هم آوا شوند و از اعتراف
«انا الّذی» هایم، به شِکوه، آیند!😔
🍀فردا دیر است!
امروز، باید خودم را بشناسم!
بدانم کیستم و کجای عالم ایستاده ام؟!🤔
🌸🙏...التماس دعای فرج...🙏🌸
@Vajebefaramushshode
✅ ویژگی برتر #دعای_عرفه
در کلام استاد پناهیان
🌹 التماس دعا
@Vajebefaramushshode
🗒 نامه نوشتند:
#حسین جان، ما همه سرباز تواییم!
زود #ظهور کن که دجّال ها امانمان را بریده اند!😭
و زمان #امتحان فرا رسید...🥁
🚩امام، #نائب فرستاد❗👇
⚠️#عوام را #دنیازدگی و #روزمرگی فریب داد❗
⚠️و#خواص را #بی_بصیرتی❗
❌گفتند: تا امام معصوم نیاید، کار درست نمی شود
#مسلم که معصوم نیست❗🤔
باید خود امام بیاید و شد آنچه که نباید میشد😭
⚠️آنانکه #نایب امام را #یاری نکردند، توفیق یاری #امام را نیز پیدا نکردند❗
🏴 سر مسلم بن عقیل بر دروازه کوفه نصب شد و درست یک ماه بعد، سر حسین(ع) و یارانش به آن ملحق🏴
🌷نهم ذی الحجه سالروز شهادت #مسلم بن عقیل و#هانی بن عروه بر همه #شیعیان جهان تسلیت باد🌷
@Vajebefaramushshode
#فقط_برای_خدا♥️
💠ظرف غذایش که دست نخورده می ماند وحشت میکردیم.
مطمئن میشدیم به گروهایی دردیک گوشه ی خط لشکر غذا نرسیده
این طوری اعتراض میکرد به.....
#عکس_بازشود👆
#شهید_قاسم_سلیمانی🌷
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
❣﷽❣ 📚 #رمان 💥 #تنها_میان_داعش 1⃣1⃣ #قسمت_یازدهم 💠 و صدای عباس بهقدری بلند بود که حیدر شنید و ساکت
❣﷽❣
📚 #رمان
💥 #تنها_میان_داعش
2⃣1⃣#قسمت_دوازدهم
💠 فرصت همصحبتیمان چندان طولانی نشد که حلیه دنبالم آمد و خبر داد امشب همه برای نماز مغرب و عشاء به مقام #امام_حسن (علیهالسلام) میروند تا شیخ مصطفی سخنرانی کند.
💢 به حیدر که گفتم خواست برایش دو رکعت نماز حاجت بخوانم و همین که قدم به حیاط مقام گذاشتم، با خاطره حیدر، خانه خیالم به هم ریخت.
💠 آخرین بار غروب روزی که عقد کردیم با هم به مقام آمده بودیم و دیدن این گنبد سفید نورانی در آسمان نیلی نزدیک اذان مغرب، بر جراحت جالی خالی حیدر نمک میپاشید.
💢نماز مغرب و عشاء در فضای غریبانه و عاشقانه مقام اقامه شد در حالی که میدانستیم #داعش دور تا دور شهر اردو زده و اینک ما تنها در پناه امام حسن (علیهالسلام) هستیم.
💠 همین بود که بعد از نماز عشاء، قرائت دعای فرج با زمزمه گریه مردم یکی شده و به روشنی حس میکردیم صاحبی جز #صاحب_الزمان (روحیفداه) نداریم.
💢شیخ مصطفی با همان عمامهای که به سر داشت، لباس رزم پوشیده بود و بلافاصله شروع به سخنرانی کرد :«ما همیشه خطاب به #امام_حسین (علیهالسلام) میگفتیم ای کاش ما با شما بودیم و از شما #دفاع میکردیم! اما امروز دیگه نیاز نیست این حرف رو بزنیم، چون ما امروز با #اهل_بیت (علیهمالسلام) هستیم و از #حرم شون دفاع میکنیم! ما به اون چیزی که آرزو داشتیم رسیدیم، امروز این مقام و این شهر، حرم اهل بیت (علیهمالسلام) هست و ما باید از اون دفاع کنیم!»
💠 گریه جمعیت بهوضوح شنیده میشد و او بر فراز منبر برایمان #عاشقانه میسرود :«جایی از اینجا به #بهشت نزدیکتر نیست! دفاع از حرم اهل بیت (علیهمالسلام) عین بهشت است! ۱۴۰۰ سال پیش به خیمه امام حسن (علیهالسلام) حمله کردن، دیگه اجازه نمیدیم دوباره به مقام حضرت جسارت بشه! ما با خونمون از این شهر دفاع میکنیم!»
