eitaa logo
وکیل آنلاین
1هزار دنبال‌کننده
125 عکس
1 ویدیو
0 فایل
وکیل پایه یک دادگستری وکالت در دعاوی حقوقی ، کیفری ، خانوادگی ، ثبتی و ... ارتباط با وکیل پایه یک دادگستری @AlaviMotahhar مشاوره حقوقی رایگان در ایتا @AlaviMotahhar هر ۵ شنبه ساعت ۲۰ در برنامه هورسا ، لایو داریم ، هر هفته یک موضوع
مشاهده در ایتا
دانلود
وکیل آنلاین
در این پست قرار است است به موضوع طلاق از ناحیه زوجه بپردازیم علیرغم اینکه طلاق از ناحیه زوج شاید مطالب زیادی نداشته باشد اما طلاق از ناحیه زوجه دارای چالشهای فراوانی بوده که قطعاً در یک پست نمی گنجد ، اما در این پست برخی از اشکالاتی که بیشتر مورد توجه مراجعه کنندگان می باشد توضیح داده خواهد شد نکته اول اینکه که زوجه نمی تواند بدون دلیل خود را مطلقه نماید و بابت طلاق می بایست دلیل ارائه نماید که دلایل آن در شروط ضمن عقد ازدواج گنجانده شده است با عنایت به اینکه موارد موصوف ۱۲ مورد می باشد در این پست به دو مورد از مواردی که بیشتر مورد سوال مراجعهکنندگان است پرداخته می شود اول اینکه اگر اگر شوهر معتاد باشد آیا میشود طلاق گرفت یا خیر باید عنوان گردد که هر اعتیادی نمی تواند منجر به طلاق گردد صرفاً اعتیادی که مضر به بنیان خانواده باشد می تواند منجر به طلاق گردد ، یعنی اگر شوهر معتاد بود لیکن مشغول به کار باشد و نفقه پرداخت نماید به طوری که که به بنیان خانواده ضرر نزند زن میتواند در این خصوص اقدام به طلاق نماید ، مواردی بوده که مرد معتاد بوده ایده و مدارک مربوط به اعتیاد ایشان به دادگاه ارائه گردیده لیکن شوهر هر به اشکال مختلف از طریق آزمایشگاه  و به شگرد های رایج در جامعه معتادان اقدام به تهیه گواهی سلامت نموده و تمام تلاش زوجه جهت اخذ حکم طلاق به شکست انجامیده است. نکته دوم در خصوص نپرداختن نفقه است در صورتی که شوهر ۶ ماه نفقه زوجه را پرداخت ننماید زوجه میتواند دادخواست طلاق داده و از شوهر خود طلاق بگیرد اما این بدین معنا نیست که در صورت عدم پرداخت نفقه زوجه مستقیم به دادگاه مراجعه کرده و درخواست طلاق بدهد بلکه ابتدا باید دادخواست مطالبه نفقه داده و پس از محکومیت زوج به پرداخت نفقه پرونده به اجرای احکام ارسال و به زوج اعلام می گردد که نفقه را پرداخت نماید درصورت عدم پرداخت نفقه در این مرحله زوج می تواند دادخواست طلاق تقدیم دادگاه نماید این بدین معنی است که اگر زوج پس از ابلاغ اجراییه اگر کل نفقه را پرداخت نماید امکان طلاق وجود ندارد.  
