eitaa logo
واجب فراموش شده
81 دنبال‌کننده
867 عکس
1.1هزار ویدیو
47 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
7.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 میدونستید تذکر دادن مثل نماز واجبه⁉️ 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده... ‌╔═💎💫═══╗ @Vajebfaramoshi ╚═══💫💎═╝ 📡به کانال آمرین بپیوندید👆
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* 🌱باعجله سوار تاکسی شدم اصلا حواسم نبود که ماسکم رو نزدم😷 ماشین که حرکت کرد دیدم یه صدایی آمد، آقا لطفا ماسکتون رو بزنید! برگشتم صندلی عقب رو نگاه کردم، یه خانوم بدحجاب دو ماسک زده دیدم😷 🙈 گفتم ببخشید اصلا حواسم نبود ماسک از جیبم در آوردم و زدم. گفتم خانوم میشه منم از شما خواهش کنم حجابتون رو درست کنید؟! ✖️با لحن تندی گفت چه ربطی داره آقا!!! گفتم خانوم محترم همان طور که احتمال داره با ماسک نزدن من به شما ویروسی منتقل بشه، با این تیپ شما و امثال شما هم، ویروس گناه در جامعه پخش میشه و اونقدر آثار سوء داره که از هم پاشیده شدن خانواده ها و چشم چران شدن مردان جامعه فقط بخش کمی از مضراتشه‼️‼️ و این کار شما نه تنها جسم ما بلکه روح ماروهم آزار میده! گفت من اختیارخودم رودارم و به کسی ربطی نداره وشما چشماتون رو ببندید! منم ماسکم رو برداشتم و گفتم پس شما هم لطفا چشماتو به روی من ببند! اینجا بود که راننده تاکسی هم سکوتش رو شکست و گفت خانم اختیار شما توی خونه خودتون هست!!! وقتی به جامعه وارد شدید باید قوانین جامعه رو رعایت کنید و بیرون از خونه، قانون اینه!! منم خودم رو آماده کرده بودم که چیزی بگم که... خانمه گفت آقا نگهدار میخوام همین جا پیاده بشم! آقای راننده هم سریع نگه داشت، اونم پیاده شد و در رو کوبید و رفت... ماسکم رو زدم و گفتم آقای راننده ببخشید مشتری تون رو هم پَروندم، کرایه ای هم به شما نداد، اون بنده خدا هم یه لبخندی زد و گفت فدای سرت. همین طور که داشتیم میرفتیم با خودم کلنجار می رفتم، چطور میشه در عرض چند ماه دولت و مردم دست به دست هم میدن و ماسک زدن رو بین اکثر مردم جا میندازن! اما همین عمل رو برای حجاب انجام نمیدن⁉️⁉️ چرا میترسن که با یک کلمه و توصیه مؤدبانه با این عمل پر از خطر مقابله کنن؟؟ تا جایی که ما حرفش رو میزنیم اینطوری عکس العمل نشون میدن! چطور میشه برای کرونا به هر مکان عمومی که میخوای وارد بشی اول نوشته بدون ماسک وارد نشوید!! واگه بدون ماسک وارد بشی اولا همه چپ چپ نگاهت می کنن بعد هم بعضی جاها خدمات رسانی نمیکنن! 👈🏾چرا در قضیه ماسک همینقدر میفهمیم که جامعه مانند کشتی است که ماسک نزدن یعنی سوراخ کردن کشتی و ضرر زدن به همه ولی در قضیه ،اینو نمی فهمیم⁉️ یا نمی‌خواهیم بفهمیم ⁉️⁉️⁉️ کاش برای حمایت و حفظ حجاب هم به اندازه ای که بخاطر ماسک تذکر میدیم ، تذکر می دادیم‼️
🌺 سلام. تشکر از کانال خوبتون و آموزشات دکتر تقوی بزرگوار . اجرشان با امام زمان ان شاءالله بنده چندروز پیش مشرف شدم یه مکان زیارتی ، اکثر زائرین اونجا بدحجاب بودن یعنی در حد افتضاح. منم شروع کردم به تذکر در حد توان (بحمدالله اکثرا میگفتن چشم و حجابشون رو درست میکردن) 😍 اما دیدم به تنهایی از پس این همه جمعیت بدحجاب برنمیام..☹️ 👈 تصمیم گرفتم بروم با یکی از خدام صحبت کنم که این چه وضعشه ،چرا هیچ خادمی تذکر نمیده که گفتن قبلا تذکر میدادیم و از این صحبتا ، منم دوره های رو بهشون معرفی کردم که هم خودشون شرکت کنند و هم تبلیغ این دوره های آموزشی رو بصورت عمومی در اون امام زاده توسط مدیریت محترم حرم انجام بدن که خداروشکر استقبال کردن.😊 🌸بعدش رفتم با امام جماعت اونجا صحبت کردم که چرا درباره فریضه به این مهمی سخنرانی کوتاه بین دو نماز یابعد نماز انجام نمیدهید ایشونم قبول کردن و بین دو نماز سخنرانی کردن الحمدلله. 🍃با بقیه مذهبی ها هم در حدتوان راجع به این فریضه مهم و نبودن در برابرگناه صحبت کردم که گناه دیدن با زبون خوش بدن حتما . ان شاءالله خداوند همه ما رو از آمرین به معروف و ناهین از منکر قرار دهد بحق سیدالشهداعلیه السلام🤲
‌ داشتم از یه جایی بر میگشتم ؛ دیدم ی دختر محجبه داره این کاغذ و میده به یه دخترخانم که روسریش افتاده بود کاغذ و داد و رفت... دختره باز کرد و خوندش دیدم بعد چند دقیقه بعد یه لبخند زد و روسریش رو سرش کرد، خیلی کنجکاو شدم رفتم جلو گفتم: ببخشید خانم میشه ببینم تو اون کاغذ چی نوشته؟ این و داد دستم و رفت.