💢شور و حال #شیعیان حاضر در مقام طوری بود که شیخ مصطفی مدام صدایش را بلندتر میکرد تا در هیاهوی جمعیت به گوش همه برسد :«داعش با چراغ سبز بعضی سیاسیون و فرماندهها وارد #عراق شد، با خیانت همین خائنین #موصل و #تکریت رو اشغال کرد و دیروز ۱۵۰۰ دانشجوی شیعه رو در پادگان تکریت قتل عام کرد! حدود چهل روستای اطراف #آمرلی رو اشغال کرده و الآن پشت دیوارهای آمرلی رسیده.»
💠 اخبار شیخ مصطفی، باید دلمان را خالی میکرد اما ما در پناه امام مجتبی (علیهالسلام) بودیم که قلبمان قرص بود و او همچنان میگفت :«یا باید مثل مردم موصل و تکریت و روستاهای اطراف تسلیم بشیم یا سلاح دست بگیریم و مثل #سیدالشهدا (علیهالسلام) مقاومت کنیم! اگه مقاومت کنیم یا پیروز میشیم یا #شهید میشیم! اما اگه تسلیم بشیم، داعش وارد شهر میشه؛ مقدساتمون رو تخریب میکنه، سر مردها رو میبُره و زنها رو به اسارت میبَره! حالا باید بین #مقاومت و #ذلت یکی رو انتخاب کنیم!»
💢و پیش از آنکه کلامش به آخر برسد فریاد #هیهات_من_الذله در فضا پیچید و نه تنها دل من که در و دیوار مقام را به لرزه انداخت. دیگر این اشک شوق #شهادت بود که از چشمه چشمها میجوشید و عهد نانوشتهای که با اشک مردم مُهر میشد تا از شهر و این مقام مقدس تا لحظه شهادت دفاع کنند.
💠 شیخ مصطفی هم گریهاش گرفته بود، اما باید صلابتش را حفظ میکرد که بغضش را فروخورد و صدا رساند :«ما اسلحه زیادی نداریم! میدونید که بعد از اشغال عراق، #آمریکاییها دست ما رو از اسلحه خالی کردن! کل سلاحی که الان داریم سه تا خمپاره، چندتا کلاشینکف و چندتا آرپیجی.» و مردم عزم مقاومت کرده بودند که پیرمردی پاسخ داد :«من تفنگ شکاری دارم، میارم!» و جوانی صدا بلند کرد :«من لودر دارم، میتونم یکی دو روزه دور شهر خاکریز و خندق درست کنم تا داعش نتونه وارد بشه.»
💢 مردم با هر وسیلهای اعلام آمادگی میکردند و دل من پیش حیدرم بود که اگر امشب در آمرلی بود فرمانده رشید #مدافعان شهر میشد و حالا دلش پیش من و جسمش دهها کیلومتر دورتر جا مانده بود.
💠 شیخ مصطفی خیالش که از بابت مقاومت مردم راحت شد، لبخندی زد و با آرامش ادامه داد :«تمام راهها بسته شده، دیگه آذوقه به شهر نمیرسه. باید هرچی غذا و دارو داریم جیرهبندی کنیم تا بتونیم در شرایط #محاصره دووم بیاریم.» صحبتهای شیخ مصطفی تمام نشده بود که گوشی در دستم لرزید و پیام جدیدی آمد.
💢عدنان بود که با شمارهای دیگر تهدیدم کرده و اینبار نه فقط برای من که #خنجرش را روی حنجره حیدرم گذاشته بود :«خبر دارم امشب #عروسیات عزا شده! قسم میخورم فردا وارد آمرلی بشیم! یه نفر از مرداتون رو زنده نمیذاریم! همه دخترای آمرلی #غنیمت ما هستن و شک نکن سهم من تویی! قول میدم به زودی سر پسرعموت رو برات بیارم! تو فقط عروس خودمی!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🍃🌹🍃🌹
@Vajebefaramushshode
🌸🍃🌸
🔷 مراقبات شب عید قربان
♥️ ۱- احياى شب🌙 دهم ذىالحجّه كه از شب✨هاى با بركت و ارزشمند است.
نقل شده است كه #حضرت امير مؤمنان على علیه السّلام اين شب را احيا میداشتند.👌
🔷 ۲- غسل كردن در اين #شب مستحب است.
♥️ ۳- در اين شب🌟 زيارت #امام حسین علیه السّلام مستحب است و در روايتى از امام صادق علیه السّلام آمده است كه هر كس در چنين شبى امام #حسین علیه السّلام را زيارت كند، گناهانش آمرزيده مىشود.✅
🔷 ۴- این دعا را كه در شب #جمعه نیز وارد شده است بخواند:
♥️ يا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَاالْعُلَى فِی هَذِهِ الْعَشِيَّةِ
🔷 ️اى خدايى كه #فضل و كرمت بر خلق دائم است و دو دست عطا و بخششت به جانب بندگان دراز است، اى صاحب بخششهاى بزرگ، درود فرست بر محمّد و خاندان او كه در اصل خلقت و فطرت بهترين خلقند.
#اى خداى بلند مرتبه در همين شب 🌙گناه ما را ببخش.
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
@Vajebefaramushshode