وکیل آنلاین
با سلام خدمت همراهان گرامی در این پست ابتدا در خصوص انواع تمکین صحبت و در ادامه انواع عدم تمکین را مورد بحث قرار می دهیم ، این پست مقدمه پست بعدی که در رابطه با آثار عدم تمکین است خواهد بود در حقوق ایران تمکین عبارتست از مسکن ، پوشاک و خوراک زوجه ( با توجه به اینکه این پست در خصوص کلیه افراد واجب النفقه نیست و فقط مخصوص زوجه است ) و زوج ( مرد ) ابتدا باید وسایل و اسباب تمکین را آماده نماید مهمترین اسباب تمکین تهیه مسکن است ، این بدین معنی است که زوج می‌بایست منزل به صورت استیجاری یا شخصی تهیه نماید نکته بسیار مهم این است که از نظر شرع و قانون اسباب و وسایل منزل را نیز ، زوج می بایست تهیه نماید یعنی آوردن جهیزیه با زوج ( مرد ) می باشد ، به همین دلیل است که زوجه میتواند به دادگاه دادخواست استرداد جهیزیه را بدهد. حال اگر زوج اسباب تمکین را مهیا کند ، زوجه موظف به تمکین می باشد تمکین دو قسم است ۱- تمکین عام ۲- تمکین خاص ، تمکین عام یعنی زوجه در منزل تهیه شده توسط زوج زندگی نماید به عبارتی زوج و زوجه زیر یک سقف زندگی کنند ، تمکین خاص همان رابطه صرف زناشویی است یعنی هر زمان که زوج در خواست نماید ، اگر منع شرعی برای زوجه وجود نداشته باشد ، زوجه اجازه برقراری رابطه جنسی را بدهد. بر اساس نوع تمکین ، عدم تمکین نیز بر دو قسم است ۱- عدم تمکین عام ۲- عدم تمکین خاص ، در عدم تمکین عام ، زوجه حاضر نیست با زوج زیر یک سقف زندگی کند و در عدم تمکین خاص ، زوجه اجازه رابطه زناشویی و جنسی به زوج نمی‌دهد البته اثبات عدم تمکین خاص بسیار سخت و پیچیده است ولی اثبات عدم تمکین عام تقریبا سهل و آسان است. در پست بعدی به آثار عدم تمکین پرداخته خواهد شد و مشخص می‌شود در صورت عدم تمکین از ناحیه زوجه ، زوج چه کارهایی می‌تواند انجام دهد.  
وکیل آنلاین
در این پست در خصوص عواقب عدم تمکین صحبت خواهیم کرد در صورتی که زوج ( مرد ) همه شرایط تمکین را فراهم کند زن از نظر قانون موظف به تمکین خاص و عام از مرد می‌باشد اما در صورت عدم تمکین ، چه اتفاقی می‌افتد؟ اگر زن در منزل دیگری غیر از منزل شوهر زندگی کند یا تمکین خاص ننماید و زوج این موضوع را اثبات کند ، زن ناشزه محسوب و نفقه به وی تعلق نمی گیرد موضوع دوم در صورت عدم تمکین زوجه و اثبات آن توسط شوهر این است که زوج می‌تواند درخواست اجازه ازدواج مجدد را به دادگاه بدهد ، دادگاه نیز با در نظر گرفتن شرایط اعم از اینکه زوج از نظر مالی می‌تواند خرج و هزینه دو زندگی مستقل را بدهد و غیره ، اجازه ازدواج مجدد به زوج را می‌دهد.  
وکیل آنلاین
در شرع اسلام و به تبع آن در قانون کشور ، برخلاف عرف معمول ، آوردن جهیزیه با مرد است ، یعنی از نظر قانون غیر از اینکه مرد باید منزلی برای اسکان همسرش بر اساس شان ایشان فراهم کند بلکه باید وسایل زندگی را که عرفا برای یک زندگی لازم است را فراهم کند البته این وسایل به تناسب گذشت زمان از نظر تعداد و جنس تغییر میکند و اگه زن در دادگاه مدعی بشود که وسایل اولیه زندگی در منزل شوهر فراهم نیست می‌تواند کار را به کارشناس بسپارد و کارشناس دادگستری تعیین میکند که وسایل بابت زندگی فراهم است یا خیر. به خاطر اینکه آوردن جهیزیه از نظر قانون با مرد است ، اگر زوجه ( زن ) جهیزیه بیاورد ، اگر صورت جهیزیه ( سیاهه جهیزیه ) داشته باشد هر زمان که اراده کند با تقدیم دادخواست به دادگاه می‌تواند جهیزیه خودش را استرداد کند ( پس بگیرد ) و مرد باید سریعاً جهیزیه را جایگزین کند وگرنه زوجه می‌تواند  دادخواست مطالبه نفقه بدهد ، چون منزلی که وسایل زندگی ندارد  مثل این است که شوهر هیچ منزلی جهت زندگی مشترک تهیه نکرده است ، ضمنا زوجه می‌تواند شکایت کیفری ترک انفاق هم بکند که تبعات زیادی دارد.  