✅سلام وقت بخیر بزرگواران 🍃 یک تجربه جالبی که امروز رخ داد رو واستون تعریف میکنم ❌داخل مترو یک دختری با وضع ناجور بدون حجاب وارد شد همراه با دوستش یا همسرش❌ 📣بعد از دقایقی یکی از آقایان که نزدیک آن دختر بود سرش را آورد آرام سمت آن دختر و پسر و با آرامش و با مهربانی آنها را امر به معروف کرد و می گفت خواهرم حجاب هم برای خودتان خوب است هم برای اطرافیان و این بی حجابی شما، هم برای شما ناامنی میاره هم برای دیگران و... به محض اینکه شروع کرد به نصیحت کردن ،دیدم چند نفر دیگر از مردان داخل مترو هم به حرف آمدند و باهاشون برخورد کردند و کارشان را نهی کردند و... ✅امروز درس بزرگی گرفتم که به والله اگر امر به معروف کنیم و هر کس راحت از کنار گنهکار نگذرد وضعیت جامعه از این که هست بهتر می شود نه بدتر . متوجه شدم خیلی ها داخل مترو منتظر بودند که یک نفر تذکر دهد که آنها هم شروع کنند و دیدم که با اولین تذکر، بارانی از تذکر به راه افتاد و اثر خیلی خوبی هم روی آن دو نفر داشت به طوری که متوجه شدند خیال نکنند راحت که در خیابان با هر قیافه ای که راه می روند مردم موافق آنها هستند که چیزی نمی گویند بلکه مخالف هستند ولی به زبان نمی آورند👌 💥دوستان عزیز,امام حسین برای تمام اموال و خانواده اش را فدا کرد شش ماهه رو داد 😔😔😔 ما چه کار کردیم برای اسلام و چه چیز را فدای اسلام کردیم!؟؟؟😔😔 ‼️تمنا دارم بدون ترس با زبان احترام به امر به معروف و نهی از منکر بپردازید و مهم نیست که آیا نتیجه دارد یا ندارد، مهم انجام وظیفه است. 💥 این را به خاطر بسپارید⬇️ ما مامور به انجام وظیفه هستیم نه نتیجه💥 به والله که اثر دارد شک نکنید 👌 ممکنه اثر کلامتون جلوی چشمتون باشه ممکنه ۱۰ دقیقه اونور تر ممکنه ۱ ساعت ،۱ هفته و.... 🔴کمترین اثر کلام شما اینه که زشتی گناه از بین نمیره و منکر در نظر مردم منکر می مونه✅
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* 🌸خاطرهٔ بسیار زیبایِ امـر به معــروف و نهـی از منڪر، توسط یکی از خادمان حـرم امام رضـا علیـه السـلام در تاریخ (۹ آذر ۱۴۰۱) 🌱سوار اتوبوس شدم و دیدم یک دختر خانم خوش صورت و خوشگل نشسته و شالش روی شونه هاشه، آروم رفتم کنارش نشستم بعد از چند دقیقه گفتم دختر خوشگلم شالت افتاده پایین ها!!! ‌‌➖دختر خیلی سرد گفت: میدونم😑 ➕گفتم: خب نمیخوای درستش کنی؟ ➖فورا گفت نه❗️ ➕گفتم خب موهاتو، گردنتو داره نامحرم میبینه، نگاه کن اون ‏پسرای جوان، چشماشون رو از تو برنمیدارن، دارن از نگاه کردن به تو لذت میبرن😔 ✖️هم تو و هم اونها دارین گناه میکنین فدات شـم❗️هنوز نزدیک حرم امام رضاییم ها‼️😟 دختر برگشت به من نگاه کرد، منتظر بودم هرلحظه شروع کنه به فحاشی و دعوا، اما یهو زد زیر گریه😭 سرشو گذاشت رو شونم و با گریه گفت: آخه شما ‏چی میدونید از زندگی من؟! صبح تا شب دوشیفت مثل سگ کار میکنم، نمیتونم زندگی کنم، پدرو مادرم هر دو تا مریضن، پدرم نمیتونه کار کنه و خرج خونه و درمان اونا افتاده گردن من بدبخت! نه خواهر دارم، نه برادر، دیگه نمیتونم بریدم...