وکیل آنلاین
در برخی از موارد در موضوع خانواده عرف و آنچه مربوط به آن عمل می نمایند با قانون و آنچه دادگاه می باید با عمل نماید متفاوت بوده یکی از این موارد جهیزیه می باشد مطابق عرف اکثر مناطق ایران تهیه جهیزیه با زن بوده اما مطابق قانون و آنچه دادگاه به آن عمل می نماید تهیه جهیزیه با مرد میباشد که در این رابطه بعدا طی پست جداگانه ای موضوع بررسی خواهد شد. یکی دیگر از مواردی که عرف با قانون در تعارض بوده موضوع اجرت المثل ایام زناشویی می باشد یک سری از مسائلی که زن در خانه انجام می دهد از لحاظ عرف وظیفه وی بوده ولی قانون آن را وظیفه زن نمیداند و اعلام می نماید در صورتی که زن آن کارها را انجام بدهد تحت شرایطی می‌تواند از مرد هزینه آن را دریافت نماید. اول به این می‌پردازیم که وظایف زن چه چیزهایی میباشد از لحاظ قانون وظیفه زن صرفاً تمکین عام و خاص از مرد بوده تمکین عام یعنی اینکه  زن در منزلی که شوهر تهیه  نموده می بایست زندگی نمایند و تمکین خاص صرفاً رابطه جنسی فی ما بین زن و شوهر می باشد یعنی هر زمان که مرد بخواهد زن می‌بایست آماده رابطه جنسی باشد ، خارج از مقوله تمکین هر عملی که زن انجام بدهد وظیفه وی نبوده و میتواند بابت کارهای انجام شده از همسر خود مطالبه وجه نماید. بنابراین زن می تواند بابت شستشوی ظروف شستشوی لباس جارو زدن خانه تمیز نمودن خانه نگهداری فرزندان و غیره از شوهر تقاضای وجه نماید. با روشن شدن این موضوع می پردازیم به شرایطی که زن تحت آن شرایط می تواند مطالبه وجه نماید . اولاً : موضوع زمان مطالبه اجرت المثل می باشد متاسفانه مراجعه کنندگان به دفتر وکالت اکثراً اعتقاد دارند که در زمان تقدیم دادخواست طلاق زن میتواند اجرت المثل ایام زناشویی را مطالبه نماید در صورتی که به هیچ عنوان چنین چیزی درست نبوده زن حتی در زمان زندگی مشترک و بدون وجود اختلاف فی مابین زوجین می تواند مطالبه اجرت المثل ایام زناشویی را نماید قانون و نظریه های مشورتی نیز موید این نظر می باشند هر چند ممکن است برخی از قضات خلاف این نظر داشته که قطعاً نظر ایشان خلاف قانون می‌باشد. ثانیاً: از شروط مطالبه اجرت المثل این است که زن به صورت رایگان قبول ننموده باشد که چنین اعمالی انجام دهد ، یعنی اگر زن قبول نماید که به صورت مجانی آشپزی نموده یا بقیه مسائل مربوط به زندگی مشترک را انجام نماید مستحق دریافت اجرت المثل نمی باشد البته در این خصوص نظریه های مختلف وجود دارد بعضی اصل را بر این می دانند که زن به صورت رایگان اقدام به انجام امور مربوط به زندگی مشترک نموده است در این صورت زن باید اثبات نماید که انجام امور مربوط به زندگی به صورت رایگان نبوده برخی نیز معتقدند که اصل بر این است که انجام امور مذکور به صورت رایگان نبوده و مرد باید اثبات نماید که این مسائل به صورت رایگان انجام پذیرفته است. در این رابطه نظر اینجانب این است که با توجه به ظاهر باید قبول نماییم که انجام امور مذکور به صورت رایگان بوده و زن باید اثبات نماید که در نظر داشت در این رابطه وجه دریافت نماید. ثالثاً: آخرین شرط مربوط به مطالبه اجرت المثل این است که انجام امور و مسکونی می بایست به دستور زوج باشد یعنی اگر شوهر دستور چنین موضوعی را به زن داده باشد زن میتواند مطالبه اجرت المثل نماید منظور از دستور ، دستور از نظر تحکمی نیست برکه منظور درخواست زوج می باشد ، یعنی زوج از همسر خود درخواست نموده باشد که آشپزی نماید منزل را تمیز نموده و از فرزندان نگهداری نماید در این رابطه به نظر می رسد اثبات این قضیه با زن می باشد و وی باید ثابت نماید که به درخواست همسر خود اقدام به اعمال فوق نموده است. در صورت تجمیع کلیه موارد فوق زن مستحق دریافت اجرت المثل می باشد. .  
وکیل آنلاین
ممکن است که شما وکالت بلاعزل فروش داشته باشید اما خودرو یا ملکی که در آن وکالت دارید به دلیل بدهی فروشنده توقیف و به مزایده گذاشته شود یا اینکه خود فروشنده علیرغم اینکه به شما وکالت بلاعزل تام الاختیار فروش داده است خودرو یا ملک مورد نظر را بدون رضایت شما به فروش برساند توجه داشته باشید که وکالت بلاعزل فروش دلیل مالکیت شما نیست یعنی قانون و دادگاه باز هم شخص موکل را مالک وسیله می‌داند ، و شما صرفاً وکیل مالک هستید بر خلاف آنچه در عرف جامعه جاری می باشد که عنوان می نمایند وکیل بلاعزل فروش مالک وسیله بوده و وکالت بلاعزل در فروش همان مبایعه نامه میباشد در نزد محکمه و قانون چنین چیزی نبوده در صورتیکه شما وکالت بلاعزل فروش مثلاً خودرویی داشته باشید ممکن است شخص طلبکار از موکل شما یا به عبارتی شخص  طلبکار از فروشنده ، خودرو موصوف را به دلیل بدهی فروشنده توقیف نموده و از طریق مزایده به فروش برساند در این خصوص شما نمی توانید صرفاً به وکالت فروش اکتفا نموده و اعلام نمایید که مالک خودرو می باشید بلکه در صورت بروز چنین مشکلی شما می‌بایست وقوع عقد بیع را از طریق شهود اثبات نمایید و وکالتنامه موجود در دست شما صرفاً می‌تواند در در این موضوع به شما کمک نماید و به تنهایی راهگشا نخواهد بود. حال راهکار این قضیه قبل از از اینکه دچار مشکل شوید این است که جدای از وکالت نامه بلاعزل رسمی که در فروش خودرو گرفته‌اید از فروشنده مبایعه نامه عادی نیز دریافت نمایید یا اینکه در صورتی که به هر دلیلی نتوانستید از فروشنده مبایعه نامه عادی بگیرید خود شما مبایعه نامه ای تنظیم نمایید  و در قسمت فروشنده ذکر نموده که فروشنده آقای الف با وکالت اینجانب ( اسم و مشخصات خودتان ) و در قسمت خریدار اسم و مشخصات خودتان را به عنوان خریدار ذکر نمایید و در قسمت امضا ذیل مبایعه نامه در قسمت فروشنده ذکر نمایید " فروشنده ( اسم و مشخصات خودتان ) با وکالت از آقای الف" و در قسمت خریدار نیز اسم و مشخصات خودتان را به عنوان خریدار ذکر نموده و در هر دو قسمت امضا نماید و شهودی نیز در این خصوص ذیل مبایعه نامه را امضا نمایند تا در صورت بروز مشکل غیر از از در دست داشتن مبایعه نامه از استماع شهادت شهود نیز بهره مند گردید.  
در خصوص خیانت در امانت تنها به اعلام چند نکته اکتفا می نمایم در مبحث خیانت در امانت حتما می بایست مدرک یا مالی که مالیت داشته باشد به شخصی سپرده شده باشد و قصد طرفین بر برگرداندن مال باشد بنابر این اگز شما وسیله ای را که مالیت نداشته باشد مثل یک عکس شخصی ، به کسی تحویل دهید و ایشان آن عکس را گم کنند ، خیانت در امانت محسوب نمی‌شود . نکته دیگر اینکه باید حتما عنصر سپردن انجام پذیرفته باشد مثلا اگر شخصی سوئیچ خودرو شما را از روی میز برداشته باشد امین محسوب نمی شود و اگر خودرو آسیب ببیند نمی‌توانید به عنوان خیانت در امانت از وی شکایت کنید. البته یک نوع سپردن نیز ، سپردن قانونی است مثلا کسی که دادگاه مال را به صورت موقت به کسی بسپارد و آن شخص در مال موصوف خیانت کند ، خیانت در امانت محسوب شده ولی متاسفانه دادگاه ها در این خصوص خلاف نص قانونی ، حکم به خیانت در امانت نمی‌دهند. نکته بسیار مهم این است که مال مورد نظر نمی‌بایست مصرفی باشد مثلا شما خودکار گرانبهایی به شخصی می‌دهید و قرار بر این است که وی در جایی از خودکار استفاده نماید یا پولی به شخصی می‌دهید که بدهی خود را با آن پرداخت نماید یا چکی به شخصی می‌دهید که به طلبکار خود بدهد در اینجا دیگر نمی‌توانید در قرارداد ذکر کنید که "باید مال موصوف مثلا بعد یک ماه عودت داده شود و اگر عودت داده نشود خیانت در امانت محسوب میگردد " در این حالت از نظر قانونی ، مال موصوف امانت نبوده و شما نمی‌توانید به عنوان خیانت در امانت از شخص شکایت نمایید.