😭 ۲۱ سالمه ولی مثل ۵۰ ساله ها شدم! ➕‏به دختر گفتم: عزیزم تو سختی های زندگی به خدا توکل کن، برو پیش امام رضا(ع) بگو به خاطر تو حجابمو درست میکنم، تو هم این خواسته‌ی منو برآورده کن. ➖دختر گفت: به خدا روم نمیشه چند ساله حرم نرفتم. همون لحظه یک خانم مانتویی متشخص و موجه سوار اتوبوس شد و روبروی ما نشست. دختر گفت همون اطراف حرم ‏دو جا فروشندگی میکنم، ولی آخر ماه کلا پنج شش میلیون بیشتر دستمو نمیگیره، واقعاً خسته شدم. گفتم با امام رضا(ع) معامله میکنی یانه؟ با چشمای پر از اشک گفت: آره، همینجا جلوی شما به امام رضا(ع) قول میدم حجابمو درست کنم، ایشون هم به زندگیم سامان بده، الانم میشه شما شالمو برام ببندین؟ منم مشغول بستن ‏شال شدم🙂 که یک دختر خانم محجبه همسن خودش اومد جلو و یک گیره ی خوشگل بهش داد و گفت اینم هدیه ی من به شما به خاطر محجبه شدنت 😚 شالو که بستم، گفت میشه یک عکس ازم بگیری ببینم چطور شدم؟ ازش عکس گرفتم همونطور که نگاه میکرد اون خانم مانتویی گفت: دختر گلم اسمت چیه؟ دختر گفت عاطفه گفت: عاطفه جان من پزشکم و منشی مطبم حامله است و دیگه نمیخواد بیاد سرکار، دنبال یک منشی خوبی مثل خودت میگردم با من کار میکنی؟ دختر همونطور که چشماش پر از ذوق و خوشحالی بود گفت: ولی من که بلد نیستم خانم گفت اشکال نداره یاد میگیری، حقوقتم از ۸ تومان شروع میشه، کار که یاد گرفتی ‏تا ۱۰ تومان هم زیاد میشه قبول؟ دختر همونطور که بی اختیار میخندید گفت قبول😃 برگشت سمت من و محکم بغلم کرد و گفت خدایا شکرت امام رضا (ع) دمت گرم🤲🏻🤲🏻 همه خانم های داخل اتوبوس درحال تماشای اون بودن و خوشحال... من یک کیسه پلاستیکی دستم بود، دادم بهش، گفت: این چیه؟ گفتم این غذای امام رضاست، ‏من خادمم و این ناهار امروزم بود، هر هفته میبرم با پسرم و آقامون میخوریم، این هفته روزی شما بود. دوباره زد زیر گریه، ولی از خوشحالی بود، نمیدونست چی بگه، فقط تشکر میکرد.. منکه رسیدم به مقصد و باید پیاده میشدم به سرعت گوشیش رو بیرون آورد و گفت میشه یک سلفی با هم بگیریم؟ عکس گرفتیم و ‏شماره منو گرفت و پیاده شدم... 💥الحمدلله شکر💥 خدایا ما را جزء آمـرین به معـروف قرار بده🤲🏻
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* 🌸خاطرهٔ بسیار زیبایِ امـر به معــروف و نهـی از منڪر، توسط یکی از خادمان حـرم امام رضـا علیـه السـلام در تاریخ (۹ آذر ۱۴۰۱) 🌱سوار اتوبوس شدم و دیدم یک دختر خانم خوش صورت و خوشگل نشسته و شالش روی شونه هاشه، آروم رفتم کنارش نشستم بعد از چند دقیقه گفتم دختر خوشگلم شالت افتاده پایین ها!!! ‌‌➖دختر خیلی سرد گفت: میدونم😑 ➕گفتم: خب نمیخوای درستش کنی؟ ➖فورا گفت نه❗️ ➕گفتم خب موهاتو، گردنتو داره نامحرم میبینه، نگاه کن اون ‏پسرای جوان، چشماشون رو از تو برنمیدارن، دارن از نگاه کردن به تو لذت میبرن😔 ✖️هم تو و هم اونها دارین گناه میکنین فدات شـم❗️هنوز نزدیک حرم امام رضاییم ها‼️😟 دختر برگشت به من نگاه کرد، منتظر بودم هرلحظه شروع کنه به فحاشی و دعوا، اما یهو زد زیر گریه😭 سرشو گذاشت رو شونم و با گریه گفت: آخه شما ‏چی میدونید از زندگی من؟! صبح تا شب دوشیفت مثل سگ کار میکنم، نمیتونم زندگی کنم، پدرو مادرم هر دو تا مریضن، پدرم نمیتونه کار کنه و خرج خونه و درمان اونا افتاده گردن من بدبخت! نه خواهر دارم، نه برادر، دیگه نمیتونم بریدم...