حق حبس در بیع موضوع ای داریم به نام حق حبس البته در برخی معاملات دیگر نیز داریم ولی فعلاً صحبت ما در خصوص بیع است. اگر برای تحویل مبیع یا ثمن معامله مهلتی مشخص نشده باشد و بیع ، حال ( زمان تحویل مال و پول همزمان و در زمان عقد بیع ) باشد هر کدام از خریدار یا فروشنده می‌تواند تا زمانی که طرف مقابل به تعهد خود عمل نکرده از تحویل مبیع یا ثمن خودداری کند
در خصوص بحث اجاره برخلاف ذهنیت عموم افراد ما چند نوع اجاره داریم از طرفی اجاره افراد و املاک و از طرفی اجاره مدت دار و اجاره برای کار معین با توجه به اینکه مشکل بسیاری از افراد در خصوص اجاره املاک برای مدت معین است در این سلسله مباحث به این موضوع پرداخته می شود نکته اول اینکه در اجاره املاک همانند فروش نیاز نیست که دلیل اجاره و نوع استفاده از ملک مشخص گردد اما اگر در اجاره نامه مشخص گردد ، فارغ از اینکه شخص نمی تواند مورد اجاره را در راستای هدف دیگری استفاده کند، همانند بیع باید هدف و نوع استفاده مشروع باشد با توجه به این که قبلاً در این خصوص بحث شد جهت جلوگیری از طولانی شدن مبحث به این موضوع پرداخته نمی شود.
در اجاره املاک، مستاجر امین محسوب شده و ضامن خسارات وارده بر ملک نمیباشد مگر اینکه در نگهداری آن کوتاهی کرده باشد، کوتاهی کردن یا عرفی است یا بر اساس آنچه که موجر آموزش داده است. به عنوان مثال اگر در زمستان برف ببارد از لحاظ عرف نگهداری ملک به این صورت است که مستاجر باید برف‌روبی نماید و در صورت عدم برف روبی و ورود خسارت بر ملک ،مستاجر باید خسارت وارده را جبران نماید یا در صورتی که در ملک گیاه خاصی وجود داشته باشد و موجر به مستاجر اعلام کرده باشد که هفته ای دوبار باید به آن گیاه آب بدهد و مستاجر هفته ای سه بار به گیاه آب بدهد و گیاه خراب شود ، مستاجر مسئول جبران خسارت است.
سلام به همه دوستان عزیز از همه کسانی که پیج بنده رو دنبال می‌کردند پوزش میخوام . مشکلاتی بود که الحمدالله رفع شد ان‌شاالله از امروز مجددا فعالیت پیج به حالت عادی و روال قبلی بر میگردد.
یکی از مسائل مهمی که در دادگاه ها به عنوان دلیل استفاده می شود شاهد است ولی متاسفانه عموم مردم در خصوص اینکه چه کسی می تواند شهادت بدهد اطلاع ندارند. زمانی که از برخی از مراجعین سوال می شود که آیا شاهد دارید اعلام می نمایند در خصوص موضوع شهودی وجود دارند اما پس از حضور شهود در دفتر وکالت مشخص می گردد که ایشان شرایط شهادت را نداشته یا به عبارتی اصلاً شاهد محسوب نمی شود اینکه اشخاصی از موضوع مورد اختلاف شما اطلاع داشته باشند شاهد محسوب نشده و فقط مطلع محسوب می شوند و اظهارات آنها به عنوان دلیل ارزشی ندارد شاهد باید یا خودش با چشمان خودش موضوع را دیده باشد یا زمانی که موضوع اتفاق افتاده در مکان وقوع آن موضوع حضور داشته باشد یا از ناحیه کسی که میخواهید شهادت علیه ایشان داده شود این موضوع را شنیده باشند بنابراین اگر کسی از زبان شما موضوع را شنیده باشد یا از اشخاص مختلف دیگر به غیر از شخصی که علیه او می خواهد شهادت دهد موضوع را شنیده باشد شاهد محسوب نمی‌شود و اظهارات ایشان صرفاً به عنوان مطلع استماع می گردد و ارزش چندانی ندارد.
اگر بخواهید ظرف یک ماه وجه چک را وصول نمایید یا جلب مدیون را بگیرید ، نیازی نیست حتما چک صیادی دریافت نمایید بلکه دو شرط را حتما در نظر داشته باشید: ۱- حتما چک در وجه شخص باشد، چک های در وجه حامل مشمول مقررات مربوطه نمی‌شوند. ۲- حتما در زمان اخذ گواهینامه عدم پرداخت چک، حتما کد رهگیری دریافت نمایید. در این صورت در زمان تقدیم دادخواست مستقیم اجراییه صادر و پرونده به اجرای احکام ارجاع می‌گردد و شما می توانید ظرف یک ماه حکم جلب مدیون را اخذ نمایید.
در خصوص اینکه سند رسمی بهتر است داشته باشیم یا مبایعه نامه قطعاً سند رسمی بهتر از مبایعه نامه می باشد اما باید توجه داشت که در خصوص اثبات مالکیت فرقی بین سند رسمی و مبایعه نامه نمی باشد. به عنوان مثال اگر شما از شخص الف از طریق مبایعه نامه ای ملکی را خریداری نموده باشید و پس از آن شخص الف همان ملک را از طریق سند رسمی به شخص دیگری منتقل نموده باشد شما می توانید از طریق دادگاه اثبات وقوع عقد بیع، ابطال سند رسمی شخص دیگر و الزام به تنظیم سند رسمی به نام خود را بخواهید. فقط باید اثبات نمایید که امضا ذیل مبایعه نامه متعلق به فروشنده بوده و شما قبل از انتقال آن به شخص دیگری ملک را خریداری نموده اید.
موضوع داوری موضوعی است که متاسفانه مردم کمتر به آن آشنایی دارند، در صورتی که به آن آشنایی کامل داشته باشیم بسیاری از مشکلات حقوقی ما به راحتی و در مدت زمان کمتری حل خواهد شد و اگر با آن آشنایی نداشته باشیم در معاملات، مشکلات لاینحلی برای ما ایجاد خواهد شد. شما می‌توانید در کلیه معاملات خود اعم از بیع یا هر معامله دیگری مثل مشارکت، جهت حل و فصل امور مربوط به معامله داوری تعیین نموده که در صورت اختلاف طرفین داور حکم صادر نموده و حکم داور همانند حکم دادگاه قابلیت اجرا داشته و به همان اندازه قطعیت دارد  و حتی از طریق دادگاه و اجرای احکام دادگستری اجرا می گردد. معمولاً در اوراق چاپی بنگاه های معاملات املاک یک بند تعیین گردیده که در آن می توانید داور خود را معین کنید متاسفانه برخی از بنگاهها موسسات داوری را به عنوان داور تعیین نموده که هزینه این موسسات بسیار بالا می باشد. از آن جهت که موضوع داوری بسیار موضوع مهمی می باشد قصد داریم در سلسله پست های آینده این موضوع را  مورد بررسی قرار دهیم.
در مورد ضرب و جرح عمدی یا غیر عمدی متاسفانه یک باور اشتباه در میان عامه مردم وجود دارد که چنین می پندارند که هر چقدر که پزشکی قانونی طول درمان را زیادتر بزنند جراحت بیشتر و خطرناک تر می باشد. در صورتی که مدت طول درمان ربطی به زیاد بودن جراحت و خطرناک بودن آن ندارد. علت اینکه پزشکی قانونی طول درمان تعیین می نماید این است که زمانی دادگاه می تواند در خصوص ضرب و جرح عمدی یا غیر عمدی حکم صادر نماید که جراحت وارده یا بکلی خوب شده باشد یا به حالت به اصطلاح استیبل رسیده باشد یعنی امکان بیشتر شدن جراحت در اثر مرور زمان وجود نداشته باشد. بنابراین اگر پزشکی قانونی یا پزشک معتمد پزشکی قانونی مدت طول درمان را مثلاً دو ماه تعیین کرد دلیل خطرناک بودن جراحت نبوده و صرفا به این علت است که تشخیص داده که جراحت وارده تا دو ماه آینده بهبود پیدا می نماید یا اینکه به حالت استیبل می‌رسد.