😭 ۲۱ سالمه ولی مثل ۵۰ ساله ها شدم! ➕‏به دختر گفتم: عزیزم تو سختی های زندگی به خدا توکل کن، برو پیش امام رضا(ع) بگو به خاطر تو حجابمو درست میکنم، تو هم این خواسته‌ی منو برآورده کن. ➖دختر گفت: به خدا روم نمیشه چند ساله حرم نرفتم. همون لحظه یک خانم مانتویی متشخص و موجه سوار اتوبوس شد و روبروی ما نشست. دختر گفت همون اطراف حرم ‏دو جا فروشندگی میکنم، ولی آخر ماه کلا پنج شش میلیون بیشتر دستمو نمیگیره، واقعاً خسته شدم. گفتم با امام رضا(ع) معامله میکنی یانه؟ با چشمای پر از اشک گفت: آره، همینجا جلوی شما به امام رضا(ع) قول میدم حجابمو درست کنم، ایشون هم به زندگیم سامان بده، الانم میشه شما شالمو برام ببندین؟ منم مشغول بستن ‏شال شدم🙂 که یک دختر خانم محجبه همسن خودش اومد جلو و یک گیره ی خوشگل بهش داد و گفت اینم هدیه ی من به شما به خاطر محجبه شدنت 😚 شالو که بستم، گفت میشه یک عکس ازم بگیری ببینم چطور شدم؟ ازش عکس گرفتم همونطور که نگاه میکرد اون خانم مانتویی گفت: دختر گلم اسمت چیه؟ دختر گفت عاطفه گفت: عاطفه جان من پزشکم و منشی مطبم حامله است و دیگه نمیخواد بیاد سرکار، دنبال یک منشی خوبی مثل خودت میگردم با من کار میکنی؟ دختر همونطور که چشماش پر از ذوق و خوشحالی بود گفت: ولی من که بلد نیستم خانم گفت اشکال نداره یاد میگیری، حقوقتم از ۸ تومان شروع میشه، کار که یاد گرفتی ‏تا ۱۰ تومان هم زیاد میشه قبول؟ دختر همونطور که بی اختیار میخندید گفت قبول😃 برگشت سمت من و محکم بغلم کرد و گفت خدایا شکرت امام رضا (ع) دمت گرم🤲🏻🤲🏻 همه خانم های داخل اتوبوس درحال تماشای اون بودن و خوشحال... من یک کیسه پلاستیکی دستم بود، دادم بهش، گفت: این چیه؟ گفتم این غذای امام رضاست، ‏من خادمم و این ناهار امروزم بود، هر هفته میبرم با پسرم و آقامون میخوریم، این هفته روزی شما بود. دوباره زد زیر گریه، ولی از خوشحالی بود، نمیدونست چی بگه، فقط تشکر میکرد.. منکه رسیدم به مقصد و باید پیاده میشدم به سرعت گوشیش رو بیرون آورد و گفت میشه یک سلفی با هم بگیریم؟ عکس گرفتیم و ‏شماره منو گرفت و پیاده شدم... 💥الحمدلله شکر💥 خدایا ما را جزء آمـرین به معـروف قرار بده🤲🏻
رفتم بانک کارتم رو عوض کنم، اینو👆 توی شعبه دیدم. خیلـی عالـی بود🤩 قبل از فتنـه اخیـر شاهـد چنیـن چیزهایـی نبودیـم و این از برڪات "فتنـه" است✌️ نباید منتظـر مسئـولان بمانیـد. مَـردم، مَـردم، مَـردم. البته مطالبـه از مسئـولین هم داشتـه باشیـد! ✅ هـم به از مسئـولان و هـم به تذڪرهای مردمـی ادامـه بدهیـد👌 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده ... https://eitaa.com/joinchat/1655439360C3ac9fe7eda به کانال آمرین بپیوندید👆